دوشنبه 1 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اقشار مذهبی را آگاه کنيم؛ بر اساس آيات قرآن علی خامنه‌ای "محارب" است! بابک داد

بابک داد
چه کسی "گلوله آخر" را به سر دين شليک کرد؟ آن کاريکاتوريست دانمارکی؟ طالبان و القاعده؟ سلمان رشدی؟ يا سيدعلی خامنه‌ای؟ به‌نظرم هيچ‌کس به اندازه خامنه‌ای نتوانسته باعث سقوط باورهای مذهبی مردم و نفرت مردم از دين شود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

برای مردمی سخن می گويم که مسلمانند و هنوز به درستی اين امر باور نياورده اند که آقای سيد علی خامنه ای علاوه بر طغيان در برابر ذات احديت، در حال «محاربه با خدا» از طريق حکومت با زور بر خلق خداست و بر اساس قوانين فقهی اسلام، مجازات محارب با خداوند بسيار سنگين است.

آخوندهای حکومتی به بسيجيان و پاسدارانی که روز ۲۵ خرداد ۸۸ با بيرحمی به روی مردم معترض به انتخابات آتش گشودند و از کشته ها پشته ساختند، گفته بودند آن مردم معترض و بيدفاع «محارب» هستند و حتی کشتن آنان ثواب دارد. برخی از بازجويان و زندانبانان جمهوری اسلامی، با اين گمان به شکنجه منتقدان و افردا دستگير شده و معترض به عنوان «عبادت» و عمل به تکليف نگاه می کردند. زيرا بر اين باور بودند که اين معترضان در حال محاربه با حکومت اسلامی و نايب امام زمان هستند. زيرا تبليغات وسيعی در مساجد و منابر شده و می شود که حکومت آيت الله خامنه ای را حکومت الله بر زمين اعمال می کند و مخالفت با ايشان را مصداق «محاربه» بر می شمارند. اخيرا" چندين شخصيت سياسی و حوزوی با صراحت گفته اند که مخالفت با ولی فقيه حکم «محاربه بالله» يعنی جنگ با خدا را دارد و مستوجب سنگين ترين مجازاتهاست. اما حقيقت بر اساس قرآن «برعکس» اين است.

آيه ۳۳ سوره مائده و قوانين فقه اسلامی اثبات می کند که شخص آقای خامنه ای و سران حاکميت مصداق محارب و «جنگجويان با خدا» هستند. زيرا بر اساس اين آيه، جنگ با خدا برای بشر ممکن نيست، اما سلاح کشيدن بر روی مردم، حکمرانی با زور و بيزار کردن مسلمانان از دين، از مصاديق بارز محاربه و افساد فی الارض است. به همين علت برای بزرگنمايی زشتی «آزار مردم»، قرآن از اين حکمرانی زورمندانه با لفظ غليظ «محاربه با خدا» ياد کرده، تا همگان بدانند هر کسی با تکيه بر زور اسلحه و شکنجه و زندان، موجب ناامنی جامعه انسانی شود و مردم را بيازادرد، گويا در مقام جنگ با خود خداوند برآمده و محارب و مفسد فی الارض است.

برای اثبات اين مدعا که در برنامه تلويزيونی «افق» دوشنبه ۱۰ بهمن نيز آن را بيان نمودم، سعی می کنم زبانی را به کار بگيرم که روان تر و آسان تر از واژگان ثقيل و دشوار فقهی باشد تا اين استدلال بتواند در ميان مردم بيشتری بيان شود. پس با تکيه بر مستنداتی سخن خواهم گفت که از فقه اسلامی استخراج کرده و آن را ساده سازی نموده ام تا قابل درک برای عموم مسلمانان باشد و البته منابع خود را در انتهای اين متن ذکر خواهم کرد.

آقای خامنه ای محارب است زيرا؛

بر طبق آيه ۳۳ سوره مائده و شرع اسلام محارب با خدا کسی است که:« به روی مردم اسلحه بکشد و جامعه انسانی را ناامن سازد.» [۱] محاربه به معنای «جنگيدن» و افساد فی‌الارض به معنی «تباه‌کاری بر زمين» است. اين اصطلاح در آيه سوره مائده آمده‌است: «همانا کيفر کسانی که به محاربه با خدا و رسولش برمی‌خيزند و برای فساد بر زمين می‌کوشند، قتل يا به دار آويختن يا بريدن دست‌ها و پاهايشان به طور معکوس و يا تبعيد آن‌هاست. اين مايهٔ خواری و رسوائی آنان در اين جهان است و در آخرت نيز عذاب بزرگی خواهند داشت.» اين آيه از مهمترين آيات مربوط به احکام کيفری در قرآن است. برخی از فقيهان مانند آيت الله حسينعلی منتظری علاوه بر «مسلح بودن» و «سلب کردن امنيت» از مردم، شرط «قصد ترساندن مردم» را نيز برای احراز محاربه لازم می‌دانند.

آقای خامنه ای به عنوان مسئول ربودن و قتل شهروندان، صدور دستور تيراندازی و جنايات بعد از انتخابات سال ۸۸، نظارت بر سرکوبها، آزار و شکنجه منتقدان و اعدام مخالفان عقيدتی و سياسی و حکمرانی با قدرت اسلحه «مصداق محارب» مندرج در آيه ۳۳ سوره مائده است يعنی کسی که به روی مردم اسلحه کشيده است؟ او عملا" با «زور سلاح» به حکومتش ادامه داده و تباه کاری و فساد او با هزاران برگ اسناد و فيلم و عکس اثبات شده است. به عنوان يک مسمان آيه ۳۳ سوره مائده را بخوانيم و بررسی کنيم آقای خامنه ای به دليل ايجاد سرکوب و فقر گسترده و رواج فحشا و بيکاری و اعتياد و انواع تبعيض و سپردن امور به دست دولتی نالايق و اختلاس گر، آيا جامعه ايران را دچار «ناامنی» و فساد نکرده است؟ آيا رهبر جمهوری اسلامی مسئول اصلی ناامنی کشور، فرار نخبگان، آزار دانشجويان، و عدم امنيت فضای کشور نيست؟ آيا او مسئول اصلی وضع هولناک کنونی و سلب آرامش و امنيت از مردم نيست که هم از گرانی و تحريم ها در غذاب اند و هم زير سايه ترس از حمله نظامی خارجی زندگی می کنند؟ آيا آقای خامنه ای به جنگ خدا نرفته وقتی خود را در مقام خدايی می انگارد و هر منتقدی را با زندان و شنکجه و اعدام پاسخ می گويد؟

آقای خامنه ای سردسته و آمر و فتوادهنده جناياتی است که با زور سلاح توسط مأمورانش انجام می دهد. در اکثر عبارات فقيهان قديم و جديد ، شرط «داشتن و آماده ساختن سلاح» برای حمله به مسلمانان و تصاحب مال و جان آنها آمده است و تفاوتی هم نيست بين اين که محارب يک «شخص واحد» باشد و يا يک «جمع کم» و يا يک «قشر سازمان يافته» باشند. مهم آن است که با زور سلاح و ارعاب مردم، نسبت به آنها اعتراض و مخالفت ورزند و مال و جان و ناموس آنها را تصاحب کنند.

آيا آقای خامنه ای که کشوری را به مرز تباهی، قحطی و ورشکستگی و به آستانه يک جنگ حتمی و حتی تجزيه کشانده و با قدرت سلاح، منتقدان را به کام زندان و مرگ می فرستد، مصداق محارب نيست؟

خامنه ای محارب تر از سلمان رشدی است!

در ۱۴ فوريه ۱۹۸۹ آيت الله خمينی يک نويسنده و تمامی ناشران کتاب او را به جرم «توهين به مقدسات اسلامی» غيابا" به اعدام و قتل محکوم کرد. از آن زمان نام سلمان رشدی بر سر زبانها افتاد. نويسنده کتاب «آيه های شيطانی» که اثری سوررئاليستی و ذهنی بود و با اين فتوای قتل، رنگ و بوی سياسی گرفت.[۲] سالها بعد در ۱۳۸۳ آيت الله علی خامنه ای حکم اعدام سلمان رشدی را تنفيذ کرد و آن را غيرقابل تغيير دانست. بزرگترين دليلی که برای صدور فرمان قتل رشدی گفته شد «توهين به مقدسات» اعلام شد. او را مربد، محارب و مفسد فی الارض ناميدند و برای کشتن او جايزه کلانی از سوی دولت ايران تعيين شد. خلاصه ای از داستان کتاب آيه های شيطانی سلمان رشدی را در زير اين متن آورده ام.[۳]

صدور اينگونه فرمانهای قتل به جرم ارتداد و محاربه از سوی مفتيان دينی کشورهای ديگر درباره کاريکاتوريست های دانمارکی ادامه يافت که تصويری از چهره پيامبر اسلام کشيده و منتشر کرده بودند. همچنين دو ماه قبل يک نويسنده کشور آذربايجان با فتوای آيت الله فاضل لنکرانی ترور شد.

اکنون اين واقعيت پيش روی ماست. در حکومت آقای خامنه ای بسياری از «مقدسات دينی» به تمسخر و وهن گرفته شدند و وی به عنوان حاکم نه تنها با اهانت کنندگان برخورد نکرد، بلکه آنان را زير حمايت خويش نگه داشت. و بدتر از همه اينها، خود آقای خامنه ای عملا" سر به طغيان در برابر خداوند برداشت و به آزار مردم به مصداق «محارب» تبديل شد. چه کسی «گلوله آخر» را به سر دين شليک کرد؟ آن کاريکاتوريست دانمارکی؟ طالبان و القاعده؟ سلمان رشدی؟ يا سيد علی خامنه ای؟ به نظرم هيچکس به اندازه خامنه ای نتوانسته باعث سقوط باورهای مذهبی مردم و نفرت مردم از دين شود. حاکميت ولايت فقيه و فساد علی خامنه ای، علت اصلی «نفرت از اسلام» در جامعه ماست و او عملا" بر اساس قوانين دينی، «محارب با خداست».البته من بالشخصه از نتيجه کار ايشان برای گذار ايران به سوی دموکراسی و جدايی دين از حکومت در باور مردم مذهبی ما بسيار راضی ام! دين بايد در قلب مردم محترم بماند و حکومت و دولت نبايد کاستی های خود را به گردن خدا بيندازند و «رانت خوار دين» باشند.

برای نزديک کردن ذهن خوانندگان، از ميان هزاران رخداد کوچک و بزرگ، خلاصه می کنم و فقط چند نمونه ساده را می آورم:

اول: حاميان خامنه ای او را «جانشين پيغمبر»، «علی عادل زمانه»، «نايب امام زمان» می نامند. برخی نيز وی را تا مقام «معصوميت» که بر طبق تمام اصول مذهب شيعه فقط مخصوص پيامبر و امامان است، بالا بردند. وی نه تنها به اين قياس های وهن آلود اعتراضی نکرد، بلکه عملا" موجبات توهين به مقدسات و دين گريزی مردم را فراهم آورد. در حال حاضر سيل فحاشی به دين و مقدسات اسلامی، ريشه در عملکرد سيد علی خامنه ای در مقام ولی فقيه و جانشين پيامبر(!) دارد. به عنوان نمونه به سخنان موهن آيت الله سعيدی امام جمعه قم که منصوب شخص آقای خامنه ای است اشاره می کنم، که داستان «ياعلی» گفتن علی خامنه ای در هنگام به دنيا آمدنش را نقل کرد و باعث تمسخر و وهن دين شد. وی همچنان بر مقام حکومتی خود باقی است.

دوم: بزرگترين اختلاس بانکی تاريخ توسط دولت منصوب و محبوب آقای خامنه ای رخ داد و خامنه ای به عنوان «ولی امر مسلمين» نه تنها برخوردی با اختلاس گران اصلی نکرد، بلکه از رسانه ها و مردم خواست اين ماجرا را «کش» ندهند! در عين حال در دادگاه متهمان اين اختلاس بزرگ بانکی، چهره آنها را پوشاندند تا آبروی شان را حفظ کنند. اما با جوانان معصوم مردم و زندانيان با شکنجه و آزار و تجاوزهای جنسی رفتار می کنند و از اين اعمال به عنوان «عبادت» و با رمزهای قرآنی «فتح المبين» ياد می کنند. رهبر در جريان تمامی اين وقايع تلخ هست و در جريان نامه هايی که به ايشان نوشته شده، حجت بر وی تمام شده است.

سوم: به شهادت بسياری از مردم، آقای خامنه ای در مسير استبداد و ديکتاتوری خود، مرتکب ستم های فراوانی شده است. سرکوب مردم، بی توجهی به فقر و فساد و فحشا در کشور و حمايت خامنه ای از عوامل فساد اظهر من الشمس است. حصر غيرقانونی سران جنبش اعتراضی در خانه هايشان، زندانی کردن دهها منتقدی که جز حقيقت نگفته اند، از ديگر دلايلی است که خامنه ای را يک «ديکتاتور» می کند.

اما از اين فراتر، برای آنها که مسلمانند می گويم به گواهی آيات قرآن کريم که مورد وثوق تمامی مسلمانان شيعه و سنی است، می توان با صراحت گفت آقای خامنه ای مصداق محارب با خداست. با انتشار اين متن و با پخش اين فيلم کوتاه پنج دقيقه ای (در لينک زير) به آگاه سازی متدينين و اقشار مذهبی جامعه همت کنيم و حجت را بر دينداران تمام کنيم.

فيلم: مردم متدين را آگاه کنيم؛ خامنه ای محارب است! (پنج دقيقه ـ کليک کنيد)

پاورقی ها و منابع اين متن:

[۱]. مجمع البيان/ مرحوم طبرسی:« ازاهل بيت عليهم السلام روايت شده است که محارب کسی است که به روی مردم اسلحه بکشد و راه ها را ناامن کند چه در شهر و آبادی باشد و چه خارج از آن! چون دزد راهزن و محارب در داخل و خارج شهر يکسان است.

[۲]. ويکيپديا / فتوای آيت االه خمينی برای قتل سلمان رشدی

[۳]. «آيات شيطانی» يک داستان و دربردارندهٔ قالبی روايی است که از عناصر رئاليسم جادويی آميخته با رشته‌ای از جستارهای فرعی که در قالب رؤياهای ديده شدهٔ يکی از شخصيتهای اصلی داستان بازگو می‌شود، بهره می‌برد. روايت اصلی، همچون ديگر داستان‌های رشدی، شامل ترک وطن کردگان هندی در انگلستان امروز می‌شود. هواپيمايی از هند که توسط گروه سيک ربوده شده بر فراز انگليس منفجر و تمام سرنشينان آن به جز دو هنرپيشهٔ هندی مسلمان که قهرمان‌های اصلی داستان می‌باشند کشته می‌شوند. نفر نخست جبرئيل فرشته نام دارد، هنرپيشهٔ سرشناس باليوود که رل تخصصی‌اش بازی در نقش خدايان هندوست و ديگری صلاح‌الدين چمچا فرزند يک بارزگان است که هويت هندی خويش را کنار گذارده و به‌عنوان دوبلور در انگليس فعاليت می‌کند. به‌دنبال اين انفجار هر دو داخل کانال آبی سقوط کرده و به‌طرز جادويی نجات می‌يابند. در يک استحالهٔ معجزه‌آسا، جبرئيل فرشته واقعاً هويت جبرئيل (برترين فرشته مقرب در اديان ابراهيمی که اورا رابط ميان خداوند و پيامبران می‌دانند) را می‌گيرد و چمچا نيز هويت يک روح پليد. پس از يافته‌شدن در ساحل، چمچا توسط پليس به‌ظن مهاجر غيرقانونی بودن دستگير می‌شود، درحاليکه جبرئيل بی‌تفاوت جريان را نظاره می‌کند.

دو قهرمان برای بازيابی زندگی خود تلاش می‌کنند. جبرئيل در جستجوی عشق گمشدهٔ خويش، کوهنوردی با نام الی کن را می‌يابد، ولی بيماری روانی او بر پيوندشان سايه می‌افکند. صلاح‌الدين نيز که به‌گونه‌ای معجزه‌آسا ساختار انسانی خويش را بازيافته، به‌دنبال کينه‌جويی از جبرئيل برای واگذاشتن او پس از واقعهٔ سقوط از هواپيمای ربوده‌شده است. او اين انديشه را با افروختن آتش حسد در جبرئيل و نابودسازی رابطه‌اش با الی عملی می‌سازد. در تنگنای ديگری در داستان، جبرئيل بر آنچه صلاح‌الدين انجام داده آگاه می‌شود، ولی او را می‌بخشد و حتی جانش را نجات می‌دهد.

هر دوِی آنها به هند باز می‌گردند. جبرئيل که هنوز از بيماريش رنج می‌برد در يک طغيان حسادتی ديگر الی را به قتل می‌رساند و سپس خودکشی می‌کند. صلاح‌الدين نيز که نه‌تنها مورد بخشايش جبرئيل قرارگرفته، بلکه با پدر و نيز هويت هندی فراموش شده‌اش به آشتی رسيده، برآن می‌شود که در هند باقی بماند. / ويکيپديا

فرصت نوشتن/ روزنوشته های بابک داد
www.babakdad.blogspot.com

فيس بوک همگانی بابک داد
http://www.facebook.com/babakdad.page


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016