محمد خاتمی: مردم در انتخابات غير آزاد شرکت نمیکنند، حتی اگر بزرگان و افراد مؤثر بگويند، کلمه
سيد محمد خاتمی با ابراز نگرانی از توطئه های خارجی و خطراتی که کشور را تهديد می کند، برگزاری انتخابات آزاد را بهترين راه تأمين امنيت کشور و گذر به آينده بهتر دانست. وی با تصريح به اينکه “اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بيايد و دخالتی انجام بدهد اصلاح طلب و غير اصلاح طلب با آن مقابله خواهند کرد”، انتخابات را فرصت مناسبی دانست تا “جلوی بسياری از اين توطئه ها گرفته شود و فضای آزاد و مناسب با حضور همه جريان ها می تواند بسياری از خطرات را رفع کند.”
خاتمی بار ديگر خواستار آن شد که “زندانيان آزاد شوند، حصرها برداشته شود، فضا باز شود اين مردم ما اينقدر بزرگوار و خوبند اين جوانان ما که اينقدر رنج ديده اند اگر اين فضا باز شود و به آينده اميدوار باشند دارای گذشت اند، در اين صورت مملکت تضمين و تامين می شود.” وی همچنين هشدار داد که “البته زمان به سرعت می گذرد و ممکن است فرصت ها از دست برود.”
رئيس جمهوری سابق ايران که در جمع جوانان اصلاح طلب آذربايجان سخن می گفت با اشاره به قدمت يکصد و پنجاه ساله اصلاح طلبی در ايران آن را يک جريان اجتماعی و نه يک تز و پروژه خواند و تصريح کرد: “رهبر اصلاحات جان رشد يافته ملت و همه کسانی هستند که اين خواست های تاريخی را درک کرده و پيگيری می کنند، بخصوص جوانان عزيز و رشيد. در جريانات اخير منطقه هم رهبر برجسته نمی بينيد، اتفاقا جوانان جلودار هستند و جمع می شوند و برای خود حرف می زنند و صحبت می کنند و تصميم می گيرند. بنده يک فرد کوچک از جريان اصلاحات هستم شما و ديگران هستيد که بايد کار کنيد و به جلو برويم، بخصوص جوانان عزيز. چه کسانی در انقلاب نقش داشتند و در دفاع مقدس ما فداکاری کردند ودر عرصه بودند هر وقت مسئله و مشکلی بوده اين جوانان ما بوده اند که در صحنه بودند. در خرداد ۷۶ جوانان به صحنه آمدند و آن کار بزرگ را کردند و ملت هم بدنبال آنها آمدند. ۹۹ درصد شهدای ما جوانان هستند. در همين جريانات اخير کسانی که بيشتر حضور داشتند و بيشتر هم مشکل پيدا کردند جوانان هستند.”
خاتمی با تاکيد بر اينکه “انتخابات ملک طلق هيچکس نيست، حق يکايک افراد ايران است و اگر انتخابات آزاد و سالم و رقابتی برگزار شود همه با کمال ميل در آن شرکت می کنند” در عين حال خاطرنشان کرد: «نمی شود انتخابات به سبکی باشد که يک سليقه می پسندد و همه محدود باشند و همه مجبور باشند شرکت کنند بزرگان و افراد مؤثر هم اگر بگويند شرکت کنند مردم شرکت نخواهند کرد.»
متن کامل سخنان سيد محمد خاتمی در اين نشست به نقل از وبسايت رسمی خاتمی در ادامه میآيد:
از ديدار با شما خيلی خوشحالم.در اين صبح سرد پاييزی با حضور خود به ما گرما بخشيديد.خيلی خوب، روشن و مستدل صحبت کرديد. برای بعضی پرسش هايتان در صحبت های خودتان به نحوی پاسخ هم وجود داشت. خيلی خوشحالم که در جمع شما هستم.
دو عيد سعيد قربان و غدير را تبريک عرض می کنم.
يکی از آنها را پشت سر گذاشتيم و ديگری پيش روی ماست عيد سعيد قربان عيد توحيد و نفی شيطان و شيطانيت و عيد اخلاق و عدالت و مساوات و عيد فداکردن خود و هواهای نفسانی خود برای اهداف والای الهی و انسانی عيد ارتقاء و رشد و بر آمدن انسان از محدوده خاک و امکانات مادی و درک و دريافت حقيقت های متعالی هستی است و عيد سعيد غدير عيد ولايت عيد عدالت و حق وآزادی.
همين جا عرض ارادت می کنم به مردم شريف آذربايجان و بخصوص تبريز قهرمان که از ويژگی های ممتاز اين مردم ارادت به حضرت اميرالمؤمنين و اهل بيت است و نيز نقشی که آذربايجان در استقرار هويت ملی و نيز حرکت از استبداد به مردم سالاری و همچنين انقلاب اسلامی داشته است و نيز از ياد نبريم که بسياری از برجستگان عرصه علم و سياست و حتی ادب پارسی آذربايجانی بوده اند و طبيعی است که توقعات اين مردم از دولت و حکومت و نيز برای توسعه و پيشرفت بيشتر باشد و بايد همه به آن وقع بگذاريم.
باری ما اميرالمومنين عليه السلام را مظهر عدالت می دانيم البته ايشان مظهر توحيد؛ اخلاق و انسان دوستی هم هست، ولی بروز و ظهور عدالت در شخصيت علی عليه السلام بيشتر است، بخصوص عدالت به معنی عام و وسيع کلمه. چون اميرالمؤمنين کسی بود که به هر حال حکومت ظاهری را هم به دست گرفت امروز ما وقتی صحبت می کنيم که آيا اسلام در عرصه حيات اجتماعی می تواند حضور يا نقش داشته باشد و در مقابلش سکولاريسم مطرح می شود که می گويد دين بايد از عرصه و سپهر اجتماعی بيرون برود. اين مساله بايد حل شود که چگونه بايد به دين نگاه کرد تا بتواند در عرصه حيات اجتماعی حضور داشته باشد. حضور، معنايش اين است که مورد پذيرش و قبول مردم و دلبستگی مردم باشد والا ظواهر را می شود به هر قيمتی برای مدت کوتاهی برای جامعه تامين کرد با زور با مسائل مختلف با امتياز دادن و يا سلب امتياز از مردم ظاهر را ممکن است برای مدتی حفظ کرد ولی اين حضور دين در عرصه و سپهر اجتماعی نيست. سکولاريسم هم مخالف با جنبه های فردی دين نيست، منتهی وقتی ما از دين به عنوان عاملی که می تواند و بايد در عرصه اجتماعی حضور داشته باشد سخن می گوييم مراد اين است که مبنای روابط اجتماعی باشد و به عنوان منبعی و مرجعی پذيرفته شود که ساز و کار حيات اجتماعی را تعيين می کند.
و در اين جا است که راه و روش امام علی عليه السلام و پيش از ايشان پيامبر اکرم صلی الله عليه و سلم گره گشا است.
بارها عرض کرده ام که نکته مهم در کلام و مواضع و عمل حضرت علی(ع) اين است که عدل را چگونه می دانست؟در ظاهر قضيه آنچه ملموس است جنبه مادی است يعنی تا می گوييم عدالت شايد ذهن ها توجه کند به آن جهات مادی که در اختيار انسان قرار می گيرد آيا عادلانه است يا تبعيض آميز؟!
اين مساله درست است ولی به نظر من در دوره اخير و بخصوص در کشورهای جهان سوم مثل کشور ما تحت تاثير گرايش های مارکسيستی و سوسياليتی خيلی مساله عدالت اقتصادی پررنگ شده و متاسفانه بعضی جاها خيلی سطحی و نه بنيادی حتی با شعار يا در عمل به بهانه عدالت اقتصادی از پيشرفت و تقويت زيربناهای اقتصادی که آن بايد مثل سرچشمه ای که آب از آن بيرون می آيد امکانات بيرون بيايد تا بتوان توزيع کرد غفلت می شود.
بلکه عدالت صدقه ای مورد توجه قرار می گيرد. مثلاً اين که نفت به فروش برسد و به جای اينکه به سرمايه روی زمينی و تجديد پذير تبديل شود، به صورت يک بار مصرف و نيز برای تأمين بودجه عمومی دولت هزينه شود و به صورت يک بار مصرف توزيع شود و اينکه در دولت ما و آقای هاشمی مورد توجه بود و واقعا هم تلاش شد آن بود که اتکاء به بودجه نفت کمتر شود و نفت فقط در مسير توسعه جامعه و رفع خلل و فرج اساسی جامعه به کار گرفته شود. گرچه بايد پذيرفت که به علت نابسامانی ريشه دار اقتصاد کشور اين کار به طور کامل و مطلوب ميسر نبود.
اين که صحبت می شد اتکاء بودجه عمومی به نفت کم بشود اين يک کار عادلانه بزرگی هم بود و درست خلاف اقتصاد صدقه ای که گاهی مورد توجه قرار می گيرد. به هر حال جهت گيری، جهت گيری درستی بود و از جمله اصول سياست های کلی نظام هم همين است.
به هر حال انحصار عدالت در اقتصاد و رو بنايی نگاه کردن به مساله به بهانه تأمين معيشت مردم مصداق اين ضرب المثل است که برای درست کردن ابرو چشم را کور کردن! اين جور شعار عدالت دادن و همان عدالت اقتصادی را ناقص مطرح کردن خود مشکل بزرگی است.
علی عليه السلام در عين حال که اهتمام جدی به اقتصاد عادلانه دارد و با افتخار می گويد در حکومتش همه انسانها سرپناه دارند و حداقل های زندگی آبرومندانه خودشان که داشتن نان گندم و يک زندگی قابل قبولی است دارند اين کار کار مهمی بوده است، ولی امتياز امام علی عليه السلام اين است که عدالت را در اقتصاد خلاصه نمی کند.
وقتی امام خمينی می گفتند ما جمهوری اسلامی می خواهيم می گفتند جمهوری به همين معنا که در همه دنيا هست بعد هم وقتی می پرسند که مراد از اسلامی بودن چيست می گفتند محتوايش اسلامی باشد می پرسيدند نمونه ای داريد؟ می گفتند حکومت علی (ع).بايد ببينيم علی (ع) چگونه به مساله نگاه می کرد؟
اميرالمونين اولين کسی است که می فرمايد انسانها و مردم تحت حکومت صاحب حقند و اگر عدالت دادن حق هر ذيحقی به اوست حقی که در عرصه حکومت و حقی که مردم بر حاکمان دارند اگر ادا شود عدالت است.
شما امروز می بينيد مساله حق و تکليف بيشتر مطرح شده است اينکه انسان صاحب حق است و انسان از آن جهت که انسان است صاحب حق است نه تنها حق دارد زندگی آبرومند داشته باشد از امکانات و مجال برای پيشبرد دانش و انديشه و تفريحش برخوردار باشد اينها حقوق ابتدايی است نه تنها حق دارد از زبان و خصوصيات فرهنگی اش بتواند درست استفاده کند بلکه حق تعيين سرنوشت خود را هم دارد که مساله خيلی مهمی است.
اينجاست که مساله جمهوريت و دموکراسی به طور خاص مطرح می شود در دنيای امروز هيچ نظامی لااقل به لحاظ تئوری جز مردم سالاری پذيرفته نمی شود.
خواستی که مردم و بخصوص جوانان ما از يکصد و پنجاه سال گذشته داشتند و امروز داريم می بينيم که چگونه فوران می کند در منطقه ما در تونس؛ در مصر ،يمن ،سوريه، و ليبی و بحرين و … البته اين ملت ها بايد توجه داشته باشند که حرکتشان انحراف پيدا نکند يعنی خواستشان مورد توجه باشد.
مردم ما در مشروطيت همين را می خواستند، ولی کودتای رضاخانی آن را به تعويق انداخت يا بعد از شهريور ۲۰ باز همين مسير ادامه يافت که با کودتای ۲۸ مرداد سرکوب شد. در انقلاب اسلامی هم مردم همين را می خواستند. چرا امام فقط جمهوری اسلامی را مطرح کردند نه خلافت و امارت اسلامی!؟ اين خواست مردم و اقتضای زمان بود که مورد توجه قرار گرفت و نيز نشان دهنده ظرفيت اسلام برای تأمين خواست های واقعی مردم در عصرهای مختلف است.
مردم منطقه هم همان جوانانی که انقلاب کردند و آمدند در صحنه و در صحنه هم هستند و دستشان را می فشاريم بايد هم متوجه باشند آن خواست تداوم پيدا کند و به جلو برود.
علی (ع) در مقام حاکم و والی برای اولين بار می گويد هم والی بر مردم حق دارد و هم مردم بر والی. اميرالمومنين اعتقاد دارد ما هم معتقديم که شايستگی او برای ولايت از طرف خدا تعيين شده و اين رای مردم نيست که به او شايستگی می دهد ولی اميرالمونين می گويد اگر رای و رضايت مردم نباشد با اينکه شايستگی آن را دارم حکومت را قبول نمی کنم حکومت بايد مبتنی بر رای مردم باشد و بعد می گويد شما حق داريد انتقاد کنيد سؤال کنيد.شما مثل کسانی که با جباران صحبت می کنند با من صحبت نکنيد و در ابراز خواست و نظر خود دچار لکنت زبان نشويد.
معلوم است که وقتی تو حق داری يعنی آن طرف در مقابل تو مسئوليت دارد و امروز دنيا هم به اين نتيجه رسيده که حق حاکميت بر سرنوشت يک اصل مهم است. شيوه ای هم که دنيا پسنديده و به آن رسيده مردم سالاری است.بديل مردم سالاری را خودکامگی و ديکتاتوری می دانم.اگر مردم سالار ی عيب هايی ممکن است داشته باشد که که دارد و خودغربی ها هم گفته اند ولی بديل آن وحشتناک است.
اين که درباره اصلاحات و رهبری آن گفتيد بايد بگويم که اصلاحات يک تز و يک پروژه نيست بلکه يک پروسه اجتماعی است يک جريان اجتماعی است يکصد و پنجاه سال است در اين مملکت اصلاحات وجود دارد حاصل اصلاحات ما مشروطيت بوده و شکست اصلاحات ما ديکتاتوری رضاخانی.حاصل اصلاحات جامعه ما حکومت ملی و نهضت ملی مقاومت بوده و شکستش کودتای ۲۸ مرداد.حاصل اصلاحات ما انقلاب بزرگ اسلامی با آن عظمتش اصلاحات در متن جامعه وجود داشته و دارد. رهبر اصلاحات جان رشد يافته ملت و همه کسانی هستند که اين خواست های تاريخی را درک کرده و پيگيری می کنند، بخصوص جوانان عزيز و ورشيد.
در جريانات اخير منطقه هم رهبر برجسته نمی بينيد، اتفاقا جوانان جلودار هستند و جمع می شوند و برای خود حرف می زنند و صحبت می کنند و تصميم می گيرند.
بنده يک فرد کوچک از جريان اصلاحات هستم شما و ديگران هستيد که بايد کار کنيد و به جلو برويم، بخصوص جوانان عزيز.
چه کسانی در انقلاب نقش داشتند و در دفاع مقدس ما فداکاری کردند ودر عرصه بودند هر وقت مسئله و مشکلی بوده اين جوانان ما بوده اند که در صحنه بودند.
در خرداد ۷۶ جوانان به صحنه آمدند و آن کار بزرگ را کردند و ملت هم بدنبال آنها آمدند.
۹۹ درصد شهدای ما جوانان هستند.
در همين جريانات اخير کسانی که بيشتر حضور داشتند و بيشتر هم مشکل پيدا کردند جوانان هستند.
امروز جوان ما چه می خواهد؟ اين مساله مهم است. ما عدالت را می خواهيم منتهی عدالتی که مهمترين وجه آن تامين حق و حرمت انسان در جامعه است.البته که عدالت اقتصادی هم می خواهيم اما محصور کردن عدالت در اقتصاد و محصور کردن اقتصاد در امر رو بنايی و سطحی واين طور جريانات اين انحراف از عدالت است.
عدالت همه جانبه بايد باشد؛ حق حاکميت بر سرنوشت بخش مهم آن است.
امروز وجه عمده خواست و مطالبه جوان کشور ما اين است که آزادی ؛استقلال و پيشرفت و دموکراسی و مردم سالاری و عدالت اقتصادی به معنی تقويت زير بنيه های علمی و اقتصادی جامعه و البته توزيع عادلانه ثروت در کشور مستقر و پايدار شود.
اگر آزادی ها به معنی درست کلمه باشد ما در جامعه فساد را کمتر خواهيم ديد؛ امکانات کشور هدر نمی رود، فساد پديد نمی آيد و اگر آمد کم هزينه تر و قاطع تر رفع می شود.
اگر آزادی باشد جلوی انحراف گرفته می شود اگر آزادی باشد کسانيکه قدرت دارند مجبور می شوند در چارچوب قانون حرکت کنند و مطابق قانون عمل کنند. حتی عدالت اقتصادی هم در سايه آزادی های واقعی که از جمله آزادی بخش خصوصی است محقق می شود شما نمی توانيد پيشرفت در جامعه داشته باشيد اما بخش خصوصی شما و توليد و سرمايه گذاری صادرات و واردات شما در دنيا مشکل باشد.
ما می گوييم عدالت را وسيع معنا کنيد و مهمترين وجه عدالت حاکميت انسان بر سرنوشت و استقرار نظامی است که مبتنی بر خواست و رضايت مردم باشد حاکمان در برابر مردم پاسخگو باشند اين خواست مورد توجه شماست و خواست تاريخی است.
شما می دانيد دين وجوه و شؤون گوناگون دارد. يکی اعتقادات است و نيز بندگی خدا و ارتباط ويژه با خالق، از جمله مناسک و عبادات که بسيار مهم است و ديگری اخلاق که مبنای شخصيت و رفتار فرد متدين است و پيامبر برای تکميل مکارم اخلاق مبعوث شده اند و ديگری معاملات و سياسات. سکولاريسم نسبت به دو وجه اول بی تفاوت است، حتی در بعضی وجوه آن به آنها احترام هم می گذارد و در بخش سوم است که دخالت دين را روا نمی داند.
اگر دين به طور عام و اسلام به طور خاص بتواند خواست های تاريخی و اجتماعی جوامع را که عدالت و آزادی و پيشرفت و عزت و حرمت است اين را تامين کند چرا بی خود جامعه به سمت سکولاريسم برود؟
اگر دين مقابل با آزادی انسانها درعرصه و سپهر اجتماعی و رويارو با حق حاکميت انسانها باشد اگر دين مقابل با حقوق بشر و حقوقی که انسانها بايد داشته باشند قرار گيرد نتيجه طبيعی آن سکولاريسم است.
اينکه ما افتخار داريم جمهوری اسلامی مطرح شده است اولا جمهوری مطرح شدنش مسئله مهم است ثانيا اسلامی مطرح شدن يقينا به اين معنی است که اسلام سازگار با جمهوريت و دموکراسی است.
به صراحت بگويم امروز دو قرائت از اسلام وجود دارد اسلامی که برای انسان حقوق انسان حرمت انسان رای انسان و رضايت انسان در حکومت هيچگونه ارزشی قائل نيست و اسلامی که می گويد من به آزادی و حرمت انسان باور دارم اسلام معنی اش اين نيست که جريان و گرايش خاصی بيايد و به هر قيمتی که هست سليقه های خودش را برجامعه تحميل کند حتی وقتی می گوييم جمهوری اسلامی يعنی حکومت اسلامی هم که بايد ارزش های الهی داشته باشد بايد متکی به رای و رضايت مردم باشد.
اختلاف بنيادی اصلاح طلبانی که دلبسته به انقلاب و جمهوری اسلامی هستند با ديگران در همين نحوه ديدگاه است.
چرا ما اينقدر روی انتخابات تکيه می کنيم؟چرا انتخابات را مهم می دانيم چون انتخابات اصل جمهوريت نظام و مردم سالاری نظام است.
بحث پارلمانی يا رياستی که مطرح می شود اصل اين است که آيا مردم سالاری هست يا نه؟اگر باشد شکل آن مشکل ندارد ولی اگر نباشد هر کدام ممکن است مشکل داشته باشد دغدغه بايد اين باشد که چقدر رای مردم موثر است؟چقدر مردم ميتوانند اظهار نظر کنند؟چقدر اظهار نظر و رأی آنها تاثير گذار در سرنوشت جامعه است اين مساله مهمی است.چقدر نهادهايی که می خواهند حکومت کنند برآمده از آرای جامعه و کل جامعه هست؟ اين را بايد مورد توجه قرار داد اين مساله مساله مهمی است.
انتخابات قلب مردم سالاری است و انتخابات يعنی همه مردم با همه سلايق با همه گرايش ها با همه قوميت ها با همه سليقه ها و گرايش های اعتقادی و سياسی بتوانند شرکت کنند و رای بدهند.
نهادهايی که روی کار می آيند در مقابل مردم مسئول باشند و مسئوليت خودشان را بشناسند اين مسئله مورد خواست است.
امروز در دنيای اسلام اين همه تحول ايجاد شده است هم بخصوص جوانان می گويند ما ديکتاتوری نمی خواهيم؛می گويند حالت فوق العاده نمی خواهيم می گويند مجلسی که در آن احزاب و گروهها نباشند و انتخابات نباشد نمی خواهيم انتخابات آزاد می خواهيم حاکمانی می خواهيم که برآمده ار اراده ملت و مسؤول در برابر آن باشند.
برای من تاثر آور است که انقلاب ما که جمهوری اسلامی را مطرح کرد که همه اين خواست های تاريخی مردم را بايد برآورده کند بعلاوه ارزش های الهی اخلاق؛عدالت و نظاير اينها حالا در درون خودمان با اين آرمان ها فاصله می بينيم و در بيرون هم حرکت های جهان اسلام کمتر به وجه اسلامی نظام مورد نظرش اهتمام دارد.
در عرصه حيات اجتماعی وقتی می گوييم جمهوری اسلامی بايد وجه بارزش اخلاق باشد.می شود جمهوری اسلامی داشت دروغ؛تهمت و هرگونه برخورد ناروايی رايج باشد؟ فسادهای بزرگ وجود داشته باشد بازخواست نباشد لااقل اعتماد به اين نباشد که آيا برخورد با اين مساله درست می شود يا نه؟
اگر ما رعايت کنيم خواستی که اصلاح طلبان داشتند و دارند واقعا امروز در تمام مناطق اسلامی چرا نبايند بگويند يک نظام اسلامی می خواهيم چرا از کنار اين رد می شوند و می گويند فلان الگو را قبول نداريم الگوی جای ديگر را قبول داريم.
اگر از انتخابات دفاع می کنيم از همان اسلامی دفاع می کنيم که مردم ما در انقلاب به آن دلبسته بودند ورای دادند و کار را انجام دادند و به همين دليل انتخابات برای ما مهم است.انتخابات ملک طلق هيچکس نيست حق يکايک افرد ايران است. اگر انتخابات آزاد و سالم و رقابتی برگزار شود همه با کمال ميل در آن شرکت می کنند. اصلا وظيفه ماست حق همه ماست و وظيفه ملی و دينی ما شرکت در انتخابات است. کسی که دل بسته به انقلاب و ايران است هيچ گاه با تحريم انتخابات موافق نيست. اما شرکت در انتخابات شرايط خاص خود را دارد.
اگر در همه حوزه ها نامزد های مورد علاقه همگان باشند و تضمينی باشد که اساس تعيين کننده رأی مردم است و فضا باز و آزاد و متناسب با انتخابات سالم و رقابتی باشد همه شرکت می کنند.
و نيز از مقدمات انتخابات مطلوب فضای آزاد و رقابتی است. بسيار بايد متأسف بود که شاهد وجود اين فضا نيستيم و حتی گاه درست نقطه مقابل آن را می بينيم. گروه ها و تشکل ها و احزاب محدوديت فراوان دارند و حتی اجازه برگزاری يک مجلس به مناسبت عيد سعيد غدير هم نمی دهند. اخيراً به جای آزادی زندانيان سخت گيری ها بيشتر شده. خيلی ها به زندان فراخوانده شده اند. احکام سخت تازه صادر می شود و حتی به خاطر يک بيانيه يا يک امضاء با افراد برخورد می شود و خيلی ها مورد بازخواست قرار می گيرند و اين فضا بايد تغيير کند.
من معتقدم هنوز هم راه خوشبختی ملت، تقويت نظام و حاکميت و البته برآوردن خواست های ملت برگزاری انتخابات آزاد و درست وخوب است.
بياييد به آينده نگاه کنيم هر کس در گذشته احساس می کند به او ستمی شده بگويد گذشتم. البته به شرط اين که آينده روشن و آزادی برای همه تضمين شود.
زندانيان آزاد شوند فضا باز شود البته که همه با رغبت در انتخابات شرکت می کنند انتخابات با شکوه اين چنينی بزرگ ترين تضمين کننده امنيت کشور است و امروز خطرات بزرگی ما را تهديد می کند.
از سه نقطه جمهوری اسلامی و ملت ايران در معرض فشار است. يکی هسته ای يکی حقوق بشر و ديگری مساله ترور که مطرح می کنند البته کاملا معلوم است يک فشاری و حتی پشت آن يک سناريويی برای فشار بيشتر روی ايران وجود دارد.
همين پرونده هسته ای را ببينيد، بنده به عنوان کسی که رونق هسته ای در دوره بنده بود از زمان آقای هاشمی بود ولی در زمان بنده فعاليت گسترده تر شد، البته کاملاً قانونی و رهبری هم اين را قبول دارند و مساله پيشرفت هايی داشت جز جنبه کمی که طبعا در اين چند سال رشد پيدا کرده از نظر کيفی و رسيدن به آن تاپ غنی کردن اورانيوم در زمان بنده به آنجا رسيديم. ۳٫۵ درصد در زمان ما غنی سازی شد. البته با ده سانتريفوژ. در اين مدت هم تلاش های خوبی شده است و واقعا اصلا سير به سوی بمب هسته ای نبوده و نيست.
نظر رهبری هم واقعا اين نبوده و نيست که در زمينه نظامی توسعه پيدا کنيم و حتی صريحاً به تحريم سلاح هسته ای نظر دادند.
سال ۲۰۰۸ آمريکا گزارش داد که از سال ۲۰۰۳ به اين طرف ايران فعاليت نظامی هسته ای ندارد که البته من هم آن روز رييس جمهور نبودم ولی موضع گرفتم که قبل از ۲۰۰۳ هم فعاليت نظامی نبوده، حالا چطور شد در سال ۲۰۱۱ يک دفعه ادعا می کنند فعاليت ها جهت نظامی پيدا کرده است؟
پيداست يک فکر بدی پشت اين قضيه است که می گويند فعاليت نظامی داريم می خواهند فشار را روی ايران زيادتر بکنند البته که رفتار و مواضع و گفتار ما ممکن است اثر هم داشته باشد ولی پيداست يک طرح ديگری است برای فشار. بی خود می گويند ولی می گويند.
اين جريانی که با ادعای ترور ايجاد کردند و آمدند و گفتند الحمدالله افکار عمومی حتی در غرب هم اين را باور نکرد ولی اينها دارند ترتيب اثر حقوقی و اجرايی به ان می دهند من واقعا با برداشتی که دارم می گويم اين طور نيست و اين نقشه ای است عليه ايران.
مساله ديگر هم هميشه ايران متهم بوده به نقض حقوق بشر و متاسفانه در داخل هم کارهايی می کنيم که لااقل اين امر توجيه پذير می شود. ولی امروز نماينده سازمان ملل آمده و گزارش داده به آنجا اين خطری است که دارد مملکت را تهديد می کند. حرف هايی که فرماندهان و مسئولان اسرائيل می زنند و بعضی غربی ها هم حرف های تند می زنند. البته به نظرم خيلی از آن ها جنگ روانی و بلوف هست ولی در عين حال دارند افکار عمومی را آماده می کنند که اگر يک روزی خدايی نکرده بخواهند يک کاری بکنند اين افکار عمومی آماده باشند.
بنده به صراحت بگويم اگر روزی و روزگاری خارجی بخواهد بيايد و دخالتی انجام بدهد اصلاح طلب و غيراصلاح طلب با آن مقابله خواهند کرد.
ولی متأسفانه هم در آمريکا و هم در ايران کسانی هستند که بدشان نمی آيد قضيه به خشونت گرائيده بشود و مساله حادتر بشود اميدوارم آقای اوباما تحت تاثير آنها قرار نگيردو از راه و روش آقای بوش درس بگيرد و در ايران هم کسانی که نانشان در بحران و خشونت و تنش است و ممکن است از حاد شدن قضيه بدشان نيايد،عقلای قوم بايد جلوی اين را بگيرند، ولی آنچه مسلم است فرصت انتخابات فرصت مناسبی است تا جلوی بسياری از اين توطئه ها گرفته شود و فضای آزاد و مناسب با حضور همه جريان ها می تواند بسياری از خطرات را رفع کند.
نمی شود انتخابات به سبکی باشد که يک سليقه می پسندد و همه محدود باشند و همه مجبور باشند شرکت کنند بزرگان و افراد مؤثر هم اگر بگويند شرکت کنند مردم شرکت نخواهند کرد بنده می گويم بياييد فضا را آماده کنيد زندانيان ازاد شوند، حصرها برداشته شود، فضا باز شود اين مردم ما اينقدر بزرگوار و خوبند اين جوانان ما که اينقدر رنج ديده اند اگر اين فضا باز شود و به آينده اميدوار باشند دارای گذشت اند، در اين صورت مملکت تضمين و تامين می شود.
به هر حال انتخابات خوب و مناسب و آزاد و با حضور همگان و تأمين شرايط لازم برای آن بهترين راه تأمين امنيت کشور و نيز گذر به سوی آينده بهتر و اميدوار کننده تر است. البته زمان به سرعت می گذرد و ممکن است فرصت ها از دست برود.
در آغاز اين ديدار حاضران ضمن بيان مطالب و پرسش هايی چنين اظهار نظر کردند:
- جامعه نياز به وحدت و يگانگی دارد و هر چه اعتماد ميان دولت و ملت بيشتر و محکم تر شود امنيت و پيشرفت هم بيشتر خواهد بود.
- آزادی های اساسی حق ملت است و اگر آزادی خدشه دار شود استقلال، عدالت و اخلاق هم لطمه می بينند، چنانکه ديده است.
- استقرار مردم سالاری و توسعه لوازمی دارد که در بسياری از کشورها به آن اهتمام شده است. وجود انجمن ها، تشکل ها، احزاب مستقل و آزاد و اصناف که هم افکار عمومی را نمايندگی و هدايت می کنند و هم مدافع منافع قشرهای مختلف هستند برای پيشرفت جامعه و برخورداری از جامعه امن و آزاد و پيشرو لازم است و متأسفانه از اين بابت وضع مناسبی نداريم.
- لازم است يک جبهه متحد از اصلاح طلبان تشکيل شود و اين امر مانع پراکندگی، رکود و یأس خواهد شد.
- دانشگاههای تبريز بخصوص انجمن اسلامی دانشجويان همواره بر موازين اصلی انقلاب و مشی اصلاح طلبی پای بند بوده اند و از اين بابت هزينه زيادی نيز پرداخته اند، از جمله در سال ۱۳۷۸ که به دانشگاه و دانشجويان تبريز جفای مضاعف شد.
- تنوع قومی و فرهنگی يک واقعيت است و احترام به حقوق و جايگاه اقوام و فرهنگ ها همان گونه که در قانون اساسی آمده است بايد رعايت شود، بخصوص در مورد آذربايجان که همواره از ارکان مليت ايران و پاسدار تشيع بوده است. رعايت شأن تاريخی آذربايجان و تلاش برای به دست آوردن جايگاه اقتصادی و توسعه اين خطه و رفع محروميت آن حتی می تواند پاره ای از مطالبات و ادعاهايی که ممکن است درست هم نباشد را تحت الشعاع قرار دهد و خنثی کند.