يک روزنامه نگار زندانی در نامه ای از شکنجه های خود می گويد: آقای جوانفکر سلول انفرادی واقعا بد است؟!
"سيامک قادری" خبرنگار اخراجی ايرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی) در واکنش به سخنان اخير مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد در گفتگو با روزنامه ی اعتماد نامه ای از زندان اوين به بيرون فرستاده است.
اين روزنامه نگار در نامه ی خود برای نخستين بار سخن از رفتارهای ضد انسانی نيروهای اطلاعاتی با وی در قبال نامه ی جوانفکر به وزارت اطلاعات برای بازداشت وی می گويد.
قادری با مخاطب قراردادن کسی که وزارت اطلاعات به اشاره ی او و با اتهام ضد نظام و ولايت فقيه بازداشت و زندانی اش کرده است ، جوانفکر و جريان متبوع وی را گروهی منحرف قدرت طلب و ثروت اندوز می خواند.
خبرنگار سابق ايرنا می گويد: چرا در قبال فجايعی که بعد از خرداد ۸۸ رخ داد سخنی نگفتيد و سکوت کرديد ولی وقتی با برخی از اعضای باند شما به دليل فساد مالی برخورد شده است از غير قانونی بودن سلول انفرادی و نداشتن وکيل می گوئيد!
قادری که سابقه همکاری با ايرنا برای دو دهه را در کارنامه دارد برای نخستين بار از سازماندهی نيروهای بسيج خبرگزاری ايرنا برای شرکت در سرکوب مردم معترض به نتايج انتخابات زير نظر جوانفکر می گويد.
متن کامل اين نامه به شرح زير است:
به بهانه ی گفتگوی مشاور مطبوعاتی و رسانه ای احمدی نژاد با روزنامه اعتماد
آقای جوانفکر شما روزنامه نگار نيستيد
مشاور رسانه ی احمدی نژاد به تازگی گفت و گويی طولانی با روزنامه ی وزين (توقيف شده) «اعتماد» داشت که در آن سعی به ارايه چهره ای صادق و دلسوز از دولت نهم و دهم نموده و با مظلوم نمايی و دادن آدرس های "انحرافی" تلاش بر مغلوب کردن ياران پيشين دولت نهم و دهم کرده است، که اين روزها سخت به جان اين مولود نا خلف خود افتاده اند.
در آن نوشتار جوانفکر تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا از منظر يک روزنامه نگار بی طرف! مدعيات و اسنادی بر مظلوميت جريان خود و بی انصافی رقيبان ارايه دهد، ادعايی که در همان نگاه اول نشان از سلطه و چيرگی توهم خود بزرگ بينی دست اندرکاران دولت از سويی و دست کم انگاری مخاطب دارد.
در نوشتار زير نگاهی گذرا به برخی از اين مدعيات و اشاراتی در جهت روشن شدن صحت و سقم آن داشته ام.
***
آقای مشاور رسانه ای در مصاحبه ی خود مدعی شده اند «اصولگرايان خودشان را به دولت احمدی نژاد چسبانده اند»! آقای جوانفکر گويی همانند ساير دوستان خود در اين جريان متنوع بر اين باورند که حکمرانی۶ ساله باند احمدی نژاد دستاوردهای مثبتی برای مردم داشته است که آن را افتخار آميز و محل حسادت گروه ها و جريانات تلقی می کنند. مگر جز اين است که حاصل عملکرد آنان در حوزه ی اقتصاد فرار سرمايه ها، نابودی کشاورزی، تعطيلی واحدهای صنعتی، تورم، فساد لجام گسيخته، در حوزه ی بين المللی انزوای مطلق ايران، ده ها قطعنامه بين المللی، انواع تهديدهای نظامی و تحريم ها، از دست دادن مواضع استراتژيک منطقه ای و واگذاری آن به کشورهايی نظير ترکيه، در حوزه ی سياسی تعطيلی و بن بست همه ی نهادهای قانونی حتی پست رياست جمهوری، در حوزه ی فرهنگ و اخلاق جامعه، گريز از دين، سقوط ارزش های اخلاقی، افزايش خشونت های اجتماعی، سرقت های مسلحانه و هزاران مشکل ديگر بوده است. اين عملکرد مشعشع چه جای حسادت دارد که ديگران بخواهند خود را به رئيس جمهور و بانی اين همه مصايب بچسبانند؟
ايشان مدعی شده اند «ثروت مال مردم است» و نتجه گرفته اند که احمدی نژاد بايد پاسدار امانت مردم باشد! بايد به ايشان متذکر شد که از اين ثروت افسانه ای، سهم ملت چه ميزانی است؟ مگر جز اين است که آن چه به صورت ملموس در حساب های مردم واريز شده بخشی از جبران افزايش يک باره بهای حامل های انرژی است که در موسم های خاص به يک باره به حساب های مردم سرازير شده است. شايد منظور ايشان خاصه خرجی های دولت در موسم انتخابات مد نظر باشد که به گفته نهادهای نظارتی هم اکنون نيز برای فرستادن نمايندگان دست نشانده به پارلمان در حال انجام است! تازه سهم ۴۰ هزار تومانی مردم کجا و تنها يک مورد اختلاس ۳ هزار ميلياردی جريان طرفدار رئيس جمهور کجا؟
جناب جوانفکر در فرازی که پاسخ به سوال صريح خبرنگار در مورد «فساد مالی اخير» است به يک باره دست به شعبده بازی زده و به جای پاسخ به سوال خبرنگار می گويد «نتوانسته اند ثابت کنند که ما رمال و جن گير هستيم»! عجبا ! در اثبات شعبده باز بودن جريان شما همين بس که در پاسخ به سوال روشن در مورد فساد ۳ هزار ميلياردی، مدعی می شويد که نتوانسته اند اتهام رمالی را در مورد جريان شما اثبات کنند !
اما شايد مهم ترين بخش از افاضات جناب مشاور رسانه ای رئيس جمهور آن جايی است که ايشان دردمندانه در مورد مصائب زندان، انفرادی و سختی های خانواده زندانيان جريان خود داد سخن می دهد. از زندان انفرادی ۶۰ روزه ملک زاده می گويد و از سقط جنين همسر او در زندان و مشقت ملاقات و عدم اجازه ملاقات با وکيل و ... .
جناب جوانفکر ! اگر رفت و آمد به زندان برای همسر آقای ملک زاده سقط جنين به همراه داشت و سخت بود، حتما رفت و آمد پدران و مادران سالخورده زندانيانی که ۲ سال است (از خرداد ۱۳۸۸ تاکنون) هر هفته در سرما و گرما و از راه های دور و نزديک به اميد ديدار فرزندان شان از پشت کابين و با تلفن به اين جا (زندان) می آيند يک تفنن است !
مرگ مادر دانشجوی زندانی که در هجوم شبانه دچار سکته قلبی شد، مرگ پدر يک فعال ستاد انتخاباتی که ۳ ماه از محل نگه داری فرزندش بی اطلاع بود پس چه ؟! آيا اين ها از جمله ی آن ملتی نيستند که از آن ها دم می زنيد، حتما بايد قيافه آنان شبيه جنابعالی ، ملک زاده و يا احمدی نژاد باشد تا به پشتوانه قدرت و ثروت بر آنان دل سوزاند و اشک تمساح ريخت! عجبا که دست به بيت المالی مردم می بريد و وقتی مورد بازخواست قرار می گيريد فرياد می زنيد. مگر نه اين که زندانيان پس از وقايع خرداد ۱۳۸۸ عمدتا شهروندانی بودند که جرم شان شرکت در تظاهرات، دادن شعار و ابراز عقيده بوده است که دستی هم به منابع ثروت و قدرت نداشته اند، چرا در اين مدت صدای انسانيت شما و جريان وابسته به آن در نيامد! سرنوشت همسران و فرزندان زندانيانی که از تهران و شهرستان ها هر هفته برای ملاقات با همسران شان زير برف و باران به زندان می آيند تا اسرای ملت خدای ناکرده گرفتار ياس و نوميدی نشوند چه؟ البته که شريف ترين فرزندان ايران بر خلاف نزديکان جريان رانت خوار به سختی های زندگی رسالت مندانه عادت دارند و مصائب زندگی خود را فرياد نمی زنند تا امثال شما از آن لذت ببرند!
جناب جوانفکر به درستی اعلام کرده ايد انفرادی غير قانونی و کاری مذموم است! اما آيا دلسوزی تان شامل حال آن جوانی که به جرم ارسال (مثلا) يک پيامک (SMS) يا ايميل، ۷ ماه در انفرادی بوده و امروز با روانی پريش هم بندی ماست نيز می شود؟
يا اين که در انفرادی نگه داشتن فقط برای مجرمانی که چنگ به بيت المال برده اند بد است؟ برای بنده که ۹ ماه را در بازداشت گاه بدنام ۲۰۹ و ۲۴۰ به صورت غير قانونی نگه داری شده ام چه؟ برای آن پزشکی که در آستانه دومين سالگرد دستگيری اش هنوز در بازداشت موقت است و ۹ ماه را در سلول انفرادی گذرانده چه طور ، آيا برای اين ها نيز انفرادی بد است؟
به حق گفته ايد که اين طور نيست که «چون ما مسئوليتی داريم هر کاری دل مان خواست بتوانيم انجام دهيم، هر کس را که دل مان خواست احضار يا بازداشت کنيم و همه چيز بايد بر اساس قانون باشد» !
بنده هم زمانی که چپ و راست سيلی بر صورت ام فرود می آمد و بوی تهوع آور توالت اتاق بازجويی، امانم را برده بود تا عليه جنبش سبز و سايت کلمه اراجيفی را به صورت مصاحبه تلويزيونی ارايه کنم يا هنگامی که سرم را با فشار به داخل آن استوانه ی مهوع هدايت می کردند ، با خود فکر می کردم يک جای کار ايراد دارد!
من فکر می کردم نبايد همه تلاش هايی که در قامت يک ايرانی و در قالب يک خبرنگار به عشق ملت و مملکت انجام دادم منتهی به چنين دستاوردهايی شود. من نيز بارها با خودم زمزمه می کردم که نبايد اصحاب قدرت هر کاری که دل شان خواست انجام دهند. ولی اين سخن را از شما قبول ندارم.
چرا که دست خط شما به حراست سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) هنوز به روشنی جلوی چشمانم است که در آن خواستار برخورد وزارت اطلاعات با بنده به عنوان عنصر ضد نظام و ضد ولايت شده بوديد. همان نامه ای که همکاران تان برای من فاکس کردند و اکنون در پرونده ی من در ديوان عدالت اداری موجود است. برادر عزير چه طور آن زمانی که بر توسن سرکش قدرت بلامنازع می تاختيد، اين اعمال را غير قانونی نمی دانستيد؟!
جنابعالی به درستی اشاره کرده ايد حداکثر بازداشت موقت ۴۸ ساعت است، بنده ده ها مورد از هم بنديان خود را سراغ دارم که بالای ۱۵ هزار ساعت يعنی ۲ سال در بازداشت موقت به سر می برند! جنابعالی در خبرگزاری فخيمه ايرنا و در روزنامه هتاک ايران هرگز اين ساعات را جمع نزده ايد تا بفهميد چه فجايعی تحت عنوان بازداشت موقت جريان دارد اما حال که آقای ملک زاده و دوستان تان در مکتب مشائيسم گرفتار شده اند فغان به آسمان بلند کرده ايد!
آقای جوانفکر ! بنده در آستانه هفدهمين ماه ، بسياری از همبندانم در آستانه پايان محکويت هنوز نتوانسته اند با وکيل خود ملاقات کنند و شما از ياران تان می گوئيد که ۲ ماه بازداشت بدون ملاقات با وکيل را تجربه کرده اند !
به درستی گفته ايد مردم از شما به عنوان يک روزنامه نگار انتظار دارند که مطالبات آن ها را از مسئولين بخواهيد، اما آيا مردم فقط ملک زاده و ساير وابستگان به جريانی هستند که اين روزها به حق به صفت "انحرافی" متصف شده اند؟
جناب جوانفکر مدعی است روزنامه ايران يک شرکت خصوصی است ! بر فرض که در راه اندازی و بالندگی اين روزنامه از توان و اموال و بودجه خبرگزاری دولتی ايرنا استفاده نشده باشد، جنابعالی چه کاره اين شرکت خصوصی با اموال ميلياردی هستيد که اجازه نمی دهيد نهادهای نظارتی قانونی به انجام وظيفه خود بپردازند. شايد نگران رو شدن هزينه های نامشروع تبليغاتی در ايام منتهی به انتخابات سال ۱۳۸۸ هستيد که بی ضابطه در ايرنا و ايران صورت گرفته است!
اشاره داشتيد که «امام جمعه مشهد در جريان انتشار ويژه نامه خاتون شما و همکاران تان را محارب خواندند و اين را ظلمی خوانديد که پايدار نمی ماند» .
برای شما و مردم بسيار جالب است با همان حربه ای که معترضان پس از عاشورای ۱۳۸۸ را حشره و واجب القتل خواندند و به همان ادعا برای عده ای بی گناه حکم زندان و اعدام و تبعيد بريدند، گرفتار آمده ايد. همان هايی که خود در آن زمان سخنان شان را تيتر يک روزنامه خود می کرديد. شما که دم از رسالت روزنامه نگاری می زنيد بسم الله ! هنوز عده ای از آنان که به اتهام واهی محارب به اعدام محکوم اند چشم انتظار انجام رسالت شما هستند! از سرنوشت خانواده های آنان هم بگوئيد!
اشاره به «قشر خاکستری جامعه کرديد که حق حيات و {آزادی} بيان دارند» چطور است در آستانه شعبده بازی ای ديگر باز نيازتان به رای دهندگان افتاده است! يادآوری می کنم که در جريانات پس از انتخابات ۱۳۸۸ حدود ۳۰ هزار کارمند را از دولت اخراج کرديد و پرونده آنان نزد ديوان عدالت اداری در حال رسيدگی است. آن ها به صرف مخالفت با احمدی نژاد و نه حتی اعلام و ابراز اين مخالفت، شغل خود را از دست دادند و بنيان خانواده شان متزلزل و گاه منهدم شد. آيا آن ها حق حيات و زندگی شرافتمندانه نداشته اند؟ حرف زدن که بماند. چرا که اين روزها کسانی را به بند ۳۵۰ اوين آورده اند که صرفا در درون تاکسی انتقادی يا اعتراضی به سياست های حکومت کرده اند و در آستانه محکوميت يک ساله به اتهام تبليغ عليه نظام قرار دارند. اين ها همان قشر خاکستری هدف شما در انتخابات هستند يا نيستند؟
گله کرده ايد که «عده ای با خواندن شما با وصف انحرافی حق زندگی شما و خانواده محترمتان را سلب کرده اند چرا که خانواده گناهی ندارند که با مطرح کردن يک داستان و سناريوی انحرافی زندگی را برايتان تلخ کرده اند»، خوشا به انصاف مردانی چون شما ! که سناريوهای ساختگی در دستگاه های اطلاعاتی را قبل از صدور حکم در اخبار و گزارشات خود انعکاس داديد و آبروی مسلمان را بر خلاف شرع و قانون برديد.
البته شکايت و حتی مقابله کامل با اين کجروی ها می ماند برای زمانی که خيلی دور نيست!
اشاره کرديد «به خاطر دشمنی با مشايی يک عده انسان بی گناه را زندانی کرده ايد و برخی را ۶۰ روز در انفرادی نگاه داشته اند و بعد افزوده ايد که خداوند از اين کار راضی نيست» !
باورم نمی شود قهر خدا را از حبس اوليای خودش و اصحاب خودش و بی توجهی نسبت به هزاران بازداشتی پس از انتخابات. اين ادعاها، عدالت پروردگار را زير سوال می برد.
مدعی شده ايد که وزارت اطلاعات در آن دوره حرف شما را نمی خوانده اند و برای اثبات دروغگويی جريان شما به همان دست نويس جنابعالی اشاره می کنم که صاحبان ۳ وبلاگ را در ايرنا که از قضا غير از بنده که افتخار جانبازی نداشتم، آن دو تن از جانبازان سرافراز بودند به وزارت اطلاعات معرفی کرديد و به اجبار آنها را واداشتيد که وبلاگ های خود را تعطيل کنند و پس از امتناع بنده از تعطيل فعاليتم با احضارهای مکرر به دفتر پيگيری وزارت اطلاعات، من را گرفتار زندان و حبس کرديد! از آن اشاره شما به وزارت اطلاعات بنده به اين مصايب گرفتار آمدم: سه سال حبس به دليل حضور در نجمعات و تهيه گزارش های بی طرفانه ی آن و يک ميليون ريال جزای نقدی به دليل فاسد و نامشروع خواندن دولت غيرقانونی شما. باز هم مدعی هستيد نفوذی در وزارت اطلاعات نداشته ايد. زهی شرمساری از اين همه دروغ بافی.
منافقانه زير علم رهبری سينه می زنيد اما به يک باره می گوئيد «مردم تشخص می دهند چه کسی در خط احمدی نژاد است و او را به عنوان رئيس جمهور آينده انتخاب می کنند. دلبسته نام احمدی نژاد هستيد نه نظام، نه رهبری، نه کشور، نه ملت و حتی حرفه روزنامه نگاری! برای اثبات اين سرسپردگی به باند احمدی نژاد تنها کافی است نمونه ای از گزارش های تجمعات اعتراضی را ولو گزارش های محرمانه روکنيد. متاسفانه آن زمانی که همه ی خبرنگاران زير باتوم و گاز اشک آور فعاليت خبری می کردند جريان انحرافی تان در ايرنا به کار گماردن نيروهای خدماتی و بسيجی ايرنا با کلاه و چماق در خيابان ولی عصر بود.
ادعای بزرگی کرده ايد که «کسی که برای خدمت می آيد بايد آماده شهادت باشد»! ببينم آيا در اين ادعا صادقيد يا خير. تمام کسانی که شما پاکسازی کرديد و پس از وقايع ۱۳۸۸ در صحنه جدال حق و باطل ، سفره ثواب و نماز را ترک کردند بدون سر و صدا دارند هزينه ی آن را می پردازند. اما در مورد شما چه طور. تا جايی که در خاطر دارم در ايامی که ستاد بحران ساز بر سر راه دولت ملی خاتمی سنگ اندازی می کردند شما در بيت رهبری سنگر گرفته بوديد و در سر خيال استراحت در سواحل اسپانيا را می پرورانديد و با هزار فشار غير قانونی ، مديريت ايرنا را وادار به اعزام شما به مادريد کرديد. حتی فراتر رفتيد؛ در مطلبی در روزنامه ايران مجيز دولت خاتمی را گفتيد که به آن اعتقاد نداشتيد. پس از پايان ماموريت ۴ ساله و هنگام سوار شدن به هواپيما مدعی شديد که دولت اسپانيا جنابعالی را به دليل اعلام آمادگی برای اجرای حکم قتل سلمان رشدی اخراج کرده است تا بار ديگر بتوانيد تن به سواحل زيبای بارسلون بشوئيد و صد البته خود را پاکباز و آماده شهادت می دانيد. البته نه بر روی رمل های تفديده ی جنوب يا برف های يخ زده ی غرب کشور بلکه در راحت و آسودگی سواحل کشورهای اروپايی برای خود دشمن فرضی می سازيد و شعار شهادت و ايثار می دهيد.
در جای جای گفت و گوی خود با رزنامه اعتماد ، چشم انداز انتخابات رياست جمهوری آينده را از نظر دور نداشته ايد. مثلا آنجا که می گوئيد «چرا بايد پول ملت را به مترو داد که حساب پس نمی دهد»! ولی خودتان ميليون ها پول مردم را در ايرنا و ايران صرف مجيز گويی از دولتی بی کفايت کرديد و حاضر به حساب پس دادن آن هزينه ها نيستيد.
ادعا می کنيد «احمدی نژاد مراعات می کند پول مردم درست هزينه شود» که با يک ضرب و تقسيم ساده می توان نسبت سرقت ۳ هزار ميلياردی را با آنچه به مردم داده ايد و از جيب آنان خارج ساخته ايد به دست آورد.
از حاکم شدن فضای نظامی گری در شهر تهران ياد می کنيد چرا که شهردار آن يک نظامی بدون تخصص است و فراموش می کنيد تخصص دولت مورد حمايت شما تبديل بزرگراه های درجه يک به خيابان های درجه ۲ در تهران بوده است و ۲سال پس از انتخابات هيچ شبی را شما و ياران تان بدون دغدغه خيزش اعتراضات به صبح نرسانده ايد و ناگزير در تمام شئون مردم وامداران خود را به کار گمارده ايد !
شهردار تهران را متهم به زدن افترا و بهتان به يک وزير می کنيد که او را عرق خور خوانده است و آن مستحق کيفر اسلامی و حد می دانيد و فراموش می کنيد بهتان ها و افتراهايی که به فرزندان ملت در قالب خبر و گزارش می زديد.
اين همه کارنامه شما و دولت شما در عرصه های مختلف است که نخبگان را به زنجير کشيده و از کشور فراری داده است، مديران را خانه نشين کرده و نهادهای لازم و قانونی را منهدم کرده است و همچنان مدعی هستيد.
بفرمائيد اکنون در دولت نهم و دهم کدام مدير با سابقه غير نظامی و غيرامنيتی در مصدر امور است! شايد در چند ماه گذشته گرايش برخی از آنان به جريان رقيب موجب اخراج آنان از دولت شده باشد . نظامی ترين دولت های پس از انقلاب دولت احمدی نژاد است. باری مشاور محترم محترم رسانه ای آقای احمدی نژاد ، گويی باز بوی کباب به مشام شان خورده است و خود متوجه نيستند که اين چيز ديگری است که دارند داغ می کنند.
اما يک ادعا نيز در ابتدای گفت و گوی تان در مورد ميرحسين موسوی داشته ايد و مدعی شده ايد که موسوی مقبوليت نداشت! اين ديگر از آن ادعاهايی است که نشان از انتزاع از واقعيات در توهمات شما و دوستان تان دارد. اگر جرات داريد به موسوی اجازه دهيد فقط ۵ دقيقه با مردم سخن بگويد تا تومار شما و اذناب تان را در هم بپيچد. چرا از ارتباط رادمردانی چون موسوی و کروبی با کسانی که به ادعای شما آنان را قبول ندارند وحشت داريد. اگر واقعا صادقانه می گوئيد که موسوی مقبوليت ندارد چرا آن قدر از ارتباط آنان و آزادی شان وحشت زده ايد! در مقبوليت موسوی و کروبی همين بس که حبس و ضرب و جرح هزاران طرفدار وی و دل سپردگان به دموکراسی و آزادی افزون بر۲ و نيم سال پس از انتخابات همچنان ادامه دارد و به کابوس شب های شما و دوستان شيفته ی قدرت تان تبديل شده است.
لازم می دانم بار ديگر حساب امثال جناب عالی را از حساب خبرنگاران، نويسندگان، مترجمان و فعالان خبری ايرنا و روزنامه ايران جدا سازم که آنان نيز همچون ما اسير توهمات عده ای از خدا بی خبر مدعی شما و جريان انحرافی تان هستند نه خير آقای جوانفکر شما روزنامه نگار نيستيد و گرنه اکنون در جبهه ی سياه کاری و سياه بازان قرار نداشتيد./
سيامک قادری خبرنگار اخراجی ايرنا
۲۹ آبان ۱۳۹۰ بند ۳۵۰ زندان اوين