سه شنبه 1 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اگر پدر و مادرم زنده بودند با جنگ مخالفت می کردند، گفت‌وگوی فرزانه بذرپور با پرستو فروهر، جرس

فرزانه بذرپور - جرس: سيزده سال از پاييزی که ماموران اطلاعات به خانه داريوش و پروانه فروهر ريختند و با ضربات پی در پی چاقو اين دو مبارز قديمی را از پای در آوردند می گذرد. فروهرها تنها نبودند، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده هم قربانی شدند. دولت خاتمی در بيانيه ای بی سابقه اعلام کرد که اين جنايت ها کار وزارت اطلاعات بوده و پس از آن سعيد امامی به عنوان متهم اصلی معرفی شد و همه چيز به سرنوشت اين عضو عالی رتبه وزارت اطلاعات گره خورد که در زندان و بنا بر آنچه گفته می شود خودکشی کرد.

قتل های زنجيره ای روشنفکران تنها در خزانِ سال ۷۷ نبود و معلوم شد که اين کشتار سازمان يافته سالها ادامه داشته است. پيگيری پرونده قتل ها به زندانی شدن روزنامه نگاران و توقيف روزنامه های اصلاح طلب ختم شد و حاکميت اجازه نداد که به جز سعيد امامی، کسی از آمران به زندان بيفتد يا محاکمه شود.از سرنوشت ساير متهمين اعم از مباشران وشرکای جرم هم که به زندان افتادند خبری چندان انتشار نيافت. از آن پاييز تا امروز هر سال پرستو فروهر به ايران می آيد تا بتواند مراسمی را در خانه ای که قتلگاه فروهرهاست، برگزار کند، اما در همه اين سيزده سال حتی يکبار هم ماموران امنيتی اجازه برگزاری مراسم سالگرد را نداده اند. با پرستو فروهر درباره اين ستم هر ساله که بر خانواده قربانيان قتل های زنجيره ای می رود، گفتگو کرده ايم.

خانم فروهر در آستانه سالگرد پدر و مادر، وزارت اطلاعات شما را دوباره احضار کرده و باز هم مثل سنوات قبل امکان برگزاری مراسم سالگرد نيست، بهانه امسال ماموران امنيتی چه بود؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


امسال دقيقا وقتی به فرودگاه وارد شدم، برگه احضار را به من دادند. در وزارت اطلاعات به من گفته اند که قضيه مثل سالهای گذشته است و کسی نبايد به خانه بيايد و ماموران انتظامی برخورد خواهند کرد. گفتند که اگر امسال هم دوستان و همفکران سياسی قصد برگزاری مراسم داشته باشند، برای آنها عواقب خواهد داشت. امسال هم خانه فروهرها در روز سالگرد حصر کامل بود و من هم مثل هر سال برای مردم و رسانه ها گفته ام که اعتراض دارم و اين عادلانه نيست که در قبال کسانی که همه عمر خودشان را برای اين مردم و آبادی اين کشور گذاشتند و بعد از سيزده سال که از قتل شان می گذرد، حتی دو ساعت در سال در خانه خودشان حق برگزاری مراسم برای خانواده و دوستان وجود نداشته باشد. تنها کاری که می کنم مثل هر سال بيان اين اعتراض است و بيش از اين راه برای ما بسته است .

شما فکر می کنيد چرا علی رغم گذشت سيزده سال هنوز اين ترس و نگرانی را حکومت دارد و هر گونه مراسمی برای فروهر ها را مُخل امنيت ملی می دانند؟
به هر صورت از گردهمايی های اين چنينی در هر شکلی جلوگيری می کنند.اين مراسم مسلما در بردارنده اعتراض به آن سنخ جنايت هايی است که پدر و مادر من هم دونفر از قربانيان آن بوده اند. اين مراسم دادخواهی است در قبال آن جنايت. بزرگداشت دو شخصيتی است که برای آزادی در ايران و در راه برقراری مردم سالاری در ايران کشته شدند. مسلم است که اين بزرگداشت می تواند محملی باشد برای جمع شدن با هم ديگر، آن چيزی که متاسفانه دستگاه امنيتی به شدت سعی می کند، جلوی آن را بگيرد.

همزمان با شما جناب آقای دکتر خسرو سيف و آقای عسگری هم احضار شدند، به آنها چه گفته شد؟
آنچه که من اطلاع دارم اين است که در گفتگوهايی که يا تلفنی و يا حضوری انجام شده و به آنها هم همين حرفها که به من گفتند تکرار کرده اند و گفته اند که هرگونه مراسم و هر نوع اعتراض ممنوع است.

گويا قرار است که مراسم فروهر ها مثل هر سال از طرف جمعی خصوصی برگزار شود، آيا با اين مراسم هم برخورد می کنند؟
اين طور نيست. مراسم به صورت خصوصی هيچ گاه برگزار نشده است . ممکن است کسانی برای همدردی و پراکنده به خانه پدری که قتلگاه آنهاست و من هر سال وقتی به ايران می آيم در اينجا اقامت می کنم، مراجعه کرده باشند، اما اين رفت و آمدها مراسم بزرگداشتی نبوده و ما مراسم خصوصی هيچ وقت نگرفتيم. اعتقاد من اين است که فروهر ها کسانی بودند که متعلق به عده کثيری از مردم هستند و بزرگداشت آنها بايد طوری باشد که در خانه بر روی هر کس که بخواهد آنها را بزرگ بدارد باز باشد. ما هيچ وقت مراسم خصوصی نگرفتيم و برای همين دستگاه هم واکنشی نداشته است.

خانم فروهر شما هميشه اعلام کرده ايد که دنبال خون خواهی نيستيد و در پی دادخواهی هستيد، آيا به جز دادخواهی در داخل کشور که متاسفانه مقامات امنيتی مانع رسيدگی شدند و در آخر دادگاه نمايشی برگزار کردند، در خارج از کشور و از طريق راهکارهای بين المللی، اقداماتی انجام داده ايد؟
بعد از اينکه با تشکيل آن دادگاه فرمايشی در ايران دستگاه قضايی پرونده را مختومه اعلام کرد. خانواده مختاری و پوينده و فروهر، پرونده را از طريق کميسيون حقوق بشر سازمان ملل پيگيری کردند. اما متاسفانه آن پيگيری هم به نتيجه مطلوبی که می خواستيم نرسيد و آنجا هم به سد دستگاه قضايی جمهوری اسلامی برخورد کرد. کميسيون همه مدارکی که من فرستاده بودم و در آن روند نادرست قضايی را نشان داده بودم و همچنين اعترافِ ماموران اطلاعات که خودشان گفته بودند چنين جنايت هايی جزو کارهای سازمانی آنها بوده و قبلا هم انجام داده بودند را به دستگاه قضايی ايران فرستاد و طلب پاسخ کرد و متاسفانه پاسخی داده نشد. به همين دليل پرونده حتی در آن جايگاه هم نتوانست بيش از آنچه در ايران رسيدگی کردند، پيش برود. اينجا می گويم که از نظر ما بازماندگان و قربانيان اين پرونده ، همچنان باز است و رسيدگی صالحه به آن نشده و ما اميدواريم ياد آوری ها و تکرار آنچه از ياد ها رفت و قربانی شد، در ذهن مردم بماند و خواست دادخواهی را همچنان زنده بدارد و اين ياد آوری خاموش شايد به جوانها اعتراض را بياموزد.

خانم فروهر، پدر شما يک ايران دوست ملی گرا بودند، برخی معتقدند که در شرايط فعلی روحيه وطن دوستی در بين ايرانيان به نوعی افول کرده است، اگر شما با اين برداشت موافق هستيد ، دليل اين افول را چه می دانيد؟
ببينيد من فکر نمی کنم افول کرده باشد . من خودم را مثال می زنم برای من رابطه با ايران يک رابطه دوگانه ای است. رابطه ای است که از يک سو وقتی به ايرانی بودن خودم فکر می نم ، همواره با خشم و تلخی همراه بوده است، اما با اين حال بسياری از جنبه های دوست داشتنی و شيرين هم در خاطرات من هست وقتی به اين سرزمين فکر می کنم. اين رابطه دوگانه به دليل بی عدالتی است که در اين سرزمين حاکم است، مسلم است که بی عدالتی خشم آفرين است و اين يک روند طبيعی است و در مقابلش واکنشی که می توان نشان داد اين است که تلاش بيشتری کرد برای زدودن چنين بی عدالتی هايی از چهره ايران.

اين روزها زمزمه حمله به ايران از سوی غرب و آمريکا بالا گرفته است، فکر می کنيد اگر الان پدر و مادر زنده بودند، واکنش شان نسبت به اين جنگ احتمالی چه بود ، آيا در قبال استبداد داخلی حاضر به پذيرفتن جنگ و به نوعی سرکوب سلطه استبداد از سوی يک نيروی خارجی بودند؟
به هيچ وجه. من باور ندارم که در هيچ شرايطی می توانست چنين ايده ای برای آنها شکل بگيرد. همان طور که برای آن ها آزادی مهم بود ، تماميت ارضی و استقلال ايران نيزمهم بود و اينکه بايد آزادی از درون جامعه بجوشد و برای همين بود که با شرايط سختی که داشتند همه اين سالها در ايران بودند، چون فکر می کردند همه تحولات بايد از ايران باشد و بدون چشم داشتهای خارجی. در اين مورد هميشه با نهايت حساسيت، واکنش نشان می دادند و من به يقين می گيرم که آنها چنين راه حلی را در محاسبات خودشان نمی ديدند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016