دوشنبه 29 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حبيب الله گلپری پور زندان محکوم به اعدام: مرا تا حد مرگ بردند، کمپين بين المللی حقوق بشر

يک منبع داخلی نزديک به حبيب الله گلپری پور به کمپين بين المللی حقوق بشر گفت که مقامات مسوول او را از زندان اروميه به زندان مرکزی سمنان منتقل کرده است. هنوز دليل چنين انتقالی مشخص نيست. پيش از انتقال به زندان اين زندانی سياسی کرد نامه ای نوشته است که نسخه ای از آن در اختيار کمپين بين المللی حقوق بشر برای انتشار قرار گرفته است. او در اين نامه که خطابش به جامعه بين الملل و سازمان های حقوق بشری گفته است که «صدای زندانيان سياسی از سلولهای زندان عبور نمی‌کند.» او نوشته است:‌« علی الرغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فيزيکی و روحی من را تا حد مرگ پيش بردند که شکايت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در اين ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اينکه شنونده داشته باشد.»

به گفته فعالان محلی با توجه به اينکه در برخی موارد زندانيان محکوم به اعدام پس از انتقال به زندانی ديگر با اجرای حکم مواجه شده اند، نگرانی در خصوص اين زندانی سياسی کرد همچنان ادامه دارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


منبع ياد شده به کمپين گفت: «بعد از انتقال اين زندانی سياسی به مکان نامعلوم خانواده‌ او علی الرغم دوری مسافت سنندج به اروميه روز شنبه مورخ ۲۷ اسفند به زندان مرکزی اروميه مراجعه کرده و خواستار روشن شدن وضعيت فرزندشان می‌شوند اما مسئولان زندان از محل انتقال اين زندانی اطلاع بيخبری کرده و از آنها می خواهند به اداره اطلاعات و دادگستری شهر اروميه مراجعه بکنند. پس از مراجعه به دادگاه و اداره اطلاعات شهر اروميه آنها نيز اعلام می‌کنند در جريان انتقال اين زندانی سياسی نيستند اما پس از چندين بار پيگيری مسوولان ياد شده اعلام می‌کنند که فرزند آنها به زندان مرکزی سمنان منتقل شده است. پدر اين زندانی سياسی امروز (يک شنبه مورخ ۲۸ اسفندماه )به زندان سمنان مراجعه کرده و خواستار ملاقات با فرزندش می‌شود اما مسئولين زندان سمنان تنها خبر انتقال فرزند وی را به اين زندان تائيد کرده و اعلام می‌کنند تا بعد از تعطيلات نوروزی امکان ملاقات و تماس تلفنی برای اين زندانی سياسی مقدور نيست.»

انتقال ناگهانی اين زندانی سياسی به زندان سمنان بدون اطلاع قبلی و با وجود آنکه در حکم وی تبعيد به زندان سمنان وجود نداشته است موجب نگرانی خانواده وی شده است. اين فعال محلی به کمپين گفت که حسين خضری زندانی سياسی اعدام شده کُرد نيز در فروردين سال ۸۹ بدون اطلاع قبلی به زندان قزوين انتقال داده شد و بعد از نزديک به ۵۰ روز وی مجددا به زندان مرکزی اروميه منتقل و حکم وی اواخر دی ماه سال ۸۹ بدون اطلاع وکيل و خانواده به طور کاملا مخفی در زندان اروميه اجر شد.

حبيب الله گلپری پور در مورخ ۵ مهرماه سال ۸۶ در خروجی شهر مهاباد توسط نيروهای حفاظت اطلاعات مهاباد بازداشت و برای چندين ماه در بازداتشگاهای امنيتی در شهرهای مهاباد، اروميه و سنندج تحت شديدترين شکنجه‌های فيزيکی و روحی قرار گرفته به طوری که دست و پای وی در زير شکنجه شکسته شده است. وی بعد به زندان مهاباد منتقل و در تاريخ ۲۴ اسفندماه به اتهام عضويت در حزب حيات آزاد کردستان ( پژاک ) از سوی شعبه‌ی يک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اعدام محکوم شد. اين زندانی سياسی کُرد در اعتراض به حکم صادر در تاريخ ۲۲ ارديبهشت ماه سال ۸۹ به مدت ۱۵ روز اقدام به اعتصاب غذا کرد.

به گفته منابع نزديک به آقای گلپری پور ده در تاريخ ۱۲ آذرماه ماه سال ۸۹ به زندان مرکزی اروميه منتقل و تا به امروز در بند ۱۲ اين زندان نگهداری می‌شود.در طول يک سال گذشته وی چندين بار توسط نيروهای اداره اطلاعات و حفاظت زندان به سلول انفرادی زندان و بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده و تهديد به اجرای حکم اعدام شده است.



مشروح نامه حبيب الله گلپری پور که برای اولين بار توسط کمپين منتشر می شود در زير آمده است:

من به عنوان يک انسان طبق قانون بين المللی از حقوقی اوليه انسانی برخواردم حقوق همچون آزاد زيستن، داشتن رفاه اجتماعی ، حق انتخاب و… با توجه به اينکه در حال حاظر به عنوان يک زندانی سياسی به مرگ محکوم شده‌ام و تمام راههای قانونی برای رسيدن به حق خويش را در داخل ايران از دست داده ‌ام و تمامهای درهای قانونی بر روی من بسته شده است اين حق را برای خود محفوظ می دانم که صدای خود را به گوش جوامع بين المللی و سازمانهای حقوق بشری برسانم تا از اجحافی که از حق من شده جلوگيری شود.

به عنوان يک شهروند کُرد در ايران از حقوق اوليه انسانی خويش محروم بوده‌ام و علی الرغم تلاش برای رسيدن به آن با مجازات نا عادللانه رو به رو شدم مجازاتی که در راستای تامين ساختار اقتدار طلبانه اقليتی، بر من و جامعه ام تحميل شده است. حق انتخاب از ابتدای ترين حقوق هر انسانی است، حال که انتخابها به فاع از هويت ملی ماست با مجازات سنگين اعدام روبرو شده‌ام . ترويج افکار و دفاع از هويت ما به عنوان جنگ عليه حکومت اسلامی تعريف کرده اند از بارزترين بی قانونيهايست که در حق يک من انسان صورت گرفته است. حق با اين اوصاف که من به عنوان يک انسان مورد ظلم قرار گرفته هيچ ، در چارچوب قانون اساسی اين سرزمين هم حقوقم پايمال شده است. با توجه به اينکه هر گونه حکمی بايد در دادگاهی عادالانه صادر شود حکم اعدام من در يک دادگاه نمايشی به مدت ۵ دقيقه ،نه بيشتر داده شده که در چارچوب قانوين کشور هم مطابقت ندارد.

علی الرغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فيزيکی و روحی من را تا حد مرگ پيش بردند که شکايت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در اين ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اينکه شنونده داشته باشد.

اين در حالی است که قانون تنها و تنها روی کاغذ و برای سواستفاده است و در عمل هيچ ،هر چند اين قانون هم خود خالی از نا عدالتی هم نيست. قانونی که حقوق اوليه مرا زير سوال می‌برد نمی تواند از من دفاع کند و اين قانون، قانون مدافع حکومت است نه مردم جامعه. تبعيض ها در اين قانون بدون لاپوشانی و تبصره کاملا آشکارا اعمال می شود و بسته به جنس، نظر، افکار، سلايق تغيير می کند قبولاندن افکار حکومتی و تعميم آن به جامعه با فشار و جبر باعت شده است که من در چنين جايگاهی قرار بگيرم همچنين کشمکشهای اقتدار طلبانه سران حکومتی و حتی منطقه‌ايی سبب گشته که من قربانی چنين سياستهای بشوم.

در حال حاظر حاظر علنا هويت ملی من به عنوان يک کُرد و افکار آزادی خواهانه‌ام به عنوان افساد فی الارض و تلاشهای برای آن به عنوان محاربه ديده شده و اين خود تبعيض آشکار و ظلمی علنی است هر چند اين نحوه برخورد در خود قانون اساسی کشور با چنين مجازاتی محکوم نمی‌شوند. در حال حاظر که درد تظلم خواهی من در تمام ارگانی حقوقی و ذيربط با جوامع ايران رد شده است از جوامع حقوق بين المللی و حقوق بشر خواستار که در دفاع از حقوق اوليه‌ام وظيفه انسانی خويش را انجام دهند تا اميد جوانی زير خاک نرود. همچنين از مسولين حکومتی ايران، می خواهم که تعهدات انسانی خود را فدای منافع اقتدار طلبانه نکنند.

حبيب الله گلپری پور
بند ۱۲ زندان مرکزی اروميه – اسفند ۹۰


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016