یکشنبه 23 مهر 1385   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايران؛ سرزمين مهربانی و سخاوت، گفتگو با "ماتس لارشون" خبرنگار روزنامه اکسپرسن، ماهنامه "نسيم هراز"

سايت Jour 4 Peace - «ماتس لارشون» خبرنگار روزنامه اکسپرسن که به همراه عکاس همراه خود به تازگی از تهران برگشته، سلسله گزارشاتی را از ايران در اين روزنامه منتشر کرده است که به سرعت تبديل به پرخواننده‌ترين ستون اين روزنامه شد.

ماتس که ۴۱ سال دارد و از سال ۱۹۸۷ با روزنامه اکسپرسن همکاری می‌کند، در يک گفت‌وگو از ايران و تصويری که از سفر طولانی به ايران در ذهنش باقی مانده حرف می‌زند:

چطور شد که به فکر مسافرت به ايران افتادی. اين مسافرت عقيده چه کسی بود و چرا؟

من در رابطه با اخبار خارجی روزنامه اکسپرسن کار می‌کنم. از آنجايی که اخبار در رابطه با ايران دائما در راس اخبار خارجی قرار دارد، خصوصا اکنون و در رابطه با برنامه‌های انرژی اتمی ايران، من اين تصميم را گرفتم.دليل ديگر تصميم مسافرتم به ايران اطلاعات کمی است که سوئدی‌ها از ايران دارند.

آيا اين بار اول بود که به ايران مسافرت می‌کرديد؟

بله. بار اول بود و من و همکارم هيچکدام قبلا در ايران نبوديم.

آيا گرفتن ويزای ورود به ايران سخت بود؟

نه، اما ۷-۶ هفته طول کشيد!

۷-۶ هفته؟ چرا؟

چون ما تقاضای ويزای مطبوعاتی داده بوديم و از قبل هم می‌دانستيم که اينقدر طول می‌کشد برنامه‌ريزی‌های خودمان را بر مبنای آن تنظيم کرديم.

شما کی در ايران بوديد و چقدر مانديد؟

من و همکارم اواسط ژوئن به ايران رفتيم و حدود ۱۲ روز در ايران بوديم.

شما طی مدت اقامتتان با ايرانی‌های مختلفی صحبت و مصاحبه کرديد. چطور با آنها وارد تماس شديد؟

از راه‌های مختلف. خودم قبل از مسافرت به ايران مطالعات زيادی انجام داده بودم. با برخی از افراد از طريق ديگر مطبوعات خارجی که با ما همکاری می‌کنند در تماس قرار گرفتم، برخی را خودمان پيدا کرديم و تعدادی را نيز توسط همکارانمان و از جمله ايرانيان مقيم سوئد پيدا کرديم. مردم ايران راحت و مهمان‌نوازند و مشکلی نبود.

به کدام شهرهای ايران رفتيد؟

خيلی دلمان می‌خواست که به شهرهای مختلف ايران سر بزنيم اما در اين مسافرت تنها در تهران بوديم و البته مسافرتی هم به قم داشتيم. اما واقعا اميدوارم که مسافرت‌های ديگری در آينده به ايران داشته باشم و اين بار به نقاط ديگر هم سر بزنم.

با توجه به اينکه اولين باری بود که به ايران می‌رفتی آيا ايران مانند آنچه که در ذهن داشتی بود؟ و چه چيزی بيشتر از همه توجه تو را جلب کرد که به مانند تصورات اوليه‌ات نبود؟

من قبل از اينکه به ايران بروم، اطلاعات کاملی از طرق مطالعه و غيره در مورد اين کشور کسب کردم و بنابراين در مورد بسياری از موارد قبل از مسافرت به ايران آگاهی داشتم. اما چند نکته بيش از همه برايم جالب توجه بود. يکی مردم بی‌اندازه مهربان و سخاوتمند اين کشور که اين خونگرمی و سخاوت فرای همه آنچه که تصور می‌کردم، بود. نکته ديگری که توجه مرا در مسافرتم به ايران بيش از هر چيزی جلب نمود وضعيت دوگانه‌ای بود که ايرانيان در قالب آن زندگی می‌کردند. درست به مانند اتحاد جماهير شوروی سابق. در بيرون يک دنيای خاکستری و بی‌رنگ و در داخل منازل دنيايی رنگين و پر از زندگی.

نوشتی «کمتر چيزی به اندازه اينکه ايرانيان را عرب بنامند آنان را خشمگين می‌سازد.» از کجا به اين نتيجه رسيدی؟

همانطور که گفتم من مطالعات زيادی در مورد ايران انجام دادم. اما اين نکته را در تماسم با ايرانيان نيز به خوبی دريافته‌ام.

در مورد شهر تهران نظرت چه بود؟

راستش تصوری که از تهران داشتم اصلا با واقعيت مطابقت نداشت. من به ديگر شهرهای خاورميانه هم سفر کرده‌ام اما بافت تهران چيزی شبيه به آتن و يا ديگر شهرهای مديترانه‌ای بود تا يک شهر خاورميانه‌ای. اما ترافيک تهران! اينطور به نظرم رسيد که اگر راننده‌ای احساس کند که شما متوجه او شده‌ايد ممکن است حتی از روی شما نيز عبور کند چون تصور می‌کند مسووليت با شماست. اما اگر احساس کند که متوجه او نشده‌ايد احتياط بيشتری به خرج می‌دهد!

آيا يادگاری از ايران خريدی؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 





بله. از جمله يک گلدان صنايع دستی اصفهان خريدم و چون روزی که به سوئد برمی‌گشتم تولد همسرم بود به عنوان هديه تولد به او دادم که خيلی خوشش آمد. غير از آن از چيزهای خوشمزه ايران هم خريدم مخصوصا يک چيز خوشمزه که از قم خريدم اما اسمش الان يادم نمی‌آيد.

سوهان؟

آره، همان سوهان!

غذاهای ايرانی خوردی؟ کدام رستوران را پيشنهاد می‌کنی؟

يکی از نکات مسافرت من به ايران اين بود که فقط کباب خوردم! هر رستورانی که می‌رويد غير از چلوکباب چيز ديگری ندارد و پيدا کردن غذاهای سنتی و ملی ايران به ندرت ممکن است. اما محلی بود در کوهپايه‌ای در شمال تهران با رستوران‌های متعدد. محلی بسيار باصفا که من آن را به همه پيشنهاد می‌کنم.

سوال آخر ما ماتس! آيا در مدت اقامتت در ايران کمی فارسی ياد گرفتی؟

(به فارسی جواب می‌دهد) بعله، بعله!!


(ماهنامه «نسيم هراز» - شماره ده)





















Copyright: gooya.com 2016