گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
15 شهریور» چهره رضا قطبی در کتاب "آخرین روزها"ی دکتر نهاوندی، رضاعلامه زاده4 اسفند» موج دموکراسیطلبی در دنيای عرب، دکان مسلمانان بنيادگرا را کساد کرده است، رضا علامهزاده 22 آبان» گفتگوی اختر قاسمی با رضا علامه زاده و مهدی جامی؛ در باره طرح ایران ندا 14 شهریور» دلفت (هلند): بزرگداشت اسفنديار منفردزاده و رضا علامهزاده، سوم اکتبر 6 مرداد» از رنجی که میبرند، در باره کتاب "يکصدوشصت سال مبارزه با آئين بهائی"، رضا علامهزاده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "تابوی ايرانی"؛ فيلم مستندی که بهايی ستيزی و بهايی گريزی را به چالش میکشد، مصاحبه ليلا محمودی با رضا علامه زاده، شهرزادنيوزعلامه زاده معتقد است که پنجاه سال تبليغ ناروا عليه بهائيان توسط متعصبين شيعه، اکثر مردم ايران را بر آن داشته تا خود را از بهائيان کنار بکشند؛ تا حدی که حتی اگر همسايه اند هرگز از دين و مذهبشان پرسشی نکنند و نخواهند چيزی از آن بدانند. شهرزاد نيوز: نهادهای مدافع حقوق بشر و سايتهای بهائيان موارد متعددی از تعقيب و آزار بهائيان را گزارش میکنند. از تخريب گورستانها تا اخراج روستائيان و از ممنوعيت تحصيل تا دستگيری. تعقيب بهائيان و محدود ساختن حقوق شهروندی آنان گرچه منحصر به دوران حکومت اسلامی نيست، در سی سال گذشته ابعاد وسيعی يافته و در سالهای اخير شدت گرفته است. هفت رهبر بهائيان، از جمله دو زن، که از سه سال پيش در زندان بسر میبرند، هر يک به بيست سال زندان محکوم شدهاند. با اين حال مسئله فراتر از نقض حقوق بهائيان توسط حکومت است. انگار که ستيز با بهائيان، کنارهگيری از آنان و سکوت در برابر ستمی که بر آنان میرود به جزئی از فرهنگ مسلط ايرانيان تبديل شده است. فيلم مستند «تابوی ايرانی» ساخته رضا علامه زاد، سرکوب بهائيان توسط حکومت را نشان میدهد، اما خود را به آزار دولتی بهائيان محدود نمیکند. فيلم میخواهد در عين حال تلنگری به فرهنگ مسلط و همچنين کسانی باشد که نه شيعه قشریاند و نه الزاما بهايی ستيز، اما از بهائيان و سخن گفتن در مورد آنان اکراه دارند. بحثِ شيرينِ آمار مستند کردن يک نوشته در رابطه با ايران به آمار و ارقام واقعی شايد مشکلترين کاری باشد که فرد میتواند در برابر خود قرار دهد. از ميزان بيکاری گرفته تا نرخ تورم و از آمار اعتياد تا فحشا، آمارهايی متناقض و گيجکنندهاند. وقتی بحث به مسائل حساسی نظير جمعيت اقليتهای مختلف ملی و مذهبی ساکن ايران برسد، کار مشکلتر میشود. در رابطه با تعداد بهائيان ايران مشکل مضاعف است. چگونه میتوان آمار افرادی را داد که غير قانونی محسوب میشوند و اعلام هويتشان به تعقيب و پيگرد منجر خواهد شد؟ منابع بهايی جمعيت بهائيان ساکن ايران را حدود ۳۰۰ هزار تن اعلام میکنند. منابع نزديک به حکومت اين آمار را اغراقآميز و غير واقعی میدانند. بعنوان نمونه، سايت «آينده روشن» با اتکاء به نتايج سرشماری سال ۱۳۸۵ مدعی است که آمار ارائه شده توسط منابع بهايی - که اين سايت آن را «بيتالعدل اسرائيل» میخواند - صحت ندارد و بهائيان ايران حدود ۴۰ هزار تن هستند. اين منبع مدعی است که ۹۹ و نيم در صد مردم ايران مسلمانند و نيم درصد بقيه شامل «همه دگر انديشان اعم از کمونيست ها و توده ای ها و شيطان پرست ها و بودائی ها و سيک ها و بهائی ها و...می تواند باشد». ناروشن بودن آمار و پراکندگی بهائيان در ايران مسئله بررسی ترکيب جمعيت بهائيان ايرانی را نيز دشوار میکند. فيلم "تابوی ايرانی" با تعدادی از آنان در ايران و خارج گفتگو کرده است؛ با اين حال رضا علامه زاده در پاسخ به اين پرسش شهرزاد نيوز که بهائيان ايران بيشتر در روستاها زندگی میکنند يا شهرها میگويد: «آماری در اين زمينه ندارم، ولی می دانم بهائيان بر خلاف تصور اکثر ايرانيان غير بهائی، تنها آدمهای تحصيلکرده و مرفه نيستند بلکه در ميان تمامی اقشار جامعه و همه ی بخش های کشور پراکندهاند». حق تحصيل تحصيل يکی از مشکلات جوانان بهايی در ايران است و تحصيلات عالی در دانشگاههای دولتی برای آنان ممنوع. در صحنههايی از فيلم جوانی مقابل دوربين قرار میگيرد که پس از دو سال تحصيل در دانشگاه، وقتی که روشن میشود بهايی است، از ادامه تحصيل محروم میشود. همچنين دانشجويان دانشگاه آنلاين بهائيان که به همت متخصصان در خارج کشور تاسيس شده بود، نيز در فيلم نشان داده میشوند. اين دانشگاه مجازی که امکانی بود تا جوانان بهايی بتوانند آگاهی خود را ارتقاء دهند، توسط حکومت ممنوع شد و اکنون به تاريخ پيوسته است. آيا دانشجويان اين دانشگاه توانستهاند با اتکا به تحصيلاتشان موقعيت خود را در جامعه ارتقا دهند. علامه زاده میگويد: «نه چندان، چرا که جدا از محدويت تحصيلی، بهائيان ايران از محدويت شغلی نيز رنج می برند. بايد در اين جا به يک نکته مهم اشاره کنم. می دانيد که ما ايرانيان بويژه افراد طبقه متوسط به شدت به تحصيل فرزندانمان اهميت می دهيم. اگر والدين ايرانی در روز دو يا سه شعل مختلف دارند و روز و شب کار می کنند برای اين نيست که مثل مردم محروم افعانستان شکم فرزندانشان را سير کنند، بلکه برای اين است که از پس مخارج سنگين تحصيلات بچه هايشان برآيند. اين که بعدها اين فرزندان چه بهره ای از تحصيلاتشان ببرند، مشغله ذهنی والدين نيست. بهائيان ايران نيز به لحاظ ايرانی بودن همين خصيصه را دارا هستند، حالا اگر به اين واقعيت اين را هم بيافزائيد که در ديانت بهائی مشخصا به تحصيل علم و دانش بهای بسياری داده شده، می توانيد ميزان تمايل بهائيان را به تحصيل درک کنيد. آن چه باعث شده در چنان شرائط سختی دانشگاه زيرزمينی در ايران درست کنند از همين دو مشخصه سرچشمه می گيرد». جاسوسی برای اسرائيل چرا بهائيان با اين شدت مورد تعقيب و آزار قرار میگيرند؟ ديان علايی، نماينده جامعۀ بين المللی بهائی در سازمان ملل، میگويد اين مساله جنبه مذهبی دارد. او طی مصاحبهای که توسط خبرگزاری هرانا منتشر شده است، میگويد « آزار و اذيت بهاييان در اصل بر سر مسائل دينی و عقيدتی است. يعنی بهايی ها ادعا می کنند که يک پيامبر الهی، حضرت بهاالله، بعد از حضرت محمد ظاهر شده است و اين اعتقاد برای اکثريت علما کاملا غير قابل قبول است». اما روايت رسمی علت ضديت با بهائيان و تعقيب آنان، رابطه با اسرائيل است. جاسوسی برای اسرائيل يکی از اتهامات ثابت بهائيانی است که تحت تعقيب دولتی قرار میگيرند. از جمله اتهامات سران بهايی نيز همين مساله است. چرا اسرائيل؟ مرکز بهائيان در اسرائيل واقع شده است. بهاالله در قرن نوزدهم تبعيد شد و «در سال ۱۸۶۸، يعنی هشتاد سال قبل از تشکيل دولت اسرائيل، وارد عکا شد.». در صحنهای از فيلم "تابوی ايرانی" يک زن مسن روستايی جريان ريختن ماموران به خانهاش را بازگو میکند. به روستا میريزند و زنان و مردان بهايی را از خانههايشان بيرون میکنند. «پرسيدم حالا که ما را بيرون کرديد، ما کجا بايد برويم؟» «گفتند برويد اسرائيل». «گفتم ما اسرائيل را بلد نيستيم، ما اسرائيل را کجا میشناسيم». اين زن روستايی نمیداند اسرائيل کجاست و زمانی که بهاالله به وارد عکا شد، هنوز دولت اسرائيل تشکيل نشده بود. با اين حال همين واقعيت که مقبره بهاالله در اسرائيل کنونی قرار دارد، کافی است که بهايی با دولت اسرائيل تداعی شود. آزار بهائيان تنها به سرکوب دولتی محدود نمیشود. «از آزاری که همشاگردی ها به دانش آموزان بهائی روا می دارند، و يا اهالی يک روستا به همولايتی های بهائی شان روا داشته اند، هم صحنه هائی در فيلم هست». بهايی گريزی علامه زاده معتقد است که پنجاه سال تبليغ ناروا عليه بهائيان توسط متعصبين شيعه، اکثر مردم ايران را بر آن داشته تا خود را از بهائيان کنار بکشند؛ تا حدی که حتی اگر همسايه اند هرگز از دين و مذهبشان پرسشی نکنند و نخواهند چيزی از آن بدانند. «مردم ناآگاه مذهبی البته تحت تاثير آن تبليغات دست به بهائی آزاری به اشکال مختلفی زده اند که يک نمونه ی دردناک آن در فيلم در مورد قتل دکتر برجيس در کاشان به تفصيل آمده است». حتی روشنفکران ايرانی نيز با اين مسئله مشکل دارند. «هرچه می گردم هيچ مذهب يا مسلک سياسی و اجتماعی را نمی بينم که ايرانيان به حدی نسبت به آن احساس نگرانی کنند که حتی از حرف زدن در باره اش بپرهيزند. وقتی من دست به ساخت اين فيلم زدم، نزديکترين کسانم با نگرانی علت اين کار را جويا شدند. آنان با اينکه می دانستند من تمام فيلم هايم را در دفاع از حقوق انسانی ساخته ام، ولی وقتی پای بهائيان به ميان آمد نگران شدند. من در اين فيلم سعی کرده ام علت آن را ريشه يابی کنم». مشکلات ساختن فيلم در باره يک تابو بخشی از فيلم در ايران تهيه شده است و بخشهايی در خارج. «مشکل اول فيلمبرداری از داخل ايران بود که با احساس مسئوليت بيرون از باور برخی از بهائيان و غيربهاييان هم وطن حل شد». در خارج از ايران شخصيتهای سياسی متعددی در فيلم ظاهر میشوند. «مشکل بعدی آوردن شخصيت های مطرح غير بهائی جلو دوربين بود؛ اين که آنان قانع شوند که هدف اين فيلم دفاع از حقوق انسانی هموطنان بهائی است که دست کم در سی سال گذشته از ابتدائی ترين حقوق انسانی خود در سرزمين خودشان محروم بوده اند، نه مقايسه ميان مذاهب و بحث های مکتبی و عقيدتی». علامه زاده میافزايد: «نام فيلم به طور اتفاقی "تابوی ايرانی" نشد! جمع کردن بهائی و مسلمان و لامذهب تا يک صدا از حق انسانی بخشی از پيکره ی ايرانی که هموطنان بهائی ما باشند دفاع کنند». با اين حال بودند کسانی که حاضر به همکاری نشده اند. «ديگرانی که همچنان تسليم اين تابو شدند و دعوت مرا به بهانه های مختلف نپذيرفتند. از نام بردن آنان فعلا معذورم». "تابوی ايرانی" دسامبر سال جاری در لسآنجلس به نمايش گذاشته خواهد شد.
Copyright: gooya.com 2016
|