جمعه 3 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عیادت مجازی پورنجاتی از میرحسین موسوی: روحت آزرده است از آنچه بر سر رفیق و رقیب آوار شد

به گزارش کلمه، در پی خبر عارضه قلبی میرحسین موسوی نخست وزیر دوران دفاع مقدس، احمد پورنجاتی در نامه ای به وی نوشته است: می دانم که نه تنها دلت خنک نمی شود ، بلکه روح بزرگوارت آزرده هم می شود ، آنگاه که می شنوی و می بینی که آنچه را هشدار می دادی ، بر سر همه مان ، از رفیق و رقیب ، آوار شد. اما تو ، واژه ی ” امید” را از اکسیژن هوای زندگی مان کردی. زنده باشی ، برادر!

میرحسین موسوی روز گذشته پس از بیش از پانصد روز حبس خانگی برای انجام آنژیوگرافی به بیمارستان قلب منتقل شد. احمد پورنجاتی در یک عیادت مجازی از این همراه جنبش سبز، به بیان مشکلات جاری کشور پرداخته است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

‌‌ ‍” دوست و برادر بزرگوارم ، مهندس موسوی عزیز!
درود و بهبود برشما

می دانم و تجربه کرده ام که در حال و مجال دوران نقاهت پس از آنژیوگرافی، که تحمل کیسه های شن بر زخمگاه جراحی ، قوز بالای قوز است ، عیادت کننده نباید برای بیمار، پرچانگی کند . اما تو را می شناسم که در همه ی سالیان به ظاهر سکوت و حاشیه نشینی ات، به رغم کوفتگی سالهای پرتب و تاب مدیریت کشور در حال و هوای بارش براده های رنج و جنگ و حسادت و نارفیقی، همواره بی تاب شنیدن و گفتن و دل سوزاندن برای مردم و میهن و آرزوهای به دل مانده ی انقلاب و سرفرازی ایران بودی.

هیچگاه ، بی حوصله ات ندیدم برای غمگساری و دلسوزی ، حتی اگر مخاطبان جلالت ماب – خواه آقای هاشمی ، یا آقای خاتمی که فروتنانه ، ” مشاور”شان بودی و دیگران ازین دست، هشدارها یت را گاه ناشیانه یا زیرکانه ، به بوته بایگانی می سپردند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اینک ، در واپسین لحظه های روزها و شب های از ۵۰۰ فراتر رفته ی ” حصر”، در غیاب یک عیادت واقعی ، به ناچار از مجال این عیادت مجازی ،
بهره می گیرم و به واگویه ی دو نکته بسنده می کنم : یک پرسش و یک پاسخ!

۱- آیا حال شما خوب است ، و البته حال خانم رهنورد؟ منظورم را که ملتفت هستید!

۲- حال ما البته خوب نیست ، اما گزافه چرا؟ آنقدرها هم که قابله های صد من یک غاز وانمود می کنند ، گرفتار عوارض کم خونی و بی حالی و افسردگی کورتاژ نیستیم . زندگی ، تقدیر و تدبیر دارد . تلاش می کنیم اولی به دومی نخندد.*

(* از پیامبر اسلام ص آمده است که پرورگار به بندگانش گفت : تقدیری یضحک بتدبیرک : گاه ،آنچه من برای سرنوشت تو رقم زده ام ، به آنچه تو تدبیر می کنی ، می خندد!

خلاصه ، میر حسین جان !
می دانم که نه تنها دلت خنک نمی شود ، بلکه روح بزرگوارت آزرده هم می شود ، آنگاه که می شنوی و می بینی که آنچه را هشدار می دادی ، بر سر همه مان ، از رفیق و رقیب ، آوار شد. اما تو ، واژه ی ” امید” را از اکسیژن هوای زندگی مان کردی. زنده باشی ، برادر!

بیش ازاین جسارت است .

با آرزوی تندرستی و شادابی و سرفرازی

* آدینه ۳/۶/۹۱ * برادرتان احمد”


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016