دوشنبه 23 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شير سوريه بی‌يال و دم می‌شود، حميد فرخنده

حميد فرخنده
اخراج سوريه از اتحاديه عرب تا زمان پايان يافتن سرکوب مخالفان، حکومت منزوی بشار اسد در جامعه بين‌المللی را بسيار منزوی‌تر خواهد ساخت. همه‌ی شواهد حاکی از آن است که شير سوريه بی‌رمق‌تر از آن می‌شود که بتواند قدرت خود را حافظ باشد. جمهوری اسلامی در حال از دست دادن مهم‌ترين متحد منطقه‌ای خويش است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


حميد فرخنده ـ ويژه خبرنامه گويا

[email protected]

ادامه کشتار مخالفان خکومت در سوريه سرانجام در مييان شگفتی محافل بين المللی اتحاديه عرب را مجبور به تعليق عضويت سوريه از اين اتجاديه کرد. اتحاديه عرب مايل به اين کار نبود و تلاش زياد کرد تا از دامنه خشونت عليه مخالفان حکومت بشار اسد بکاهد و باب گفتگو ميان مخالفان و حکومت را باز کند. اکثر کشورهای عضو اتحاديه عرب دارای نظام های سياسی غيردمکراتيک هستند و خود در معرض وزش بادهای بهار عربی قرار دارند. اين هزينه زيادی که مردم مقاوم و خستگی ناپذير سوريه داده اند است که حمايت از حکومت بشار اسد را حتی برای ديگر نظام های غيردمکراتيک عربی و چين و روسيه به عنوان متحدان اين کشور دشوار کرده است.

به گزارش سازمان های بين المللی مدافع حقوق بشر در مدت شش ماهی که از آغاز تظاهرات عليه رژيم بشار اسد می گذرد ۳۵۰۰ نفر از مخالفان کشته شده اند. در تاريخ معاصر هيچ حکومتی چنين تعداد از مخالفان خود را در جريان سرکوب تظاهرات نکشته است. شايد مقايسه ای آماری بين ايران و سوريه گسترگی دامنه سرکوب مخالفان در سوريه را بهتر نشان دهد. جمعيت سوريه حدود بيست و دو ميليون نفر است. جمعيت ايران هنگام وقوع انقلاب در سال ۵۷ سی و شش ميليون نفر بود. يعنی جمعيت کنونی سوريه کمی بيش از نصف جمعيت ايران در سال ۵۷ است. بنابر مستندات آماری که عمادالدين باقی چند سال پيش منتشر کرده است در طی سال های حکومت شاه از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ به بعد و طی يکسال انقلاب(بهمن ۵۶ تا بهمن ۵۷) مجموعا ۳۵۰۰ يا ۳۶۰۰ نفر چه در زندان ها و چه در سرکوب تظاهرات کشته شده اند. يعنی کشوری که جمعيت اش کمی بيش از نصف جمعيت ايران سال ۵۷ است تنها در طی مدت شش ماه معادل مجموع سال های حکومت شاه بعلاوه يک سال آخر که انقلاب جريان داشت از مردم خود را کشته است.

طبيعی است که اگر در همان آغاز شروع اعتراضات، حکومت بشار اسد به اصلاحات وعده داده شده عمل می کرد و با مخالفان به گفتگو می نشست ادامه عمر حکومت کنونی سوريه ممکن بود. اما کشتاری چنين گسترده شکاف عظيمی بين مخالفان و دولت بوجود آورده است. نه مخالفان مصممی که هر هفته ۴۰ تا ۵۰ کشته می دهند حاضر به فشردن دستان خونين بشار اسد هستند و نه در چنين فضايی اصولا گوش شنوايی برای توصيه کسانی وجود دارد که از گفتگو با حکومت سوريه سخن می گويند.

سوريه و ليبی در دنيای دوقطبی قبل فروپاشی شوروی سابق در جرگه کشورهای راه رشد غيرسرمايه داری محسوب می شدند. کشورهايی که نه تنها دارای نظام های غيردمکراتيک بودند بلکه از نظر اقتصادی نيز در چنبره ناکارايی اقتصاد دولتی گرفتار بودند و فضای رسانه ای و مطبوعاتی بسته تری در قياس با نظام های غيردمکراتيک وابسته به اردوگاه غرب مانند کويت، قطر، امارات متحده عربی و حتی عربستان سعودی داشتند. نداشتن مراوده سياسی عمده با کشورهای غربی فشار سياسی غرب را بر آنها تقريبا بی اثر می ساخت.

سرهنگ قذافی که زمانی دل از انقلابيون جوان در سرتاسر دنيا ربوده بود و در مجامع بين المللی شيوخ مرتجع عرب را بخاطر وابستگی حکومت هايشان به غرب مورد سرزنش و طعن قرار می داد حتی نتوانست با ميلياردها دلار درآمد نفتی خود طی ۴۰ سال حکومت بر کشور ۵ ميليونی ليبی حداقل همانند همان برادارن عرب مرتجع خود در حاشيه خليج فارس رفاه نسبی برای مردم خود به ارمغان بياورد. ثروت کشورهای عربی نفتی حاشيه خليج فارس علاوه بر رفاه نسبی مردم آن کشورها باعث ايجاد بازار کار برای هزاران مهاجر از پاکستان، بنگلادش، هند و کشورهای فقير آسيای جنوب شرقی شد. در ليبی اما نه تنها مردم نصيب چندانی از درآمدهای عظيم نفتی کشور خود نبردند بلکه مهاجرين اکثرا سياهپوست اين کشور که به اميد آينده ای بهتر برای خود و خانواده خود به اين کشور مهاجرت کرده بودند، بعنوان گوشت دم توپ در جنگ با مخالفان حکومت به مزدوری گرفته شدند. قربانيانی که کسی از سرنوشت شان سخنی نمی گويد. خبرگزاری ها به ناگاه در مورد آنچه در ليبی می گذرد سکوت کرده اند. انگار با پايان يافتن ماموريت ناتو ماموريت آنها نيز پايان يافته است.

راستی از قاتل قذافی چه خبر؟ از قاتلان نيروهای وفادار به قذافی که در شهر سرت با دستان بسته شده کشته شدند چه خبر؟ مگر قرار نبود حکومت اين امور را مورد پی گيری حقوقی کند؟ وعده لغو قانون تک همسری از سوی عبدالجليل رئيس شورای انتقالی که در روز جشن انقلاب به مردم داده شد به کجا رسيد؟ بر قربانيان احتمالی انتقام کشی ها با اين همه نفرت جمع شده در انقلابيون مسلح عليه همکاران حکومت قذافی چه می رود؟

رهبران حکومت های وابسته به غرب تونس و مصر با اوج گيری تظاهرات مخالفان صحنه قدرت را ترک کردند و رهبران کشورهای وابسته به شرق از جمله بخاطر حمايت چين و روسيه به آسانی از قدرت کنار نمی روند، در حکومت های ضدخلقی تونس و مصر ده ها نفر از خلق کشته شدند و در ليبی و سوريه خلقی هزاران نفر از خلق کشته می شوند.

گويا توهم خلقی بودن برای نظام هايی که روزی پان عربيسم، سوسياليسم و مردمی بودن شعارشان بود آنها را در سرکوب و کشتار مردم شان قاطع تر کرده است. اخراج سوريه از اتحاديه عرب تا زمان پايان يافتن سرکوب مخالفان، حکومت منزوی بشار اسد در جامعه بين المللی را بسيار منزوی تر خواهد ساخت. همه شواهد حاکی از آن است که شير سوريه بی رمق تر از آن می شود که بتواند قدرت خود را حافظ باشد. جمهوری اسلامی در حال از دست دادن مهم ترين متحد منطقه ای خويش است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016