یکشنبه 4 دی 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چه خواهند خريد؟! حسين شريعتمداری، کيهان

۱-جان کين-JOHN KEANE- نظريه پرداز معروف کودتاهای مخملی در اروپای شرقی- دهه ۱۹۸۰- است. او يک استراتژيست استراليايی تبار و مقيم انگليس است که رياست «مرکز مطالعات دموکراسی لندن» در دانشگاه وست مينستر انگلستان را برعهده دارد. او يکی از مشاوران ارشد سرويس اطلاعات خارجی انگليس - MI۶- است و از اواخر دهه ۹۰ ميلادی با همکاری برخی از اعضای مرکزيت گروه هايی که بعدها جبهه اصلاحات را تشکيل دادند، پروژه ای با عنوان «جامعه مدنی ايران» را در مرکز مطالعات دموکراسی لندن، کليد زد. جان کين در اجرای اين پروژه با همکاران آمريکايی خود نظير جرج سوروس، سرمايه دار صهيونيست مقيم آمريکا، جرج شولتز، وزير امور خارجه اسبق آمريکا، فرانتس فوکوياما، استراتژيست بلندآوازه پنتاگون، مايکل لدين، يکی از مشاوران امنيتی دولت ريگان و... همکاری نزديک داشته است.
اولين پروژه عملياتی اين گروه آمريکايی-انگليسی، در ۱۸ تير ۱۳۷۸ -۹ ژوئيه ۱۹۹۹- به اجرا درآمد که در آن تقريبا تمامی اصحاب و گروه های حاضر در فتنه آمريکايی-اسرائيلی ۸۸ البته، در مقياسی کوچکتر و محدودتر، حضور فعال داشتند. اين پروژه - بخوانيد فتنه- که آشوب های خيابانی از محورهای اصلی آن بود، بعد از حضور پرشور و انقلابی مردم به سختی شکست خورد.
گروه آمريکايی-انگليسی ياد شده ۳ ماه بعد، يعنی مهرماه ۱۳۷۸ جان کين را برای بررسی علل و عوامل منجر به شکست فتنه ۱۸ تير ۷۸ به ايران فرستاد. او در جريان اين سفر که در پوشش استاد دانشگاه وست مينستر صورت گرفته بود با چند تن از اعضای مرکزيت حزب مشارکت، نهضت آزادی و برخی ديگر از گروه های همسو، نشست های طولانی داشت و درباره جايگاه مدعيان اصلاحات و ميزان پايگاه مردمی آنها به تحقيق و بررسی پرداخت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در اوايل خرداد ۱۳۸۳ ريچارد رورتی، بلندآوازه ترين فيلسوف و استراتژيست آمريکايی و از رهبران بخش عمليات سری سازمان سيا در جنگ های علمی و عقيدتی و باز هم در پوشش مطالعات آکادميک به ايران آمد و با اعضای مرکزيت جبهه اصلاحات درباره تهيه يک مدل عملياتی جنگ نرم و فرمول متناسب با شرايط جمهوری اسلامی ايران به بحث و تبادل نظر پرداخت. رورتی - که اکنون مرده است- بر تربيت يک «نيروی اجتماعی سازمان يافته» تاکيد داشت که می توانند «در يک لحظه تاريخی» و الزاما يک دوره انتخاباتی -رياست جمهوری يا مجلس- وارد عمل شوند. ۴ ماه بعد، جان کين در ادامه برنامه آموزشی ريچارد رورتی و با ماموريت تشکيل يک «هسته مادر» با همان پوشش آکادميک قبلی به ايران آمد و برای مدعيان اصلاحات يک کارگاه آموزشی برگزار کرد. اين کارگاه در بانک اطلاعاتی «مرکز تحقيقات سياست های علمی کشور»، با عنوان «دوره آموزشی گذار به مردم سالاری» ثبت شده است و...
اين قصه، سر دراز دارد و ارائه فهرستی از استراتژيست های کودتاهای مخملی که قبل از فتنه ۸۸ برای برنامه ريزی فتنه و آموزش مدعيان اصلاحات به ايران سفر کرده اند و شرح مباحث رد و بدل شده و آموزش های ارائه شده از جانب آنها به اصحاب فتنه، «مثنوی هفتاد من کاغذ» خواهد بود که بيرون از حوصله اين يادداشت است و ان شاءالله الرحمن در آينده ای نه چندان دور به آن خواهيم پرداخت.
و اما، اين شرح مختصر از آنجا در صدر يادداشت پيش روی، ضروری به نظر می رسيد که در پی اشاره به يکی از دستور العمل های جان کين به اصحاب فتنه ۸۸ هستيم و لازم بود خوانندگان گرامی از جايگاه و نقش مديريتی نظريه پردازان بيرونی فتنه باخبر باشند تا از الزام فتنه گران به اجرای اينگونه دستور العمل های ديکته شده، ارزيابی دقيق تری داشته باشند.
۲- جان کين در يکی از دستور العمل های خود به فتنه گران می گويد (نقل به مضمون)؛ تفرقه و اختلاف ميان گروه ها و جريانات حامی نظام اسلامی- بخوانيد اصولگرايان- می تواند پی آمدهای تعيين کننده و نقش آفرينی برای جنبش دموکراسی خواهی -بخوانيد کودتای مخملی- داشته باشد. جان کين از موارد زير به عنوان دستاوردهای مورد اشاره، ياد می کند؛
اول: جان کين می گويد؛ گروه های حامی نظام اسلامی و يا دستکم، برخی از رهبران آنها، سابقه ای طولانی از حضور در مراکز تصميم ساز و سياست پرداز جمهوری اسلامی دارند و از سوی ديگر اکثر آنان در حمايت از حاکميت دچار نوعی دگماتيسم - بخوانيد غيرت دينی و انقلابی- هستند.
اختلاف اين گروه ها با يکديگر در شرايط عادی و فضای آرام، بروز چندانی ندارد ولی در شرايط حساس نظير انتخابات که پای ورود به مراکز تصميم گيری در ميان است، اين اختلاف ها می تواند به نقاط بحرانی نزديک شود. گروه های حامی نظام در اين حالت و در گرماگرم اختلاف با يکديگر، برای نشان دادن برتری و حقانيت خود، اسرار نظام را فاش می کنند.
در توضيح دستور العمل جان کين بايد گفت؛ از آنجا که اين گروه ها و يا به قول جان کين، رهبران آنها سابقه سياهی در کارنامه فعاليت سياسی و اجتماعی خود ندارند- و يا به ندرت دارای چنين سوابقی هستند- در جريان درگيری و اختلاف با يکديگر، برای غلبه بر حريف، از کيسه نظام مايه می گذارند و برخی از اسرار نظام را فاش می کنند که هرچند، به خودی خود، ناروا و مخدوش نيست ولی بايد از نگاه نامحرمان پنهان بماند. حضرت امام(ره) در اين باره خطاب به جوانان پرشور و انقلابی می فرمودند(نقل به مضمون)؛ فرزندان حزب اللهی من از مسائلی سؤال نکنيد که اگر مسئولان در پی پاسخ آن باشند، اسرار جمهوری اسلامی ايران در اختيار نامحرمان قرار می گيرد و آسيب های جدی به نظام وارد خواهد آمد.
دوم: جان کين می گويد؛ اگر گروه های طرفدار نظام هوشياری به خرج داده و هيچ سری از اسرار نظام را هم فاش نکنند، کمترين نتيجه درگيری و اختلاف آنان، متهم کردن يکديگر به ناکارآمدی و ارائه دليل برای اثبات برتری خويش است و در اين حالت، مردم نسبت به کارآمدی و مديريت آنان دچار ترديد می شوند و زمينه برای رويکرد به گروه های حريف فراهم می آيد!
سوم: از نگاه جان کين که در آموزه های «جين شارپ» و «رابرت هلوی» نيز ديده می شود، اختلاف گروه های حامی نظام با يکديگر در صورت تداوم می تواند به پرخاشگری هر يک عليه ديگری منجر شود. بعيد نيست گروه های ياد شده در مخالفت با يکديگر تا آنجا پيش بروند که حريف اصلی را در «حلقه خود» - منظورش در ميان اصولگرايان- تعريف کنند. در توضيح بيشتر نظر مشترک جان کين، جين شارپ و رابرت هلوی بايد گفت؛ حالت ياد شده به احتمال زياد- و نزديک به يقين- با غفلت از دشمن اصلی همراه خواهد بود، ضمن آن که به قول «شارپ» سوابق مردمی گروه های حامی نظام را نيز به زير سؤال می کشد و آنان را در نگاه مردم «قدرت طلب»! معرفی خواهد کرد!
چهارم: «سياه نمايی» و ايجاد ترديد نسبت به آينده نظام يکی ديگر از شاخصه هايی است که دشمن در اختلاف ميان جريانات حامی نظام- اينجا اصولگرايان- به آن اميد بسته است. چرا که اکثر شخصيت های اصلی گروه های اصولگرا در مديريت کشور- با ضريب اثر و جايگاه متفاوت- نقش داشته اند و از اين روی هنگامی که با هم درگير می شوند و عليه يکديگر موضع گرفته و کارآمدی طرف مقابل را زير سؤال می برند، بی آن که بخواهند و متوجه باشند، عليه نظام دست به سياه نمايی زده اند! و بعيد نيست اين توهم را پديد آورند که مديران نظام از قدرت و توان تدبير امور برخوردار نيستند! و...
۳- و اما، با توجه به شرايط حساس منطقه که ملت های مسلمان، جمهوری اسلامی ايران را به عنوان الگوی موفق پيش روی خود دارند و از سوی ديگر، اين بيداری به گفته حکيمانه و مستدل حضرت آقا به قلب اروپا و غرب راه يافته و جنبش فراگير و ضد نظام سرمايه داری وال استريت را آفريده است و نه فقط دوستان که دشمنان تابلودار و کينه توز ايران اسلامی نيز با صراحت به آن اعتراف می کنند و تمامی شواهد و رخدادها- باز هم به قول آقا- از رسيدن دنيا به «پيچ بزرگ تاريخی» حکايت می کند، به آسانی می توان نتيجه گرفت که انتخابات مجلس نهم اگرچه در جغرافيای ايران اسلامی صورت می پذيرد ولی دامنه نفوذ و اثر آن بسيار فراتر از مرزهای جغرافيايی ايران است. آيا غير از اين است؟! اگر چنين است- که هست- بديهی است، خدشه در «الگوی» موفق و پيش روی بيداری اسلامی، اصلی ترين نياز دشمنان بيرونی در شرايط کنونی است بنابراين بدون کمترين ترديد بايد گفت؛ تفرقه اصولگرايان پروژه دشمن است. و به قول شاعر؛
من در عجبم ز می فروشان کايشان
به ز آنکه فروشند چه خواهند خريد؟!

حسين شريعتمداری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016