سه شنبه 19 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مرگ خاموش مردم ايران، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
راستی چه کسی مجوز استفاده از بنزين توليد داخل را به مصرف‌کنندگان داده است، بنزينی که حداقل استانداردها را ندارد وسيله مناسبی برای توليد سرب معلق است؟ راستی آيا رفتار مردم ايران باعث شد تا تحريم‌های جهانی اعمال شوند و واردات بنزين قطع گردد؟ مگر همين لجبازی‌های دولتمردان ايران مسبب اين مسئله نبوده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سال هاست که مردم ايران تاوان لجبازی های نظام را در زمينه های مختلف می پردازد؛ از اشغال سفارت ها گرفته تا جنگ هشت ساله، از دخالت در امور کشورهای ديگر تا همين ماجرای دنباله دار انرژی هسته ای. مردم آنقدر زير بار تحريم ها بوده اند که به راستی از ياد برده اند زندگی بدون تحريم چه مزه و شکلی دارد و اين همان نقطه ای است که جمهوری اسلامی دائم از آن سوءاستفاده کرده و به نفع خود بهره برده است.
در واقع مردم ايران به منزله گروگان ها و اسيرانی هستند که در زندانی با اعمال شاقه عمر می گذرانند. مصيبت ها و دردهای اين مردم کم بود! که اين روزها اخباری در منابع خبری درباره ارتباط آلودگی هوای شهری چون اصفهان با جابجايی های هسته ای منتشر شده که به راستی قلب را می فشارد.

مسئولان در توجيه علت آلودگی ها به وجود کارخانه ها و خودروهای شخصی فراوان به عنوان عوامل اصلی آلودگی اشاره می کنند. اگر اين توجيه را بپذيريم و خبر مذکور را دروغ بدانيم بايد بپرسيم آيا همين خودروها از بنزين استاندارد استفاده می کنند؟ راستی چه کسی مجوز استفاده از بنزين توليد داخل را به مصرف کنندگان داده است، بنزينی که حداقل استانداردها را ندارد وسيله مناسبی برای توليد سرب معلق است؟ راستی آيا رفتار مردم ايران باعث شد تا تحريم های جهانی اعمال شوند و واردات بنزين قطع گردد؟ مگر همين لجبازی های دولتمردان ايران مسبب اين مسئله نبوده است؟ چه کسی جوابگوی لجبازی ها و سياسی کاری های دولت و شهرداری تهران در اختصاص ندادن و يا تاخير در پرداخت بودجه مربوط به مترو است؟ چه کسی مسبب کهنه بودن ناوگان حمل و نقل شهرهای کشور بخصوص تهران است؟ ناوگانی که باعث می شود مردم بيشتر به خودروهای خود تکيه کنند؟ چه کسی برای حفظ توليد خودروهای داخلی و منافعی که به جيب عده ای خاص می رود اين همه خودرو را روانه بازار کرده است؟ تا کی برای پاک کردن صورت مسئله می توان از مردم خواست از شهرها بيرون بروند يا در خانه ها بمانند و شهرها را به تعطيلی کشاند؟

امروز دامنه اين آلودگی ها که به نظر می رسد بی ارتباط با فعاليت های مخفيانه هسته ای ايران، کهنگی و غير استاندارد بودن برخی از نيروگاه ها نيست به کشورهای منطقه هم در حال سرايت است. مگر همين چند وقت پيش وزير امور خارجه بحرين از خطرناک بودن تاسيسات هسته ای ايران ابراز نگرانی نکرده بود؟ آيا علاوه بر خطرات ديگری که جمهوری اسلامی به دليل حمايت از تروريسم، دخالت در امور کشورهای ديگر و تفرقه افکنی ميان شيعه و سنی در منطقه و حتی جهان ايجاد کرده نبايد نگران افزايش دامنه اين آلودگی ها به شهرهای ديگر ايران و کشورهای منطقه بود؟ و من در شگفتم که چرا مجامع و سازمان های بين المللی در برابر اين آلودگی های زيست محيطی سکوت اختيار کرده اند و هيچ عکس العملی در برابر آن از خود نشان نمی دهند؟ تا کی بايد مردم ايران تاوان عملکردهای نادرست سران خود را بدهند و در دست آنها چون گروگان باشند؟

رهبر ايران که در ماجرای عزل حيدر مصلحی وارد گود شد و حکم حکومتی صادر کرد، او که در ماجرای سوال از رئيس جمهور از همين ابزار بهره برد، چگونه در برابر جان مردم و لجبازی احمدی نژاد با وزير سابق بهداشتش در عدم تخصيص ارز مورد نياز برای دارو از اين حربه بهره نجست؟ چرا هيچ کس از نمايندگان مرده مجلس از فرماندهان سپاه درباره پارازيت ها و به خطر افتادن جان مردم بدان سبب، بالا رفتن سقط جنين ها، ناباروری، سرطان و بيماری های قلبی پرسشی نمی کند؟ راستی سپاه پاسداران زير نظر کدام فرمانده کل قواست!؟

جمهوری اسلامی در همه اين سال ها ثابت کرده است به تنها چيزی که می انديشد حفظ همين نظام است. در راستای حفظ جمهوری اسلامی، سپاه اجازه دارد هرچه می خواهد با سلامت مردم بکند. برای نظام چه اهميتی دارد که نسل جوان و آينده با چه بيماری هايی دست به گريبان هستند يا خواهند بود! جمهوری اسلامی جوانی را می خواهد که مشکل تراش نباشد، سوال نکند و در يک کلام بساط حکومت را به چالش نکشد، حال اگر بيمار هم باشد اهميتی ندارد!

آنچه امروز در ايران اتفاق می افتد يک تراژدی به تمام معناست؛ تراژدی ای که می توان نامش را مرگ خاموش ايرانيان نهاد. مسبب همه اين فجايع نيز نظام و پيش از همه رهبری است که وجود خود را عطيه ای الهی برای مردم می داند و برای ماندن آن نظام از هيچ جنايتی فروگذار نمی کند. مگر نه آنکه در ادبيات مسئولان جمهوری اسلامی حفظ نظام از اوجب واجبات است؟ اين سخن بدان معنی است که در دين و دنيا هيچ واجبی، واجب تر از حفظ جمهوری اسلامی وجود ندارد. همين توجيه انجام واُعمال هر جنايتی را امکان پذير می سازد بنا برهمين توجيه است که جان، مال و آبروی مردم در برابر نظام هيچ ارزشی ندارد و اگر رهبر نظام تصميم به داشتن قدرت اتمی گرفته باشد و بپندارد قدرت و ماندگاری نظامش در داشتن اين انرژی است چه باک از اينکه مردم فدا شوند؟

مسئولان جمهوری اسلامی البته دغدغه های ديگری در سوريه، عراق، افغانستان، جنوب لبنان، غزه، ونزوئلا... دارند و با اين همه مشغله نبايد وقتی برای مردم ايران داشته باشند، اما آيا دنيا چنانکه در برابر نسل کشی بشار اسد در سوريه واکنش نشان می دهد، نبايد در مقابل اين نسل کشی خاموش نيز حرکتی کند؟ تا به امروز همواره مجامع بين المللی در برابر ستم های جمهوری اسلامی بر مردم ايران رفتار درخوری از خود نشان نداده اند، آيا همچنان بايد به اين رويه و از دست رفتن جان ايرانيان بی اعتنا بود؟ ای وای بر اسيری کز ياد رفته باشد!

دکتر بهروز بهبودی
بنيانگذار شورای دموکراسی برای ايران
نيويورک
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016