گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 تیر» آنگ سان سوچی و سکوت در برابر نسل کشی، اکبر گنجی7 تیر» اسطوره زدایی جامعه شناسانه از دو قطبی های ایدئولوژیک، اکبر گنجی 3 تیر» مخالفت با اسلام و نابودی اسلام (متن کامل) اکبر گنجی 31 خرداد» اسطوره زدایی جامعه شناسانه از دو قطبی های ایدئولوژیک (بخش دوم)، اکبر گنجی 18 خرداد» اوباما و فرمان کشتن صدها غیر نظامی، اکبر گنجی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دیده بان حقوق بشر و آنگ سان سوچی، اکبر گنجی... مسلمان بودن اقلیت برمه مهم نیست،انسان بودن آنها مهم است. بهایی بودن بهائیان ایران هم نیست، انسان بودن آنها مهم است. مگر در سوریه اینک مسلمانان در برابر هم قرار نگرفته و همدیگر را نمی کشند؟ مسلمان بودن آنها فاقد اهمیت است،"جنایات جنگی" و"جنایت علیه بشریت" که در آن جا دارد صورت می گیرد مهم است
ويژه خبرنامه گويا دولت برمه - از جمله رئیس جمهور جدید آن کشور- و بودایی های تندور مسلمانان را شهروند آن کشور به شمار نمی آورند و برای اخراج و حذف آنان دست به هرکاری می زنند. به غیر از دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل،شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز این رفتارها را محکوم کرده است. ناوی پیلای- کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل- در 7/5/91 خواستار تحقیق مستقل درباره سرکوب مسلمانان میانمار شده است[1]. در مقاله ای که در 28/4/91 در این خصوص در گویانیوز منتشر کردم[2]، با استناد به گزارش های نهادهای حقوق بشری بین المللی نوشته بودم، گروه های تندور بودایی با پشتیبانی دولت این پروژه را دنبال می کنند: "دولت برمه برای نابودی مسلمان های باقی مانده به انواع ترفندها متوسل شده است". آن مقاله هشت بند داشت که در هر بند به موضوعی در این خصوص پرداخته بود. از جمله سکوت دولت ها، سکوت ایرانیان مدافع حقوق بشر،بودیسم خشونت گرا و سکوت آنگ سان سوچی. بند سوم که درباره ی خانم سوچی بود، به قرار زیر است: "آنگ سان سوچی نمونه ای قابل ستایش از مبارزه ی با دیکتاتوری نظامی به منظور گذار به دموکراسی است. او جایزه ی صلح نوبل و چندین جایزه ی حقوق بشری بین المللی را دریافت کرده است. شورای آتلانتیک نیز او را - به دلیل "فداکاری مصممانه در راه دموکراسی و حقوق بشر" نامزد دریافت جایزه ی "شهروند جهان" کرده و قرار است این جایزه در 21 سپتامبر 2012 در نیویورک به او اهدأ گردد. سکوت او در برابر این فجایع به طور مطلق ناموجه است. برابری همه ی آدمیان مبنای مشترک دموکراسی و حقوق بشر است. سوچی اگر برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کند- که می کند- باید از حقوق مسلمانان سرزمین خود نیز که به طرزی وحشتناک قتل عام می شوند نیز دفاع کند". پس سخن بر سر دفاع از خانم سوچی به عنوان "نمونه ای قابل ستایش" است. در مقاله ی "خشونت طلبی جدید" نیز از آنگ سان سوچی- در کنار واسلاو هاول و لخ والسا- به عنوان یکی از نمادهای مبارزات غیرخشونت آمیز موفق یاد کرده بودم[3]. انتقاد من این بود که چرا خانم سوچی با این مرتبه ی بالا در برابر جنایات دولت برمه و بودایی های تندور نسبت به اقلیت مسلمان سکوت کرده است. هفت روز پس از مقاله ی من خانم سوچی در 4/5/91 در پارلمان آن کشور خواهان رعایت حقوق اقلیت ها شد(طبعاً من دارای علم غیب نبودم که پیش بینی کنم خانم سوچی یک هفته ی بعد قرار است موضع گیری کند). بی بی سی فارسی که خبر را منتشر کرده نوشته است: "رهبر مخالفان برمه اشاره مشخصی به اقلیت مسلمان روخاین نکرد که بخش قابل توجهی از مسلمانان برمه در آن سکونت دارند. ایالت غربی رخاین اخیرا شاهد درگیریهای قومی بوده است". بی بی سی همچنین نوشته است: "آنگ سن سوچی تا کنون کمابیش در مورد این درگیری ها سکوت اختیار کرده است. هنگامی که در ماه ژوئن از آنگ سن سوچی سئوال شد که آیا جمعیت مسلمان در رخاین شهروندان برمه هستند، او جواب داد: "نمی دانم"[4]. آیا گلایه ی ما نارواست؟ خانم شیرین عبادی برنده ی جایزه ی صلح نوبل و مدافع حقوق بشر هستند. فرض کنید ایشان درباره ی سرکوب اقلیتی خاص در ایران سکوت کنند و کسی ضمن تعریف و تمجید از ایشان، بپرسد: چرا در این خصوص سکوت کرده اید؟ آیا این عمل ناموجه و انداختن گناه سرکوب به گردن ایشان است؟ فرض کنید کسی بپرسد چرا دکتر عبدالکریم سروش درباره ی سرکوب اقلیت بهایی ایران توسط جمهوری اسلامی سکوت کرده است؟ آیا این انتقاد ناموجه و انداختن گناه سرکوب ها بر دوش سروش است؟ مگر وقتی مسلمانان مسیحی شده در جمهوری اسلامی زندانی و به حکم ارتداد محکوم می شوند ما از مسلمانان- خصوصاً نواندیشان دینی- نمی خواهیم به جای سکوت به صراحت این نوع سرکوب ها را محکوم کنند؟ سازمان دیده بان حقوق بشر یک نهاد آمریکایی است که مقر آن در نیویورک است. این سازمان از خانم سوکی خواسته است تا برای حفاظت از مسلمانان روحین جا فعالیت بیشتری بکند و تلاش کند قوانین مهاجرتی گذشته اصلاح شود[5]. دیده بان حقوق بشر همچنین در گزارش خود می گوید خانم سوکی خشونت های قومی اخیر در ایالت اراکان را به غلط "نتیجه ی شکست دولت در اجرای قوانین مهاجرت" تعبیر کرده است[6]. به دنبال گزارش جدید دیده بان حقوق بشر، بی بی سی فارسی طی گزارشی در این خصوص،سخنان فیل رابرتسون از آن سازمان را پخش کرده است که در آن درباره ی خانم سوچی می گوید: "آنگ سان سوچی و حزبش باید درک کنند که آینده ی برمه ی چند قومی به واکنش مناسب به این مورد بستگی دارد و این موضوعی است که نباید نادیده گرفته شود". چرا دیده بان حقوق بشر به انتقاد از آنگ سان سوچی پرداخته، تحلیل او از مسأله را نادرست دانسته و می گوید نباید او و حزبش این رویداد را نادیده بگیرند و باید واکنش مناسب به آن نشان دهند؟ مقاله ی من قبل از این موضع گیری های سازمان دیده بان حقوق بشر بود. بدین ترتیب آن سازمان حقوق بشر آمریکایی نیز در این انتقاد با ما همدل و همراه است. بگذارید انتقاد دیگری مطرح سازیم. دالایی لاما یکی از بزرگترین شخصیت های اخلاقی، معنوی، دینی ، صلح طلب دوران معاصر است. او به شدت خشونت را نفی می کند و آئین خود را "یک راه" در میان "راه های گوناگون حقیقت و سعادت" به شمار می آورد. تا حدی که من اطلاع دارم، این شخصیت فرزانه درباره ی این جنایات و حذف مسلمانان "سکوت" کرده است. پرسش این است: چرا دالایی لاما درباره ی حذف و سرکوب مسلمانان در برمه توسط بودایی های تندور سکوت کرده است؟ آیا این پرسش ناموجه و انداختن بار جنایات بر دوش اوست؟ اما درد ما سکوت خانم آنگ سان سوچی یا دالایی لاما نیست، یک بام و دو هوایی خودمان است که در این جنایات سکوت می کنیم. لازم نیست آدمی کارشناس برمه باشد تا در این خصوص موضع گیری کند. یک اعلامیه ی جهانی حقوق بشر وجود دارد که توافق همگانی درباره ی آن موجود است. چندین نهاد بین المللی حقوق بشر- شورای حقوق بشر سازمان ملل،عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر- وجود دارد که موارد نقض سیستماتیک حقوق بشر در مناطق گوناگون جهان را گزارش می کنند. همه ی این نهادها سرکوب اقلیت مسلمان برمه و حذف آنها از آن کشور را تأیید کرده اند. مسلمان بودن اقلیت برمه مهم نیست،انسان بودن آنها مهم است. بهایی بودن بهائیان ایران هم نیست، انسان بودن آنها مهم است. مگر در سوریه اینک مسلمانان در برابر هم قرار نگرفته و همدیگر را نمی کشند؟ مسلمان بودن آنها فاقد اهمیت است،"جنایات جنگی" و"جنایت علیه بشریت" که در آن جا دارد صورت می گیرد مهم است. متکای ما در اینجا هم گزارش های شورای حقوق بشر سازمان ملل، عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر است. دبل استانداردی ما درباره ی فلسیطنیان هم عیان است. شورای حقوق بشر سازمان ملل دولت اسرائیل را به ارتکاب "جنایات جنگی" علیه فلسطینیان محکوم کرده است. اعتراض به "سکوت" ایرانیان مدافع حقوق بشر در این خصوص به معنای آن نیست که جنایات دولت اسرائیل را اینها انجام داده اند. پاورقی ها: 1- رجوع شود به لینک: 2- رجوع شود به لینک: 3- رجوع شود به لینک: 4- رجوع شود به لینک: 5- رجوع شود به لینک: 6- رجوع شود به لینک: Copyright: gooya.com 2016
|