گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
25 فروردین» دروغ سلاح هسته ای، و تلاش اوباما در مذاکرات، هادی قدسی29 بهمن» اندرمحتوای نامه خامنه ای به اوباما، هادی قدسی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اثرات "توافق" بر خاورمیانه و ایران، هادی قدسی
- از سال های ۱۹۷۰ میلادی، بر روی نظریه استراتژیک "هلال بحران" در خاور میانه، با هدف کنترل شوروی، لوی و برژنسکی و هانتینگتن تحقیقات زیادی انجام داده اند. پروژه خاورمیانه بزرگ که ژرژبوش اجرایش را با حمله به عراق شروع کرد، ابتدا در سال ۱۹۷۹ میلادی توسط تاریخ شناس برنارد لوی متولد انگلستان، و ملیت آمریکائی- اسرائیلی ارائه شد. هدف اصلیش تکه تکه کردن کشورهای اطراف اسرائیل و تشکیل دولت های مذهبی-قومی کوچک بود تا در حالی که هزینه سلطه بر منطقه کم تروکنترل بر نفت و گازتضمین می گردند، تهدید ها براسرائیل هم از میان برداشته شوند. انقلاب ایران در همان سال، که در یک پارچگی و همبستگی ملت انجام شد و فرصت تجزیه کشور را از سلطه گران گرفت، این پروژه را بی پایه واساس گردانید. اما حامیان پروژه بیکار ننشستند و با فریب صدام حسین جنگ را به ایران تحمیل کردند تا همان طور که صدام اعلام کرده بود، تجزیه را از این کشور شروع کنند. اما پس از هشت سال بی نتیجه ماند. این بار نوبت عراق شد و در ماه مارس ۲۰۰۳، ارتش های کشورهای سلطه گر، به عراق هم پیمانی که در مدت هشت سال جنگ و تجاوزتشویق و تجهیز نموده بودند حمله کردند و آن را به ویرانه ای تبدیل ساختند. حالا نوبت تجریه این کشور فرارسیده بود. کردها بسیار زود فریب سلطه گران را خوردند و با ایجاد کردستان خودمختار زمینه تجزیه را آماده ساختند، اما شیعه ها و سنی ها زیر بار نرفتند و عراق یک پارچه ماند و رؤیای خاورمیانه بزرگ از عمل باز ماند. ۲- طرح خاور میانه جدید - نظریه یا نقشه اودن اینون- تقریبا شبیه نظریه "هلال بحران" است که مربوط می شود به ایجاد کشورهای کوچک متخاصم در مناطق عرب نشین. این کارمند وزارت امورخارجه اسرائیل، هم زمان با جنگ اول اسرائیل با لبنان، این نظریه را در پائیز سال ۱۹۸۲ طی مقاله "استراتژی اسرائیل برای سال های ۸۰" در مجله تحقیقات فلسطینی منتشر کرده بود. کندلیزارایس وزیر امور خارجه جرج بوش پسر در تابستان ۲۰۰۶ هنگامی که جنوب لبنان توسط بمباران وسیع اسرائیل به خاک وخون کشیده شده بود، اعلام کرد "آن چه ما در اینجا مشاهده می کنیم، ویرانی لبنان توسط حملات اسرائیل در جهت رشد وتوسعه است - درد زایمانِ – یک خاورمیانه جدید می باشد. آن چه ما (آمریکا) می کنیم، اطمینان خاطر برای به جلو رفتن است تا به گذشته بر نگردیم" (۱).
نمونه های بالا نظرات راست گرایان آمریکائی را نشان می دهند. با دیدی متکبرانه که گوئی مردم منطقه مهره هائی هستند که هرنوع می توان آنان را جا به جا کرد. حکومت های آمریکا هم تا کنون در تلاش برای اجرای این اهداف ساده لوحانه بوده اند. دلیل آن هم روشن است، زیرا در واقع این نظریات با مدد سرمایه داری آمریکائی که در دست صهیونیست ها قرار دارد ارائه شده اند. سلطه گری هدف اصلی آنان است و انسان ها ازدید آنان از کم ترین ارزش و حقوقی برخوردار نیستند. ارتش آمریکا هم برای این هدف برنامه گذاری شده است. در کنار آن اما معدودی نظریه پرداز هستند که معتقدند آمریکا نباید به فکر سلطه گری بر جهان باشد، بلکه باید جهان را در تفاهم مدیریت کند. اما همان طور که نوشته شد، نه سامانه اقتصادی آمریکا و نه ارتش آن کشور با این نقطه نظر این همانی دارند. از میان آنان می توان به نظرات زبیگنیو برژنسکی اشاره کرد. – برژنسکی در ۲۶ آوریل ۲۰۰۶ مقاله ای در هرالد تریبون تحت عنوان "به ایران حمله نکنید" مینویسد: "....درصورت حمله، عکس العمل ایران برمشکلات موجود در عراق و افغانستان خواهد افزود وجنگ با ایران ده سالی به طول خواهد انجامید .....حزب الله جنگ مسلحانه را از سر خواهد گرفت. قیمت نفت می تواند در حد طاقت فرسائی بالا رود..... حرکات تروریستی بر ضد آمریکا افزایش خواهند یافت..... تجربههای ویتنام و عراق نشان دادند که آمریکا باوجود داشتن قدرت زیاد، نمیتواند یک مقاومت ملی را در هم شکند. نپذیرفتن مذاکرات مستقیم با ایران، اختصاص بودجه برای بی ثبات کردن ایران و پخش شایعات فرستادن نیروهای مخصوص به سرزمین ایران، کردار خردمندانه ای نیست. باید مانع شد که ایران صاحب بمب (اتمی) شود، اما بهترین راه، مذاکره و کم کردن تنش می باشد. باید کوشش کرد که خاورمیانه یک منطقه عاری از سلاح هسته ای باشد". او در کتاب "صفحه شطرنج بزرگ " (۳) خود توصیه می کند که آمریکا باید نقش یک داور بین المللی را بازی کند. آمریکا را در مرکز قراردادها وپیمان ها و توافق نامه های بین المللی قرار می دهد که از ورای این قراردادها آمریکا حاکمیت خود را برای جهان ضروری بباوراند. او می نویسد " به سود آمریکا نیست که خصومت خود را با ایران ادامه دهد، به شرطی که این کشورهم دشمنی با غرب را از خود نشان ندهد"، او یکی از دست آوردهای نزدیکی آمریکا با ایران را "شرکت آمریکا در سرمایه گذاری روی خط لوله ایران-آذربایجان- ترکمنستان می داند. او شرط توان کنترل چین و روسیه را در نزدیکی آمریکا با ایران می داند. او کنترل بر منطقه اوروپا-آسیا (۴) را برای آمریکا حیاتی تلقی می کند. در نتیجه گیری همین کتاب برای به کنترل در آوردن خطر ابر قدرت جدید برای آمریکا، پیشنهاد توافق یا پیمان با کشورهای اوروپا-آسیا را می دهد ومی نویسد "توافقی امنیتی ترانس اورو-آسیائی ای که پیش بینی توسعه پیمان آتلانتیک شمالی را هم در بر گیرد". هدف نهائی نظریه این است که از ورای توافق نامه ها و پیمان ها بین آمریکا و کشورهای اروپا-آسیا، آمریکا منافع خود را در منطقه تضمین کند و "نقش مثبت آمریکا" به مثابه "تثبیت کننده و داور" جهانی مورد قبول همه قرار گیرد. از سوی دیگرتوصیه می کند که برای تأمین امنیت، آمریکا مبارزه با تروریسم را باید به مثابه یک مقوله سیاسی تلقی کند و در کتاب "انتخاب واقعی"، در سال ۲۰۰۴ می نویسد "آمریکا بی میلی فراوانی برای در نظر گرفتن ابعاد سیاسی تروریسم از خود نشان می دهد وازبازگشت به حل این معضل در بافت سیاسی آن طفره می رود "(۵). از ورای جملات مختصر بالا به روشنی می توان اختلاف تفکر برژنسکی را با تندروهای جنگ طلب و خشونت گرا دریافت. در هدف تسلط آمریکا بر جهان اما اشتراک نظر دارند. در عمل، آن ها مصمم اند سلطه آمریکا بر جهان را با زور و جنگ و خون ریزی جامه عمل پوشانند، برژنسکی عقیده دارد که این سلطه از سوی جهان به عنوان یک ضرورت پذیرفته شود. چیزی شبیه روابط کنونی آمریکا با اروپا. اما باید دید هدف غائی از تسلط بر جهان چیست؟ چیزی جز "منافع آمریکا" نمی باشد که برژنسکی در طول نوشته هایش در دو کتاب یاد شده، به آن اشاره دارد. حالا باید دید "منافع آمریکا" در عمل به چه معناست؟ به نظر نمی رسد یک معنا بیشتر داشته باشد، وآن انباشته شدن هرچه بیشترسرمایه ها در دستان سرمایهداری جهانی که از جمله حامی صهیونیست ها است، می باشد. آن چه هم اکنون در سیاست آمریکا مشاهده می شود، رها کردن سیاست های قبلی وشروع به پیاده کردن و اجرای نظریه برژنسکی است. به نظر می رسد که کلید ورود به منطقه اروپا-آسیا، ایران باشد زیرا از یک سو به مسائل و مصائب موجود در منطقه خاورمیانه ربط پیدا می کند و از سوی دیگر در دروازه ورودی ابر قدرت های بالقوه به منطقه خاور میانه قرار دارد. به نظر برژنسکی در کتاب "صفحه شطرنج بزرگ"، موقعیت ژئوپولیتیک ایران می تواند در برنامه های آمریکا خلل ایجاد کند. بنابراین، اصراراوباما ودستگاه دیپلماسی او بر مذاکره با ایران، در حقیقت پی ریزی سیاست آینده آمریکا در جهان می باشد. به همین دلیل خواهان کشیدن پای اروپا و به خصوص چین و روسیه در توافق با ایران بود. به این ترتیب هدف غائی توافق، ایران نیست، به همین دلیل این توافق بدون برقراری رابطه عادی سیاسی بین دو کشورایران و آمریکا صورت می پذیرد. بنابراین، ایران در بهترین حالت و بر فرض حفظ استقلال، جاده صاف کن تمایلات سلطه گرانه آمریکا می شود که طبیعتا در آینده نزدیک به آن، انتخابی جز پذیرش سلطه کامل و از دست دادن استقلال خود را نخواهد داشت. اثرات توافق بر خاورمیانه مذاکرات اخیر حین حضور ایران در عراق و سوریه صورت می گرفتند و به توافقی رسیدند که بنابر آن ایران درگام اول تغییرات عمده ای را در فعالیت های هسته ای خود انجام داد، وبرعکس آن در مورد دخالت در سوریه و عراق، هم در اعلام و هم در عمل حضور خود را بیشتر نمود. این امر نشان می دهد که در مذاکرات یا این موارد دخالت داده نشدند که توافق ضمنی آمریکا را می رساند و یا این که این موارد هم جزئی از مذاکرات بوده اند. در هر حال، موافقت یا بی طرفی آمریکا با حضور ایران در این دو کشور را باید جدی تلقی نمود. با رجوع به نظریه برژنسکی در رابطه با مقام والای "داور جهانی" آمریکا، وجود بلوک های بزرگ "هم پیمان" یا هم "توافق" مناسب تر است تا وجود قدرت های کوچک و متنوع، برعکس آن چه که اسرائیل برای منطقه خاورمیانه آرزو دارد. تجربه اتحادیه اروپا که در اصل برای مقابله با سلطه گری آمریکا با همت شارل دوگل رئیس جمهور فرانسه به عمل درآمد، و اکنون به ادعای برژنسکی و مشاهدات روز مره، بدون وجود آمریکا نمی تواند پابرجا بماند، خود گواه این واقعیت است. اتحادیه اروپا با ورود به سامانه بازار جهانی که در دست سرمایه داران صهیونیست است، در مدت کوتاهی استقلال سیاسی خود را با دخالت ابرسرمایه داران در اموراقتصادی وبه تبع آن، سیاسی کشورهای عضو به نام ایجاد "جامعه جهانی" از دست داد. اثرات توافق بر ایران "توافق" ی که هنوز نتیجه نهائی آن ازسوی دوکشور اصلی مذاکره کننده مشخص نشده است، با استقبال سرمایه های بزرگ روبرو شد و هیئت هائی از سرمایه گذاران تا کنون ازایران دیدن کرده اند. درست است که یکی از فرآورده های سرمایه گذاری ایجاد کار و رونق اقتصاد در زندگی قشری که درخدمت آن سرمایه هستند، می باشد. اما ورود این ابرسرمایه ها به کشور را نمی توان با ورود تکنولوژی برابر دانست زیرا سرمایه و تکنولوژی دو مقوله جدا از یکدیگر هستند. این سرمایه ها به اقشار مختلف مردم به عنوان مصرف کننده می نگرند، در غیر این صورت دلیل دیگری برای ورود خود نمی توانند داشته باشند. بنابراین با سرمایه گذاری خارجی نمی توان انتظار "شکوفائی اقتصادی" را داشت و محور اقتصاد کشور همواره مصرفی و وابسته خواهد ماند. به این معنا که خوب و بد وضعیت اقتصادی کشور همواره وابسته به خوب و بدی وضعیت جهانی خواهد ماند. تاثیرات "توافق" از نظر اقتصادی را باید به متخصصین آن ارجاع داد، اما در این جا می توان گفت که قدر مسلم منافع مردم ایران نه تنها بعداز منافع آمریکا، که بعد از منافع دیگر طرف های مذاکرات یعنی چین و اروپا و روسیه قرار خواهند گرفت. اما قدرت پول به این جا ختم نمی شود. همان طور که دیدیم، ورود اروپا به بازار جهانی، وابستگی سیاسی این اتحادیه را به آمریکا در پی داشته است. دخالت های آمریکا در اوکراین یک مثال زنده می باشد. ژنرال فرانسوی، ژان برنارد پیناتل، متخصص مسائل ژئوپولیتیک در مصاحبه ای در مورد دخالت های آمریکا درراستای سیاست های سلطه گرانه خود در اوکراین می گوید: " بین سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴، آمریکا صدها میلیون دلار هزینه کرد تا اپوزیسیون نزدیک به غرب را در آن کشور به قدرت برساند. میلیون ها دلار هم از سوی نهادهای خصوصی نظیر بنیاد سوروس و دولت های اروپائی به این کار اختصاص داده شد. این پول ها مستقیما به احزاب سیاسی پرداخت نشدند. بلکه به خصوص از طریق بنیادها و نهادهای غیر دولتی که به اپوزیسیون مشاورت می دادند هزینه می شدند......"(۶). پس از توافق وین، ما شاهد راه پیمائی ها و تظاهرات و متینگ ها و نامه نوشتن وپیام دادن و... به سود توافقی که هنوز کسی از محتوای واقعی آن خبردار نیست، از سوی "اپوزیسیون" داخل نظام و خارج آن بوده و هستیم. این استقبال بی پایه و اساس، خود گواهی برنامه ای از پیش مشخص شده می باشد و نشان می دهد که این "اپوزیسیون" پیشاپیش به استقبال سلطه آمریکا رفته و آرزوی برژنسکی را بدون کم ترین هزینه برآورده است. به این ترتیب، اثر دیگراین توافق بر ایران، بازگشت به مناسبات سیاسی قبل از انقلاب خواهدبود. از نظر اجتماعی هم همان طور که در بالا آمد، عمل کرد آن در چارچوب بسته ولایت حرکت می کند. به یمن سانسور چهل ساله، جامعه با تقکر استقلال وآزادی که زمینه ساز فرهنگ همبستگی اجتماعی، هم یاری، هم کاری، دوستی، محبت، دمکراسی، راستی، عدالت، دستگیری، میهن دوستی و.... می باشد غریبه است. چنان چه این توافق منجر به سلطه ولایت صهیونیزم بر کشور شود، این غربت، به نام آزادی و دمکراسی با تعاریف جدیدی از آن خصائص جایگزین می گردند که به مراتب خطرناک تر خواهند بود. به این ترتیب دوران شاهنشاهی که مردم ایران برآن انقلاب کردند، به نام اصلاحات بازسازی خواهد شد. ــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|