دوشنبه 23 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اثرات تخريبی شرکت آقای رفسنجانی در انتخابات رياست جمهوری، عطا هودشتيان

عطا هودشتيان
شرکت رفسنجانی در اين انتخابات تنوری را داغ می‌کند تا از پس آن رژيم بتواند آش خود را بپزد. در واقع مهندسی و کنترل اين انتخابات بسيار سهل‌تر از انتخابات ۱۳۸۸ خواهد بود... شکست رفسنجانی در انتخابات قطعی است، اما قطعی‌تر از آن انتصاب يک رئيس جمهور سرسپرده رهبری‌ست که "پيروزی" خود را مديون "نبردی سهمگين" با مخالفين اعلام خواهد کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

شرکت آقای رفسنجانی در انتخابات رياست جمهوری امسال در نظرگاه برخی چهار نتيجه پيگير دربر خواهد داشت:
۱) معادلۀ قدرت را در ايران متحول ميکند، ۲) امکان مانور اصلاح طلبان را افزايش داده و نيروهای ميانی جامعه را از سردرگمی خارج مينمايد، ۳) امکان تنش زدايی را فراهم کرده، که همين امر اندکی به گشايش فضای سياسی می انجامد، ۴) و بلاخره از اين طريق حتی نيروهای ناراضی درون نظام برعليه استبداد هماهنگ تر ميشوند.

برعکس چنين تحليلی، به اعتقاد اين قلم، شرکت آقای رفسنجانی در انتخابات اين اثرات منفی را خواهد داشت: ۱) شرکت وی رنگ و لعابی تازه ای به آبروی نظام، که پس از جنبش سبز کاملا لجن مال شده بود، خواهد داد. ۲) ادعای نظام را مبنی بر "دمکراتيک و آزادانه" بودن انتخابات در نزد جهانيان افزايش ميدهد. ۳) به گروه های مردد و ميانه رو، به طبقه متوسط ای که غالبا دل از نظام کنده و به آن بی اعتقاد شده است، اميد واهی ميدهد مبنی برآن که با وجود اين نظام "هنوز ميتوان کاری کرد". خلاصه آنکه در شرايط بحران شکننده مالی و اقتصادی و افزايش سرخوردگی مردم از قدرت حاکم، اندکی بيشتر اميد مردم را به دستگاه سلطه خامنه ای باز ميگرداند.

بی ترديد صلاحيت آقای رفسنجانی در شورای نگهبان تاييد خواهد شد. ولی شرکت وی در اين انتخابات تنوری را داغ ميکند تا از پس آن رژيم بتواند آش خود را بپزد. در واقع مهندسی و کنترل اين انتخابات بسيار سهل تر از انتخابات ۱۳۸۸ خواهد بود، زيرا رژيم بمراتب بيشتر تجربه اندوخته. در يک کلام، آمدن رفسنجانی در نهايت هيج تاثيری در اراده نظام در نتيجه انتخابات نخواهد داشت.

در اساس شرکت يک کانديدا در انتخابات رياست جمهوری (حتی اندکی آزاد) براين فرض استوار است که وی ميتواند کاری کند، طرح هايی را بجلو ببرد، قول و قرار هايی را متحقق نمايد. با اينحال شرکت رفسنجانی برای نظام خوش آيند خواهد بود، زيرا اين شرکت ميتواند نخست اندکی هيجان موقتی، شور و شوق ناپايدار در ميان مردم ايجاد کرده، هوای تازه برای رژيم مهيا کند، تا سپس، انتصاب رئيس جمهور بعديش را به مردم و جهانيان مشروع نشان دهد، و مدعی شود که رئيس جمهور بعدی از دل يک "رودر رويی واقعی" با مخالفين سرسخت خود بيرون آمده، و اين همه را جلوه ای از "گشاده نظری" حاکميت نشان بدهد. از سوی ديگر، با اين روش، يعنی از طريق شرکت رفسنجانی، نظام ميتواند معادله دوسويه دولت-احمدی نژاد-مشايی از يک سو، و اصول گرايان، از سوی ديگر، را برهم زند، زيرا مانع ميشود تا همه نيروهای مخالف نظام به يک باره بسوی مشايی (بخاطر نبود اصلاح طلبان) جلب شوند. به عبارت ديگر، اگر رفسنجانی گفته بود که بدون رضايت رهبری پا به ميدان نخواهد گذاشت، پس آمدن او با رضايت خامنه ای متحقق شده، و اين بی ترديد از آنروست که پيش از اين خامنه ای از آمدن مشائی در مبارزات انتخاباتی مطمئن بوده است. خامنه ای احتمالا رفسنجانی را برای مقابله با مشائی به ميدان آورده تا "پيروزی" (بخوان: انتصاب) رئيس جمهور بعدی خود را "مشروع" جلوه داده و آنرا ماحصل يک "نزاع واقعی" در نگاه مردم و جهانيان نشان بدهد.

بی ترديد، خواهند گفت که خامنه ای و رژيم حاکم برای تحکيم طرح های خود نيازی به "اجازه" گرفتن از کسی و حتی "قانع"کردن مردم ندارد. درست است. اما جمهوری اسلامی در طول عمر خود نشان داده است که نمی خواهد چهره مستبد اسلامی اش در نفی جمهوريت و "حمايت مردمی" – هرچند تقلبی- عرضه شود. پس حفظ صورت ظاهر برای نظام يک امر کليدی است.

برخی گروه های اصلاح طلب رسالتی برای اين انتخابات قائل نيستند. بسياری سکولارها نيز بدرستی اميد خود را از هرگونه تحول اندک از اين نظام بريده اند. با اينحال، برخی اصلاح گرايان راست گرا تصور ميکنند شرکت در هرگونه انتخاباتی و در هر شرايطی مثبت است زيرا ميزان مدنيت، فعليت و فعاليت جامعه را، هرچند اندک و به هرشکلی شده افزايش ميدهد. آنها غالبا از نگاه نوعی تقابل با نظام و تنها برای اينکه نشان دهند "ماهم هستيم" به ميدان پا ميگذارند، و فکر نمی کنند که حضورشان در صحنه انتخابات، در شرايطی که رژيم در بالاترين سطح بی کفايتی در مديريت، ورشکستگی در اقتصاد، نابسامانی بی نظير در سياست، هم در صحنه داخلی و هم در صحنه خارجی قرار دارد، تا چه ميزان "مشروعيت" رژيم را بالا ميبرند و چهره بيمار و مخدوش آنرا رنگ و لعاب تازه ميدهند.

به واقع شرکت در اين انتخابات، در شرايطی که دستگاه رهبری همه اهرم های قدرت را از آن خود کرده است، در موقعيتی که رئيس جمهور در ايران در عمل قدرت چندانی ندارد، چه سودی ميتواند داشته باشد؟ در شرايط بسته بودن همه عرضه ها برای يک تقابل آزاد نيروها در يک انتخابات کم و بيش واقعی، مسلم است که رژيم از آمدن رفسنجانی خوشنود خواهد شد، زيرا تنها نتيجه شرکت وی اين خواهد بود که نظام چهره اين انتخابات را "مردمی و آزاد" جلوه دهد، زيرا در نهايت کلام، رفسنجانی مطمئن است که هيچ اميدی به پيروزی نبايد داشته باشند.

اما اگر وی ميداند که از اين اقدام هيچ چيز درعمل نصيبش نخواهد شد، پس چرا باز پای به ميدان گذاشته است؟ زيرا از اين طريق تنها ميخواهد بگويد "ما هم هستيم"، تا اندکی از پراکندگی نيروهای اصلاح طلب در سطح جامعه بکاهد، و شايد هم : از قطع اميد اکثريت مردم از نظام جلوگيری نمايد و جلوی ريزش آنرا بگيرد. ولی نمی داند که آنچه رژيم از شرکت وی به چنگ مياورد اين است: "اما ما بيشتر هستيم"!! شکست رفسنجانی در انتخابات قطعی است، اما قطعی تر از آن انتصاب يک رئيس جمهور سرسپرده رهبری ست که "پيروزی" خود را مديون "نبردی سهمگين" با مخالفين اعلام خواهد کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016