پنجشنبه 16 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازنشر بیانیه نهضت آزادی ایران درباره کشتار زندانیان سیاسی منتشر شده در سال ۱۳۶۷

ندای آزادی : تابستان ۱۳۶۷، گرچه نقطهء پایان جنگ خانمانسوز عراق علیه ایران را در خود ثبت نموده است، در عین حال و حتی بیش از آن، یادآور کشتار بسیاری از زندانیان سیاسی است. زندانیانی که صرف نظر از دیدگاه های سیاسی و روش مبارزاتی خود، انسان بودند و زندانی که با محاکماتی نمایشی و بصورت فله ای جان باختند.

بعد از گذشت ۲۴ سال، پرونده این جنایت ملی همچنان پر از ابهام است. بسیاری از مسئولان وقت، امروزه از این کشتار اظهار بی اطلاعی می نمایند.

نهضت آزادی ایران در همان سال - ۱۳۶۷ - با انتشار بیانیه ای به این کشتار اعتراض نمود.

توجه شما را به بازنشر این بیانیه که از مجموعه اسناد نهضت آزادی ایران اقباس شده جلب می نماییم :



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بيانيه پيرامون اعدام عده‌ای از زندانيان سياسی

« از دست بی قانوني‌ها، ‌بی عدالتي‌ها و بیرحمي‌ها، خدايا به تو پناه می بريم »

ولايجرمنكم شنئان قوم علي الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي واتقوالله ان الله خبير بما تعملون.(۱)

از جمله امتيازات بر حقی كه متوليان به حاكميت رسيده امروز، در روزگار طاغوت برای اثبات حقانيت آئين انسان‌ دوستی و رحمت اسلام تبليغ می كردند مدارا و محبت يا ملايمت و ملاطفتی بود كه پيامبر (ص) و اوليا دين (ع) نسبت به اسرا ابراز می كردند، داستان اسيرانی كه در دامان اسلام با رفتار كريمانه و جوانمردانه مسلمانان منقلب و متحول شده، جان و مال خود را در راه اين آئين فتوت فدا كرده بودند همواره نقل مجالس وعظ و خطابه روحانيون بوده است. شيعيان اهل بيت افتخار می كنند پيرو امامی هستند كه در بستر شهادت ظرف شير خود را برای ضارب اسيرش می فرستد و به فرزندش سفارش اكيد می نمايد كه او را عفو نموده و يا در صورت قصاص از حدود مقابله به مثل تجاوز نكند.

شگفتا كار اين آئين به جائی رسيده است كه مدعيان پيروی از آن امامان، با داعيه ادامه رسالت انبيا، به اينكه نتوانسته‌اند پس از گذشت ۱۰ سال از انقلاب، در زندانهائی كه دانشگاهش می نامند تأثيری تحول‌آفرين بر خيل عظيم اسيران خود كه شمار آنان بی سابقه در تاريخ اسلام و ايران است، بگذارند بلكه مجبور شده‌اند كسانی را كه از "عقيده" خود بر‌نگشته‌اند، روانه ديار عدم نمايند.

ما اگر از آنچه در ماههای اخير در زندانهای متعدد رژيم در سراسر كشور گذشته است، عليرغم خطرات محتمل آن، ابراز انزجار و اعتراض می كنيم به هيچوجه با مواضع سياسی و عقيدتی گروههايی كه با مشی براندازی و شيوه تضاد و تخاصم و خشم و خشونت گره‌های كور بر ريسمان رهايی اين ملت مظلوم زده‌اند موافق نيستيم و آنرا تأئيد نمی كنيم. كلام و دفاع ما صرفاً به خاطر عدالت و انسانيت و از حق و حيثيتی است كه به حكم قرآن و قانون برای بندگان خدا و هموطنان وجود دارد.

اختلاف عميق سياسی و عقيدتی نهضت آزادی ايران را با سازمانی كه امروز در رقابت قدرت به دامان بيگانه با ايران و ايمان پناهنده شده و با حمايت دشمن به شهرهای ميهن حمله‌ور شده، كمتر كسی است كه نداند و قهر و كينه آنان را نسبت به نهضت كمتر كسی است كه از دستگاه دشنام پراكنی آنها نشنيده و در فحشنامه‌هايشان نخوانده باشد. همچنين عدم تأئيد و همسوئی و معارضه و مخالفت هميشگی ما با مرام و برنامه‌های ماركسيسم و دشمنی و كارشكنی بنيادی كه حزب توده و گروههای چپ، با نهضت آزادی ايران داشته‌اند بر همگان روشن بوده و بديهی است كه اين نوشته در انتقاد از حاكميت در "مقابله قانونی" با توطئه های كمونيستی نمی باشد يادآوری اين موضوع و تأكيد و تصريح بر آن از اين جهت است كه كسانی كه عادت كرده‌اند هر حركت و ندای انتقادآميزی را با انگ و برچسبی عوامفريبانه سركوب نمايند، از اين شيوه كهنه احتراز نمايند.

گرچه در سايه سانسور حاكم بر جامعه رسانه‌های داخلی، طبق معمول اشاره‌ای به آنچه در زندانها گذشته است نكرده‌اند ولی ناله و ندای داغديد‌گانی كه جگرگوشه‌های خود را از دست داده‌اند سينه به سينه در سطح جامعه پخش گشته و راديوهای خارجی آنرا نقل كرده‌اند تا جائی كه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۵۵ رای موافق ۳۸۰ رای ممتنع و تنها ۲۳ رای مخالف قطعنامه‌ای را در نقض حقوق بشر در ايران به تصويب رساند!

آيا برای حكومت جمهوری اسلامی ايران كه داعيه نجات مستضعفين جهان را دارد تأسف‌انگيز نيست كه ملل غيرمسلمان مدافع حقوق انسانی اوليه اتباعش باشند و به ما كه مدعی پيروی از پيامبر رحمت هستيم درس رحم و انسانيت بدهند؟ آيا تأثرآور نيست كه طردشدگان اين نظام برای تظلم و عدالتخواهی تكيه‌گاهی جز سازمانهای بين‌المللی نداشته باشند؟

اگر اين اعدامها مطابق شرع و قانون اساسی انجام گشته چرا در سكوت و بيخبری و در پشت درهای بسته اجرا شده است؟ چرا خانواده‌های اعدام شدگان تهديد شده‌اند كه مبادا گريه كنند، سياه بپوشند و يا مجلس ختم تشكيل دهند؟ بگذريم از اين كه اهانت و زخم زبان به مادران و پدران داغديده و تبريك گفتن به آنان به عنوان اين كه لكه ننگی را از دامان خانواده شما پاك كرده‌ايم، با هيچ معيار اسلامی و انسانی قابل توجيه نيست.

انگيزه اعتراض ما كشتار گسترده اسرايی از هموطنان است كه در سالهای گذشته در دادگاههای همين رژيم و با احكام همين حكام شرع به محكوميتهائی كمتر از اعدام، حتی يك ‌سال و دو سال محكوم شده و بعضاً روزهای آخر اسارت خود را می گذراندند و خانواده‌هائی قبل از تحويل ساك و لباس خونين، خانه را برای ورود آنها آب و جارو كرده بودند! ‌آيا در جوامع متدين و موحد و در كشورهای متمدن دنيا سابقه دارد كه زندانيان محكوم شده را بدون آنكه كار تازه‌ای كرده باشند به جرم ايستادگی بر "موضع عقيدتی" بدون محاكمه يا با محاكمه مجدداً اعدام نمايند؟

سخن از اعدام كسانيست كه در آستانه انقلاب عمدتاً نابالغ بوده و چشم تشخيص خود را روی عملكرد حاكمان امروزی باز كرده‌اند. آيا در كشيده شدن اين جوانان به راههای خشونت‌آميز انفجار و انهدام و توجيهی كه برای شدت عمل خود پيدا كرده‌اند، انحصارطلبی ها و خشونتهای متقابل در دانشگاهها و زندانها و در سطح جامعه موثر نبوده است؟ كه به فرمايش اميرالمومنين (ع) (آنگاه كه مالك اشتر را در مقام ولايت مصر به دلسوزی و لطف و محبت به مردم توصيه و از درنده‌خو بودن نسبت به آنها كه در هر حال يا برادر دينی يا همنوع هستند نهی می كند.) لغزش‌ها بر آنان پيشی گرفته (شرايط اجتماعی بر اراده آنان تحميل شده) و موجبات خطا به آنان رو آورده و عمداً يا به خطا در دسترشان قرار گرفته است. بنابراين كسی كه فوق آنها و ولی امر آنهاست، همانطور كه عفو و گذشت خدا را بر خود آرزومند است وظيفه دارد نسبت به بندگانی كه امرشان را عهده‌دار شده در اين ابتلای عظيم از آنها درگذرد.(۲)

سخن از آثار بلند مدت كينه عميقی است كه در دل خانواده‌های بيشماری كه عمدتاً سوابق طولانی مذهبی دارند كاشته شده است و دور نيست كه ميوه‌های تلخ آن به بار بنشيند و همگان زهر خشونت آنرا بچشند . . . و يضيق بعضكم باس بعض.(۳)

عجبا كه پس از گذشت ۱۰ سال از انقلاب هنوز دروازه زندانها باز است و با دروازه ديگری كه به ابديت گشوده می گردد روز بروز آمار آزاد‌شدگان از زندگی افزايش می يابد.

البته رياست ديوانعالی كشور رسماً اعلام داشته‌اند: "ما آماده‌ايم با ارائه اسناد و مدارك در يك كنفرانس مسائل مربوط به گروهكهای محارب را اعلام كنيم" و برای آنكه نشان بدهند آنها در سالهای قبل محكوم به اعدام شده بودند اضافه كرده‌اند:

"افراد زيادی از آنها محاكمه شده بودند و حكمشان تائيد شده بود اما به خاطر روال عادی و اين كه تا آخرين مرحله فرصت توبه و بازگشت به آنها داده می شود اجرای حكم به تعويق می افتاد اما متأسفانه اين افراد نه تنها اصلاح نشدند بلكه از طرق مختلف در زندان دست به تحريكاتی زدند كه اين تحريكات پس از عمليات مرصاد به اوج خود رسيد و به اين ترتيب عناد خود را با نظام به اثبات رساندند و آدم محكومی كه حكم محكوميتش تائيد شده و به او نيز فرصتی برای اصلاح شدن داده‌اند تازه در زندان مامور زندان را كتك می زند."(۴)
و مقام رياست جمهوری جرم اصلی اين اسرا را ارتباط پنهانی با گروههای محارب و هماهنگی با آنان در عمليات مرصاد شمرده‌اند.

آيا به راستی همه اين اسرا در سراسر كشور چنين تماسهائی داشته‌اند يا بعضاً برای رهايی خود يا پيوستن به مهاجمان ارتباطهايی برقرار كرده بودند؟ آيا باور كردنی است عليرغم برج و باروها و بندوبست‌های متعدد و نگهبانان بيشمار و دستگاههای اطلاعاتی هوشيار، عمليات برون مرزی با همفكری و هماهنگی دسته جمعی زندانيان طراحی و هدايت شده باشد؟ تازه اين توجيه‌ها عذر بدتر از گناه نيست؟

از نظر فقهی مگر علمای شيعه اعدام زنان را به جرم ارتداد اجماعاً رد نكرده‌اند؟ و حكم اعدام درباره زنان باكره شرعاً ممنوع نشده است‌؟ پس چرا تيغ عدالت شما يكسان عمل كرده است؟

واقعيت امر به دليل گستردگی و عظمت آن، عليرغم ضد و نقيض‌گويی مسئولين، قابل كتمان نيست. امروز در شهرهای بزرگ كمتر فاميلی است كه نصيبی از اين نقمت ( كه به قول راديوهای بيگانه ۱۲ هزار و به قول مقامات مصاحبه كننده كمتر از ۱۵درصد اين رقم قربانی داشته است) نگرفته و بی خبر از اين ماجرا باشد.

می گويند انگيزه اصلی اين اعدامها، خلاص شدن و نفس راحت كشيدن از نيروی مخالف بالقوه‌ای بوده است كه با تجربه تلخ زندان می توانسته است در آينده برای حاكميت خطر آفرين باشد و خواسته‌اند با تصفيه جدی آنها پايه‌های نظام و اقتدارشان را تحكيم بخشند. اگر چنين بوده باشد خوب است نظری به نصيحتی كه اميرالمومنين در عهدنامه خود به مالك اشتر در مورد سركوب خونين مخالفين كرده‌اند بنمايند و عاقبت اين شيوه را ارزيابی كنند:

اياك والدما و سفكها بغير حلها فانه ليس شي ادني لنقمه ولا اعظم لتبعة ولا احري بزوال نعمة وانقطاع مدة من سفك الدماء بغير حقها والله سبحانه مبتدي بالحكم بين العباد فيما تسافكوا من الدما يوم قيامة فلا تقوين سلطانك بسفك دم حرام فان ذالك مما يضعفه و يوهنه بل يزيله و ينقله.

بر حذر باش از خونها(ی مردم) و ريختن غير حلال آن، كه هيچ عاملی در نقمت (پيدايش ناهنجاريهای اجتماعی) موثرتر و از نظر تبعات و عوارض سوء عظيم‌تر و در زوال نعمت و كوتاه شدن مدت (عمر حكومت) شتاب‌آور‌تر از ريختن خونهای به ناحق نيست و خداوند سبحان در روز قيامت داوری ميان بندگان را از خونهائی كه از يكديگر ريخته‌اند آغاز می كند. پس مبادا (پايه‌های) سلطه خود را با خونريزی حرام تقويت كنی كه چنين رويه ای نه تنها موجب ضعف و سستی حكومت می شود بلكه آنرا زائل ساخته و (به نظام ديگری) منتقل می سازد.

و ان ربك لبالمرصاد
نهضت آزادی ايران
دی ماه ۱۳۶۷

(۱) مائده ۸- مبادا دشمنی با گروهی شما را به گناه ترك عدالت وادار سازد، عدالت كنيد كه به تقوی نزديكتر است و از خدا بپرهيزيد كه همانا خداوند به آنچه می كنيد بس آگاه است.
(۲) يفرط منهم الزلل وتعرض لهم العلل ويوتي علي ايديهم في العمد والخطا
(۳) مزه خشونت يكديگر را خواهيد چشيد.
(۴) كيهان ۶۷/۹/۲۰

http://nedayeazadi.org/news_cur.php?id=4393


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016