سه شنبه 17 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا ايرانيان برای روزهای حساس آمادگی دارند؟ ناصر مستشار

براستی اين روزها وظائف حساس اپوزيسيون سياسی ومردم ايران در قبال حمله نظامی فاجعه بار چه خواهد بود؟
حکومت اسلامی بالاخره موضوع حل و فصل ساخت وساز پروژه اتمی خود را به آستانه جنگ هدايت کرده است تا منطقه را هرچه بيشتر به آشوب بکشاند!
مک کين، جوزف بايدن و نيکلا سرکوزی دوباره بر لزوم جلوگيری ازاتمی شدن جمهوری اسلامی ايران به هر شيوه ائی تاکيد کردند!
نيکولا سارکوزی، رئيس جمهور فرانسه، در روز پنجشنبه باشد که گفته بود: "ايران با دنبال کردن فرآيند دستيابی به ظرفيت سلاح اتمی دست به خطری عمده می زند... صرفنظر از اينکه چه کسی در اسرائيل سر کار باشد، يک روز صبح ممکن است دريابيم که اسرائيل حمله کرده است."
همه شاهد هستيم که چگونه آتش افروزی های رژيم اسلامی ،کار را به يک شب قبل از آرامش وزيدن طوفانی کشانده است که معلوم نيست فردای شبی که به بستر رفته ايم اما در صبحی از خواب بيدار شويم که طوفان های سهمگين چگونه اهداف اتمی جمهوری اسلامی را دائما عليه منطقه و دنيا رجز می خواند و برتری نظامی خود را به رخ جهانيان می کشد، نابود کرده باشند! از فردای آنروزی که آن واقعه تلخ در يک حمله هوائی به وقوع بپيوندد ،چه شرائط و کدام وظائف در برابر ايرانيان درون و برومرز نهاد خواهد شد؟ برای ما ايرانيان اين سئوال بر انگيز است، براستی چرا در ميهن ما بايد ماجراجويانی بی مسئوليت به حکومت رسيده باشند که هر آئينه با تهديد های نظامی و شايد در آينده اتمی شان عليه جهان آزاد ،ايران را به ورطه ناامنی سوق می دهند! براستی چرا بايد اينگونه باشد؟روزگاری مردم ايران قبل از رسيدن آخوندها به حکومت در آرامش زندگی می کردند اما از ۳۳ سال پيش روزهای مردم به خون آغشته شده است.اما همه ما شاهد بوديم که تحريکات و جنگ افروزی های رژيم اسلامی عليه عراق و عدم پذيرش به موقع آتش بس ، اين فرصت را برای صدام بوجود آورد تا بيشتر شهر های ايران از جانب صدام بمباران گرديد! اينک نيز نظام جمهوری اسلامی با همان لجاجت های شناخته اش مثل سابق با تحريکات شبانه روزی خود عليه همسايگان خود، مشغول زمينه سازی برای دخالت بيگانگان می باشد!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هر چقدر رژيم اسلامی توانائی خود را در کسب سلاح اتمی نزديک تر می بيند ،بر طبل نابودی اسرائيل بيشتر می کوبد و شعار محو اسرائيل را برای خود به يک فريضه امام زمانی تبديل کرده است.آيا از اعمال و خيالپردازی های جنون آوری همچون رژيمی حاکم بر ايران نبايد در وحشت بسر برد و اقدامات جدی و پيشگيرانه در مقابله با ديوانگی حاکمان اسلامی نبايد به عهده نگرفت؟ جمهوری اسلامی راهی جز تسليم و قبول بسته پيشنهادی ۱+۵ ندارد،و هر چه سريعتر بايد غنی سازی اورا نيوم را که آخوندها را به تهيه سلاح اتمی رهنمون می سازد به تعليق در آورند درغيراين صورت مسئوليت هرگونه حمله و ضربه ای به مردم و کشور ايران به عهده رژيم مملکت بر باد ده جمهوری اسلامی است که با غصب حاکميت مردم به منفورترين دولت دنيا تبديل شده است.
اين در حاليست که رژيم هر حرکت صلح طلبی را نيز نمی پذيرد و آنرا توطئه دشمنان معرفی می نمايد!
رژيم هر حرکت صلح طلبی را توطئه می داند و از حمله هوائی عليه تاسيسات اتمی خويش نيز در وحشت بسر می برد! پس چگونه با اين رژيم وحشی بايد رفتار و برخورد کرد؟

رژيم اسلامی همه امکانات صلح طلبی و انتشار عقايد و نظرات فرهيختگان را بسته است.حکومت اسلامی ايران حتی اشخاصی مانند خانم عبادی که به جمهوری اسلامی التزام دارد را از طريق کيهان حکومتی تهديد می نمايد وهمه نيروهای اوليه بنيان گذار جمهوری اسلامی را که سالها برای استقرار حکومت جانفشانی کرده اند به زندان افکنده است و بيشتر فرهيختگان سياسی برای رساندن پيام های خود به مردم ايران به رسانه های خارجی پناه آورده اند!هرگاه فرهيختگانی از رسانه های بين المللی با مردم ايران سخن می گويند رژيم اسلامی فورا به آنها تهمت ناروا وارد می سازد! همه بخوبی می دانيم که ضد ميهنی ترين حکومت تاريخ ايران اينک مدت ۳۳ است که با زور بر مردم ايران حکومت می راند وهمين رژيم که تا کنون وظيفه خود را در نابودی ميهن ما بخوبی انجام داده اما اين بار با موذی گری فصل ديگری از توطئه گری رژيم اسلامی در خارج کشور شروع شده است تا به ميهن پرستی دروغين خود دامن زده تا در آستانه احتمالی نابودی تاسيسات اتمی رژيم اسلامی که به لحاظ سياسی همه رايزنی ها و اتفاق نظرها از جانب جهان آزاد شروع شده است را بارديگر مانند دوره مبارزه ضد امپرياليستی و جنگ بيهوده جنگ هشت ساله ايران و عراق با کمک بعضی روشنفکران مردد که آنها را به سوی خود جلب کرده بارديگر به زير پرچم ميهن پرستی دروغين برده و مبارزه برای سرنگونی حکومت اسلامی را به انحراف بکشاند.
واقعيت اين هست که فرمان حمله و عدم حمله هوائی برای نابود سازی مراکز اتمی جمهوری اسلامی در دست اپوزيسيون نيست!اما اگر اپوزيسيون بخواهد برابر شرائط پيش آمده حرکت نمايد آنموقع چگونه بايد موضع بگيرد؟آيا اپوزيسيون بايد به پشت رژيم ضد ايرانی برود يا بار ديگر بايد تلاش نمايد تا با شرائط مساعد بوجود آمده عليه رژيم اسلامی مردم را برای سرنگونی حکومت آخوندها سازماندهی نمايد تا با سرعت هرچه بيشترآفتی بنام حکومت اسلامی از ميهن ما ايران برچيده شود تا بارديگرمردم ايران در جامعه بين المللی سربلند گردد ؟ اينک نجات ايران از چنگال حاکمان اسلامی بايد به سرلوحه همه نيروهای سياسی تبديل گردد و بهمين خاطر می توانيم اختلافات و تفاوت های نظری خود فعلا کنار بگذاريم و مسائل ناهنجار تاريخی گذشته را مانع اتحاد خود نسازيم! عليرغم اختلافات گوناگون فکری اما برای سرنگونی رژيم آدمخوار اسلامی بايد اتحاد داشت و بعد از سرنگونی رژيم ارتجاعی اسلامی ـ انتخاب حکومت نوين را اگر به آرای مردم احترام می گذاريم به عهده خود مردم بگذاريم! کم کم ايرانيان برون مرز بايد خود را برای روزهای حساس آماده سازند تا پاسخ مناسب را برای رهائی ايران بدهند!
آياکرکری خواندن های طرفين نزاع کنونی را بايد جدی گرفت يا اينکه همه انها جنگ زرگری هست؟

گفت: نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستی گفته است حمله اسرائيل به مراکز اتمی ايران بعيد نيست!
گفتم: ولی روزنامه «هاآرتص» خطاب به نتانياهو و شيمون پرز نوشته است چند دقيقه بعد از شليک اولين موشک به ايران، بايستی منتظر اصابت ۱۵هزار موشک به اسرائيل باشيم.
گفت: مرکز پژوهش های امنيتی اسرائيل «INSS» هم اعلام کرده که با اولين شليک به خاک ايران، اسرائيل با خاک يکسان می شود، تنگه هرمز بسته می شود، منافع آمريکا و اسرائيل در همه دنيا مورد حمله قرار می گيرد، آل سعود سقوط می کند و همه چيز به نفع ايران تمام می شود.
سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۰- شماره ۲۰۰۶۸ ـ کيهان تهران
کم کم صحنه بگو ومگوهای عرصه ديپلوماسی ايران به سريال تاريخی دائی جان ناپلئون شباهت می يابد! پس از شنيدن و بررسی سخنان حاکمان رژيم اسلامی می توان اقرار کرد که آقای ايرج پزشکزاد، خصوصيات شخصيت های داستان خويش را بدرستی بيان کرده است ، چرا که حاکمان اسلامی ايران تاکنون خود را مانند قهرمانان کتاب دائی جان ناپلئون، به جهانيان معرفی نموده اند.
مش قاسم و دائی جان، همواره با نوستالژی ساختگی، از قهرمانی های خود در جنگ کازرون و ممسنی، با اشرار و انگليسی های چشم چپ، برای فاميل اشرافی خود، داستان های مختلفی می ساختند تا احترام دائی جان را نزد خاندان پوسيده حفظ نمايند، به هر حال هر چه که بود، دائی جان، وارث مرحوم آقای بزرگ بود! همان آقايی که با مرحوم مارلين ديتريش آبگوشت بز باش نوش جان کرده بود.
اگر دائی جان از گذشته های خيالی خود داد سخن ميداد، تا جايگاهش را در ميان فاميل و دور قاپ چين ها حفظ نمايد، اما رهبران جمهوری اسلامی با پيروزی های کودکانه خويش در جنگهای خيالی، برای آينده ناروشن حکومت شان و عاقبت تاريک مردم ايران، به لج بازی، دررويای کاذب ظفرمندی نقشه های شوم پياده می نمايند!
ازشعار های پوشالی؛ راه قدس از کربلا می گذرد! هنوز سالهای طولانی سپری نشده وطعم تلخ جام زهری که برای پذيرش آتش بس جنگ ايران و عراق نوشيده شد ـ همچنان چشيده می شود، اما درس گرفتن از آن شکست ها ديده نمی شود! سعيد جليلی، يکی از بسيجی ها سابق است که اينک بعنوان دبير شورای عالی امنيت ملی ايران! در حکومت اسلامی بکار گمارده شده و اين بايد برای کشور تاريخی ومردم ايران بطور جدی نگران کننده باشد که همچون شخصی مانند سعيد جليلی، امنيت ملی کشور را سياست گذاری نمايد.
يا آمريکا را بايد دست کم گرفت يا آنکه اين کشور چنان به ورشکستگی وبن بست رسيده است که رهبران اسلامی اينگونه به کرکری خواندن روی آورده اند ويک حاج قاسم سليمانی! را برای نبرد با آمريکا حواله می کنند!؟
يک حاج قاسم سليمانی کافی است که شما را سر جای‌تان بنشاند ، مشرق
سعيد جليلی دبير شورای عالی امنيت ملی در مراسم ۱۳ آبان؛
حکومت اسلامی ، سليمانی، يک عمله! اهل کرمان را که هنوز بنا نشده بود به درجه سرداری سپاه رساند، او هم با پخش دلار های نفتی آدمکش اجير کرده و به جان مردم عراق و سربازان آمريکايی انداخته است.
شکست های تاريخی حاکمان ايران از دوره اسکندر، حمله اعراب، مغول، جنگ چالدران و جنگ های ايران با امپراتوری روسيه در سايه خود بزرگ بينی و ناچيز دانستن قدرت بيگانگان که به مردم ايران تحميل گرديد، هنوز جای آن زخم ها التيام نيافته است که رهبران جمهوری اسلامی بارديگر با هل من مبارز خواندن های مکرر به استقبال يک شکست مفتضحانه ديگر می روند!
جنگ پيش روی آينده، جنگ کازرون و ممسنی نيست و حتی جنگ با عراق هم نيست که بر اساس ايمان و بسيج ميليونی مردم پی ريزی شده باشد.
شعار های سرلشکر بسيجی فيروز آبادی ″ سردار مستطيل ″ و لاف و گزاف هايش در بکار گرفتن سلاح های مخوف، محرمانه و برتری نظامی و تکنولوژی حکومت اسلامی هم بنظر می رسد بيشتر فرمايش چلوکباب هايی است که ايشان بلعيده و زياد جدی گرفته نمی شود. به قول مرحوم مش قاسم ؛ شما هنوز فرق گاوميش را با کمانچه نمی توانيد تشخيص بدهيد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016