یکشنبه 15 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات آزاد از رويا تا واقعيت، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
وقتی نامزدهای انتخابات در پيروی از رهبر با يکديگر مسابقه گذاشته اند و حتی برخی با وقاحت از ارائه سند وابستگی به ولی فقيه توسط نامزدها سخن می گويند، وقتی همين ولی فقيه کشور را کاملا يکدست می خواهد و از ورود ديگرانی که شايد مردم به آنها اعتماد بيشتری دارند جلوگيری می کند نبايد گفت اين انتخابات شرايط يک انتخابات آزاد دموکراتيک را ندارد؟ در چنين شرايطی مردم جز تحريم انتخابات چه کار ديگری می توانند بکنند. اين نکته ای است که کشورهای دنيا بايد به آن توجه کنند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سردمداران نظام جمهوری اسلامی برای آنکه با تجربه ای مشابه سال ۱۳۸۸ روبرو نشوند از همين الآن شمشيرها را از رو بسته اند و برای جلوگيری از به قول خودشان يک فتنه ديگر دست به هرکاری می زنند. در روزهای قبل وزارت اطلاعات يک بار ديگر بر پيکره بی جان رسانه در ايران هجوم آورد و روزنامه نگاران زيادی را به اتهام همکاری با رسانه های استکبار بازداشت کرد. نوع حمله و اتهامات بی اساسی که در اطلاعيه روابط عمومی وزارت اطلاعات آمده نشان می دهد انتخابات در ايران به کابوسی برای حکومت تبديل شده است اما برای آنکه ژست کشورهای دموکراتيک را بگيرد حاضر است اين تبعات را به جان بخرد و بر کشور فضای امنيتی بيشتر از گذشته حاکم و به جهانيان اثبات کند اولا جمهوری اسلامی نظامی دموکراتيک است و ثانيا با ساختن آمارهای مثل هميشه جعلی خبر از خلق يک حماسه ديگر با حضور حداکثری مردم بدهد.

در چنين شرايطی که حکومت با سرکوب منتقدان و اصحاب رسانه و سپردن سرنوشت مردم به نيروی های نظامی و امنيتی به دنبال نشاندن شخصی مورد اطمينان و تابع بر صندلی خيابان پاستور است چگونه می توان به آزاد بودن انتخابات در ايران اذعان داشت؟

بی شک حضور مردم در انتخابات و رای دادن به نامزدی اصلح حق مردم است و هيچ کس نمی تواند و نبايد اين حق را از آنان بگيرد زيرا انتخاب و انتخابات از اصول اوليه دموکراسی است، اما کدام انتخابات و به چه قيمتی؟ وقتی همه چيز اين انتخابات غيرعادی است چگونه می توان و بايد به آن اميدی داشت؟ حتی اگر سپاه هم به فرض محال در انتخابات دخالتی نکند با فيلتر شورای نگهبان چه بايد کرد؟ شورايی که دبيرش با خط ونشان کشيدن برای نمايندگان گروه ها و احزاب ديگر، وابستگی های حزبی خود را نشان می دهد. وقتی شورای نگهبان، که بايد شورايی بی طرف و ناظر بر امر انتخابات باشد، به نفع يک نامزد و يا گروه خاص وارد ميدان می شود چگونه می توان به اين انتخابات اميدوار بود؟

وقتی نامزدهای انتخابات در پيروی از رهبر با يکديگر مسابقه گذاشته اند و حتی برخی با وقاحت از ارائه سند وابستگی به ولی فقيه توسط نامزدها سخن می گويند، وقتی همين ولی فقيه کشور را کاملا يکدست می خواهد و از ورود ديگرانی که شايد مردم به آنها اعتماد بيشتری دارند جلوگيری می کند نبايد گفت اين انتخابات شرايط يک انتخابات آزاد دموکراتيک را ندارد؟ در چنين شرايطی مردم جز تحريم انتخابات چه کار ديگری می توانند بکنند. اين نکته ای است که کشورهای دنيا بايد به آن توجه کنند.

اگرچه رئيس جمهور آمريکا همچنان بر گفتگو با جمهوری اسلامی پامی فشارد و وزير دفاع جديدش بيشتر به گفتگو تمايل دارد که بی شک بهترين راه حل ديپلماتيک نيز هست ، اما بايد شرايط مردم ايران را نيز در سياست خود در نظر بگيرند و بدانند اين نظام نماينده واقعی مردم نيست ونمی توان با آن به گفتگو نشست و يا در صورت شکست گفتگوها تحريم ها را سخت تر و بيشتر کرد تا مردم بيش از پيش دچار مشکل شوند.

جمهوری اسلامی با تکيه بر روسيه و چين، برای گريز از تحريم های وضع شده راه های فراوانی را همواره در دست دارد، به همين دليل مردم ايران همواره قربانيان اصلی همه اين بازی ها هستند. به عبارت ديگر، جمهوری اسلامی در برابر دنيا چموشی می کند، دنيا حلقه تحريم ها را بيشتر می کند و زندگی مردم سخت تر و سخت تر می گردد و اين دور باطل همچنان ادامه می يابد.

در چنين شرايط غيرعادلانه ای است که جمهوری اسلامی به راحتی به بذل و بخشش سرمايه های مردم در کشورهايی نظير سوريه، عراق، افغانستان، ونزوئلا و ... می پردازد زيرا می داند مخاطبان اصلی تحريم ها مردم اند. وقتی مردم ايران زير بار فشارهای تحريم ها، از پس هزينه های دارو و درمان برنمی آيند، وقتی برخی از بيماران در کنار خيابان رها می شوند زيرا توان پرداخت هزينه های بيمارستان را ندارند، وقتی هنوز برخی از مناطق ايران در فصل گرما و تابستان، با مشکلات روبرو هستند چگونه بايد و می توان چشم ها را بست و در برابر اخباری چون کمک های مالی ايران به سوريه برای سرکوب انقلابيون سوری سکوت کرد؟

ناله را هرچند می خواهم که پنهان تر کنم سينه می گويدکه من تنگ آمدم فرياد کن!

کمک های بشردوستانه بسيار پسنديده است، اما نظامی که انسان و انسانيت برايش هيچ معنايی ندارد نمی تواند و نبايد ادعای کمک بشردوستانه داشته باشد و وضع کنندگان تحريم ها بايد به اين نکته توجه داشته باشند. سرمايه مردم و نسل های آينده در دستان بيگانگان حاکم بر ايران، برای ارضای خودخواهی های سران نظام هزينه می شود و اين نکته نشان می دهد که آنها هيچ فشاری از اين تحريم ها نمی بينند و تنها مردم، آری مردم ايران هستند که بايد جور همه چيز و همه کس را بکشند.

مردم ايران بيش از صد سال است که به دنبال استقرار دموکراسی در کشور خود هستند، آنها اگر در انتخاباتی در کشور هم شرکت کرده اند برای تغيير شرايط حاکم بوده اما وقتی حکومت حلقه را روز به روز تنگ تر می کند و آزادی انتخاب را از مردم می گيرد، شرکت در انتخابات بی معنا می گردد.

حکومت ايران عملا و علنا از مردم رو برگردانده و آنها را در برابر مشکلات فراوان تنها رها کرده است در چنين شرايطی اولا گفتگو با نمايندگان آن نظام و ثانيا وضع تحريم های سخت تر به سبب چموشی همان نمايندگان کار درستی نيست. امروز دنيا بايد راه های گفتگو و مذاکره با مردم ايران را پيدا کند. مردم نيز نياز به آن دارند تا پراکندگی ها را از بين ببرند.

درس گرفتن از رفتارهای گروه های اپوزيسيون در کشورهايی که بهار عربی در آنها اتفاق افتاد، بسيار مهم است زيرا نجات از جمهوری اسلامی نبايد به درافتادن به چاه يک ديکتاتوری ديگر ختم شود. به همين دليل مردم بايد به ميدان آمده و در راه رسيدن به دموکراسی آرا و افکار خود را در معرض ديد و حتی قضاوت ديگران بگذارند.

بهروز بهبودی
ونکوور
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016