شنبه 27 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آقای خاتمی! شما هم جای متهم و مدعی را عوض کردید، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
اگر امروز کسی آقای خاتمی را به خاطر شرکت در نمایش انتخاباتی، مورد ادعا و اتهام قرار نمی دهد او نباید گمان کند ادعا یا پرسشی وجود ندارد. پس بهتر است او هم در جایگاه مدعی ننشیند و علیه شیر مردان و زنانی که در داخل کشور، خطرها به جان خریده و با تحریم گسترده انتخابات، رسوایی دیگری رانصیب کودتاگران کرده اند ادعا نامه صادر نکند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

شرکت غیر مترقبه محمد خاتمی در نمایش انتخاباتی کودتاگران، بسیاری از حامیان جنبش سبز و حتی گروهی از حامیان او که جنبش سبز را نیز در روش های اصلاح طلبانه خاتمی محدود می کردند را به حیرت عمیق فرو برد. در نخستین روزهای پس از انتخابات، «بخت» با «خاتمی» یار بود زیرا رسوایی وشکست حکومت در رسیدن به اهداف انتخاباتی خود، شرایط خاصی در کشور ایجاد کرده بود که در آن، بسیاری از منتقدان بالقوه خاتمی، ترجیح می دادند اقدام او را یک تصمیم یا مصلحت سنجی شخصی تلقی و به جای سرگرم شدن به انگیزه خاتمی، رسوایی حکومت و پیروزی تحریم کنندگان انتخابات را مورد بحث قرار دهند. تعدادی از زندانیان شجاع که قوی ترین حامیان « تحریم انتخابات » بودند در رأس این گروه قرار گرفتند. به نظر می رسید خاتمی و حامیان « چشم و گوش بسته » او، چنان فضایی را غنیمت می شمارند و به «‌تحریم کنندگان هوشمند و نجیب » برای بسته شدن پرونده « رأی دادن خاتمی » کمک می کنند. اما متأسفانه اینگونه نشد و هر روز که از آن ماجرا می گذرد بحث های جدیدی از سوی حامیان آقای خاتمی مطرح می شود که برخی از آنها بسیارسخیف است. مشمئز کننده ترین « توجیه بافی » از سوی کسی صورت گرفت که هم با خانواده رهبر جمهوری اسلامی پیوند دارد و هم در دوران خاتمی از مواهب سفارت و ریاست، بهره مند شده است. البته او حق داشت برای اثبات شیفتگی خویش، به توجیه اقدام « رئیس سابق » بپردازد و اگر چنین می کرد تنها از نظر « قوت استدلال » مورد سؤال قرار می گرفت اما او با هوش تر از آن بود که « اقدام غیر قابل توجیه » را موجه جلوه دهد. لذا ترجیح داد به بهانه حمایت از خاتمی، ارادت خویش به رهبر را فریاد کند که بهترین روش برای ابرازاین ارادت در روزهای پس از نمایش انتخاباتی، توهین به « تحریم کنندگان » بود.

متأسفانه موضوع به همین جا ختم نشد و تعدادی از ملاقات کنندگان با آقای خاتمی ـ که بر خلاف همه سالهای گذشته، این روزها دستشان به راحتی به او می رسد ـ هریک به زبان خود « توجیه شرکت در انتخابات » را با « تخطئه تحریمی ها » تلفیق کردند تا پیروزی بزرگ ملت در رسواسازی « نمایش بی رونق انتخابات حکومتی » تحت الشعاع « دفاع » از یک فرد قرار گیرد.

اما آنچه از همه آن اقدامات عجیب تر می نمایداظهارات اخیر آقای خاتمی است. او که تلاش می نماید تصمیم « تک نفره » و « وحدت شکن » خویش را بر گرفته از « خرد جمعی » اصلاح طلبان بداند در جمع گروهی از دانشجویان اظهار داشته است:

« ما هیچگاه انتخابات را تحریم نكردیم بلكه به صراحت گفته شد كه ندادن لیست و عدم معرفی نامزد به معنی تحریم انتخابات نیست ولی از دو سو این طور القاء شد كه اصلاح طلبان تحریم كننده انتخابات هستند بخصوص از سوی بعضی محافل تندرو و انحصار طلب در درون كشور كه می¬خواستند بهانه¬ای پیدا كنند و مدعی شوند كه اصلاح¬طلبان براندازند و از این راه تنگناهای جدیدی را ایجاد كنند……. من اطلاع دارم كه خط تحریم از درون القاء می شد و جریانهائی قصد داشتند با جا انداختن این دروغ، نظام را به رویارویی مجدد با همه افراد و جریانها و نهادهائی بكشانند كه انتقاد و اعتراض دارند.
 ……گرچه محدودیت زیاد است. ولی اگر این ادعا جا می¬افتاد می توانست موجب خسارت فراوان شود و آن وقت همه معترض بودند كه چرا جلو آن گرفته نشد و اگر خدای ناخواسته چنین اموری اتفاق می افتاد بزرگترین خسارت نصیب نظام و كشور و مردم می شد بخصوص اكنون كه فشار و توطئه از بیرون نیز متوجه كشور است……. می بایست این توهم (و بدنبال آن توطئه ای كه وجود داشت) خنثی شود و فكر می كنم شد»

نیاز به توضیح نیست که از « تحریم گسترده انتخابات » توسط بسیاری از حامیان و سران جنبش سبز و سایر منتقدان و مخالفان حکومت، نه تنها دروغ نبود بلکه اظهارات خاتمی حتی در آخرین هفته قبل از دوازدهم اسفند که در مراسم ختم پدر عبداله نوری، مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت حمایت تلویحی او از تحریم را به ذهن مخاطبان القا می نمود. درعین حال می توان از کنار این ادعا نیز گذشت و سنجش آن را به زمانی سپرد که مجموعه اقدامات مثبت، خنثی و منفی خاتمی مورد ارزیابی قرار می گیرد.اما در سخنان بیستم اسفند ماه خاتمی و توجیه بافی های برخی حامیان او نکاتی وجود دارد که سکوت در برابر آنها را غیر موجه می سازد.

اظهارات اخیر خاتمی، قبل از هرچیز متضمن این ادعاست که همراهی او با نمایش انتخاباتی رژیم، مبتنی بر اصولی است که همه اصلاح طلبان بر آن تفاهم دارند. این ادعای غیر واقعی در حالی مطرح شده که حتی نزدیک ترین گروهها به خاتمی ـ جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ـ با صدور اطلاعیه رسمی، خواستار عدم حضور در انتخابات شده بودند. ظلم بزرگ تر، انتساب یک امر غیر واقعی به دو سمبل زندانی جنبش سبز است. خاتمی در اظهارات اخیر، دیدگاه ایشان نسبت به نظام وانتخابات را منبطق بر دیدگاه خویش دانسته و اظهار داشته است :«من به صراحت اعلام می كنم كه همه بزرگان و عزیزان از جمله آقایان كروبی و موسوی هم همین را قبول دارند و اگر انتقاد و اعتراضی هست در درون نظام است نه علیه آن.»

این سخن، ظاهراً معطوف به « اصل نظام » است اما طرح آن در جلسه ای که به منظور « توجیه شرکت خاتمی در انتخابات » بر گزار شده، نوعی تلاش برای همراه نشان دادن موسوی و کروبی با اقدام اخیر خاتمی است. ضمن آنکه کروبی، بیش از یک سال پیش، تکلیف خود با نظامی که خاتمی همچنان به دنبال اصلاحات درون آنست را با ذکر صریح این جمله بیان کرده که «این نظام، دیگرنه جمهوری است و نه اسلامی».

موضع انتخاباتی موسوی و کروبی نیز واضح تر آنست که بتوان آنان را موافق حضور در نمایش انتخاباتی اخیر، دانست. مهدی کروبی در پیامی که ازداخل زندان خانگی به بیرون فرستاد ـ و همین پیام، منجر به افزایش فشارها بر او و خانواده اش شد ـ انتخابات حکومتی را به تمسخر گرفت و اعلام کرد که این نمایش، آخرین تیر به پیکر جمهوری اسلامی است. میر حسین موسوی هم « شرکت در انتخابات را بی فایده دانست و ایستادگی خویش بر مو اضع پیشین را مورد تأکید قرار داد. راستی کدام موضع « میر » بیش از تأکیدات او بر « خیانت سران حکومت در آرای مردم » در اذهان باقی مانده است؟ آیا چنین کسی می تواند طرفدار شرکت در انتخاباتی باشد که همان دزدان آرا، برگزار کننده آن هستند؟

نکته جالب در این میان آنست که خاتمی هم در اغلب اظهار نظرهای خود در ماهها و هفته های منتهی به دوازدهم اسفندماه، اگر چه لفظ تحریم را به کار نبرد اما بدون تردید از سخنان او، نوعی تشویق به عدم شرکت در انتخابات، استنباط می شد اما او که موضع تحریمی نزدیک ترین یاران خویش را شاهدبود هیچگاه تلاش نکرد به مخالفت صریح با تحریم بپردازد. آخرین اظهار نظر خاتمی، در دهه اول اسفند ماه در مراسم ختم پدر عبداله نوری بود. خاتمی در پاسخ به سماجت خبرنگار « بنگاه دروغ پراکنی فارس » که خواستار اطلاع از شرکت یا عدم شرکت خاتمی در انتخابات بود به ذکر این جمله اکتفا کرد که « مخلص شما هستیم » و سماجت مجدد خبرنگارهم که این بار از پرسید « این، یعنی اینکه شما در انتخابات شرکت نمی کنید » حاصلی برای او نداشت جز آنکه خاتمی بگوید « شما که هر چه دلتان می خواهد می نویسید». اکنون می توان سخنان آن روز خاتمی را در کنار اظهار نظر اخیر او گذاشت که ضمن « توطئه خواندن تحریم انتخابات » گفته است:

«وقتی شروط و شرائط انتخابات مطلوب بیان شد و همه راهها را به روی خود بسته دیدیم اصلاحات به این نتیجه رسید كه لیست و نامزد نداشته باشد ولی تصریح شد كه این امر به معنی تحریم انتخابات نیست و هیچكس هم از شركت در انتخابات منع نشد ولی فضا به سوئی رفت كه انتخابات از سوی اصلاحات تحریم شده است و با توجه به اینكه هردو طرف مدعی تحریم انتخابات ؛تبلیغات و امكانات وسیع تبلیغی داشتند برآن دامن زدند و متاسفانه ذهنیت و انتظاری در میان بخشی از نیروها بخصوص جوانان شكل گرفت». خاتمی امروز ادعا می کند « القای پیوستن اصلاح طلبان به تحریم انتخابات»، توطئه ای از داخل حکومت بوده واز طرفی می دانسته که تبلیغات مدعیان، آنقدر وسیع بوده که « توهم تحریم » را در مقیاس گسترده، القا نموده است اگر اینچنین است چرا او فرصت حضور خبر نگار فارس را غنیمت نشمرد و به جای پاسخ های دو پهلو به او، حضور خود در انتخابات را مورد تأکید قرار نداد تا «توطئه تندرو ها ی حکومتی» و «توهم تحریم کنندگان» را به صورت همزمان خنثی کند؟ مگر خبر گزاری فارس، همان بنگاهی نیست که خبر حضور خاتمی در حوزه انتخابیه دماوندرا افشا کرد؟ مگر به زعم خاتمی و حامیانش، شرکت او در انتخابات، توطئه بزرگ علیه اصلاحات و اصلاح طلبان را خنثی نکرد؟ خاتمی که قبل از انتخابات می دانست « توطئه » ای در کار است و « تحریم » نه خواسته واقعی اصلاح طلبان بلکه تنها یک توهم است چرا استفاده خود از همکاری خبرگزاری برای خنثی سازی توطئه و رفع توهم را، تا روز انتخابات به تأخیر انداخت؟

حقیقت آنست که تا دو سه روز قبل، معتقد بودم که پرونده شرکت خاتمی در انتخابات را باید بست و به جای ان در خصوص رسوایی انتخاباتی حکومت سخن گفت و خیانت های اقتصادی و سیاسی که به صورت مستمر در حال انجام توسط سران حکومت است را افشا نمود. اما متأسفانه اقای خاتمی و برخی یارانش، نه تنها تمایلی به بستن این پرونده ندارند بلکه هرروز بر میزان ادعاهای خود علیه تحریم کنندگان پُر شمار انتخابات می افزایند که این اقدام آنها بزرگترین ضربه روحی به کسانی است که با موفقیت، تحریم انتخابات را عملی کردند. لذا چاره ای جز بررسی ادعاهای حامیان خاتمی و پاسخگویی به آنها وجود ندارد. البته این ارزیابی تنها شامل اظهاراتی خواهد شد که گوینده آن وابستگی قطعی به تشکیلات رهبر جمهوری اسلامی ندارد. پس اظهارات گستاخانه و بی ادبانه « برادر عروس رهبر» نسبت به تحریم کنندگان که به بهانه حمایت از خاتمی بیان شد را بی پاسخ می گذارم و به سایر اظهار نظر هایی می پردازم که مستقیما توسط خاتمی نقل شده یا افرادی پس از ملاقات با او، در شبکه های اجتماعی منتشر نموده اند.

نخستین اظهار نظر حمایت آمیز، ساعاتی پس از بالا گرفتن انتقادات از خاتمی، بر روی صفحه فیس بوک یکی از اصلاح طلبان قرار گرفت. به موجب آنچه که این فعال اصلاح طلب به نقل از خاتمی اعلام کرد «اخبار نگران کننده ای طی دو روز منتهی به انتخابات، درباره برنامه و نقشه های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بود که حرکتی غافلگیرکننده را برای بر هم زدن آن ایجاب می کرد.» پس از آن اطلاعیه خاتمی منتشر شد که در آن آمده بود «تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و می بایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانه ای از بدخواهان روزنه ای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.» سخنرانی خاتمی در جمع گروهی از اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، شامل توضیحات کاملتری بود که به قسمت هایی از آن در بخش های قبلی این بادداشت اشاره شد. روز بیست و یکم اصفندماه هم یکی از کسانی که موفق به دیدار آقای خاتمی شد بر روی « گوگل پلاس » خود نوشت :«به گفته آقای خاتمی در روز ۵ شنبه خبرهای موثقی به ایشان رسید که عده‌ای در ملاقات با برخی از مقامات در صددند که طرحی نو در افکنند. این طرح اینچنین بودِ که:

"انتخابات روزِ جمعه که پُر شور انجام خواهد شد و سید محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز و سایر اصلاح طلبان همراه‌شان نیز به مانندِ رضا پهلوی و منافقین و .... رسما این انتخابات را تحریم کرده اند. تحریم عین معاندت و براندازی است. پس باید بساطِ اینها نیز جمع شود و کلک فتنه به کل کننده شود. روزِ شنبه نیز اعلام جشن ملی خواهد شد و از همان عصر تصفیه حساب آغاز می شود…."»

البته باید در فرصتی مناسب، برخی از ابهامات برطرف شود.از جمله اینکه خبرهای نگران کننده، دوروز قبل از انتخابات به دست خاتمی رسیده یا روز پنچشنبه یعنی یک روز قبل از انتخابات؟ اگر خبرگزاری فارس به عنوان رسانه افراطی ترین بخش حکومت، خبر شرکت خاتمی در انتخابات را منتشر نمی کرد توطئه تندروها چگونه خنثی می شد؟ابهام مهم دیگر آنست که آیا واقعا بر اساس آنچه برخی ملاقات کنندگان با خاتمی منعکس کرده اند اخبار نگران کننده ای که یکی دو روز قبل از نمایش انتخاباتی به دست او رسیده، موجب تصمیم او به شرکت در انتخابات حکومتی برای خنثی کردن توطئه تندروها شده است؟ اگر اینچنین است پس چرا خاتمی به فاصله چند روز پس از توجبه بافی حامیانش، اعلام کرد «تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و می بایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانه ای از بدخواهان روزنه ای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.» به عیارت واضح تر، اگر خاتمی در دوروز منتهی به انتخابات، اخبار موثق در مورد توطئه تندروهای حکومتی برای قلع و قمع طرفداران تحریم دریافت نمی کرد ایا بازهم روز دوازدهم اسفندماه به عنوان یک اقدام غافلگیر کننده (براساس نخستین توضیحات حسین نورانی نژاد به نقل از خاتمی)، رأی خود را به صندوقی می انداخت که زیر نظر دزدان آرای مردم، اداره می شد؟

اغلب توجیهاتی که توسط ملاقات کنندگان با اقای خاتمی ارائه شده، بر این مبناست که اخبار نگران کننده در آستانه برگزاری نمایش انتخاباتی، بر تصمیم خاتمی برای تنها گذاشتن یاران زندانی خود و شرکت در انتخابات، اثر گذاشته است. اما با گذشت چند روز از ماجرا و در حالی که از حجم اعتراضات و ادعاها علیه شرکت خاتمی در انتخابات، کاسته نشده، ظاهراً جای متهم و مدعی در حال عوض شدن است ؛ درست همانطور که خاتمی در مورد حادثه کوی دانشگاه تهران گفت. رئیس دولت اصلاحات و برخی حامیان متعصب اواکنون باید به فکر ارائه توجیه منطقی برای اقدام او باشند. آنها همچنین باید توضیح دهند که « حضور خاتمی، یک اقدام غافلگیر کننده برای خنثی سازی توطئه ها بوده یا بر اساس اعتقاد خاتمی به پیگیری اصلاحات در چارچوب های موجود نظام»؟ اما آنها به جای آنکه پاسخگوی ادعاهایی باشند که توسط طیف وسیع تحریم کنندگان مطرح شده و می شود، در مسند مدعی نشسته و تحریم کنندگان نمایش انتخاباتی را، محکوم می نمایند. آنها برای آنکه اقدام خود را مقدس جلوه دهند و معترضان را ـ به خیال باطل خویش ـ خلع سلاح کنند، تحریم انتخابات را همراهی با منافقین و سلطنت طلبان می نامند. البته تردیدی وجود ندارد منافق پیشه ترین افراد در جریان انتخابات اخیر، کسانی هستند که در یک دوره چند ماهه، سخنان ایشان موجب تشویق دیگران به کناره گیری از انتخابات بود و اکنون تحریم کنندگان انتخابات را مورد حمله قرار می دهند. اگر مقصودطرفداران خاتمی از « سلطنت طلب » هم کسانی باشند که یک فرد را « ظل اله » و غیر قابل انتقاد می دانند ـ قرائتی که در حال حاضر بسیاری از افراد مشهور به سلطنت طلب نیزآن را قبول ندارند ـ به نظر می رسد جدید ترین مصداق این قرائت از سلطنت طلبی، همان کسانی هستند که حتی پرسش گری از خاتمی به خاطر اقدام وحدت شکنانه او را بر نمی تابند. ضمن آنکه حتی هم صدا شدن گروههایی که به عناوینی همچون سلطنت طلبی مشهور شده اند با تحریم، واجد هیچگونه اشکالی نیست. زیرا اولاً آن افراد هم مادام که ایرانی هستند حق دارند در خصوص تحولات کشورشان اظهار نظر کنند. ثانیاً دستاویز قرار دادن چنین مسائلی برای تحت فشار قرار دادن « تحریم کنندگان وابسته به جنبش سیز »، کپی برداری ناشیانه از روش هایی است که تریبون داران جمهوری اسلامی برای فشار بر منتقدان، مورد بهره برداری قرار می دهند. راستی اگر به زعم طرفداران متعصب خاتمی، همراهی سلطنت طلبان با طیف گسترده تحریم کنندگان، موجب ملامت تحریم کنندگان باشد باشد همراهی با نمایشی که حکومت جائر ایران با نام انتخابات به راه انداخته و نخستین هدف آن، اعلام شکست « جنبش مخالفت با دزدی آرای مردم » می باشد چه نامی خواهد داشت؟

می گویند شرکت خاتمی در انتخابات، دو دلیل داشته است : نخست آنکه حاکمیت، تحریم را به معنای بر اندازی می داند و لذا خاتمی نمی خواسته با جریان تحریم، همراه شود. دومین «توجیه بافته شده » برای اقدام خاتمی، تدبیر او برای جلوگیری از افزایش خشونت ها علیه اصلاح طلبان و حامیان ایشان بوده است. دلیل اول، در واقع مشروعیت بخشی به یک زور گویی رسمی حکومتی است. رهبر بی کفایت و زورگوی جمهوری اسلامی، همه تریبونها را بر روی مخالفان و منتقدان بسته و قبل و بعد از انتخابات، به عنوان متکلم وحده، میزان حضور مردم در انتخابات را «‌نشانه میزان مقیولبت خود » نامیده و می نامد. در این شرایط، برای کسانی که می خواهند این ادعا را رد کنند چه راهی کم هزینه تر و مدنی تر از «دعوت طرفداران خود به عدم شرکت در انتخابات » وجود داشته و دارد؟ اقای خاتمی و حامیان او، به کدام تدبیر عقلی، حقوقی و شرعی، سخن گزاف حکومت را تکرارو به خشونت حکومت نسبت به تحریم کنندگان، مشروعیت می بخشند؟ آیا اینگونه توجیه بافی و طلب کار شدن از تحریم کنندگان انتخابات، همان « عوض شدن جای متهم ومدعی » نیست؟

اما در خصوص نقشه های جناح تندرو حکومت که دو روز یا یک روز قبل از دوازدهم اسفند، به گوش اقای خاتمی رسیده و او را وادار به حضور در نمایش انتخاباتی کرده، بهتر است با شفافیت بیشتر با طرفداران جنبش سبز، سخن گفته شود. مثلا آیا قرار بوده که علاوه بر تدواوم زندانی بودن کروبی، موسوی و رهنورد، یک پیرمرد هفتاد و پنج ساله را تنها به جرم اظهار نظر انتخاباتی، در حبس انفرادی خانگی قرار دهند و او را از ملاقاتی که حق همه زندانیان است محروم نمایند؟ ایا قرار بوده با یک تصادف ساختگی، بلایی بر سر دختر میر حسین بیاورند؟ نازنین خسروانی را برای تحمل شش سال حبس ظالمانه، به زندان ببرند؟ عبدالفتاح سلطانی را به یازده سال حبس محکوم کنند؟ مانع انتقال ابوالفضل قدیانی از زندان اوین به بیمارستان برای مداوای قلب بیمار اوشوند؟ فرزندان معصوم نسرین ستوده همچنان از ملاقات مادر زندانی خود، محروم باقی بمانند؟ برخی احکام اعدام که از ماهها قبل به صورت بلاتکلیف باقی مانده بود برای اجرا، ابلاغ شود؟ همسر بهزاد نبوی و دختر تاج زاده و اعضای خانواده بسیاری از زندانیان انتخاباتی را بدون هیچگونه دلیل قانونی، ممنوع الخروج کنند؟ به هفتاد روز اعتصاب غذای مظلومانه مهدی خزعلی، بی اعتنایی کنند و او را درآستانه شهادت قرار دهند؟ آیا قرار بوده بلافاصله پس از نمایش انتخاباتی، مجددا سخت گیری ها در مورد حجاب دانشجویان را افزایش دهند و تعداد زیادی دختر دانشجو را به صورت همزمان، از تحصیل محروم نمایند ؟ آیا در عرصه فرهنگی، قرار بوده هنرمندان را برای ابراز شهادت دروغ در مورد « مناسب بودن وضعیت حقوق بشر در ایران » تحت فشار قرار دهند و حتی مانع برگزاری مراسم بزرگداشت اصغر فرهادی شوند؟…

تمام این اقدامات که بلافاصله پس از مشارکت خاتمی در نمایش انتخاباتی، انجام شد وآن حضور وحدت شکن، نه تنها خنثی کننده این وحشی گری ها و مظالم نشد بلکه بر وقاحت حکومت برای اجرای اینگونه اقدامات افزود.

هرچه فکر کردم تنها دو کار دیگر به ذهنم رسید کهامکان انجام آنها بعد از انتخابات وجود داشت اما احتمالا حضور اقای خاتمی در انتخابات، موجب انصراف حکومت از انجام آن کارها شد. نخستین و فوری ترین کاری که براساس روال عادی سی وسه ماه گذشته، بایستی صورت می گرفت لشکر کشی قداره بندان حکومت برای بر هم زدن مراسم عروسی فرزند آقای خاتمی بود که سه روز پس از انتخابات، با خوبی و خوشیانجام شد و اراذل و اوباش حکومتی، برای بر هم زدن آن به زحمت نیفتادند. دومین اقدام، تکمیل پروژه « زندانی کردن اصلاح طلبان سرشناس » از طریق فرستادن خاتمی به کنار یاران زندانی جنبش سبز یا حصر خانگی او بود که از یکی دوماه قبل از انتخابات، زمزمه های ان شنیده می شد و با اقدام هماهنگ همه رسانه های حکومتی در انتشار یک دروغ مفتضح ـ دریافت کمک های کلان خارجی از سوی خاتمی ـ زمینه روانی آن را نیز فراهم کرده بودند.

گمان می کنم تنها توطئه هایی که امکان عملی شدن آنها وجود داشت و حضور اقای خاتمی در انتخابات آنها را منتفی یا معلق کرد همین دو مورد بوده است. البته اقای خاتمی حق دارد نگران آزادی خویش و آسایش اعضای خانواده خود باشد. او حتی اگر فقط به خاطر جلوگیری از تحمیل هرگونه هزینه به خانواده خویش، در نمایش انتخاباتی شرکت کرده باشد کسی را حق خرده گیری از او نیست اما در مقابل، او هم حق ندارد به عنوان سخنگوی همه اصلاح طلبان و چهره های شاخص جنبش سبز، شرکت در انتخابات را یک واجب عقلی یا شرعی بداند دو عدم مشارکت در آن را مستوجب ملامت!

اما کلام آخر، اگر امروز کسی آقای خاتمی را به خاطر شرکت در نمایش انتخاباتی، مورد ادعا و اتهام قرار نمی دهد او نباید گمان کند ادعا یا پرسشی وجود ندارد. پس بهتر است او هم در جایگاه مدعی ننشیند و علیه شیر مردان و زنانی که در داخل کشور، خطرها به جان خریده و با تحریم گسترده انتخابات، رسوایی دیگری رانصیب کودتاگران کرده اند ادعا نامه صادر نکند. پرسش نهایی و ظاهراًفرعی از‌اقای خاتمی! شما که به دنبال اصلاحات در چارچوب نظام هستید ایا لازم نمی بینید در کنار توجیه گری پرحجم نسبت به اقدام خود، در مورد نگران کننده ترین خبر هفته که به «ترکمانچای چینی »معروف شد هم سخنی بگویید؟ اگر حتی یک کلام در این مورد سخن می گفتید شاید ماهم می توانستیم منتقدان را قانع کنیم که شما در کنار تلاش برای نجات قایق چند نفره نظام، نسبت به کشتی در حال غرق شدن هفتاد میلیون ایرانی نیز، دغدغه هایی دارید.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016