پنجشنبه 3 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت‌وگو با چنور فتحی نويسنده، مترجم و فعال حقوق زنان کرد به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت عليه زنان، روژهه‌لات

شيوا ساعدی - تحقيق در مورد زندگی زنانی که دچار خشونت ميشوند، نشان ميدهد که خشونت خانوادگی موج وسيعی از افراد مختلف با خصوصيات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نا همسان را در بر ميگيردو ارتباط آنچنانی با سطح تحصيلات درآمد نوع کار و شغل و سن و... ندارد. اما برای به راه انداختن جريانی به منظور کم کردن و از بين بردن اين پديده به عقيده من هم بايد سياست و راهبردی دراز مدت در اين حوزه تعيين و دنبال شود و سياستهای کوتاه مدت نيز ميتواند بسيار مفيد واقع شود.

خشونت ميتواند با جنس به عنوان پديده ای بيولوژيک ارتباط چندانی نداشته باشد، اما ميتواند با جنسيت به عنوان هديه جامعه به هر کدام از زن و مرد بی ارتباط نباشد.اين حرف را چنور فتحی ميگويد. وی بر اين باور است که انتظار گنجاندن مفهوم خشونت در يک تعريف و رنگ جنسی يکدست و محدود، اشتباهی بزرگ است. چنور فتحی نويسنده و مترجم و يکی از فعالين حقوق زنان کرد است که اخيراً کتابی در مورد خشونت خانوادگی تحت عنوان ( خشونت خانوادگی، ابعاد پنهان و مخفی مانده آن)به چاپ رسانده است.وی همچنين هشت اثر ترجمه شده ديگر را نيز به زبان کردی به چاپ رسانده است.

به مناسبت ۲۵ نوامبر سالروز جهانی مبارزه با خشونت اعمال شده بر زنان متن گفتگويی با چنور فتحی در همين رابطه را در ذيل بخوانيد:

۱-حدود ۱۲ سال از ثبت ۲۵ نوامبر به عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت عليه زنان ميگذرد،اما زمان زيادی لازم بود تا دولتها و سازمانهای بين المللی اين پديده را به عنوان مسئله ای مهم و اساسی در نظر بگيرن و اقدامات و پيشگيريهای لازم رو انجام بدن.با اين حال هم کماکان شاهد افزايش آماراين نوع خشونتها در سطح جهان هستيم.شما علت رو در چه ميبينيد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ج-همانطور که در سوال هم به آن اشاره شده خشونت خانوادگی ( من اين اسم رو فراگيرتر ميدانم ) پديده ای تازه نيست. اما به عنوان يک مسئله اجتماعی دقيقا عکس اين مطلب درست است. به طوريکه در کشورهای اروپايی هم حدود سی و چند سال بيش نيست که اين مسئله نظر محققين و جامعه شناسان را به خود جلب نموده و در کل ميشود گفت خشونت در اين اواخر تبديل به موضوعی شده که از جهات و ابعاد متفاوت و علمی مورد تحقيق و آزمون قرار گرفته. از تعريف خشونت و ساختار خانواده و ارتباط آن با اين مبحث گرفته تا جزييات ريزی همچون تاثير مسائل روانی و اقتصادی و جمعيتی و حتی مکانها در روی دادن خشونت.به اختصار و بر حسب آنچه در اين مجال می گنجد ميتوانيم بگوييم که در سطح تئوريک اقدامات زيادی در اين زمينه انجا شده اما در سطح اصلاح قوانين و مقرراتی که ميتوانند راه را بر اين پديده پر تاثير و منشا بگيرند، راه نرفته بسی طولانيست. در مورد دلايل اين امر هم به عقيده من صدور حکم کلی بسيار غير ممکن مينمايد. اما آنچه از اهميت شايانی در اين عرصه برخوردار است، تفاوت عوامل اعمال خشونت در کشورهای مختلف و يا بهتر بگوييم در بسترهای فرهنگی گوناگون ميباشد. واضح است که آنچه در ايران ميگذرد با آنچه در يک کشور اروپايی ميگذرد، يکی نيست و حتی ميشود گفت بسيار نايکسان و متفاوت اند در نتيجه در هر کدام روی دادن اين حالتها به عوامل و دلايل خاص همان جامعه بر ميگردد.

۲- به نظر شما عدم آگاهی زنان از حقوق اوليه خودشان و اينکه در روابط خانوادگی احساس و علاقه بيش از حد زن به دوام خانواده و وضعيت فرزندان ميتواند از دلايل اصلی اعمال خشونت باشد؟
ج-
يکی از مباحثی که در تحقيقات جامعه شناسی در زمينه خشونت عليه زنان به آن پرداخته ميشود و بسيار هم مورد توجه قرار گرفته آن طيف و نامهايی از زنان است که متحمل انواع خشونتها ميشوند. يعنی زن به عنوان اصلی همچون جنس در تصميم بنديهای عرفی و جامعه شناسی اسامی ديگری همچون مادر،همسر، دختر، بيوه، زن سرپرست خانوار و که لازم هم نيست حتما جزء خانواده ای باشند که مقصد سوال شماست، اما دچار خشونت هم ميشوند. درست است که ناآگاهی نسبت به حقوق ميتواند از دلايل روبرو شدن با اين مسئله باشد اما اين موضوع بسيار عميقتر از اينهاست.مسئله ای که ريشه در تاريخ دارد و نهادينه شدن موارد نقض حقوق هم مزيد بر علت گشته.

۳-آيا بايد خشونت را امری مردانه تلقی کرد يا زنان هم در اين عرصه فعال عمل ميکنند؟ آيا خشونت با جنسيت ارتباطی خاص برقرار ميکند طوريکه مرد و زن را دارای استعدادها و زمينه هايی خاص در اعمال خشونت ناميد؟
ج-
قبل از هر چيز بايد بگويم انتظار گنجاندن مفهوم خشونت در يک تعريف و رنگ جنسی يکدست و محدود ، اشتباهی بزرگ است. خشونت نه تنها مفهومی وسيع و گسترده است، بلکه دارای بعد متفاوت هم می باشد و از چندين سطح مختلف هم قابل بحث و بررسی بوده و نتايج اين بحثها هم در دسترسند. از ارسطو گرفته تا جديدترين تئوريهای موجود. مخصوصاً در تحقيقات مربوط به خشونت عليه کودکان، دانشمندان به نتايج جالب زيادی رسيده اند که حکم کلی مردانه بودن خود خشونت را حداقل اگر نگوييم ناپديد،کم رنگتر ميکند. سوال شما هم ناخودآگاه همين مسئله را روشن ميکند، خشونت ميتواند با جنس به عنوان پديده ای بيولوژيک ارتباط چندانی نداشته باشد کما اينکه اين مطلب هنوز هم مورد چالش دانشمندان علوم زيستی و روان شناسی است اما ميتواند با جنسيت به عنوان هديه جامعه به هر کدام از زن و مرد بی ارتباط نباشد.

۴-در جامعه ايران که مدام توسط سيستم و قوانين متحجرش و يا از طريق رسانه های تحت کنترلش به شيوه های کاملا علنی به تبليغ مرد سالاری و ستم جنسی و خشونت عليه زنان ميپردازد، همچنين هنوز بسياری از آداب و معاشرتها بر مبنای سنت و مذهب و قوانين شريعت متداول است چگونه ميتوان عليه خشونت و زورگويی بر زنان و متوقف يا کاهش آن مبارزه کرد؟و در کل قوانين در ايران تا چه حد بستر را برای اعمال اين خشونتها فراهم ميکند؟
ج-
مطمئناً کار کردن و فعاليت در جهت از بين بردن يا همانطور که خودتان اشاره کرديد متوقف و کم کردن خشونت تنها در يک جهت و با اعمال يک نوع استراتژی يکسان امکان پذير نيست.تحقيق در مورد زندگی زنانی که دچار خشونت ميشوند نشان داد که خشونت خانوادگی موج وسيعی از افراد مختلف با خصوصيات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نا همسان را در بر ميگيرد.و هيچ ارتباطی با سطح تحصيلات درآمد نوع کار و شغل و سن و... ندارد.اما برای به راه انداختن جريانی به منظور کم کردن و از بين بردن اين پديده به عقيده من هم بايد سياست و راهبرد دراز مدت تعيين و دنبال شود و هم سياستهای کوتاه مدت ميتواند بسيار مفيد واقع شود.عملی نمودن و اعمال سياستهای بلندمدت لازم است. شامل ارتقاء سطح آگاهی زنان و مردان، تغيير ديدگاهها، بالا بردن سطح هوشياری اجتماعی افراد جامعه اعم از زن و مرد و...
البته واضح است که هر کدام از اين مفاهيم خود تفسير و تحليل کاملی را ميطلبند که در اينجا نميشود به آن پرداخت.اما در مورد راهبردهای کوتاه مدت ميتواند به مواردی همچون آگاهی بخشی در مورد گونه شناسی خانواده و فعاليت و مبارزه جدی جهت تغيير قوانين همچون مجازات سنگين برای عاملان خشونت و تسهيل نمودن زندگی زنان به تنهايی و تنظيم برنامه و پلان کاری برای کار رسانه های مختلف در اين ابعاد اشاره نمود.

۵-در جوامع مختلف از همان دوران کودکی نوعی ذهنيت متفاوت بودن زن و مرد و در اصل محرز بودن تفکيک جنسيتی وجود دارد.آيا اين نوعی ايجاد ذهنيت غلط و دادن مشروعيت هر چه بيشتر تفکر قدرتمندتر بودن مردان در مقابل زنان نيست؟
ج-
قطعاً. جنسيت خود محصول اجتماعی شدن زنان و مردان در خاستگاههای اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف ميباشد.در همين راستا ديدگاههای اجتماعی در مورد هر يک از زن و مرد شکل ميگيرد.همان ديدگاههايی که همگان بر آن واقف و آگاهند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016