شنبه 4 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دلایل اتخاذ اقدامات امنیتی اجلاس «غیرمتعهدها» در تهران، ایرج مصداقی

ايرج مصداقی
یکی از دلایل بسیار مهم برقراری اقدامات امنیتی ویژه در جریان برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران مقابله با تلاش باندهای رقیب داخلی علیه یکدیگر است. مقامات سیاسی و امنیتی این احتمال را می دهند که این باندها در چنین روزهایی برای نیل به اهدافشان به هر کاری دست بزنند. آن ها بهتر از من و شما با ماهیت خودشان آشنا هستند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

شانزدهمین اجلاس سران «عدم تعهد» از تاریخ 26 تا31 آگوست در تهران برگزار می شود. (1) بزرگترین دغدغه ی مقامات سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته تامین امنیت شرکت کنندگان در این اجلاس بوده است. به همین منظور برای اولین بار در تاریخ جهت برگزاری یک اجلاس بین المللی، پایتخت یک کشور به مدت 5 روز تعطیل می شود.

هرچند مقامات رژیم تبلیغ می کنند که جمهوری اسلامی «امن ترین کشور جهان است»، اما از نگاه هر ناظر خارجی برقراری امنیت به این شکل قبل از هرچیز نشانه ی ناامنی و عدم ثبات است. در افغانستان و عراق هم که شیرازه ی کشور از هم پاشیده به این شکل امنیت یک اجلاس را تامین نمی کنند.

تردیدی نیست که هیچ یک از اجزای اپوزیسیون ایران نه قدرت برهم زدن امنیت این اجلاس را دارند و نه مقامات جمهوری اسلامی ذهنیتی نسبت به توانایی آن ها در این رابطه دارند و نه در فضای سیاسی بین المللی به نفع گروه های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی است که دست به چنین اقدامات نابخردانه ای بزنند و نه در 34 سال گذشته و دراوج قدرت نظامی و تشکیلاتی آن ها در داخل کشور، چنین کارهایی سابقه داشته است.

لازم به توضیح نیست که سرویس های امنیتی خارجی هم هیچگاه به دنبال به خطر انداختن امنیت دیپلمات ها و سران کشورهای خارجی نبوده و نیستند.

اتفاقا هیچ چیز برای نظام خوشایندتر از این نیست که هنگام برگزاری چنین اجلاسی، حرکتی تروریستی علیه آن با منشاء «غیرخودی» صورت گیرد تا بتوان از آن بهره برداری کرد. در نگاه من مقامات رژیم حاضرند هرگونه تسهیلات و امکاناتی را قائل شوند تا دشمنان نظام حتی اگر شده دست به اقدامات ایذایی علیه این اجلاس بزنند چه برسد به تروریستی.

چه مائده ای بزرگتر از این که در فضای ضد تروریستی دنیا گروهی وابسته به اپوزیسیون ایران پیدا شود که در تهران علیه دیپلمات های خارجی و شرکت کنندگان در یک اجلاس بین المللی دست به عملیات بزند. آیا در آن شرایط، فضای بین المللی تماما به نفع رژیم بر نمی گردد؟ آیا کسی رژیم را به خاطر عدم برقراری امنیت لازم زیر سوال خواهد برد یا همه ی نگاه ها متوجه محکومیت اقدام تروریستی خواهد شد؟ چه کسی در این میان مظلوم نمایی خواهد کرد؟ منافع چنین اقداماتی به جیب چه کسانی می رود ؟

بنابر این ، هراس مقامات امنیتی نظام از چیست و از کجاست؟ پذیرفتنی نیست آن ها بر اساس وهم و خیال و یا پیش بینی اقدامات گروه های مخالف، چنین واکنشی نشان داده و به دنیا پیام ناامنی دهند. هیچ نظامی در دنیا به سادگی حاضر به اتخاذ چنین تصمیماتی نمی شود. حتما آن ها بهتر از من و شما به حفره های امنیتی و مشکلات دست و پاگیرشان واقف هستند که در مقابل انظار بین المللی دست به چنین اقداماتی می زنند.

از نظر من هراس مقامات نظام واقعی است. وهم و خیال نیست. آن ها به ریشه ی مشکلات امنیتی کشور واقف هستند. آن ها به خوبی بمب گذاری های «خودی» قبل از انتخاب احمدی نژاد در سال 84 در تهران را که موجب کشته و زخمی شدن مردم بیگناه در میدان امام حسین و چند نقطه دیگر شد به یاد دارند. آن ها سرمنشاء مشکلات را می شناسند. آن ها به خوبی با ماهیت کسانی که «متخصصان هسته ای» و «غیرهسته ای» را ترور کردند آشنا هستند. مقامات امنیتی تردیدی در «خودی بودن» این گونه تروریست ها و سیاست ها ندارند. کما این که وقتی خامنه ای در پروژه ی «قتل های زنجیره ای» به کارگزارنش دستور می داد موضوع را به موساد و ... نسبت دهند و آن ها با زور شکنجه افراد «خودی» را مجبور به اعتراف می کردند، وی در جریان دقیق امور بود و جنایتکاران را به خوبی می شناخت. وقتی خامنه ای در سفر به شیراز دستور داد دستگاه های امنیتی اعلام کنند انفجار حسینیه «رهپویان وصال» حرکتی تروریستی از سوی دشمنان نظام بوده به خوبی از نقش باندهای رژیم در این جنایت فجیع مطلع بود.

آن هایی که در لباس «اپوزیسیون» فریب ترفندهای رژیم را می خورند و همراه با بوق های تبلیغاتی آن از صبح تا شب به دنبال موساد و سرویس های امنیتی و توطئه ی خارجی میگردند، دچار توهم و خیالند نه مقامات امنیتی و تبلیغاتی نظام که رشته ی کار را به دست دارند و در «خلوت» بر ساده اندیشی بخشی از «اپوزیسیون» ایران می خندند. (2)

اخباری که در هفته ی گذشته در ارتباط با ترور احمدی روشن از سوی روزنامه دولتی ایران انتشار یافت بیش از هرچیز گویای واقعیت منشاء داخلی ترورهاست. این روزنامه با توجه به دسترسی به منابع اطلاعاتی به روشنی خبر داده است که 20 تیم ترور در قتل «متخصصان هسته ای» ایران دست داشته و تمام دوربین های امنیتی و ترافیکی محل های ترور را مختل کرده و پس از ترور احمدی روشن برای دوستان وی دسته گل فرستاده بودند.

در فضای بسته ی امنیتی کشور، بسیج این همه نیرو آن هم در ارگان های مختلف امنیتی از چه کسی و چه نیرویی ساخته است؟

هرچه به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و جابجایی باندهای قدرت در رژیم نزدیک می شویم دامنه ی این گونه اقدامات و جنایات بیشتر می شود. جنگ قدرت در بالای نظام واقعی است. آن را دست کم نباید گرفت.

در واقع، وجود باندهای قدرت درونی نظام است که می تواند امنیت اجلاس و شرکت کنندگان در آن را به خطر بیاندازد و نه دشمنان داخلی و خارجی نظام. باندهای قدرتی که به «متخصصان هسته ای» خود رحم نمی کنند قطعا به تبعات منفی اقدامات تروریستی علیه دیپلمات های خارجی فکر نمی کنند.

یکی از دلایل بسیار مهم برقراری اقدامات امنیتی ویژه در جریان برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران مقابله با تلاش باندهای رقیب داخلی علیه یکدیگر است. مقامات سیاسی و امنیتی این احتمال را می دهند که این باندها در چنین روزهایی برای نیل به اهدافشان به هر کاری دست بزنند. آن ها بهتر از من و شما با ماهیت خودشان آشنا هستند. مملکتی که در آن سپاه پاسداران به خودش حق می دهد لوله ی نفتی جداگانه و اسکله ی خصوصی داشته باشد و مقامات کشوری و لشکری در مافیای ارزی و نفتی و طلا و مسکن دست دارند هرچیزی ممکن است اتفاق بیافتد. (3)

باید این نکته را در نظر داشت که نمی توان در داخل کشور اجازه داد علیه دیپلمات های بین المللی اقدامات تروریستی یا خرابکارانه انجام گیرد و مانند موارد مشابه آن را به موساد و اینتلیجنت سرویس و سیا و سرویس های امنیتی فرانسه و آلمان و مجاهدین و پژاک و جندالله و انجمن پادشاهی و کشورهای منطقه و .... نسبت داد و هرکسی را دستگیر کرد و در دادگاهی فرمایشی از دم تیغ گذراند و صداها را خواباند. موضوع تبعات بین المللی پیدا می کند. قطعا تحقیقات بین المللی زیر نظر شورای امنیت در پی خواهد داشت. هیچ کس نمی تواند دامنه ی آن را پیش بینی کند. بنابر این رژیم بایستی تمام تلاش هایش را به کار ببندد تا از وقوع چنین امری که می تواند حیات نظام را به خطر اندازد به هر قیمتی جلوگیری کند.

به دعواهای امروز جناح ها توجه کنید به صراحت عنوان می کنند که دولت به عمد به احتکار، کمبود و گرانی و مشکلات ارزی دامن می زند تا سیاست خاصی را پیش ببرد. در کجای دنیا چنین امری متداول بوده است؟

سابقه ی امر نشان داده است که این دولت و باندهای درگیر در قدرت برای خنثی کردن خط مشی نیروهای مقابل شان و یا ایجاد بحران برای برون رفت از بحران موجود، این اراده را دارند که حتی در برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران نیز اخلال به وجود آورند. اقدامات امنیتی نهادهای امنیتی برای کنترل این بخش از نظام و اقدامات غیرمترقبه ی آن است و نه کنترل مخالفان و پیشگیری اقدامات احتمالی آن ها. مسئولان نظام کوچکترین شک امنیتی نسبت به من و شما و اپوزیسیون و سرویس های امنیتی خارجی در این زمینه ندارند.

مسئله دیگری که دغدغه های امنیتی رژیم را در مقیاس کمتری دامن می زند و آن را به اتخاذ اقدامات غیرقابل تصور وادار می کند، هراس از مردم و واکنش احتمالی آنان در روزهای یاد شده است، چیزی که از نظر من (با آن که نمی شود اعمال مردم ایران را پیش بینی کرد) احتمال وقوعش نزدیک به صفر است. (4)

اما رژیمی که به شدت از حضور و واکنش مردم می ترسد لزوما عاقلانه عمل نمی کند و به زعم خود می کوشد همه سوراخ سنبه ها را ببندد. از همین رو است که علاوه بر برقراری «حکومت نظامی» تلاش می کند پایتخت را به شهر ارواح تبدیل کند. و برای اجرایی کردن این سیاست از مردم می خواهد در روزهای یاد شده «ام القرا» اسلامی را ترک کرده و به مسافرت بروند و برای این امر 30 لیتر بنزین جیره بندی نیز به سهمیه ی شهریورماه اضافه می کند. بی دلیل نیست رژیم از هر تمهیدی استفاده می کند تا در روزهای یاد شده کسی در خیابان نباشد. حرکت شبکه ی اتوبوسرانی متوقف می شود و حتی مراکز پزشکی را با تعطیلی مواجه می کنند و دستفروش ها تهدید می شوند که دور و بر مترو پیدایشان نشود.

حتی خالی کردن شهر می تواند به منظور ایجاد مانع در کار باندهای رقیب باشد چرا که انجام هر عملی در شلوغی و ازدحام ده میلیونی تهران ساده تر از اجرای آن در شهر کاملا تعطیل است. ما با رژیم متعارفی روبرو نیستیم که انتظار اقدامات معقول و منطقی از آن داشته باشیم. بقای رژیم به هر قیمت، برای آن اصل است. در این رابطه از چیزی فروگذار نخواهد کرد.

www.irajmesdaghi.com

irajmesdaghi@gmail.com

پانویس:

1- پس از کودتای 88 و سرکوب خونین جنبش مردم توسط رژیم در پانزدهمین اجلاس جنبش غیرمتعهدها که از تاریخ 11 تا 16 جولای 2009 مطابق با 21 تا 26 تیرماه 1388 در شرم الشیخ مصر برگزار شد، جمهوری اسلامی به ریاست این جبنش که بسیاری از دیکتاتورهای جهان در آن عضویت دارند رسید. به همین خاطر شانزدهمین اجلاس رسمی در روزهای 30 و 31 آگوست مطابق 9 و 10 شهریور در تهران برگزار می شود.

2- وقتی اوباما و کاخ سفید در ماه حولای 2012 به منظور حسن نیت نشان دادن به رژیم، تریتا پارسی و صادق نمازی خواه گرداننده «بنیاد ایمان» را که از فعال ترین اعضای لابی رژیم در آمریکا هستند دعوت به مذاکره کرد قبل از هرچیز رژیم پیام آن را گرفت و لبخند برلبان مسئولان نظام نشست اما در فضای بیرونی و برای مشوش کردن صحنه ی سیاسی تبلیغ می کند که گویا «اوباما دست به دامن ضد انقلاب ها شده است» و به این ترتیب پیش برندگان سیاست خودش در آمریکا را مهره های «ضد نظام» جا می زند. در این گونه تبلیغات سعی می شود «هوشنگ اميراحمدي یکی از شرکت کنندگان اصلی نشست ها و همایش های رژیم در داخل کشور را «ضدانقلاب تابلودار مقيم آمريكا» و دارای «رابطه» با سازمان سیا معرفی کنند و بر «نقش مخفي‌اش در تبليغات ضد ايراني» که «بارها به اثبات رسیده است« تاکید می کنند. یا نایاک و شخص تریتا پارسی را که سال ها با دفتر نمایندگی رژیم و سفیر آن تماس داشته و ترتیب مذاکرات دوجانبه بین مقامات رژیم و دولتمردان آمریکایی در اروپا و آمریکا را داده و بارها به ایران سفر کرده شخصی معرفی می کنند که «در فتنه 88 تمام سعی خود را برای به قدرت رسیدن عاملين دستگاه جاسوسی غرب در ایران به کار بست». ظاهرا عاملین دستگاه های جاسوسی غرب در ایران هم میرحسین موسوی هستند و مهدی کروبی. به تحلیل فردا نیوز که اتفاقا به قالیباف نزدیک است توجه کنید.

3- باید توجه داشت از کشور و نظامی صحبت می کنیم که در روز روشن با جراثقال سنگین، مجسمه های میادین و پارک ها را برمی دارند و کسی مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد و یا با آن که اعلام می کنند منشاء ارسال پارازیت خطرناک در تهران را می شناسند اما از روشنگری در مورد آن پرهیز کرده و مسئولیت آن را هم نمی پذیرند. در حالی که مسئولان ارشد نظام و خانواده هایشان نیز در تهران زندگی می کنند و قطعا مورد حمله ی تشعشعات خطرناک مزبور قرار می گیرند. مسئولان نظامی که این گونه نسبت به سرنوشت و سلامتی اعضای خانواده و عزیزانشان بی اعتنا هستند آیا در مورد سرنوشت کشور و مردم و آینده این مرز و بوم احساس مسئولیت می کنند؟

4- از این نگاه است که احمد خاتمی از وابستگان جناح خامنه ای و امام جمعه موقت تهران می گوید: «همان فتنه‌گرانی که در سال 88 فرصت سوزی کردند و طلایی‌ترین فرصت‌ها را برای نظام اسلامی تباه ساختند، در پی آن هستند که فرصت اجلاسیه سران غیر متعهد‌ها را نیز بسوزانند.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016