سه شنبه 23 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعدام دو نفر در مشهد، ايسنا

عقربه‌های ساعت، ۵:۴۰ بامداد را نشان می‌دهد که از خانه بيرون می‌آيم. هنوز چند صدمتری را طی نکرده‌ام که چشمم به يک تاکسی می‌افتد؛ تاکسی‌ای که اطرافش را روزنامه‌ها گرفته‌اند. روزنامه‌هايی که شايد تيتر فردايشان اتفاق امروز باشد.

به محل مورد نظر می‌رسم و اولين چيزی که نگاهم را به خود جلب می‌کند، زنجيره‌ای از سربازان نيروی انتظامی است که دور تا دور را گرفته‌اند. اينجا ميدان فردوسی مشهد است و اتفاق امروز، اعدام دو متجاوز به عنف.

به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خراسان، هنوز مردم زيادی جمع نشده‌اند. محکومان در يکی از اتومبيل‌های پليس پشت جايگاه قرار دارند. با طلوع آفتاب، مردم کم‌کم جمع می‌شوند و پشت زنجيره‌ سربازان قرار می‌گيرند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نزديک جوانی می‌شوم و از او در خصوص اين مراسم می‌پرسم. می‌گويد: اين اعدام‌ها خيلی فايده دارد چون باعث می‌شود امنيت در جامعه بيشتر شود و مجرمان و به خصوص متجاوزان به نواميس مردم حواسشان را بيشتر جمع کنند.

بعد از پايان تلاوت قرآن يکی از نمايندگان دادستان مشهد می‌گويد: امروز در مقابل ديدگان مردم، داد مظلومان از ظالمان گرفته می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: دستگاه قضايی و نيروی انتظامی عمل به قانون و ايجاد امنيت را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند. اگر چه تلاش‌ها در اکثر موارد نمايان نمی‌شود اما گاهی بايد به مردم نشان داد که کمترين چشم‌پوشی نسبت به کسانی که امنيت جامعه را بر هم می‌زنند، اتفاق نمی‌افتد.

نزديک ساعت ۶:۳۰ محکومان از داخل اتومبيل خارج و به سمت طناب دار آورده می‌شوند. مردمی که حالا تعدادشان بيشتر شده است نظاره‌گر اين ماجرا هستند.

دقايقی در سکوت طی می‌شود و نهايتا اهرم جرثقيلی که محکومان روی آن قرار دارند، بالا می‌رود و اين دو متجاوز به عنف به سزای عمل خود می‌رسند.

به فرد ديگری که در ميان جمعيت ايستاده نزديک می‌شوم. می‌گويد: همه مردم با اين اقدامات موافق هستند. اين کار از دو جهت دارای اهميت است؛ يکی اينکه مردم خاطرشان جمع می‌شود و ديگر اينکه باعث می‌شود کسانی که حتی بخواهند فکری در اين موارد به مغزشان خطور کند، سراغ اين کارها نروند.

ساعت ۷ صبح است. اهرم جرثقيل پايين می‌آيد و پزشک قانونی بالای سر اجساد می‌رود تا فوت محکومان را تاييد کند.

پس از پايان مراسم اجرای حکم و متفرق شدن جمعيت، همه خبرنگاران به سمت فردی می‌روند که خودش را قربانی يکی از تجاوزات اين افراد معرفی می‌کند. او می‌گويد: در حاشيه بولوار وکيل‌آباد توقف کرده‌ بودم که اين دو نفر با قمه به ماشين حمله کردند. چون مسلح بودند نتوانستم کاری انجام بدهم.

آمبولانس می‌آيد و جسد دو اعدامی را می‌برد. دور ميدان شلوغ است. کسانی که تازه رسيده‌اند در خصوص ماجرا پرس و جو می‌کنند و عده‌ای همچنان نظاره‌گر صحنه هستند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016