سه شنبه 21 اردیبهشت 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

جنگ خامنه‌ای با طبقه متوسط، احسان ابراهیمی

سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی درباره زبان انگلیسی و نقد وی بر گرایش به یادگیری این زبان برای ناظران و رصد کنندگان افکار و سیاستهای وی امری دور از انتظار نبود. این انتظار را در سطور آتی کمی تفصیل خواهم داد تا روشن شود چرا کسانی که سخنان و رفتار و سیاستهای دو دهه وی را دنبال می کنند از این سخنان شگفت نشدند.

اگر این سخنان را ذیل یک الگوی سیاسی- اجتماعی- امنیتی قرار دهیم که سالهاست رهبر جمهوری اسلامی دنبال می کند به درک بهتر چرایی این سخنان پی خواهیم برد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رخداد دوم خرداد ۱۳۷۶ و پیروزی سیدمحمد خاتمی به عنوان نامزد غیرمطلوب رهبر و اطرافیان به نظر نگارنده نقطه آغازین سیاستهایست که امروزه به نقد وی به زبان انگلیسی منتهی شده است. وی پس از خروج از شک آن انتخابات و با بسیج مجموعه قوای قانونی و فراقانونی خود در خنثی سازی رأی مردم با ایجاد «هر ۹ روز یک بحران» تلاش کرد روند تحولات سیاسی را به سمت مطلوب خود منحرف سازد. اما مجموعه اقدامات تخریبی وابستگان او در دوره ۸ ساله اصلاحات تا سال ۸۴ و شدت بخشیدن به روندهای غیرقانونی در انتخابات آن سال و تخلفات عدیده در تغییر راهیافتگان به مرحله دوم و در انتها فرستادن شخص مورد حمایتش به نهاد ریاست جمهوری و آسودگی کوتاه مدت وی از روند اوضاع، سقوط همه جانبه کشور به دلیل فساد و ناکارآمدی دولت مطبوع و مطلوب وی و خیزش عمومی در سال ۸۸ و نهایتاً کودتای خونین و ننگین وی و اطرافیانش در سال ۸۸ و سرکوب وحشیانه معترضین به کودتا، و بی نتیجه ماندن تمامی رویاها و برنامه های وی در تغییر مسیر عمومی کشور به سمت مطلوب و مورد نظرش، جملگی وی را بر این داشته است تا انتقام خود را از طبقه متوسط شهری که در تمامی این سالها با پرداخت هزینه های بسیار و پایمردی نجیبانه مانع اجرایی شدن آمال و آرزوهای رهبر جمهوری اسلامی بوده است بگیرد.

مجموعه برنامه ها و سیاستها و سخنان و البته دخالتهای غیرقانونی وی را در سالهای اخیر می توان ذیل این هدف کلی دسته بندی و فهم کرد.

سخت گیریهای حکومتی در عرصه فرهنگ مانند سانسور کتاب و ممیزی- فیلترینگ اینترنت- پارازیت ماهواره ها- توقیف مطبوعات- بومی گزینی در دانشگاهها- طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و ادارات- گزینش در تحصیلات تکمیلی- تغییر روند پذیرش دانشجویان دکتری- تغییر محتوای علوم انسانی- بی توجهی عیان به خروج قشر تحصیل کرده از کشور- واگذاری مدارس به حوزه های علمیه- موازی سازی تشکیلات دانشجویی و استادان- گشت ارشاد- بحث رشد جمعیت- برهم زدن کنسرتهای موسیقی- بورسیه های غیرقانونی- طرح تشویق مردم تهران به انتقال به شهرهای دیگر همچنین طرح های اقتصادی مثل مسکن مهر و طرح بزرگ هدفمندسازی یارانه ها که در دولت کودتا اجرایی شد و دهها طرح و برنامه دیگر جملگی مؤید برنامه ای قطعی برای تضعیف و تحقیر و تحدید طبقه متوسط شهری موجود با هدف جایگزین کردن طبقه متوسط جعلی وفادار به آرمانهای حکومت است. همچنین طرحهای سلبی همچون بی توجهی به وضعیت شهر تهران درباره انواع مخاطرات مانند زلزله، آلودگی هوا، آلودگی محیط زیست، جرم و جنایت و فساد و انواع دیگر معضلات شهری در تهران و دیگر شهرهای بزرگ در کنار سرکوب سازماندهی شده و هر روزه فعالان مستقل در همه عرصه ها سویه دیگری از این طرح چند جانبه سیاسی- اجتماعی و امنیتی است.

سخنان اخیر وی درباره طرح امنیت اخلاقی و اصرار به اجرا کردن آن بی توجه به مخالفتها، تایید دیگری است که وی تا انهدام هرچه بیشتر طبقه متوسط شهری که حامل ارزشها و نیازهایست که با آرمانهای حکومت فرسنگها فاصله دارد، این مسیر را ادامه خواهد داد.

مخاطرات طرح خامنه ای اما برای همگان روشن است. نخست اینکه طرح وی در تمام این سالها عملاً طرحی شکست خورده است و طبقه متوسط شهری همواره توانسته علی رغم تمام فشارها و سرکوبها و تهدیدات، رویکرد انتقادی خود را به خامنه ای و سیاستهایش حفظ نماید. انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و حذف بدنه اصلی و اکثریت مجلس مورد تایید خامنه ای در مجلس شورای اسلامی و حذف کسانی چون مصباح یزدی و محمد یزدی از مجلس خبرگان رهبری جملگی بیانگر بی نتیجه بودن سیاستهای وی در ایجاد طبقه متوسط جعلی وفادار است.

دو اینکه همان بدنه جعلی بظاهر وفادار که قرار است نقش سیاهی لشگر برنامه های رهبر جمهوری اسلامی را ایفا نمایند پس از مدتی دچار ریزش و انقطاع خواهد شد. جعلی بودن این بدنه اجتماعی هم در منشأ آن است و هم در تداوم کارکرد آن. پس از چندی بخش اعظم این افراد فاصله خواهند گرفت و عملاً به ضد خود تبدیل خواهند شد.

حجم زیاد و بالای تصفیه های سازمانی در نهادهای حکومتی و کنترل فراوان افراد و خانواده هایشان در این نهادها دقیقاً نشانگر بی اعتمادی دوسویه ایست که میان حکومت و بدنه اجتماعی طرفدار خود حکمفرماست. در روزهای بعد از کودتای ۸۸ خبر بازنشست کردن بیش از ۱۰۰۰ سردار سپاه به دلیل مخالفتشان با کودتا در فضای رسانه ایی منتشر شد. خبری که نشان از عمق شکافهای موجود در بدنه حامی حکومت و حجم سرکوب و کنترل درون سازمانی این نهادها دارد.

لذا بنا به شواهد بسیار این خواب و سیاست بیهوده رهبر جمهوری اسلامی هم مانند دیگر برنامه ها و تصوراتش مانند کودکی مرده به دنیا خواهد آمد و به ضد خود بدل خواهد شد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016