جمعه 3 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خیلی دلم می سوزد! ناصر مستشار

دلم خیلی برای مردم ایران می سوزد! دلم از هر سو به حال مردم دردمند ایران می سوزد. وقتی زلزله به نقطه ای از ایران می آید ، دلم بیشر برای محروم زلزله زده وغمزده می سوزد!

از این دلم خیلی می سوزد که اگر حاکمان بر مردم گرفتار ایران قصابند به همان اندازه اپوزیسیون های رنگارنگ ومدعی خارج کشور نیز بیشتر به فکر نیاز های سازمانی و حزبی خود در تلاطمند تا گرفتاری های مردم!

اگر جریانات سیاسی اپوزیسیون بیشتر به فکر مردم می بودند نه مناسبات و منافع حزبی و سازمانی خویش ،تاکنون مردم ایران به آزادی وسعادت رسیده بودند!

سهم کودکان ایرانی از درآمد چند صد میلیارد دلاری کشور چقدر است؟

کجایند همه آن نیروهای سیاسی که مردم ایران را در انقلاب ارتجاعی و اسلامی 1357 به روز سیاه نشاندند و کشور را به مقصد دفاع از مردم ترک کردند ودر خارج اطراق به گشت و گذار می پردازند؟ همه آنهائیکه به خارج آمدند تا نود درصد به جمهوری اسلامی رفت و آمد دارند و درد وغم مردم را مدتهاست که فراموش کرده اند!

‏نپرس کجا میروم نپرس چه کسیست نپرس بچه ات بود نپرس برادرت بود نپرس خواهرت بود این همه ی کسم بود کمک هم نمیخواهم گودالی برایش میکنم به خاک میسپارمش کمک هم نمیخواهم.


از این خیلی دلم برای مردم ایران می سوزد که اگر حکومت اسلامی برازنده مردم ایران نیست به همان اندازه اپوزیسیون خارج کشور نیز به عرضگی کامل در تکالیف خود رسیده است!

تازه از ایران به برلین غربی آمده بودیم؛ اکتبر سال 1985 میلادی بود وهنوز حال وهوای وطن را داشتیم و حد اکثر اقامتمان را در آلمان پنچ سال ارزیابی کرده بودیم. بیش از حد امید وار بودیم که در آینده نزدیک به میهن باز خواهیم گشت.همه همت خود را معطوف کرده بودیم که بیشتر علیه رژیم مبارزه کنیم تا حکومت اسلامی هر چه زود تر سرنگون گرددتا ما به همراه دیگر هموطنان هرچه سریع تر به وطن بازگردیم. هیچ علاقه ائی به فراگیری زبان آلمانی از خود نشان نمی دادیم.آنها هم که زبان آلمانی را یاد می گرفتند؛ بعضی ها آنها رامسخره و لیبرال خطاب می کردند!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همان روزها اطلاعیه ائی بدستمان رسید مبنی بر اینکه؛ دکتر حسن نزیه در دانشگاه برلین سخنرانی خواهد کرد. برگزار کننده سازمان جمهوری خوهان ملی ایران بود. آن شب جمعیت زیادی برای شنیدن سخنرانی آمده بودند. این سازمان را دکتر حسن نزیه و دکتر احمد طهماسبی و دکتر مهران براتی و اردوان و بعضی از جمهوری خواهان ملی و سکولار پایه گذاری نموده بودند. آنشب هم مثل بقیه شبهای دیگر بعضی از چپ روها می خواستند که سخنرانی دکتر حسن نزیه را به آشوب بکشانند.

دکتر حسن نزیه شاید جزو اولین فراریان بعد از انقلاب ارتجاعی و اسلامی باشد که بدون وابستگی به حکومت شاه فقط به خاطر اینکه در تابستان 1358 خورشیدی در هیاهوی تدارک قانون اساسی اسلامی شجاعانه گفته بود ((حکومت اسلامی نه ممکن است ونه لازم و نه مفید)) که از جانب بهشتی و به فرمان خمینی تحت تعقیب قرار گرفته بود. بالاخره سخنرانی با تما م هیاهو و متلک های مستهجن به پایان رسید. همه آن آشوب گران هم اینک به ایران رفت وآمد دارند ولی دکتر حسن نزیه در دوران سالخوردگی در فرانسه زندگی می کند و خانه و دفتر وکالتش را در تهران توسط دادستان انقلاب اسلامی مصادره شده است. هنوز هیچکس به سراغ آن انسان بزر گوار نرفته است تا بگوید، شما حقیقت را زودتر از همه کشف نمودید و به مردم اعلام خطر نمودید. منطق او و شعار و همت او مدت هاست که از جانب دیگران که آنموقع حامی رژیم بوده اند مصادره شده است؛ بی آنکه یادی از او بنمایند!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016