گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 بهمن» مرگ اقتصاد ایران، دکتر بهروز بهبودی18 بهمن» تداوم دموکراسی ستیزی در تاریخ معاصر ایران، دکتر بهروز بهبودی 10 بهمن» زنان ایران قربانی خشونت و تبعیض جمهوری اسلامی، بهروز بهبودی 27 دی» ظلم مضاعف جمهوری اسلامی در حق اقوام ایرانی، دکتر بهروز بهبودی 14 دی» تحریم ها، انزوای سیاسی و اکنون برنامه تغییر رژیم در ایران! دکتر بهروز بهبودی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نقش مخرب روسیه و چین در اوضاع کنونی ایران، دکتر بهروز بهبودیسران حکومت ایران می دانند به لحاظ نیروی انسانی و نظامی جلوتر از قدرت های بزرگ دنیا نیستند بنابراین باید به پشتیبانی دولت هایی از جنس روسیه و چین دلخوش باشند که اینگونه به همگان چنگ و دندان نشان می دهند.جمهوری اسلامی که با شعار نه شرقی نه غربی در ایران تشکیل شد، به سبب بدبینی به آنچه غرب خوانده می شود، اساس سیاست خارجی خود را بر ستیزه خویی با کشورهای غربی نهاد. گرایش به در نزد روحانیون و نظریه هایی نظیر شرقشناسی ادوارد سعید، که همواره نگاهی بدبینانه به غرب و تعاملش با شرق داشت شاید از عوامل اساسی گرایش حکومت ایران به ستیزه خویی با غرب بود. روحانیون هرچند از دهه سی شمسی از لاک حوزه ها بیرون آمده و برای جا نماندن از قافله دانش و تمدن، به یادگیری زبان های خارجی و علوم جدید پرداختند و با نظریه های جدید در حوزه علوم انسانی و فلسفه آشنا گردیدند، پس از پیروزی انقلاب به اصل خود رجوع کردند، سنت را بر مدرنیته ترجیح دادند. فروپاشی شوروی سابق و گرفتن انگشت اتهام به سوی دنیای سرمایه داری، نیز از عوامل مهمی بود که سران ایران را وا می داشت تا در تعامل با غرب همواره بنا را بر کجی بگذارند. با از دست دادن غرب ایران ناگزیر بود خود را به قدرت های شرق نزدیک سازد و همین کار را هم کرد تا برای روز مبادا کسی یا کسانی را داشته باشد. بنابراین عملا شعار اول انقلاب به شعار نه غربی تبدیل شد. سران ایران برای نگاه داشتن این حامیان شرقی که در سازمان ملل هم حق وتو دارند، از دادن هیچ گونه باجی تا کنون کوتاهی نکرده اند. عمده دشمنی سران ایران با غرب بخصوص آمریکا بدان دلیل بوده است که به زعم آنان، غرب در تاریخ ایران نقش مثبتی نداشته اند. جمهوری اسلامی برای ایستادگی در برابر آمریکا هزینه های مادی و معنوی فراوان تری را به دو کشور روسیه و چین پرداخته است، هزینه هایی که با کمی درایت می توانست صرف آبادانی ایران و نجات ایرانی از فقر گردد. متاسفانه سران ایران حافظه تاریخی خوبی ندارند و یا از تاریخ درس عبرت نمی گیرند. اگر مبنای دشمنی نداشتن نقش مثبت باشد، که برای همیشه نام کشوری به نام روسیه باید از اذهان تک تک ایرانیان پاک می شد. . کیست که نداند روسیه تزاری چه نقشی را در تاریخ دوران قاجار بازی کرد؟ آیا تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای به دولت بی لیاقت قاجار فراموش شدنی است؟ کیست که نداند بخش عمده ای از خاک ایران زمین در جنگ های با روسیه و به سبب پیمان های ناعادلانه از پیکره ایران جدا شد؟ کیست که نداند روس ها ایران را در دوران پهلوی دوم اشغال کردند؟ کیست که نتواند به یاد بیاورد روسیه چه فشارهایی را برای گرفتن امتیاز نفت در دوران پهلوی دوم بر مجلسیان ایران اعمال نمود؟ کیست که نداند شوروی از عراق و صدام در جنگ با ایران حمایت می کرد؟ دولت ایران در دادن امتیازات ننگین به روسیه حتی روی شاهان قاجار را هم سفید کرده است و تنها به این دلخوش است که با آمریکا می ستیزد، غافل از آنکه شوروی سابق و صورت ضعیف شده آن یعنی همین روسیه امروز در برابر قدرت آمریکا، میدان را خالی نمود و از درون فروپاشید. سران ایران به طناب پوسیده ای آویخته اند که خود امروز در بحران مشروعیت بسر می برد و پاسخی به مردم خود برای تقلبات انتخاباتی ندارد. هرچند چین نقش روسیه را در تاریخ صد و پنجاه سال گذشته ایران نداشته، به سبب نیاز سران ایران، در همین چند ساله، یک تنه به جبران مافات برخاسته است که البته پیش و بیش از چین بی شک رهبران ایران مقصران اصلی ماجرا هستند، مقصرانی که پس از حدود صد و پنجاه سال دوباره ترکمانچای دیگری را رقم می زنند. متاسفانه حمایت های چین از جمهوری اسلامی نشان از توافقات پشت پرده فراوان دارد وگرنه کدام کشور است که حاضر باشد حتی به قیمت راه افتادن جنگ جهانی سوم همچنان به حمایت از ایران بپردازد. حدود دو ماه پیش بود که "ژنرال ژائوژانگ " یکی از فرماندهان ارشد نظامی چین از دانشگاه دفاع ملی این کشور تأکید کرد: چین نباید در حمایت و حافظت از ایران تردید کند، حتی اگر این موضوع به معنای به راه انداختن جنگ جهانی سوم باشد. یقینا چینی ها عاشق چشم و ابروی جمهوری اسلامی نشده اند که اینگونه برایش سینه چاکی کنند. مراودات اقتصادی موجود نیز تنها دلیل این موضوع نمی تواند باشد چرا که چین این مراودات را با کشورهای دیگر دنیا هم دارد. سخنانی از این دست کاملا نشان دهنده معاملات پشت پرده است. آیا با وجود چنین حمایت هایی نباید در درست بودن گزراش هایی که حکایت از واگذاری بخش هایی از مناطق نفت خیز ایران به چین دارند، یقین نمود؟ مطابق با گزارشی غیر رسمی : سه منطقه جغرافیایی ایران برای مدت دوازده سال و حتی بیشتر به نوعی تحت الحمایه چین می شوند. این سه منطقه عمدتا منابع عظیم نفتی و گازی ایران را در خودجای داده اند و جمهوری اسلامی به چین اجازه داده تا از منابع نفت گاز این مناطق استفاده کند. برای جلوگیری از تکرار تنها به ذکر این نکته بسنده می کنم که مفاد قرارداد مذکور نشان دهنده ضعف جمهوری اسلامی و باج دادن های فراوان آنان برای بقاست، بقایی که برای ایرانیان هیچ بهره ای نداشته است. قراردادهایی از این دست بیگانگی هرچه بیشتر روحانیون حاکم بر ایران را با ایران و ایرانیان و حرص و طمع کشورهای دوست آنان را نشان می دهد. در نگاه من هیچ تفاوتی میان شاهان قاجار و این بی خیران از سیاست و تحولات دنیا وجود ندارد. شگفت آور است روحانیون حاکم بر ایران، با رفتارهای خصمانه، دوستان را به دشمنان تبدیل کرده اند و سپس برای مبارزه با آنان به دشمنان منفعت طلب پناه برده و مملکت را به تاراج گذاشته اند. مردم ایران از خیانت ها و جنایت های روسیه و چین در حق خود و این اواخر مردم مظلوم سوریه آگاهند. آنها می دانند دولت های نامبرده امروز حامیان قسم خورده استبداد در جهان به شمار می روند. کشورهایی که برای تامین منافع خود جواز انسان کشی را صادر می کنند، و حتی در برابر اعتراض مردم خود به تقلب در انتخابات، به سرکوب آنان نیز می پردازند، نه تنها تهدیدی برای مردم خود به حساب می آیند که خطر وجودشان کشورهای دیگر را نیز تهدید می کند. امروز دنیا باید بداند باید ترتیبی بدهد تا بساط اعمال ننگین دولت هایی اینگونه که برای تامین منافع خود، جواز کشت و کشتار را در سرزمین های دیگر می دهند و عملا سد راه آنان در رسیدن به آزادی و دموکراسی می شوند برچیده شود. به رغم خیانت های مستند چین و روسیه در حق ایران، جمهوری اسلامی می خواهد از حمایت های چین و روسیه در سازمان مل متحد همچنان بهره مند باشد. هرچند در برهه هایی همین کشورها به ایران پشت کرده اند و علیه او رای داده اند، باز جمهوری اسلامی می تواند با دادن امتیازات فراوان آنان را با خود همراه داشته باشد چنانکه تا به امروز هم موفق بوده است. امروز چین و روسیه به غارت ایران مشغولند و سران ایران نیز که تنها به بقای خود می اندیشند دست آنان را به دوستی می فشارند. سخنان اخیر علی خامنه ای در نماز جمعه تهران نشان داد جمهوری اسلامی به حمایت های چین و روسیه اعتماد دارد که اینگونه بی محابا به تهدید کشورهای دیگر می پردازد و همچنان از موضع قدرت سخن می گوید. سران ایران می دانند به لحاظ نیروی انسانی و نظامی جلوتر از قدرت های بزرگ دنیا نیستند. بنابراین باید به پشتیبانی دولت هایی از جنس روسیه و چین دلخوش باشند که اینگونه به همگان چنگ و دندان نشان می دهند. تجربه تاریخی مراوده با دولت هایی از این دست مستبد نشان می دهد که سر بزنگاه ها هم پشت ایران را خالی کرده اند و هم باج بیشتری طلب کرده اند. بی شک در صورت قرار گرفتن ایران در شرایط جنگی این کشورها مطابق با روال سالیان خود، دولت ایران را برای گرفتن امتیازات بیشتر در تنگنا قرار خواهند داد و دولت ایران را نیز برای ماندن، این امتیازت را از جیب مردم ایران به آنها خواهند داد. چین و روسیه با همکاری جمهوری اسلامی در پی تجزیه ایران هستند کاری که در دوران قاجار تجربه شد. امروز اگر دوران مستعمره کردن کشورهای دیگر به پایان رسیده، کشورهای نامبرده عملا در پی مستعمره کردن ایران هستند و دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود شاهان قاجار برای تامین منابع مالی سفرهای خود به اروپا باج های فراوانی به دولت های خارجی می دادند و سران جمهوری اسلامی برای ماندن بر قدرت. عمل هر دو ناشی از خودخواهی و هوس است و وجه مشترک هر دو فدا کردن منافع مردم است. مردم ایران امروز اما از آن درجه از آگاهی سیاسی برخوردارند که دوست را از دشمن تشخیص دهند و بدانند چه کسانی چوب لای چرخ آنان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی می گذارند به همین دلیل در شعار های خود چین و روسیه را هدف قرار می دهند. آنان می دانند کشورهایی که از حکام مستبد حمایت می کنند از جنس همانها هستند. از قدیم گفته اند «کبوتر با کبوتر باز با باز». دولت مستبد ایران باید با دولت هایی مراوده داشته باشد که از جنس خودش باشد به همان میزان مستبد و به همان میزان بی توجه به انسان و انسانیت. حاصل رابطه با کشورهای نظیر روسیه و چین چیزی جز خفت و زیان برای ایران نداشته است حمایت های فراوان این کشورها از دولت خونریز ایران نشان می دهد که آنها همچنان امیدوار به گرفتن امتیازات بیشتر هستند و دنیا باید این موضوع را بداند که امروز تنها با دولت مستبد ایران روبرو نیست امروز حامیان این دولت خودکامه نیز به اندازه آنان در جنایت های انجام شده در ایران شریکند و باید در دادگاه های دنیا محاکمه شوند. دکتر بهروز بهبودی بنیانگذار و دبیرکل شورای دمکراسی برای ایران Copyright: gooya.com 2016
|