تاج‌زاده گرامی! از پشت ميله‌ها، حقايق را برای چه کسانی می‌نويسيد؟ ناصر مستشار

برای ديدن دنيا، چشمهايمان را بشوييم و جور ديگر بنگريم. سهراب سپهری

خدمت آقای تاج زاده گرامی!
اينکه اينجانب در آزادی کامل در خارج کشور باشما که اينک پشت ميله های زندان در بدترين شرائط جسمی ، روحی و بدور ازکانون گرم خانواده قرار داريدـ باشما به پلميک بپردازم جای انصاف نيست!
اما سکوت جائز نيست و گفتن حقيقت گلوی مرا می فشارد!
واقعا گاهی اوقات چشم ها را بايد شست و دنيا را جور ديگر بايد ديد و البته همان چشم های شسته شده با اشک در هم آميخته به کشف حقيقت بسيار زيباست.
اينکه شما به خود رنج وعذاب می دهيد وجان خود را به خطر افکنده و افشاء گری می کنيد که شخص خامنه ای مانع اصلی اصلاحات بوده است جای هيچ شبهه ای نيست ، چرا که ازآغاز نيز بيشتر نيروهای سياسی آينده نگر با حضوربلا منازع خامنه ای درقدرت و دخالت های دائمی شخص ولی فقيه ـ آينده توسعه سياسی در کشورا در شکست اصلاحات ترسيم نموده بودند!

شايد نامه شما خطاب به کسانی هست که هنوز با ارسال نامه و پيغام به خامنه ای در تلاشند تا نامبرده رفتارش را تغيير دهد!برای مثال آقای فرخ نگهدار، يکی از چهره های شاخص سياستی است که چندی قبل اعلام کرده است، که نبايد با مقام رهبری و خامنه ای درافتاد، بلکه بايد خواهان تغيير رفتار رهبری شد ، که اين روزها در سايت جرس قلم می زند.ايشان هدف جنبش سبز را فقط در تغيير رفتار رهبری کشور و پذيرش رهبران سبز، به عنوان نماينگان مردم می دانند.
بر همگان آشکار شده است که مقام معظم رهبری؟! از نوشته شما بر آشفته خواهد شد اما به همان اندازه از سخنان محمد يزدی خشنود خواهد شد!
امام زمان در حوادث سال ۸۸ از رهبری حمايت می‌کرد
محمد يزدی٬ رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفته که «خود امام زمان» بر شرايط رهبری علی خامنه‌ای «نظارت» می‌کند و در جريان وقايع سال ۸۸ نيز اين «امام» از «ولی فقيه حمايت» کرده بود.
ايران کشوری است که حکومت های آن از دير باز با استبداد عجين شده است. فرزانه ترين وزيران ايران در طول تاريخ و در دوران اقتدار شاهان يا جانشان را از دست داده اند يا خانه نشين شدند. شخصيت های اصلاح طلب معاصر نيز روزگار بهتر از گذشتگان خود نداشته اند. برای مثال : مستشارالدوله در سال ۱۳۰۶ ه.ق نامه مفصلی به مظفرالدين ميرزا نوشت و خواهش کرد که آن را از نظر شاه بگذرانند. وی در آن نامه از حکومت استبدادی و فساد دربار انتقاد و اصلاحات مملکتی و ايجاد حکومت قانون و برقراری آزادی و مساوات را خواستار شده و گوشزد کرده بود که اگر زمامداران ايران خود در صدد تأسيس دولت مقننه برنيايند، سير حوادث تاريخ آن را تحميل خواهد کرد.
سخنان مستشارالدوله با مزاج دربار ناصرالدين شاه سازگاری نداشت، پس نويسنده گرفتار همان سرنوشتی شد که دامنگير همه آزاديخواهان آن زمان بود، او را به فرمان شاه در اوايل سال ۱۳۰۹ ه.ق محبوس در عمارت رکنيه آنجا با زنجير و کنده نگاه داشتند. وی در زندان تنها بود و اجازه ملاقات با احدی، حتی با ساير محبوسين قزوين، را نداشت. در زندان چندان زجرش دادند و چند سال بعد به سال ۱۳۱۳ ه.ق درگذشت.
در اين مدت نسبتا طولانی تنها اميدها ،اعتماد ها به بروز اصلاحات از ميان رفت و کشور در آستانه حمله نظامی ،تحريم های کمر شکن ، ورشکستگی وفقرفزاينده مردم قرار گرفته است.
آقای تاج زاده! سرور گرامی ، شما با تمام مصائب و شکنجه های جسمی و روحی که از جانب حاکمان انسان ستيز به شما وارد می آيد ـ دست از افشا گری و آزادی خواهی بر نمی داريد!
در همينجا با همه اختلافات فکری که با شما دارم بايد به شما درود بفرستم و مردم ايران نيز جانفشانی های شما را هرگز فراموش نخواهند کرد!
سئوال من از شما آقای تاج زاده در اينجاست که حکومت اسلامی در ۳۳ ساله گذشته ،کدام نيروی سياسی به غير از اعوان و انصارش را تحمل کرده است تا بتوان از آن سراغ گرفت؟
صديق ترين و مومن ترين نيروهای سياسی که پيش از انقلاب در کنار خمينی بودند ، يا به اعدام و زندان و تبعيد مبتلا گشتند.
بدون حمايت های آيت الله شريعتمداری ، خمينی در واقعه ۱۳۴۲ جان سالم بدر نمی برد و انقلاب اسلامی بدون حمايت های آيت الله شريعتمداری پيروز نمی شد.
اما آيت الله شريعتمداری هنگام حضوردرحبس و ايام کهولت و بيماری به فرمان خمينی ازدسترسی به پزشک ممنوع شده بود!
وقتی خمينی به يک آيت الله هم دوره خود که مذهب شيعه خدمت کرده بود چنين نمايد،وای به حال افراد غيره و نيروهای دگر انديش کهچه به سرشان آمد!
سئوال اساسی در اينجاست که مگر برانداز بودن نهضت آزادی را خامنه ای به ميثاق حکومت اسلامی تبديل نمود ؟
نامه سرگشاده مهرماه ۶۷ مهندس بازرگان به خمينی
http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=19520
در ارديبهشت‌ماه سال ۱۳۶۷ نهضت آزادی با صدور بيانيهٔ مبسوطی تحت عنوان «هشدار»، درباره خسارات ناشی از جنگ و عدم پذيرش قطعنامه شورای امنيت، مستقيماً رهبری انقلاب را مورد سؤال و انتقاد قرار داد و در نتيجه عده‌ای از اعضای شورای مرکزی آن در خردادماه بازداشت شدند
انسانی آزاده وپاکدامن بايد بود که از مردم کشور خويش بخشش طلب نمايد!
«اهم ايراداتی که بر نهضت آزادی ايران و در راس آن به مهندس بازرگان و ياران ايشان که حاضر به پذيرش مسووليت‌های اجرايی و مديريتی در شورای انقلاب و دولت موقت شدند، گرفته می‌شود، آن است که اولاً چرا حاضر به همکاری با روحانيت در آن برهه‌ی زمانی شديم و دوم، آن که چرا به راحتی از صحنه‌ی قدرت سياسی فاصله گرفتيم و اريکه‌ی حکومت را به روحانيون واگذار کرديم؟»
دکتر احمد صدر حاج سيد جوادی:
عذرخواهی عضو شورای انقلاب و دولت موقت از ملت ايران !
اسناد خيانت نهضت آزادی در روزهای پايانی جنگ
http://598news.com/index.php?option=com_content&view=article&id=47:1390-01-27-15-02-00&catid=19:1390-01-27-14-51-19&Itemid=35
حکومت اسلامی در ۳۳ ساله گذشته تنها به دنبال مطيعان کور و بی انديشه بوده است وبس .
خمينی در راه شکل گيری حکومت اسلامی که به گفته خودش ازعهده حضرت رسول در صدر اسلام نيز برنيامده بود ،هر معترض و منتقدی به حکومت داری را از ميان برداشت !
افشاء گری ها و انتقادهای نهضت آزادی به شيوه حکومت مداری خمينی در حيات وی بسيار فزونی گرفت که بعدا موجب شد تا آيت الله خمينی عملا فرمان دهد که نهضت آزادی هرگز اجازه فعاليت سياسی نيابد.
مصطفی تاج‌زاده: نبايد اجازه داد رهبری هر زمان اراده کند بتواند عده ای بی گناه را در اختيار دوالف قرار دهد
http://news.gooya.com/politics/archives/2012/09/146329.php
"در پانزده خرداد ۱۳۴۲ پس از بازداشت آيت الله روح الله خمينی که به موجی از تظاهرات در تهران و قم عليه دولت اسدالله علم تبديل شد ،مهندس مهدی بازرگان از مبارزان نهضت ملی شدن نفت از خمينی به دفاع برخاست. نهضت آزادی به رياست مهدی بازرگان به پشتيبانی از خمينی و از تظاهرات اقدام نمودو عليه اصلاحات انقلاب شاه و مردم، به ويژه اصل اول يعنی اصلاحات ارضی و اصل پنجم آن يعنی اصلاح قانون انتخابات ايران اعتراض کرد. "
آقای تاج زاده شما تنها از ظلمی که به جريانات ملی و مذهبی ، نهضت آزادی که همواره به نظام جمهوری اسلامی التزام اعتقاد داشته اند سخن می گوئيد و از سازمان ها و احزابی ديگر همچون حزب توده ايران و سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) که تا آخرين روز به جمهوری اسلامی وفا دار بودند ـ اما مورد سرکوب و اعدام قرار گرفتند هيچ سخنی به زبان نمی آوريد، براستی چرا؟
http://www.iranian-fedaii.de/1-Asnad%20AT/S19/S19.html
در خاتمه بايد بطور خلاصه اذعان نمايم ، اينکه جمهوری اسلامی در آغاز در مسير درستی قرار داشت اما بعدها به استبداد مبتلا گرديد يک فريب بزرگ هست!
رژيمی که برابر قانون اساسی اش ـ حکومت فردی را بنام ولايت فقيه هموار سازد ،هيچگاه نمی تواند در مسير درست واقع شده باشد!
اينکه جمهوری اسلامی در آغاز شکل گيری خود ـ هنوزبه توانائی سرکوب های امروزی خويش دست نيافته بود دليل بر حقانيت ودرستی حکومت نمی توان شمرد بلکه همه حکومت های مستبد برای رسيدن به دوران ديکتاتوری نياز به زمان مناسب خواهند داشت تا ماشين سرکوب را راه اندازی نمايند!
نگاه کنيد چگونه يکی از پايوران رژيم اسلامی که در قتل عام ۶۷ تحت اوامر خمينی شرکت مستقيم داشته است ،درباره نظام جمهوری اسلامی سخن می گويد:
مصطفی پورمحمديرئيس سازمان بازرسی کل کشور : جاهلان حکومت دنيا را بر عهده دارند، ايران تنها حکومت عاقلانه دنياست! http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=52386
به چنين ادعای ابلهانه ای چگونه می توان پاسخ داد؟