سانسور بخش مهيج خبر انبیسی در مورد نقش مجاهدين در ترورهای تهران، ايرج مصداقی
سوالی که لااقل راديوهای فارسیزبان بايستی به آن پاسخ دهند اين است که چرا علیرغم انتشار گستردهی خبر جعلی انبیسی هيچيک به موضوع انفجار حرم امام رضا که در خبر مزبور آمده است اشارهای نکردهاند؟
شبکهی خبری «ان بی سی» در روز ۱۹ بهمن و در آستانهی «دههی فجر» با انتشار خبری از قول منابع مطلع اما ناشناس آمريکايی مبنی بر دست داشتن مجاهدين و اسرائيل در ترور «دانشمندان هستهای ايران» به استقبال «جشن»هايی رفت که عزای مردم ايران است.
خبر مذکور دو روز پس از آن انتشار يافت که روزنامهی رسالت ارگان بخشی از جناح غالب حکومت اسلامی دولت آمريکا و پژاک را مسئول ترور «دانشمندان هستهای» معرفی کرده بود. در خبر «رسالت» آمده است:
«بمبی که دانشمند هستهای کشور شهيد احمدی روشن توسط آن به شهادت رسيد توسط آمريکايیها در اربيل به گروهک تروريستی پژاک تحويل داده شده و اين بمب به همراه بمب مشابه ديگری از مرزهای غربی وارد کشور شده است. بمب اول منفجر میشود و منجر به شهادت شهيد احمدی روشن میشود اما بمب دوم در حوالی ميدان رسالت تهران پس از يک سری عمليات امنيتی و اطلاعاتی کشف میگردد. گفتنی است اين بمب از نوع مغناطيسی و مشابه همان بمبهايی است که قبلا نيز برای ترور دانشمندان از آنها استفاده میشده است.» (۱)
http://www.khabaronline.ir/detail/197608
در خبر روزنامهی رسالت آمده است که بمب ديگری هم در کار بوده که تا کنون مقامات اطلاعاتی و امنيتی راجع به آن سکوت کرده بودند. در مقالهی قبلیام توضيح دادهام که ترور متخصصان هستهای رژيم کار دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی نظام است و دلايلم را نيز برشمردهام.
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=430
شبکهی خبری «ان بی سی» علاوه بر جعل خبر دست داشتن مجاهدين و اسرائيل از قول مقامات ناشناس آمريکايی ادعای شريرانهی ديگری را نيز چاشنی خبر مذکور کرد تا اتهامات مجاهدين در اين زمينه پر و پيمانتر شود. ادعايی که هيچيک از رسانههای فارسی زبان اعم از راديو فردا، بی بی سی، صدای آمريکا، دويچهوله، راديو فرانسه، راديو زمانه و فعالان سياسی و لابی رژيم که مشتاقانه خبر دست داشتن اسرائيل و مجاهدين در ترور «دانشمندان هستهای» ايران را انتشار دادند حاضر به انعکاس آن نشدند! در اين نوشته به ادعای مزبور که از طرف راديوهای فارسی زبان بطور هماهنگ مورد سانسور قرار گرفت میپردازم.
در تکميل پروندهسازی شبکهی خبری «ان بی سی» عليه مجاهدين آمده است:
«سوءظن ايالات متحده به مجاهدين، به مواردی که در مقاله ذکر شده ختم نمیشود. مقامات مجری قانون به شبکهی خبری «ان بی سی» گفتهاند که در سال ۱۹۹۴ يک سال پس از آن که رمزی يوسف تروريست پاکستانی اولين حمله به مرکز تجارت جهانی در نيويورک را هدايت کرد پيمانی را با سازمان مجاهدين به امضا رساند. بنا به گفتهی مقاماتی که به شرط ناشناس ماندن با «ان بی سی» به گفتگو پرداختند، رمزی يوسف بمبی را به وزن ۱۱ پوند ساخت که عوامل مجاهدين آن را در حرم امام رضا در مشهد در ۳۰ خرداد ۷۳ منفجر کردند. حداقل ۲۶ نفر که اکثر آنها زنان و کودکان بودند به قتل رسيدند و ۲۰۰ نفر در اين حمله زخمی شدند. ارتباط بين رمزی يوسف خواهر زاده خالد شيخ محمد که حملات ۱۱ سپتامبر را هدايت کرد با مجاهدين اولين بار در کتاب «شغالهای جديد» نوشتهی سايمون ريو گزارش شد. شبکهی خبری «ان بی سی» تأييد کرد که يوسف رمزی به مأموران اجرای قانون آمريکايی گفته است که وی با مجاهدين در جريان بمبگذاری همکاری کرده است.» (۲)
http://rockcenter.msnbc.msn.com/_news/2012/02/08/10354553-israel-teams-with-terror-group-to-kill-irans-nuclear-scientists-us-officials-tell-nbc-news#star3
هرکسی که کوچکترين اطلاعی در مورد ايران و مجاهدين داشته باشد میداند به فرض که آنها میخواستند حرم امام رضا را منفجر کنند نيازی نداشتند که در پاکستان در به در دنبال ۱۱ پوند مواد منفجره باشند و آن را از يک تروريست بينالمللی که دستگاههای امنيتی دنيا به دنبالش بودند تهيه کنند. آنها در تاريخ مذکور در عراق دارای پيشرفتهترين انواع مواد منفجره در ابعاد بسيار بزرگ بودند و هر محقق تازهکاری هم میداند که مجاهدين با داشتن يک ارتش مجهز به تانکهای پيشرفته و دستگاههای عريض و طويل مهندسی انفجار و تجربهی عملی دهها ساله و برخورداری از امکانات وسيع دولت عراق، نياز به دريافت بمب دستساز آن هم از يک تروريست بينالمللی در پاکستان نداشتند.
در همين رابطه سوالها و فرضيههای متعددی را میتوان مطرح کرد که حاکی از بیاعتباری خبر «ان بی سی» است.
البته نياز به چنين استدلالهايی زمانی احساس میشود که کسی خبری از موضوع انفجار حرم امام رضا و موضوعات حول و حوش آن نداشته باشد و بخواهد صرفاً به کندوکاو پيرامون ادعاهای فوق بپردازد.
در حالی که میدانيم پس از افشای قتلهای زنجيرهای در ايران، بارها مطبوعات جمهوری اسلامی به موضوع انفجار در حرم امام رضا پرداخته و وزارت اطلاعات را عامل آن معرفی کردند.
پيش از آن که به اين موضوع بپردازم نگاهی خواهم داشت به ادعاهای کتاب «شغالهای جديد» که «خبرسازان» شبکهی «ان بی سی» به آن اشاره کردهاند.
در صفحههای ۶۷- ۶۶ کتاب «شغالهای جديد» نوشتهی سيمون ريو ضمن آن که رمزی يوسف را يک سنی ضد شيعه معرفی میکند (۳) آمده است که «چند نفر از نمايندگان مجاهدين خلق با رمزی يوسف برخورد کرده و از وی تقاضا میکنند و يا به او پول میپردازند (ترديد از نويسنده کتاب است) تا او يک حمله عليه حرم امام رضا مقدسترين مکان شيعه در ايران را هدايت کند.»
وی اضافه کرده است که «برای انجام اين عمليات در عمق خاک ايران منابع پاکستانی و آمريکايی میگويند که رمزی يوسف برادر کوچکترش عبدالمنعم و پدرش را نيز در يک واحد تروريستی به خدمت گرفته است. آنها به همراه يک گروه از شبهنظاميان ضد شيعه از شهر دورافتاده تربت در بلوچستان (جايی که بستگان يوسف در آنجا زندگی میکنند) به داخل ايران سفر کرده و سپس خود را به مشهد رساندند.»
نويسنده سپس ادعا میکند که «جزئيات چگونگی انجام عمليات در دست نيست اما منابع آمريکايی و پاکستانی معتقدند که يوسف چند روزی را صرف ساخت يک بمب کوچک حاوی ۵ کيلوگرم مواد منفجره قوی احتمالا c-4است.»
در ادامه آمده است: «اين يک حملهی پرماجرا برای رمزی يوسف بود. دخالت او در اين بمبگذاری که به منظور شعله ور کردن نارضايتی بين مسلمانان شيعه و سنی طراحی شده بود پس از دستگيری و بازجويی کوتاه از مهدی نحوی يکی از رهبران گروه تروريستی سازمان مجاهدين خلق برای پليس امنيتی ايران مشخص شد. نحوی که در جريان يک تيراندازی در شرق تهران هدف گلوله پليس امنيتی قرار گرفته بود روز بعد در اثر شدت جراحات وارده به طحال و ترقوهاش فوت کرد. »
http://books.google.se/books?id=VQjpziNmoE4C&pg=PA247&lpg=PA247&dq=New+jackals+:+Ramzi+Yousef,+Osama+Bin+Laden+and+the+future+of+terrorism+/+Reeve,+Simon-+Mashad.&source=bl&ots=H4JHHpe57h&sig=3mtUdk8alIb71aN5P5PVz9eQsPc&hl=sv&sa=X&ei=0qc-T-X2G_D34QTzmsGNCA&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false
عبدالله شهبازی يکی از محققان وزارت اطلاعات و مدرسان اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در مورد بمبگذاری در حرم امام رضا و مهدی نحوی که نويسنده او را يکی از رهبران مجاهدين معرفی کرده مینويسد:
«در ماجرای انفجار خونين حرم مطهر رضوی (ع) بمبگذاران شناخته نشدند. سعيد امامی، معاون وقت امنيت وزارت اطلاعات، سناريويی را طراحی کرد. او ابتدا شنود مکالمات يکی از فرماندهان طالبان، مستقر در نزديکی مرزهای ايران در افغانستان، را به مقامات مربوطه ارائه داد که میگفت: «عمليات انجام شد.» آن زمان در افغانستان روزانه هزاران عمليات انجام میشد ولی سعيد امامی مدعی شد که اين شنود مربوط به انفجار حرم رضوی (ع) است و چون اعلام اين خبر به تشديد اختلاف ميان شيعه و سنی و جنگ احتمالی با طالبان خواهد انجاميد، برای اجتناب از اين تعارض بايد بمبگذاری را به منافقين منتسب کرد. در نتيجه، جوانی ۱۸- ۱۹ ساله از «توابين» زندانی عضو فرقه رجوی (منافقين)، بهنام مهدی نحوی، را يافتند و با وعده آزادی او را به همکاری ترغيب کردند. مهدی نحوی را به صورت فردی مجروح در اثر اصابت گلوله گريم کردند. سپس، در بيمارستان مصاحبهای تصويری با وی انجام دادند و وی، که گويا در آستانه مرگ بود، بمبگذاری در حرم را متقبل شد. سپس، نحوی را با اتومبيل به تهران پارس بردند و او را آزاد کردند. کمی پس از آزاد شدنش، او را به محاصره گرفتند و به گلوله بستند. نحوی کشته شد. همان شب خبر درگيری مسلحانه در تهران پارس و مجروح شدن و اندکی بعد مرگ عامل بمبگذاری در حرم رضوی (ع)، به همراه مصاحبه نحوی، از تلويزيون پخش شد.»
http://www.shahbazi.org/Oligarchy/Rahpouyan.htm
عمادالدين باقی عضو سابق سپاه پاسداران و محقق «موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی» نه تنها در مقالاتی که در روزنامهها انتشار داد بلکه در کتاب «تراژدی دموکراسی در ايران» نيز به موضوع انفجار در حرم امام رضا پرداخته و با ذکر جزئياتی پرده از توطئهی وزارت اطلاعات برداشت. وی مینويسد:
«با توجه به فرضيه قريب به واقع زندانی بودن “مهدی نحوی” میتوان گفت که وی در طی اين مدت تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته است. بديهی است فردی که روح او از ماجرا بیاطلاع بوده به آسانی تن به چنين اعترافی نمیدهد، به ويژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف ديگر میداند با چنين اعترافی حکم مرگ خويش را امضا خواهد کرد. سرانجام پس از نااميد شدن از کسب اعتراف بايد سناريو را به گونهای ديگر اجرا کرد. مهدی نحوی با اتومبيل افراد سعيد امامی به تهرانپارس در يکی از شلوغترين نقاط که ايستگاه مسافران نيز هست، آورده میشود تا عده زيادی از مردم تهران شاهد باشند. به او يک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و جنين فريب داده میشود که میخواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بیتجربهای که گمان میکند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خيالی خام از اتومبيل بيرون فرستاده میشود. او چونان محکومی گريزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم –به اميد رهايی و بیخبر از سناريوی طراحی شده- شتابان میدود.
چند لحظه بعد ماموران از اتومبيل بيرون آمده و فرمان ايست میدهند. نحوی همچنان شتابان میدود، اما گلولهها امان نمیدهند و او نقش بر زمين میشود و در حاليکه عده زيادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقيب بودند و به او ايست دادند اما فرد فراری که اسلحهای هم نزد خود داشت تسليم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سيما گفته شد که عده زيادی از مردم شاهد اين درگيری بودهاند. ماجرا به اندازهای طبيعی بود که هيچکس به ساختگی بودن سناريوی نحوی ترديد نمیکند.»
http://www.iranianuk.com/article.php5?id=33004
روزنامه فتح ـ ۲۶ بهمن ۱۳۷۸- عمادالدين باقی: «در گذشته هم وقتی اين ماجرا اتفاق افتاد مثل مسأله انفجار حرم امامرضا (ع) و يا حوادث مشابه و ترورها، کسان ديگری را پيدا میکردند و برای اين که سرپوش بگذارند، آنها را بهعنوان عاملين آن فاجعه معرفی میکردند تا ماجرا فيصله پيدا کند.»
البته گنجی که پيشتر به نقش وزارت اطلاعات در اين جنايت اشاره کرده بود در شرايط تازه به صلاح خود و پروژهاش نمیبيند که به موضوع فوق اشاره کند و اعتبار گزارش «ان بی سی» را زير سؤال ببرد. با اين حال وی قبلاً در پاسخ به سؤال روزنامهی آريا که پرسيده بود:
روزنامه آريا ـ ۱۳ آذر ۱۳۷۸- سازمان قضايی نيروهای مسلح در اطلاعيه اخير خود بحث بمب گذاری در مشهد را به باند سعيد امامی منتسب کرده است. آيا میتوان گفت که حوادثی که قبلاً نيز در مشهد رخ داده است از جمله تخريب مسجد اهل سنت، انفجار حرم رضوی و ترور نافرجام آقای عبايی خراسانی کار همين باند بوده است؟
گفته بود:
«اين که سازمان قضايی گفته پس ماندههای آن گروه اين کارها را انجام دادهاند، واجد نکته جالبی است که اين محفل هنوز از بين نرفته و هنوز همه آنها دستگير نشده اند. براساس تئوری و مدلی که من بدان باور دارم، تاريکخانه اشباحی وجود دارد که در آن عاليجنابان خاکستری اطراق کرده و همچنان به توطئه مشغولند. انفجار مشهد يکی از اقدامات آنان است. آنها مسجد اهل سنت را در مشهد خراب کردند که به دنبال آن حادثه وحشتناک انفجار حرم امامرضا پيش آمد که آن را به گردن منافقين انداختند.»
روزنامه رسالت ـ ۱۴ آذر ۱۳۷۸ـ اکبر گنجی قتل کشيشهای مسيحی و انفجار بمب در حرم امام رضا (ع) را کار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران دانسته و منافقين را از انجام امور فوق تبرئه کرده است.
http://ganjiophil.wordpress.com/2009/08/15/emam-reza-explosive/
همچنين بهزاد نبوی مشاور خاتمی و نايب رييس مجلس شورای اسلامی دورهی ششم نيز در يک سخنرانی که در روزنامه کار و کارگر ۱۸ آذر ۷۷، به چاپ رسيد، (پيش از انتشار کتاب شغالهای جديد در سال ۱۹۹۹) صراحتاً گفت: «آن ماجرای حرم امام رضا(ع) هم بحث ديگری دارد که من درصدد طرح آن در اينجا نيستم، اصلاً مسأله طور ديگری است».
سوالی که لااقل راديوهای فارسی زبان بايستی به آن پاسخ دهند اين است که چرا عليرغم انتشار گستردهی خبر جعلی «ان بی سی» هيچيک به موضوع انفجار حرم امام رضا که در خبر مزبور آمده است اشارهای نکردهاند؟
آيا انتشار اين بخش از خبر که بیاعتباری آن قبلاً به اثبات رسيده است و رژيم جمهوری اسلامی نيز ديگر روی آن تبليغ نمیکند ساختگی بودن کل سناريو را که توسط ريچارد انگليس رئيس خبرنگاران بخش خارجی و رابرت ويندرم توليدکننده ارشد تحقيقی «ان بی سی» توليد شده برملا نمیکرد؟
ايرج مصداقی
۲۸ بهمن ۱۳۹۰
www.irajmesdaghi.com
[email protected]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- عليرغم اين که پس از ترور احمدی روشن، مقامات امنيتی به صراحت اعلام داشتند که تروريستها دستگير شدهاند و لاريجانی رئيس قوه قضاييه در اطلاعيهای خواستار تحويل آنها شد اما ديگر نه خبری از تروريستها پخش شد و نه کسی پيگير آن شد. ظاهراً سناريونويسان وزارت اطلاعات و دستگاههای متعدد امنيتی هنوز به توافقی در مورد چگونگی طرح موضوع در افکار عمومی نرسيدهاند.
۲- پرداختن به اين که چرا «ان بی سی» دست به چنين خبرسازیای زده و چه هدفی را دنبال میکرده اگرچه مهم است اما موضوع اين نوشته نيست. «ان بی سی» همچنين در خبرسازی ياد شده توضيحی نمیدهد که چرا بالاترين مقامات سابق نظامی، امنيتی، ضدتروريستی و قضايی آمريکا از هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات نه تنها سوءظنی به مجاهدين ندارند بلکه در جلساتی که از سوی آنها برگزار میشود در کنار مريم رجوی شرکت کرده و ضمن حمايت از اين گروه خواهان حذف نام آنها از ليست گروههای تروريستی میشوند؟ آيا در صورتی که چنين مدارکی يا سوءظنی موجود بود افراد ياد شده حاضر به نزديکی به مجاهدين و به خطر انداختن آيندهی خود میشدند؟ همچنين «ان بی سی» توضيحی نمیدهد و يا از منابعاش نمیپرسد چرا مقامات آمريکايی در طول سالهای گذشته چنين اتهامی را در گزارشهای رسمی خود به مجاهدين نسبت ندادهاند. و چرا همکاری با تروريستهای بينالمللی را که مرتکب عمليات تروريستی در آمريکا شدهاند به ليست اتهامات مجاهدين اضافه نکردهاند؟
۳- نويسندگان توضيحی نمیدهند رمزی يوسف ضد شيعه است و از انگيزهی لازم برای انفجار حرم امام رضا برخوردار است مجاهدين که شيعيان پروپاقرصی هستند و اسم يکی از مهمترين عملياتهای نظامیشان را از «امامرضا» گرفتهاند چرا بايستی به جای انفجار حرم خمينی، حرم امام رضا را منفجر کنند؟