جمعه 29 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نابرابری جنسیتی ، نتیجه حقوق آسمانی « سیسرون »

ciceron.jpg
برابری جنسیتی ، زائیده خرد و شعور آدمی در نتیجه دانش و درک او در طول قرون و اعصار گذشته است . در حقیقت رشد شعور و خرد آدمی در طول اعصار گذشته ، مطالبات انسان از خود و جامعه را افزایش داده و آدمی آموخته است که هرچه را که بصورت سربسته و رازگونه به او ارائه نمودند نپذیرد و از ابزار خرد در تمشیت امور زندگی خویش بهره گیرد . امروزه هیچ دلیل عقلانی برای پذیرش نابرابری جنسیتی در هیچ کجای این کره خاکی وجود ندارد و هیچ منطق ماورائی نمی تواند توجیه گر نابرابری جنسیتی باشد .

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


(( این مقاله را به مناسبت آزادی خانم نسرین ستوده به ایشان تقدیم می کنم ))

پدیده های اجتماعی را بدون یافتن ریشه ها و علل اصلی آن نمی توان به درستی شناخت و مادامی که مسئله را بصورت دقیق شناسائی نکرده باشیم نمی توانیم راه حلی برایش بیابیم . اما به نظر می رسد نابرابری جنسیتی را نباید پدیده ای اجتماعی نامید ، بلکه با توجه به سابقه بسیار بلند مدت این تبعیض در جوامع بشری ، شاید درست این باشد که « برابری جنسیتی » را پدیده اجتماع نوین شناسائی کنیم . به دیگر سخن ، پدیده های اجتماعی وقتی بوجود می آیند که پیش از آن در اجتماع کم سابقه یا بی سابقه باشند .

متاسفانه زنان در جامعه ایران - همانند بسیاری از جوامع - نه تنها در نظام حقوقی امروز جمهوری اسلامی ، بلکه در نظامهای حقوقی پیش از آن نیز مورد ظلم و ستم مظاعف نسبت به مردان قرار داشته اند و ریشه این نابرابری و تبعیض به قرنها پیش باز می گردد . اگر برق زود گذر و فریبنده آزادیهای ناپایدار اواخر دوران حکومت محمدرضا شاه چشمهای ما را به نادیده انگاشتن وادار نکند ، خواهیم دید که در آنزمان نیز همان قانون مدنی که امروز در کشور مورد استناد قراردارد ، اعمال می شده است . قانون مدنی ایران – که البته از دستاوردهای مهم جامعه مدنی ماست – در سالهای 1303 و 1307 تدوین گردید و نویسندگان آن از روحانیون مورد وثوق حکومت بودند . برابری جنسیتی در آنزمان ، حتی در خیالات زنان آن روزگار نیز نمی گنجید ، چه رسد به اینکه نویسندگان قانون مدنی چنین بلند نظری را بدون مطالبه جامعه ، در تدوین قانون اعمال می کردند . باید گفت نه در زمان سلطه اسلام در ایران ، بلکه پیش از اسلام نیز حکومت دینی زرتشتیان هم چنین بلند نظری را از خود بروز نداده است . اینکه در هیچ یک از نقوش برجسته و سنگ نبشته ها و تصاویر بدست آمده در آن دوران نیز ، هیچ تصویری از زنان مشاهده نمی شود ، گواه این ادعاست . ریشه اصلی این نابرابری به حقوق دینی یا به تعبیری خاص « حقوق آسمانی » باز می گردد .

وقتی مبنای حقوق در یک اجتماع ، آموزه ها و دستورات دینی باشد ، از آنجائیکه احکام مندرج در تمامی ادیان جنبه آمره داشته و بر مبنای ادعای ارباب مذاهب ، فرمایشات خداوند برای بندگان بوده است و از سوی دیگر خداوند بیش از آدمی می داند و به آدمی اشراف دارد و پیامبران هم با کمال صداقت و امانت داری دستورات خداوند را به انسانها منتقل نموده اند پس امکان ندارد که این احکام و دستورات ناثواب و خطا باشند و اگر خطایی به نظر آمد باید نقص را در خود جستجو نمود ! لذا قوانین و قواعد تنظیم شده بر اساس این نگرش ، بدون در نظر گرفتن سطح شعور اجتماعی و فرهنگ و سنت افراد جامعه تدوین شده و با نگاهی آمرانه اجازه هیچگونه دخل و تصرف و تغییری را در ارکان اصلی ضوابط تعیین شده نمی دهد . این درحالی است که آدمی در روی زمین زندگی می کند و شرایط محل سکونت آدمی با توهمات و تخیلات آسمانی و آرمانشهرهای رویائی فاصله ای بس عظیم دارد . اینجاست که قاطعانه باید گفت : « حقوق ، آسمانی نیست ، ازلی نیست ، ابدی نیست ، برای تمام ابناء بشر نیست . حقوق زمینی است ، حقوق محلی است ، حقوق قابل تغییر است و برای حفظ پایه های همزیستی مسالمت آمیز در اجتماع تنظیم می گردد و از آنجائیکه مخاطب آن مردم جامعه هستند ، پس نمی تواند نیازها و خواسته های آدمی را در نظر نگیرد . »

اما در این مورد خاص – یعنی نابرابری جنسیتی - سوالی که پیش می آید این است که آیا ادیان با زنان مشکل دارند ؟ آیا اساسا ً ادیان منکر حقوق زنان هستند و آنها را در رده ای پائین تر از مردان می بینند ؟ پاسخ به این سوال بصورت مطلق و قطعی از نگارنده ساخته نیست . آنچه مسلم است در برخی ادیان همچون اسلام و دین یهود ، زنان از حقوق بسیار ناچیزی نسبت به مردان برخوردارند و در برخی دیگر از ادیان همچون مسیحیت و دین زرتشت از حقوق نسبتا ً بهتری بهره مند شده اند اما برابری حقوق زنان با مردان را نگارنده در بررسی و تدقیق در هیچ یک از ادیان و مذاهب شناخته شده قدیم و جدید مشاهده و مطالعه نکرده است . لذا ضمن احترام به عقاید مذهبی افراد ، با این توجیه که به فرض صحت تمامی ادعاهای ارباب مذاهب در منصوص بودن احکام دینی از جانب خداوند ، موارد نقص و کاستی و موارد غیر انسانی را به حساب دوره پیدایش آن ادیان می گذاریم و به خود نهیب می زنیم که حتماً چون در زمان پیدایش ادیان ، افراد جامعه مطالبات اینگونه ای نداشته اند ، خداوند نیز لطف فرموده و در حد همان مردم – البته گویا برای تمام عمر بشر – به وضع قوانین و مقررات مبادرت نموده اند !

به نظرم بحث در مورد ادیان را باید همین جا رها کنیم که سخن و نقد در اینخصوص بسیار است و ممکن است ناخواسته موجب توهین به عقاید و اعتقادات افراد شود .

برابری جنسیتی ، زائیده خرد و شعور آدمی در نتیجه دانش و درک او در طول قرون و اعصار گذشته است . در حقیقت رشد شعور و خرد آدمی در طول اعصار گذشته ، مطالبات انسان از خود و جامعه را افزایش داده و آدمی آموخته است که هرچه را که بصورت سربسته و رازگونه به او ارائه نمودند نپذیرد و از ابزار خرد در تمشیت امور زندگی خویش بهره گیرد . امروزه هیچ دلیل عقلانی برای پذیرش نابرابری جنسیتی در هیچ کجای این کره خاکی وجود ندارد و هیچ منطق ماورائی نمی تواند توجیه گر نابرابری جنسیتی باشد .

سوالی که توسط برخی مدعیان سنتی مطرح می شود این است که فایده برابری جنسیتی چیست ؟ نگارنده پاسخ می دهد که فایده نابرابری جنسیتی در طول اینهمه سالیان چه بوده که برابری جنسیتی و رفع تبعیض آن فایده را از اجتماع بگیرد ؟ قطعا ً وقتی انسان را بما هوالانسان دارای شان و شخصیت شناسائی نموده ایم و معتقدیم میان انسانها هیچ وجه برتری و ارزشمندی جز انسانیت وجود ندارد ، پس نمی توانیم کماکان انسان آزاد را در تقسیم بندی جنسیتی محدود نمائیم . برابری جنسیتی نه تنها نیاز امروز اجتماع ، بلکه لازمه حیات جامعه ایران است و جامعه آرام آرام به این سو گام بر می دارد و چه بخواهیم و یا نخواهیم روزی خواهد رسید که زنان و مردان در برابر قانون با یکدیگر برابر باشند .

اما راهکار چیست ؟ چگونه باید با نابرابری جنسیتی مقابله کرد . نگارنده معتقد است دو گروه می بایست از دو سو به سمت این هدف انسانی و ارزشمند گام بردارند تا به نتیجه برسیم .

در اینسوی میدان ، مردان می بایست رفته رفته آگاه شوند و باور کنند که هیچ وجه تمایز و برتری نسبت به همسران ، مادران ، دختران و خواهران خود ندارند . سپس باید اصرار نمود مردانی که از جایگاه برابر به زنان نگاه می کنند ، حقوقی را که جامعه از زنان ستانده است و در اختیار مردان قرار داده ، بصورت فردی و شخصی به نزدیکان خود بازپس دهند . مثلاً وقتی مردی به این بینش رسید که با همسرش هیچ تفاوتی در شان و مقام انسانی ندارد و تبعیض ناخودآگاه جنسیتی در روان او جای خود را به برابری حقوق انسانی داد ، می بایست به همسرش بموجب راهکارهای قانونی ، حقوقی چون حق برابر در تقاضای طلاق ، حق حضانت فرزند ، حق مسافرت و خروج از کشور ، حق اشتغال ، حق تحصیل و حق سکونت را منتقل نماید . تردیدی نداشته باشید که زندگی که با این حد از احترام متقابل میان همسران پیش برود ، هرگز گسسته نخواهد شد .

از سوی دیگر زنان می بایست ابتدا به حقوق خود آشنا شوند و بدانند و باور کنند که هیچ امتیازی از مردان کم ندارند بلکه در مواردی از مردان پیش نیز هستند . آنگاه می بایست به آرامی و در عمل به مردان نزدیک به خود – در حقیقت مردان خانواده و خویشان خود – به اثبات برسانند که هیچ وجه نقصانی در مقام انسانیت در برابر آنها ندارند و آرام آرام و بدون آنکه مردان را تهییج نمایند ، از در دسترس ترین ها و آنچه ممکن است به مطالبه حقوق خود بپردازند . همراهی زنان در تشکلها و گروه های مدافع حقوق زنان – همچون انجمن فمینسیتها – کمک بزرگی در این راه خواهد بود .

گرچه نگارنده تمامی عقاید فمینیستی را بصورت مطلق مورد پذیرش نمی داند ، با اینحال معتقد است در برابر شدت بی نمکی مردان در جامعه مردسالار ایران درطول قرون و اعصار گذشته ، وجود انجمنهای فمنیستی که طبعی شور مزاج دارند ، جهت برقراری موازنه و حفظ تعادل جدا ً لازم است .

پس از آنکه غالب افراد جامعه و افکار عمومی قانع شد که برابری جنسیتی لازمه و بایسته اجتماع است و در عمل و طی زندگی روزمره به این روش پایبند ماندند ، حاکمیت نیز چه بخواهد و چه نخواهد ناگزیر به اعمال این حقوق برابر در متن قوانین و قواعد حقوقی خواهد بود .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016