شنبه 3 شهریور 1386   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رابطه نامشروع، اولويت اول جرايم دربند دختران نوجوان زندان مشهد، ایسنا

از زماني که به بند زنان زندان مرکزي مشهد رفته و دختران زير 18 سال را به صورت دسته جمعي تنها در يک اتاق و در بندي از زندان زنان ديدم،‌ حدود 2 سال مي‌گذرد.

به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)- منطقه خراسان، در اين مدت انتقادات زيادي ازسوي افراد مختلف به نبود کانون اصلاح و تربيت در مشهد براي اين گروه از زندانيان مطرح شد و در مهم‌ترين اين انتقادات، دادستان مشهد از وضعيت نگهداري دختران در زندان ابراز تاسف و نگراني کرد.

براي آگاهي از وضعيت کنوني نگهداري دختران مجرم، به اتاق محمد‌علي بلوکي، رييس زندان مرکزي مشهد مي‌رويم.

بلوکي 2 سال پيش در گفت‌وگو با ايسنا به اين نکته اشاره کرد که چون به لحاظ آمار، تعداد دختران زير 18 ساله‌ آن‌قدر زياد نبود که بخواهيم مرکز جداگانه‌اي داشته باشيم ‌لذا زياد پيگير قضيه نبوديم.

وي درباره‌ي اظهار نظر آن زمان خود به ايسنا مي‌گويد: اين طور نبوده که هيچ پيگيري انجام نشده باشد و اکنون هم در حال پيگيري هستيم ولي از آن جايي که ايجاد کانون از جمله پروژه‌هاي ملي است لذا اعتبارات آن بايد از سوي دولت مصوب شود و من به تنهايي نمي‌توانم در مورد آن تصميم‌گيري کنم و تنها منعکس‌ کننده مسايل و مشکلات هستم.

وي مي‌افزايد: در واقع پرسش درباره‌ي نبود کانون اصلاح و تربيت دختران نوجوان، بايد از اداره کل زندان‌ها پرسيده شود زيرا من تنها مجري هستم و اعتبارت براي اجرا به من ابلاغ مي‌شود.

بلوکي درباره‌ي اولويت ساخت کانون اصلاح و تربيت دختران مشهد از نظر اداره کل استان مي‌گويد: اکنون در بسياري از مراکز ما که اسم زندان بر آن‌هاست، بايد نوسازي و بازسازي اساسي انجام شود و اگر بنا را بر اولويت‌ها بگذاريم، شايد اولويت‌هاي ديگري هم مطرح باشد.

وي خاطرنشان مي‌كند: ‌ولي آنچه مربوط به اختيارات من بوده و مي‌توانستم در مورد آن تصميم‌گيري کنم، در مجموعه تحت نظرم به کار گرفته‌ام و اقدامات لازم را در خصوص جداسازي مددجويان زير 18 سال انجام داده‌ام.

بلوکي مي‌افزايد: هر چند اين بند هنوز در مجموعه زندان قرار دارد ولي از ارتباط آنان با جرايم حرفه‌يي خبري نيست.

وي سپس براي مشاهده اقدامات انجام شده ما را به سمت بند دختران راهنمايي مي‌کند.

پس از گذشتن از راهروها و درب‌هاي قفل شده متمادي و سپس محوطه باز زندان در جايي دورتر و متفاوت‌تر از گذشته وارد بند دختران مي‌شويم.

ساختماني مرتب که به گفته رييس زندان در گذشته مرکز روان شناسي بوده و اکنون به اين عده اختصاص يافته، ‌مجموعه‌اي با حدود 5 اتاق که در هر اتاق حدود 7 دختر حضور دارند و يک راهرو بزرگ در وسط و يک تلويزيون که در انتهاي راهرو قرار گرفته است.

دختراني با چهره‌هايي جوان، بعضي با شيطنت و بعضي با افسردگي سلام مي‌گويند و با نگاه‌هايشان تعقيبمان مي‌کنند.

"مشکل من اين بود که شوهرم نسبت به من محبت نداشت...

با يک آشنايي همه چيزم را از دست دادم، زندگي، آبرو و شوهرم را..."

دختري که سنش بيشتر از بقيه به نظر مي‌رسيد، توجهم را جلب مي‌کند،‌ 23 ساله است، جرمش مخفي کردن قتل است.

آرام، متين و شمرده صبحت مي‌کند، طرز نگاه و نحوه صحبتش هيچ هم‌خواني با محيط ندارد، مي‌گويد: حدود 14 ساله بودم که ازدواج کردم، 7 سال با شوهرم زندگي کردم و بچه‌اي ندارم، شوهرم از هر لحاظ که فکر کنيد مرد خوبي بود، در خانه و اجتماع آدم سالمي بود، اعتياد نداشت، اهل رفيق نبود و... اما تنها مشکلم اين بود که شوهرم نسبت به من محبت نداشت.

او ادامه مي‌دهد: پس از مدتي به طور گذري با پسري دانشجو که درسش تمام شده بود و کار مي‌کرد آشنا شدم، قرار گذاشتيم از شوهرم طلاق بگيرم و با او ازدواج کنم.

همين کار را هم کردم، با شوهرم صحبت کردم تا از او طلاق بگيرم ‌تا اين‌که به واسطه مزاحمت يکي از همسايه‌ها، شوهرم با آن پسر درگير شد كه در اين درگيري همسرم کشته شد.

ادامه مي‌دهد: خانواده شوهرم براي قاتل تقاضاي قصاص کردند و فعلا در دادنامه براي من يک سال حبس در نظر گرفته شده زيرا من در قتل همکاري نداشتم و به خاطر همان 2 ساعتي که چيزي نگفته و رابطه‌ام را با آن مرد مخفي کردم، اکنون در زندان هستم.

او درباره‌ي وضعيت پذيرش خانواده‌اش پس از آزادي از زندان مي‌گويد:‌ خودتان مي‌دانيد هنگامي که چنين اتفاقي براي يک دختر مي‌افتد، خانواده چه برخوردي مي‌کند، خصوصا براي من که خانواده‌اي مذهبي دارم.

مي‌گويد: خود من نيز هيچ گاه به اين مسايل و آشنايي با فرد ديگر، حتي فکر هم نمي‌کردم، فقط به خاطر اين‌که محبت در زندگي‌ام وجود نداشت و تفاهم نداشتم، اين اتفاق افتاد ولي خانواده‌ام حاضر به پذيرش اين مساله نيستند و در اين مدت يک‌سال تنها يک مرتبه به ملاقاتم آمده‌اند.

سكوت مي‌كند و بعد مي‌گويد: من حتي نمي‌دانستم زنان هم به زندان مي‌روند؛ تنها به اين فکر مي‌کردم که طلاق مي‌گيرم و با مرد مورد علاقه‌ام ازدواج مي‌کنم ولي اشتباه کردم، با يک آشنايي همه چيزم را از دست دادم، زندگي، آبرو و شوهرم را...

رستگار، مشاور نوجوانان بند نسوان درباره‌ي او که به عنوان دستيار در بند زير 18 ساله‌ها حضور دارد، به ايسنا مي‌گويد: همسر وي به هيچ عنوان نيازهاي عاطفي او را برآورده نمي‌کرده و يک سرکوب‌هايي در زندگي‌اش وجود داشته كه به اين اقدام دست زده است.

رستگار خاطرنشان مي‌کند: ‌وي به عنوان دستيار در اين بند حضور دارد، دستياران براي بچه‌هاي اينجا حکم مادر را دارند چون سنشان از بقيه بيشتر است، طوري رفتار مي‌کنند که نوجوانان اين بند به آن‌ها اعتماد کنند و احساس تنهايي و ناراحتي‌ خود را با آن‌ها در ميان بگذارند و در حدي که در توانشان است، خلاء عاطفي آن‌ها را پر کنند ولي بايد به اين نکته توجه کنيم که واقعيت زندگي را نمي‌توان تغيير داد.

دختر ديگري که مي‌گويد 21 ساله است و از 18 سالگي در زندان است، مي‌خواهد که به داخل اتاق آن‌ها بروم، بعد از اين که در داخل اتاقي که تعدادي از هم اتاقي‌هاي او حضور دارند، مي‌نشينيم، مي‌گويد: شما چه تصوري از اينجا داريد؟ اينجا آنچنان که فکر مي‌کنيد تميزي ندارد‌!‌

منظورش را از تميزي مي‌پرسم، مي‌گويد: دوست داريم خيلي آزادانه‌تر باشد، ما مي‌خواهيم در همان سطحي که در بند آقايان مشاوره صورت مي‌گيرد، در اينجا هم اين‌طور باشد.

او ادامه مي‌دهد:‌ دو هم جرم من که در بند آقايان هستند، اکنون رضايت شاکي را گرفته‌اند ولي من حدود 3 سال است که اين‌جا هستم و موفق به گرفتن رضايت نشده‌ام.

از او در مورد جرمش مي‌پرسم، خيلي راحت مي‌گويد: آدم ربايي، 2 هم جرم داشتم، گفتند اگر اين کار را نکني ترا مي‌کشيم، پسر عموي فردي را که در آگاهي بود و آن‌ها مي گفتند آدم پولداري است دزديديم و 14 روز طول کشيد تا آن‌ها به پدرش گفتند پول تهيه کند، بعد از فراهم شدن پول و در محل قرار، ماموران ما را گرفتند.

دختر ديگري با اشاره به اينکه نيروي کافي براي رسيدگي به مشکلات زندانيان و صحبت با خانواده‌ها براي پذيرش فرد و گرفتن رضايت شاکي وجود ندارد، اضافه مي‌کند: ما احتياج داريم که مشکلاتمان با خانواده‌هايمان حل شود، خيلي‌ها هستيم که خانواده‌هايمان اينجا و در اين شهر نيستند و از شهرستان‌هاي مختلف کشور در اينجا ساکن هستيم ولي متاسفانه نيرو به اندازه کافي براي پيگيري مسايل ما وجود ندارد.

نفر سوم در حين حرف‌هاي او مي‌گويد: هر دو روان‌شناسي که در اينجا هستند کمک زيادي به ما مي‌کنند ولي بايد خدمات به مددجويان به گونه‌اي باشد که دوباره به زندان برنگردند‌ در حالي که در اين چند سالي که ما به دليل جرم‌هاي سنگين اينجا هستيم، عده زيادي چند مرتبه به اينجا رفت و آمد کرده‌اند.

روانشناس بند: خانواده 80 درصد مددجويان به لحاظ اقتصادي زير خط فقر قرار دارند

اينجا با اين نيت احداث شد که تبديل به کانون اصلاح و تربيت دختران شود

رستگار، روانشناس بند درباره‌ي صحبت‌هاي زندانيان به خبرنگار ايسنا- منطقه خراسان ‌مي‌گويد: مدت زيادي است كه قسمت مشاوره در ‌بند آقايان احداث شده و طبيعي است که اقدامات درماني به صورت جدي‌تري در آن جا صورت مي‌گيرد،‌ البته ما در صدد آن هستيم که از دکترهاي روانشناس در اين بند استفاده کنيم ولي طبيعي است تا زماني که اقدامات لازم و کافي صورت بگيرد و نتايج آن ديده شود، مدتي به طول خواهد انجاميد.

وي درباره‌ي اقدامات صورت گرفته در رابطه با خانواده‌هاي مددجويان گفت: در صورتي که خانواده‌اي تمايل داشته باشد، تا جايي که امکان داشته باشد با آن‌ها ارتباط برقرار مي‌کنيم و از کمک‌هاي عاطفي و مادي مانند گذاشتن سند براي استفاده از آزادي مشروط و مرخصي استفاده مي‌کنيم ولي در بسياري از موارد يا اثري از خانواده پيدا نمي‌شود يا چنانچه خانواده پيدا شود، حاضر به پذيرش و ملاقات مددجو نيست.

وي همچنين اشاره داشت: به جز اقدامات مرکز مراقبت بعد از خروج که يکسري وام‌ها به مددجويان مي‌دهد، ما خودمان در موارد خاص براي کاريابي مددجو بعد از آزادي از زندان، اقدام مي‌کنيم.

رستگار مي‌افزايد: ما اقدامات خانواده درماني هم انجام مي‌دهيم، به اين صورت که از خانواده دعوت مي‌کنيم تا به ملاقات مددجو بيايد و چنانچه خود مددجو هم تمايل داشته باشد، بستري را فراهم مي‌کنيم تا بتواند به آغوش خانواده‌اش بازگردد.

وي خاطرنشان مي‌کند: ولي فرزندان خانواده‌هاي بدسرپرست يا آن‌هايي که خودشان منشا جرم فرزندانشان بوده‌اند، به خانه سلامت معرفي مي‌شوند.

رستگار درباره خانه سلامت مي‌گويد: خانه سلامت که در مرکز TC خواهران قرار دارد، جايي است که اطمينان نسبي داريم فرد دوباره به محيط سابق باز نمي‌گردد و آن قدر قوي شده که بتواند خود را حفظ کند.

وي درباره‌ي فعاليت مشاوره در بند دختران مي‌گويد: اين قسمت حدود 8 ماه است که احداث شده و هدفمان اين است كه در نوجواناني که سنشان خيلي کم است و آمادگي پذيرش و آموزش بسياري مسايل را دارند تغييرات مثبت ايجاد کنيم تا به زندگي سالم برگردند.

وي اضافه مي‌کند: ما سعي مي‌کنيم نيازهاي مددجويان را از ابتداي ورود بر اساس هرم نيازها بر طرف كنيم، نياز به امنيت، ايمني، ‌محبت، و... 



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




رستگار درباره‌ي نبود کانون اصلاح و تربيت براي دختران مي‌گويد: اينجا با اين نيت احداث شد که تبديل به کانون اصلاح و تربيت دختران شود، در حال حاضر نيز تقريبا همين طور است، چون خيلي چيزها مانند تلفن و موسيقي که در زندان ممنوع است، اينجا آزاد است، همچنين فکر مي‌کنم از مددجويان اين بند انگشت نگاري نشده و حضور در اين بند برايشان سابقه محسوب نمي‌شود.

وي درباره‌ي سطح خانوادگي و تحصيلات مددجويان مي‌گويد: ‌سطح خانواده‌هاي مددجويان پايين است به طوري که خانواده 80 درصد مددجويان به لحاظ اقتصادي زير خط فقر قرار دارند يعني خانواده متلاشي شده و حتي امکانات اوليه زندگي را هم ندارند.

وي درباره‌ي سطح تحصيلات زندانيان مي‌گويد: ما در مجموع اينجا 3 ديپلم داريم و بقيه سيکل و بي‌سوادند.

مسوول بند مشاوره نوجوانان نسوان:

اکثريت اين دختران به دليل رابطه نامشروع و سپس سرقت و مواد مخدر اينجا هستند

هر چه مي‌گذرد، جرايم مربوط به رابطه نامشروع بيشتر مي‌شود

پيکردوست، مسوول بند مشاوره نوجوانان نسوان درباره‌ي آمار مددجويان به ايسنا مي‌گويد: ما در اين بند حدود 60 مددجو داريم.

وي درباره‌ي آمار روزانه ورود و خروج زندانيان نوجوان بيان مي‌كند: نمي‌توان آمار دقيقي در اين زمينه ارائه داد، گاهي ممکن است 2 تا 3 روز ورودي نداشته باشيم و گاهي ممکن است چند روز متوالي، روزانه 5 الي 6 نفر بيايند.

پيکردوست درباره‌ي اولويت جرايم دختران زير 18 سال مي‌گويد: اکثريت اين دختران به دليل رابطه نامشروع و سپس سرقت و مواد مخدر اينجا هستند، ‌البته 90 درصد کساني که رابطه نامشروع دارند يا معتاد به مواد مخدر هستند يا با مواد دستگير شده‌اند.

وي مي‌افزايد: قبلا جرم مواد مخدر بيشتر بود و اولويت بعدي، سرقت و رابطه نامشروع بود ولي هر چه مي‌گذرد، جرايم مربوط به رابطه نامشروع بيشتر مي‌شود.

مسوول بند مشاوره نوجوانان نسوان درباره‌ي وضعيت صدور حکم زندانيان اين بند مي‌گويد: کساني که وضعيت پرونده‌شان هنوز مشخص نيست، مي‌توانند به قيد وثيقه يا تحت کفالت آزاد شوند تا حکمشان صادر شود، منتها بسياري از خانواده‌ها قادر به گذاشتن وثيقه نيستند.

وي در ادامه مي‌گويد: مدت زماني که طول مي‌کشد تا حکم قطعي براي مددجو صادر شود، بستگي به جرم دارد،‌ چنانچه جرم سبک باشد نهايتا يک ماه طول مي‌کشد، ولي چنانچه قتل و پرونده‌هاي سنگين باشد، ممکن است يکسال هم طول بکشد.

"من و دوستم را به همراه 4 پسر دستگير کردند"

نامش اکرم است، ‌13 سال سن دارد و جرمش رابطه نامشروع است. بيشتر از سنش به نظر مي‌رسد ولي هنگامي که صحبت مي‌کند، همان نوجوان 13 ساله است. مي‌گويد: من و دوستم را با 4 پسر گرفتند، من و دوستم رفته بوديم بيرون، ‌ما را به زور سوار موتور کردند و ما را به خانه‌اي بردند و به ما تجاوز کردند.

در ادامه مي‌گويد: مرا به زور به آن خانه بردند، هر چه به قاضي گفتم، نپذيرفت، چطور مي‌توانم اين مساله را ثابت کنم.

کلماتش را به سختي و ناواضح ادا مي‌کند، ‌اين طور به نظر مي‌رسد که از گفتن اين جملات خجالت‌زده و شرمنده است.

اضافه مي‌كند: خودم به مامورها زنگ زدم که آمدند و ما را دستگير کردند، دوستم و آن 4 نفر تحت سند آزادند ولي من الان 2 سال است که اينجا هستم.

مي‌پرسم قبلا هم اينجا آمده‌اي؟ پاسخ مي‌دهد: يک بار ديگر هم به جرم بدحجابي آمدم.اکرم در مورد خانواده‌اش مي‌گويد: مادرم در بند نسوان زندان مشهد به جرم اعتياد زنداني است، پدرم هم به همراه برادر 5 ساله‌ام در کرمان است، من اينجا ملاقاتي ندارم.

"‌آزاد که بشم مي‌رم خــونه ..."

"ليلا" به لحاظ ظاهر و جثه، کم سن و سال‌تر از بقيه به نظر مي‌رسد. جرمش حمل مواد مخدر است كه حكم آن يک‌سال حبس و 400 هزار تومان جريمه است.

9 ماه است که در زندان است. مي‌گويد: به علت نداشتن پول اين جرم را انجام دادم، مواد را از زن برادرم گرفته‌ام، پدر و مادرم فوت کرده‌اند و من با برادرم زندگي مي‌کردم ولي اکنون او هم به جرم مواد در زندان است.

ادامه مي‌دهد: ‌"خونه بهتره، ‌آزاد که بشم مي‌رم خونه، ديگه فهميدم زندان چه جاييه، ‌ديگه مواد نمي‌فروشم، مي‌رم سرکار، ‌تنبيه شدم ...".

مدير زندان مشهد: آمار برگشت در زير 18 ساله‌ها بسيار کم است

بلوكي، مدير زندان مشهد درباره‌ي بند مشاوره مي‌گويد: بند مشاوره نوجوانان از طريق 2 روانشناس و يک مددکار که روانشناس هم هست، اداره مي‌شود.

بلوكي مي‌افزايد: در حال انجام کارهاي ابتدايي بوده و به دنبال اين هستيم كه يک روان درمان نيز در بند مشغول به کار شود.

وي درباره اجراي حد قصاص و شلاق در بند زير 18 سال مي‌گويد: تاکنون چنين حکمي نداشته‌ايم.

وي درمورد وضعيت پذيرش خانواده‌هاي نوجوانان مي‌گويد: به طور کلي نمي‌توان گفت در خصوص اين گروه سني عدم پذيرش زياد است، به همين دليل آمار برگشت در زير 18 ساله‌ها بسيار کم است.

بلوکي به اين مساله اشاره مي‌کند که زير 18 ساله‌هاي سابقه‌دار نيز در همين جا نگهداري مي‌شوند زيرا جاي ديگري براي نگهداري آن‌ها نداريم.

وي در پايان سوالي قابل تامل مطرح مي‌كند: يك دختر زير 18 سال، چرا بايد جرمي مرتكب شود كه نياز به كانون اصلاح و تربيت باشد؟





















Copyright: gooya.com 2016