سر گردنه کشتی نگيريد! حسين شريعتمداری، کيهان
انتظار اين بود- و انتظار گزافی هم نبود- که اصولگرايان در رقابت های انتخاباتی پيش روی با فهرست واحد حضور پيدا کنند ولی اين انتظار علی رغم اصرار فراوان دلسوزان به نتيجه نرسيد و دو جبهه عمده و بيشتر تعريف شده از طيف اصولگرايان، اگرچه در بسياری از مناطق انتخاباتی سراسر کشور نامزدهای مشترکی دارند اما برای تهران که در آن نتيجه انتخابات نقش موثرتری دارد، دو ليست جداگانه ارائه کردند که فقط ۵ کانديدا در اين دو فهرست ۳۰ نفره مشترک هستند و در اين باره گفتنی هايی هست.
۱- ابتدا بايد گفت که وقتی دو حريف- در اينجا ايران اسلامی از يکسو و آمريکا و متحدانش از سوی ديگر- با يکديگر درگير هستند، به يقين هريک از آنها برای رخدادهای تعيين کننده در عرصه سياسی حريف، برنامه ريزی ويژه ای خواهند داشت و انتخابات مجلس نهم از اين قاعده مستثنی نيست. در اينگونه موارد طرفين درگير دو هدف را که اولی «ثابت و استراتژيک» و دومی «شناور و تاکتيکی» است دنبال می کنند.
آمريکا و متحدانش پنهان نمی کنند که فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ايران را به عنوان يک هدف ثابت و استراتژيک در دستور کار خود داشته و دارند. اين هدف ثابت متقابلا در استراتژی کلان جمهوری اسلامی ايران نيز تعريف شده و دنبال می شود. امام راحل ما«ره» با صراحت از برافراشتن پرچم توحيد بر فراز کاخ های مستکبران، با تاکيد بر کاخ سفيد- و در تعبير ايشان کاخ سياه- به عنوان هدف و مقصود پيش روی انقلاب اسلامی ياد می فرمودند. اما، علاوه بر اين هدف ثابت و استراتژيک که هر دو حريف بر آن تاکيد می ورزند، هريک از آنها در آوردگاه سی و چند ساله خود، از رخدادهای «ميانی» و بهره گيری از آن برای رسيدن به هدف «نهايی» غافل نبوده اند. در اين زمينه، فهرستی طولانی از توطئه های سه دهه اخير آمريکا و متحدانش که در سرفصل های سرنوشت ساز عليه جمهوری اسلامی ايران به ميدان آورده اند، قابل آدرس دادن است. توطئه هايی که به قول حضرت آقا و به گواهی رخدادهای نشان دادنی، امروزه به ويترينی از شکست های پی درپی آمريکا تبديل شده است. و از سوی ديگر، ايران اسلامی نيز هيچگاه، هيچ فرصتی را برای ضربه زدن به آمريکا و متحدان اروپايی و منطقه ای آن از دست نداده است. حمايت از نهضت های اسلامی و آزادی بخش، تلاش پی گير در بيداری اسلامی، کدگذاری آمريکا به عنوان «شيطان بزرگ» و دشمن اصلی ملت های مسلمان، معرفی رژيم اشغالگر قدس به عنوان غده سرطانی و ضرورت حذف آن از جغرافيای سياسی جهان و... از جمله اين اهداف «ميانی» است که ايران اسلامی برای رسيدن به «هدف نهايی» يعنی همان نقطه ثابت در استراتژی خود که فروپاشی نظام سرمايه داری است، دنبال کرده است. در همين زمينه اشاره به بيانات اخير رهبر معظم انقلاب در خطبه های تاريخی نماز جمعه تهران نمونه ای مثال زدنی است. آنجا که می فرمايند؛ جمهوری اسلامی در جنگ ۳۳ روزه از پشتيبانی حزب الله لبنان و در جنگ ۲۲ روزه از حمايت و دخالت به نفع حماس دريغ نکرده است.
۲- کشف هدف «ثابت و استراتژيک» دشمن به منظور هوشياری و مقابله با آن کار دشواری نيست، اما کشف «راه کارها» و پروژه هايی که دشمن در برخورد با رخدادهای سرنوشت ساز حريف تدارک ديده است به دقت بيشتری نياز دارد. برای اين منظور فرمول شناخته شده ای وجود دارد و آن، اينکه بايد ديد؛
اولاً: در آن مقطع زمانی که رخداد سرنوشت ساز در حال وقوع است- در اينجا، انتخابات مجلس نهم- کدام عامل بيشترين آسيب را برای دشمن درپی داشته است.
ثانياً: چگونه می تواند - يا در نظر دارد- از آن رخداد برای مقابله با عامل آسيب رسان ياد شده بهره برداری کند.
با به کارگيری اين فرمول می توان پروژه ای را که حريف در آن مقطع زمانی و برای آن رخداد تعيين کننده تعريف کرده است، کشف و خنثی کرد.
۳- اکنون به انتخابات پيش روی مجلس شورای اسلامی باز می گرديم و می پرسيم؛ چه کسی می تواند اين واقعيت را انکار کند که امروزه بزرگترين دشواری آمريکا و متحدانش حضور مؤثر «الگوی ايران اسلامی» و نقش بی بديل و سرنوشت ساز آن در انقلاب های اسلامی منطقه است؟ بنابراين بديهی است که برای آنها مقابله با اين الگو و خدشه دار کردن آن از بالاترين اهميت برخوردار بوده و بايد در «اولويت» پروژه های تخريبی آنان قرار گيرد.
مقصود اين نيست که ترکيب مجلس نهم برای آمريکا و متحدانش اهميتی ندارد، بلکه اهميت آن در اولويت دوم است. چرا که به قول «کنت تيمرمن» در مصاحبه با «اورو نيوز»؛ حاميان آمريکا- منظورش مدعيان اصلاحات است- در دوره ای هشت ساله، مجلس و دولت ايران را در اختيار داشتند و کار چندانی از آنها ساخته نبود!
با توجه به نکته فوق می توان درک کرد که پروژه تعريف شده و به ميدان آمده آمريکا و متحدانش در انتخابات مجلس نهم، خدشه دار کردن الگوی نظام اسلامی ايران است که امروزه از حضور آن در ميان ملت های مسلمان منطقه بيشترين آسيب را دريافت کرده و می کند.
شواهد فراوانی که اتهامات پی درپی چند ماهه اخير، تحريم های بی وقفه اقتصادی، تبليغات گسترده ضد ايرانی و... فقط اندکی از آن بسيارهاست به وضوح نشان می دهد که حريف برای انتخابات مجلس نهم، يک پروژه پلکانی با دو هدف طولی تعريف کرده و به ميدان آورده است. اين دو هدف به ترتيب اولويت، عبارتند از، اول؛ کاهش حضور مردم در انتخابات و دوم؛ کاستن از غلظت حضور اصولگرايان در مجلس.
بايد توجه داشت که اين دو هدف در طول يکديگر قرار دارند و نه در عرض هم، بنابراين سرمايه گذاری و پرداختن به يکی از آن دو به معنای غفلت نسبت به ديگری نخواهد بود.
۴- راهپيمايی بی نظير ۲۲ بهمن که علی رغم تبليغات گسترده، پرحجم و چندين ماهه دشمنان بيرونی و دنباله های داخلی آنها با حضور پرشور و چندده ميليونی مردم همراه بود، ترديدی باقی نمی گذارد که حريف به کاهش حضور مردم در انتخابات پيش روی اميدی ندارد و به قول حضرت آقا در ديدار پرشور مردم آذربايجان و با اشاره به تبليغات گسترده دشمن برای کاستن از حضور مردم در راهپيمايی ۲۲ بهمن «...اما ملت ايران با بصيرت و موقع شناسی اعجاب برانگيز متوجه اين ترفند دشمن شد و با حضور عظيم خود در راهپيمايی ۲۲ بهمن امسال به دهان دشمن کوبيد» ايشان در ادامه به اين نتيجه منطقی اشاره کردند که «ملت با حضور پرشور و فراوان خود در انتخابات مجلس نهم، ضربه سخت ديگری به دشمن خواهد زد». گفتنی است که رهبر معظم انقلاب پيش از راهپيمايی ۲۲ بهمن نيز در ديدار با فرماندهان نيروی هوايی ارتش از حضور حماسی مردم در اين نمايش قدرت و مشروعيت خبر داده و فرموده بودند «در ۲۲ بهمن امسال نيز به توفيق الهی و با هدايت خداوند متعال همه خواهند ديد که مردم ايران چگونه به ميدان خواهند آمد» و همه ديدند، همان شد که حضرتش فرموده بود.
بديهی است که حريف علی رغم نااميدی از کاستن حضور مردم در انتخابات پيش روی به تلاش خود ادامه خواهد داد.
۵- و اما، درباره هدف دوم در پروژه پلکانی ياد شده، يعنی کاستن از غلظت حضور اصولگرايان در مجلس نهم، بيشترين اميد و تلاش حريف روی اختلاف افکنی و تفرقه در ميان اصولگرايان متمرکز شده است. چرا که اختلاف اصولگرايان می تواند زمينه را برای حضور کمرنگ تر آنان آماده کرده و راه را برای ورود کسانی که حداقل های لازم برای حضور در مجلس را دارند ولی با اصولگرايی به مفهوم واقعی آن، فاصله زيادی دارند، هموار کند. و اين دقيقا همان ترفندی است که برخی از دوستان اصولگرا از آن غافلند...
به پاره ای از اظهارنظرها و گپ و گفت های شماری از آنان- تاکيد می شود که فقط شماری از آنان- نگاهی بيندازيد و اين گفتن ها و نوشتن ها را در دو کفه «تقابل با دشمنان بيرونی و دنباله های داخلی آنها نظير اصحاب فتنه و حلقه انحراف» از يکسو و «تقابل با يکديگر» از سوی ديگر وزن کنيد. کدام کفه سنگين تر است؟! برای برخی از اين عزيزان غفلت زده، انگار نه انگار که پيچ بزرگ تاريخ در پيش است و به قول آقا، دو جريان مطرح جهان يعنی «اسلام» به پرچمداری ايران اسلامی و «استکبار و کفر جهانی» به پرچمداری آمريکا و متحدانش به اين پيچ نزديک می شوند و در اين ميان، به اعتراف دشمنان و به گواهی شواهد غيرقابل انکار، نظير انقلاب های اسلامی منطقه، جنبش ضد سرمايه داری وال استريت و ده ها شاهد و نمونه ديگر، تابلوهای راهنما بر سر اين پيچ بزرگ آرم و آدرس ايران اسلامی را در خود دارند و...
آيا جای آن نيست که خطاب به برخی از عزيزان اصولگرا گفته شود؛ سر گردنه کشتی نگيريد! و تا دير نشده برای پيشگيری از پراکندگی آراء، برخی به نفع برخی ديگر کنار بکشيد! تکليف شرعی که فقط ورود به مجلس نيست، گاهی اوقات تکليف در کناره گيری برای پيشگيری از تشتت آراء نيز هست.
و در اين باره گفتنی های ديگری هست.
حسين شريعتمداری