شنبه 9 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شب های تاریک امروز و فردای پرامید ایران، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
امروز محمود احمدی نژاد با زیرکی هرچه تمامتر می کوشد تا مجموعه نظام را در مشکلات پیش آمده مقصر نشان دهد. اگرچه او دلایل دیگری برای این کار دارد اما مگر اصل ماجرا چیزی غیر از این است؟ مگر احمدی نژاد خود مجری سیاست های نظام و به عبارتی بلندگوی رهبر نبوده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سی و سه سال از عمر جمهوری اسلامی گذشته و همواره روزگار مردم را در شبی جانکاه قرار داده است. حاصل ندیدن خورشید آزادی و دموکراسی در این سی و چند سال، افسردگی و فقر مردم در داخل و بی اعتباری آنها در خارج از کشور بوده است و حاصل این همه در یک کلام تنها نابودی بوده است و دیگر هیچ! سردمداران جمهوری اسلامی که تا دیروز خود از زندانیان سیاسی ای بودند که به سبب تفکراتشان در زندان، حصر و تبعید بسر می بردند، به محض رسیدن به قدرت با مردم همان کردند که بر سرشان آمده بود نه از آن رو که دچار عقده های روانی بودند بل به آن دلیل که راه را آزموده و دریافته بودند بهترین راه برای ماندن در چرخه قدرت همان است که بر سرشان رفته بود. آنها امروز کوله باری از تجربه را با خود داشتند و برای تحمیل و تثبیت خود حتی از نیروهای ساواک بهره بردند.#

جدای از این بررسی شیوه حکومتداری در جمهوری اسلامی نشان می دهد از یک سو آنها هیچ طرح و برنامه مشخصی نداشتند و از همان ابتدا دور را به دست کسانی داده بودند که تخصصی در کار نداشتند و بنا را بر آزمون و خطا گذاشته بودند. روحانیون به قدرت رسیده کم کم این بنیاد را تحکیم بخشیدند و متخصصان حاضر در انقلاب و دولت موقت را کنار زدند و همه کارها را خود در دست گرفتند. ظهور اعجوبه ای به نام احمدی نژاد چیزی تازه در جمهوری اسلامی نبود. تنها حُسن احمدی نژاد در آن بود که لایه های پنهان حکومتداری را در جمهوری اسلامی آشکار ساخت وگرنه در سی و چند سال گذشته هرچند با شدت و ضعف، تا بود چنین بوده است.

امروز محمود احمدی نژاد با زیرکی هرچه تمامتر می کوشد تا مجموعه نظام را در مشکلات پیش آمده مقصر نشان دهد. اگرچه او دلایل دیگری برای این کار دارد اما مگر اصل ماجرا چیزی غیر از این است؟ مگر احمدی نژاد خود مجری سیاست های نظام و به عبارتی بلندگوی رهبر نبوده است؟ مگر سیدعلی خامنه ای در جایی نگفته بود امروز در دولت احمدی نژاد نگران سخنان او در مجامع بین المللی نیست در حالیکه این نگرانی را در دوره های پیش داشته است. مگر رهبر جمهوری اسلامی نظرات احمدی نژاد را به خود نزدیک ندانسته بود بنابراین احمدی نژاد همان کاری را کرده است که از او انتظار می رفت.

احمدی نژاد تخصصی در مدیریت کلان نداشت ودر آنچه پیش از این به او سپرده شده بود، حرف و حدیث هایی پیش آمده بود چه در اردبیل و چه در شهرداری تهران و مگر همین حرف و حدیث ها درباره نحوه حکومت داری رهبر جمهوری اسلامی وجود ندارد و آیا سید علی خامنه ای تخصصی در کشورداری و اساسا سیاست داشته است؟

حاصل همه این آزمون و خطاها همین شب تیره ای است که بر کشور سایه انداخته است. نام جمهوری اسلامی امروز به جای درخشش در منطقه و دنیا، همواره در فهرست های سیاه قرار دارد. فهرست سیاه دخالت در کشورهای دیگر، ترور، حمایت از خشونت، دوستی با کشورهای مسئله دار.... کیست که نداند جمهوری اسلامی با تکیه بر شاخه برون مرزی سپاه قدس با مخالفان خود چه کرده است؟ کیست که نداند یک پای ثابت کشت و کشتارهای مردم فلسطین در همه این سال ها و مردم سوریه در حدود دو سال اخیر جمهوری اسلامی بوده است؟ کیست که نداند سران ایران هم به اندازه بشار اسد جنایتکارند و دستشان به خون زنان و کودکان بی دفاع آلوده؟ کیست که نداند بخشی از اختلاف افکنی های میان شیعه و سنی در عراق، افغانستان و حتی کشورهای عربی منطقه حاصل دغدغه های جمهوری اسلامی است؟ و از بد روزگار این مردم ایران هستند که باید تاوان همه این جنایت ها را بدهند. مردمی که حکومت از جیب و کیسه آنها برداشته به پای خواب و خیال های خود در فلسطین، لبنان، ونزوئلا، روسیه، چین و... می ریزد تا در داخل نیز گروگان همین جمهوری اسلامی باشند.

مردم ایران باید تاوان همه تحریم هایی را بدهند که جمهوری اسلامی مسبب آنهاست و سران گستاخ ایران نیز در همه این آزمون و خطاها، تمام آنچه را خود مستحق آنند به پای مردم می نویسند و آن را بهای نظامی می دانند که از آسمان نازل شده و الهی است! در واقع دولتمردان ایران حضور و وجود خود را در مسند قدرت به منزله منّتی بر مردم می دانند که به سبب آن، همه مصائب را نیز باید تحمل کنند. مگر همین هفته گذشته نماینده مجلس و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نگفته بود که کشته های کهریزک، هزینه هایی بودند که مردم باید برای محفوظ ماندن این نظام می دادند؟

سران ایران که از یاد برده اند روزی با شعار نه شرقی نه غربی به میدان آمده بودند، امروز کشور را در انزوای جهانی چنان در دام روسیه و چین انداخته اند که برای حفظ همان نظام آسمانی! قراردادهای ننگین تر از ترکمانچای و گلستان را با این کشورها بسته اند و همچنان به وجود و حضور خود به عنوان نعمتی الهی برای مردم افتخار می کنند! امروز آیا چیزی از دریای خزر باقی مانده است؟ آیا دادن حق حجاب به زنان روسی شاغل در ایران، چیزی جز کاپیتالاسیون است؟ فلج شدن کارخانه ها و کارگاه های داخلی و اساسا زندگی مردم را به سبب دوستی جمهوری اسلامی با چین و ورود کالاهای چینی به کشور را با کدام معیار مردم دوستی باید ومی توان سنجید.

امروز جمهوری اسلامی در دنیا تنهاست و بهتر می داند که چین و روسیه بسیار غیر قابل اطمینان هستند ومگر همین روسیه با همه حمایت های تا به امروز از اسد، از عدم حمایت از نظام بعثی سوریه خبر نداد؟ جمهوری اسلامی بهتر می داند که روسیه به عنوان یکی از کشورهایی که در تاریخ معاصر بزرگترین خیانت ها را در حق ایران و ایرانی روا داشته با او نیز همان خواهد کرد که با بشار اسد، اما روسیه امروز را روز برگرداندن این ورق نمی داند زیرا بر آن است که همچنان می توان دولتمردان بی خرد ایران را استثمار و استحمار کرد. بی شک حمایت های روسیه و چین نیز از جمهوری اسلامی هموراه نخواهد پایید چون برخلاف دولتمردان ایران که تنها به خود می اندیشند آنها به منافع ملی کشورشان می اندیشند.

بی شک به رغم حمایت های کشورهای منفعت طلب از جمهوری اسلامی، این شب سایه افکنده بر ایران دیری نخواهد پایید. امروز بشار اسد به پایان خود نزدیک می شود و فردا در همین نزدیکی ها جمهوری اسلامی! مردم ایران حدود صد سال است که به دنبال استقرار آزادی و دموکراسی در کشور خود هستند و برای آن کشته ها و هزینه های فراوانی داده اند بیشتر از آنچه مردم کشورهایی نظیر مصر، تونس، لیبی و حتی همین سوریه. اگر دیگران در سایه آگاهی و خواستن به دموکراسی و آزادی رسیدند، مردم ایران نیز به این خواسته دیرین خود خواهند رسید و از پس این شب های تیره، خورشید امید، نشاط، آزادی و دموکراسی دمیدن خواهد گرفت. شورای دموکراسی برای ایران دمیدن این خورشید را باور دارد و طلوعش را نزدیک می بیند.

دکتر بهروز بهبودی
ونکوور– 28 دسامبر 2012
بنيانگذار شورای دموکراسی برای ايران
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016