یکشنبه 30 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اطلاعيه منيره برادران و پرستو فروهر در رابطه با گشايش نمايشگاه "اميد نام من است"

با خشنودی بسيار گشايش نمايشگاه اميد نام من است را در تاريخ شنبه بيستم اسفندماه به آگاهی می رسانيم٬ که در طرح ريزی و اجرای آن سهيم بوده ايم. تحقق اين نمايشگاه مديون تلاش و همکاری داوطلبانه گروه بزرگی ست. اين نمايشگاه بيانگر زخمی عميق بر تاريخ معاصر ماست و اميد که مورد استقبال هرچه بيشتر قرار گيرد.

منيره برادران - پرستو فروهر

از ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ تا ۱۰ آبان ۱۳۹۱ در خانه آنا فرانک در شهر فرانکفورت
- معرفی نمايشگاه برای مطبوعات: ۱۹ اسفند ساعت ۱۱ صبح

ــــــــــــــــــــ

اميد نام من است

يادگارهای زندان و فرار – ايران٬ دهه شصت

سرگذشت مرا در تاريخ رسمی ايران نخواهيد يافت. سرزمينی که والدينم جانشان را در راه آزادی آن باختند٬ هنگامی که به جوانی امروز من بودند. روايت آنان را از زبان همرزرمانشان شنيده ام، يادگارهايشان را بازماندگان به من رسانده اند. من آنها را حفظ کرده‌ام به همراه نام خود، که يادگاری از آنان است: اميد!

تلاش نمايشگاه بر آن است که برای يادگارهای فردی به جامانده از آن دوران سرکوب بی رحمانه فضايی درخور بگشايد، فضايی توأمان از يادبود عمومی و سوگ شخصی، که يادآوری را به عملی روشنگرانه بدل می کند و همزمان درک بی‌واسطۀ‌ تراژدی را ممکن می سازد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نمايشگاه با ورود به "دهليز حال" شروع می شود. اينجا جوانان از خاطراتشان می گويند، از ملاقات بستگانشان در زندان در سال‌های کودکی، از دريافت خبر اعدام آنان، از اينکه چگونه همراه والدينشان، که تحت تعقيب بوده‌اند، فرار کرده اند و در کشوری اروپايی رشد کرده‌اند. آنها به جستجوی خاطرات خويش می‌روند و از سنگينی و قدر اين خاطرات بر زمان حال خويش سخن می گويند.

زن جوانی که سال‌های زندانش را در تصويرهای کوچکی ثبت کرده است، در فيلمی اين نقاشی ها را معرفی می کند. او هم امروز در اروپا زندگی می‌کند و حافظ خاطرات آن دوران سرکوب است.

سپس نمايشگاه ما را به "دهليز خاطره" می‌برد، که در آستانه آن نام‌هايی شنيده می‌شوند. هزاران نام که در پس هريک از آنان سرگذشت ناتمام يک اعدامی ايستاده است.

آنها عشق خويش به زندگی را بر روی تکه پارچه ای دوخته اند، در گردن‌آويزی از هسته های خرما تراشيده اند، در کاردستی برای فرزندانشان يا در آويزهايی، که از سکه ها تراشيده‌اند و تا امروز بر گردن همراهانشان آويخته است، برجاگذاشته‌اند. گزيده‌ای از اين يادگارها، هدايای زندانيان برای عزيزانشان، در "دهليز خاطره" به نمايش گذاشته شده است. برای ديدن اين اشياء بايد به سويشان رفت و با سری خميده به آن‌ها چشم دوخت. اينها گرامی ترين چيزها برای بازماندگان اند. اين اشياء شکننده زيبايی را در خويش پناه داده اند.

در اين يادگارهای زندان و فرار آن چشمه‌ای آشکار می‌شود که ارادۀ‌ هستی و طلب خوشبختی و شرافت انسانی از آن سيراب است. بر سطح زمين "دهليز خاطره" نقل قول هايی نقش بسته اند٬ که از دوران سياه سرگذشت اين انسان‌ها تراوش کرده‌اند.

نمايشگاه "اميد نام من است" راوی سرگذشت‌هايی ست که چارچوب‌ واقعيت‌های معمول و روزمرۀ‌ زندگی در اين کشور را می شکنند و با اين وجود روايت سرگذشت شهروندان جوان اين سرزمين هستند. آنها بر بيان مباحثی پافشاری می کنند که ذهنشان را دچار تضاد می کند. اين نمايشگاه بر آن است که اين مباحث را حضور بخشد. به اين اميد که حصارهای بيگانگی شکسته و اين روايت‌ها در حافظه جمعی پذيرفته شوند.

نمايشگاه می خواهد گفتمانی بسازد که تأثير متقابل دهشت و زيبايی، گذشته و حال، بيگانگی و تعلق را جستجو کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016