گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 آبان» بيست و يکمين فستيوال تئاتر ايرانی کلن، حضور کم سابقه جوانان، جواد طالعی13 آبان» آثار مسعود سعدالدين، سيری در فضاهای پنهان، جواد طالعی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تنپوشی از اخلاقگرايی برای رويارويی با سفلهگان ضداخلاق، معرفی گزيده اشعار جواد طالعی، جلال رستمی گورانانسان، اخلاقگرا متولد نمیشود، ترازويی هم برای وزنکشی اخلاقی در سر راه او قرار ندارد. تنها گروهی از روشنفکران و هنرمندان هستند که در کشاکش بحرانهای سياسی - اجتماعی و در بوران بیعدالتی و سرکوب، شعر و ساير اشکال هنر را با تنپوشی از اخلاقگرايی به رويارويی با سفلهگان ضداخلاق میکشانندآنجا که شانه ای نيست - گزيده ای از اشعار جواد طالعی جواد طالعی در تهران متولد شد و در همين شهر پرورش يافت. او سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد. در سال ۱۳۴۶، زمانی که ۱۷ ساله بود اولين مجموعه ی شعرش با عنوان "طلايه" منتشر شد. او روزنامه نگاریِ حرفه ای را در سال ۱۳۵۰ با روزنامه ی اطلاعات آغاز کرد و در تابستان همان سال به تحريريه ی روزنامه کيهان پيوست. دومين مجموعه شعرش "باد و ماهورهای خاکستر" بود که انتشارات رواق آن را درسال ۱۳۵۷ منتشر کرد. طالعی در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۸ عضو هيت مديره ی سنديکای نويسندگان و خبرنگاران و همزمان از اعضای فعال کانون نويسندگان ايران بود. وی در دهمين شب از شب های شاعران و نويسندگان در باغ فرهنگی آلمان در تهران حضور داشت. او درسال ۱۳۶۵ مجبو ر به ترک ايران شد و در کشور آلمان اقامت گزيد. "آنجا که شانه ای نيست" گزيده ای است از اشعار جواد طالعی که از دو مجموعه ی "باد و ماهورهای خاکستری" و "يکشنبه خاکستر" و همچنين اشعار چند ساله ی اخير او، انتخاب شده است. ۶۵ سالگی شاعر، بهانه ای شد تا انتشارات گوته و حافظ اين گزيده را در يک مجلد چاپ و منتشر سازد. اشعار اين مجموعه را - به جزء چندين قطعه که منتخبِ جواد طالعی است- انتشارات گوته و حافظ انتخاب کرده است. نسلی که از طريق دنبال کردن گزارش ها، مصاحبه ها، مقالات و همچنين متون دنيای مجازی، با جواد طالعی آشنا شده اند، او را به عنوان روزنامه نگار و همکار راديو دويچه وله می شناسند. جواد طالعی قبل از اينکه روزنامه نگار باشد شاعر است . شاعری که شغل روزنامه نگاری دارد، شغلی که به اندازه ی خود شاعر بودن زيبا ومسئوليت پذير است . مسئوليتی که جواد طالعی سعی دارد با وسواس و به درستی آنرا انجام دهد. در کشورهايی که ديکتاتوری بر آنها حاکم است - از جمله کشور ايران- هنر و حاملان آن يک وظيفه جدی اخلاقی نيز بر دوش دارند. اين وظيفه به خصوص زمانی که دين در حاکميت سياسی ميدان دار است بيشتر احساس می شود. دينی که بايد مسئوليت بخش مهمی از حوزه ی اخلاقيات جامعه را – با گردن گذاشتن به نقشی که جامعه مدرن برای آن در نظر گرفته- به عهده بگيرد و به پالايش اخلاق دينداران بپردازد. حال اينکه ما در ايران عکس آن را شاهد هستيم . دين حکومتی در ايران خود به نماد بی اخلاقی و توليد کننده ی فقر و فساد تبديل شده است. در اين شرايط است که بعضی از شاعران، نويسندگان، هنرمندان و سياست ورزان به نقد اين زاويه از حکومت دينی پرداخته و اين نقادی را وظيفه ی خود می دانند. با توجه به اين وظيفه است که می توان جواد طالعی را در زمره شاعران اخلاق گرا به معنای وسيع کلمه به حساب آورد. شاعر اخلاق گرايی که دل نگرانی های اخلاقی اش اشعار اورا به اشعار سياسی/ اجتماعی خيلی نزديک می سازد: اينجا نه زمين زير پا مال من است انسان، اخلاق گرا متولد نمی شود، ترازويی هم برای وزن کشی اخلاقی در سر راه او قرار ندارد. تنها گروهی از روشنفکران و هنرمندان هستند که در کشاکش بحران های سياسی- اجتماعی و در بوران بیعدالتی و سرکوب، شعر و ساير اشکال هنر را با تن پوشی از اخلاق گرايی به رويارويی با سفله گان ضد اخلاق می کشانند: من می روم با دست هايم ... در بسياری از اشعار اين مجموعه، رد حساسيت های هنرمندانه را پی می گيريم و به جواد طالعیِ شاعر قدم به قدم نزديک می شويم. جلال رستمی گوران Copyright: gooya.com 2016
|