خودارضایی: از باورهای فرهنگی تا نگرشهای علمی، مژگان کاهن، راديو زمانه
خودارضایی، یک نمونه از رفتارهای بشری است که قرنها در فرهنگهای گوناگون به عنوان پدیدهای شنیع نگریسته شده و تنها پیشرفتهای علمی دهههای اخیر است که تحولی اساسی در تصویری که از خودارضایی وجود داشته، به وجود آورده است
ساختار روانی و اجتماعی پیچیدهی انسان در تمام ابعاد زندگی او، تأثیراتی بنیادین دارد. رفتارهای جنسی ما نیز تحت تأثیر عواملی گوناگون از جمله باورها، عوامل تربیتی، محدودیتهای اجتماعی و غیره هستند. این عوامل هر چند میتوانند تأثیرات و تحولات مثبتی را در منشهای جنسی ما به وجود بیاورند. ولی همزمان به نوعی این قدرت را نیز دارند که با سرکوبهای شدید این نوع نیازها، در سلامت و بهداشت روانی انسان خدشه وارد کنند.
خوشبختانه ما در عصری زندگی میکنیم که پیشرفت علوم در زمینههای گوناگون مثل پزشکی، علوم اجتماعی و روانشناسی، روشنگریهایی در ارتباط با انسان، نیازها و کارکردهای روانی و فیزیولوژیک او در اختیارمان گذاشته است. به گونهای که بسان روزگاران گذشته، ناچار نیستیم برای درک پدیدهها به باورهای پدرانمان اکتفا کنیم.
خودارضایی، یک نمونه از رفتارهای بشری است که قرنها در فرهنگهای گوناگون به عنوان پدیدهای شنیع نگریسته شده و تنها پیشرفتهای علمی دهههای اخیر است که تحولی اساسی در تصویری که از خودارضایی وجود داشته، به وجود آورده است.
من به عنوان یک روانشناس فارسیزبان، در طی چند سال اخیر به ضرورت پرداختن به این موضوع برای ایرانیها پی بردهام. زیرا نامههای متعددی از هموطنان عزیز و خصوصاً جوانها دریافت میکنم که همگی دال بر تصورات اشتباه و غیرعلمی است که از خودارضایی در جامعهی ما وجود دارد. تصوراتی که تأثیراتی روحی زیادی باقی میگذارند.
متاسفانه بسیاری از سایتها و وبلاگهایی که به زبان فارسی وجود دارند، بر ترویج واستحکام این اطلاعات بیپایه، دامن میزنند. آنها از خودارضایی به عنوان رفتاری که پیامدهای روحی و جسمی جبرانناپذیر به همراه میآورد، یاد میکنند. جالب این است که برای اثبات ادعاهای خود، کوچکترین دلیل علمی ارائه نمیدهند. یا اگر میدهند، بدون ذکر مرجعی معتبر و علمی است.
من در اینجا مناسب دیدم که بحثم را با نگاهی کوتاه به نگرشی که در گذشته در کشورهای غربی از خودارضایی وجود داشته است، آغاز کنم. زیرا شباهتهای زیادی بین این تصورات با باورهایی که در ذهنیت برخی هموطنانمان در مورد خودارضایی وجود دارد، مشاهده میکنم. باشد که آشنایی با این باورها و تحولاتی که با پیشرفت علم در آنها ایجاد شده، بتواند خوانندگان فارسیزبان ما را در این زمینه آگاهی بیشتری بخشد.
بخش اول:
خودارضایی و پزشکان غرب، در قرون گذشته
نکتهای که در رابطه با خودارضایی در تاریخ غرب باید گفت این است که در متون پزشکی قبل از قرن هفدهم، خیلی کم در این ارتباط صحبت میشود. این طور بر میآید که پزشکان در این ارتباط بیشترسکوت میکردند.
در برخی از نوشتهها که از آن زمان به جا مانده است، از آن به عنوان پدیدهای مفید یاد شده است. از جمله گالین۱ که معتقد بود نگه داشتن منی و خارج نکردن آن، میتواند برای سلامتی مضر باشد. به عقیدهی او بشر باید از طریق رابطه با همسرش یا از طریق خودارضایی سعی در آزاد کردن اسپرمهایش بکند.
در قرن شانزدهم حتی مشاهده میکنیم که بعضی از پزشکان خودارضایی را توصیه میکردند. از جمله یک آناتومیست ایتالیایی به نام فالوپ۲ از اهمیت آموزش خودارضایی به جوانها یاد میکند.
از قرن هفدهم به بعد، مشاهده میکنیم که در بسیاری متون خودارضایی به شدت محکوم و از آن به عنوان عامل بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی یاد میشود. تنها تحولات علمی دهههای اخیر است که به این تصورات غلط پایان داده است.
بسیاری از محققین معتقدند که انتشار کتابی به نام «اونانیا» در سال ۱۷۱۵ تأثیر بسزایی در رواج افکار منفی که در چند قرن گذشته نسبت به خودارضایی وجود داشته، گذاشته است۳.
در این کتاب نویسنده عنوان میکند که ضررهای ناشی ازخودارضایی، تمام جسم و روح فرد را فرا میگیرد و او را به سوی مرگ سوق میدهد. از این دوره به بعد میبینیم که پزشکان تا چند قرن خودارضایی را به عنوان عامل بسیاری از بیماریها تصور میکردند. از بیماریهای عصبی گرفته تا بیماریهای جنسی مثل سیفلیس و سرطان و کری و ضعف چشم! و بدین گونه وحشت زیادی در جوانها و نوجوانانی که دست به این کار میزدند، ایجاد میکردند.
پزشک دیگری به نام تیسو۴ (۱۷۲۸) که تأثیر زیادی در نظریات پزشکان زمان خود داشت، معتقد بود که منی، نقش اساسی در عملکرد اساسی ارگانیسم به عهده دارد و به هدر دادن آن، میتواند باعث ضعیف شدن بدن و ایجاد بیماری شود. او نیز مثل بسیاری از پزشکان همعصرش بر این باور بود که این مایع ارزشمند را تنها زمانی باید استفاده کرد که شانسی برای تولید مثل وجود داشته باشد.
فهرست بیماریهایی که به خودارضایی نسبت میدادند، بسیار طولانی است: اختلالات مغزی و عصبی، دیوانگی، جنون، اختلالات استخوانی مثل راشیتیسم، اختلالات سیستم تنفسی نظیر سل، اختلالات قلبی و عروقی، گوارشی و غیره.
دکتر بورژ تا آنجا پیش میرود که چنین میگوید: «تعداد آدمهایی که این عمل زشت به کشتن داده است، از آدمهایی که در اثر جنگ و اپیدمی کشته شدهاند، بسیار بیشتر است.»
دکتر دیگری به نام« دوبای » از او هم فراتر میرود و مدعی میشود که خودارضایی نه تنها خود انسان بلکه نسل بشر را نیز منهدم خواهد کرد۵.
این عقاید در قرن نوزدهم هم بسیار جاری بود. والینگ (۱۹۰۴) عواقب زیر را برای خودارضایی عنوان کرده بود: «از دست دادن حافظه، حواسپرتی، بیتفاوتی به رابطهی جنسی...»
او از قول یک پزشک آلمانی این طور نقل قول میکند: «کسی که خودارضایی میکند، به تدریج قابلیتهای اخلاقی خود را از دست میدهد و ظاهری احمق و زنانه پیدا میکند. همیشه غمگین و دست و پا چلفتی است و از هر گونه فعالیت ذهنی بیزار میشود... در ضمن در حضور دیگران مضطرب است۶.»
در حقیقت اشکال اساسی علم فیزیولوژی در آن قرون ذهنی و نظری بودنش است که دلیل آن نیز این بوده که ابزار شناخت علمی به مفهوم مدرن آن، هنوز وجود نداشته است. به تعبیر «امیل گی ینو۷» اینها تئوریهایی کودکانه بیش نبودهاند که بسیار تحت تأثیر باورهای اخلاقی آن زمان قرار داشتهاند.
در آن دوره کسانی که خودارضایی میکردند، برای جامعه خطرناک محسوب میشدند. «شانون» (۱۹۱۳) تا آنجا پیش میرود که میگوید حتی زوجهایی نیز که ارگان جنسی یکدیگر را لمس میکنند، نتایج و عواقب جسمی و روحی وخیمی در انتظارشان است و زندگیشان تباه میشود.
این نگرش منفی در ارتباط با خودارضایی، عواقب زیادی با خود در بر داشت. زیرا این پزشکان در جهت پیشگیری و درمان آن راههایی نیز پیشنهاد میکردند که هیچ ارتباطی با شغل ایشان نداشته است.
از روشهایی که این پزشکان برای مبارزه با خودارضایی جوانان و نوجوانان ارائه میدادند، میتوان از حبس کردن دستها در کیسه به هنگام خواب و یا بستن حلقهای آهنی به آلت پسران برای جلوگیری از خودارضایی و نعوظ در خواب نام برد.
این حلقهها دارای تیغههای تیزی بودند که چنان چه در خواب به نوجوان حالت تحریک جنسی دست میداد، تماس پوست آلت با تیغههای حلقه او را از حالت نعوظ خارج میکرد.
یا طبق پیشنهاد «وتوری» در هنگام خواب طنابی را از یک سر به آلت و از سر دیگر به گردن فرد وصل میکردند؛ به طوری که در هنگام تحریک جنسی، فشار طناب به آلت به قدری دردآور باشد که نعوظ خاتمه پیدا کند۸.
یکی از مشغولیات ذهنی عمدهی پزشکان قرن ۱۹ این بود که چگونه اشتهای سیریناپذیر جنسی زن را خاموش کنند. «دکتر فیو» در سال ۱۸۸۰ در مورد میل جنسی زن این طور توضیح میدهد:
«مردها باید کاملاً مواظب باشند که تا میتوانند از بیدار شدن امیال جنسی زن جلوگیری کنند و مراقب باشند که در هنگام انجام عمل جنسی، کاری انجام ندهند که این لذتهای شدید در زن بیدار شود.
نباید فراموش کرد که همهی زنهای نجیب هم به طور بالقوه این شهوات بیحد را در خود نهفته دارند و این وظیفهی همسر است که مواظب باشد تا با «نوازشهای خطرناک» این لذایذ را بیدار نکند.۹»
پزشکان دیگر برای مهار کردن این امیال، راههای دیگری نیز پیشنهاد میکردند از جمله: آموزش زن در منفعل بودن، خجالتی و بیدست و پا بودن، استفاده از کمربندهای عفت که آلت تناسلی زن را در خود محبوس میکرد. زیرا به عقیدهی آنها، زن خوب و نجیب زنی بود که از هرگونه میل جنسی عاری باشد.
پزشکی به نام دکتر« گرین» که عضو آکادمی پزشکان نیز بود، برای مبارزه با خودارضایی دختران، در مواردی که کنترل و تنبیههای دیگر کارساز نبود، سوزاندن دهانهی واژن برا ا آهنی که از داغی سرخ شده بود، تجویز میکرد و توصیه میکرد این کار را تا زمانی که انقباضات کلیتوریس و واژن متوقف نشده است، ادامه دهند. اگر تمام این راهها اثر نمیکرد اقدام به بریدن کلیتوریس میکردند۱۰.
یک متخصص امور تربیتی در بلژیک، نیمکتی ارائه داده بود که وقتی شاگرد مدرسهها روی آن مینشستند، دو پایشان از هم با فاصله قرار میگرفت. بدین ترتیب از تماس و مالش دو پای دانشآموز با هم که میتوانست ایجادکننده تحریک جنسی باشد، جلوگیری میکردند۱۱.
یا توصیه میشد بچهها را از یک سری بازیها منع کنند. مثلاً دخترها را از«اسب چوبی متحرک» سوار شدن و پسرها را از سر خوردن روی میلهی راه پلهها۱۲.
با پیشرفت علم پزشکی و سایر حوزههای علمی در قرن اخیر، اثبات رابطه میان خودارضایی و بیماریهای مختلف، دشوارتر شد. از عوامل مهم تردید در باورهایی که در زمینهی استمنا وجود داشت کار تحقیقی وسیع و پردامنهی فردی به نام کینزی (۱۹۴۸) بود.
کینزی و گروهش، با افراد بسیار زیادی در زمینهی زندگی جنسیشان مصاحبه کردند. یکی از نتایج بدست آمده این بود که در آمریکای آن زمان، ٪۹۶ افراد، ارضای جنسی با خودارضایی را تجربه کرده بودند۱۳.
این تحول در دیدگاهها تا جایی میرسد که در فرهنگ پزشکی لاروس منتشرشده در سال ۱۹۷۲ این طور میخوانیم: «خودارضایی چنان در بین آدمها (چه نوجوان، چه شخص بالغ) معمول است که نمیتوان آن را بیماری تلقی کرد۱۴.»
در حالی که در فرهنگ لاروس متعلق به قرن نوزدهم عنوان شده بود که کسانی که خودارضایی میکنند، تمام قدرتهای فکری و بدنی خود را از دست میدهند و مبتلا به انواع و اقسام بیماریها میشوند۱۵.
در این سیر تحول، همان طور که در بخش بعدی خواهیم دید، علم سکسولوژی در سالهای اخیر به جایی رسیده است که از خودارضایی، به عنوان ابزاری برای درمان کسانی که مشکلات جنسی دارند، بهره میجوید.
نباید فراموش کرد که این تحولات نسبتاً جدید است و بیتردید نتیجهی دگرگونیها و پیشرفتهای جوامع غربی در ابعاد گوناگون علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
در بخش دوم این مقاله، به بررسی باورهایی که در بین ما ایرانیها رایج است میپردازیم و سپس دیدگاههای جدید علمی را عنوان خواهیم کرد.
***
بخش دوم:
باورهای ما ایرانیها از خودارضایی و دیدگاههای علمی
من در پایاننامهی دانشگاهیام۱۶ که موضوع آن «تأثیر فرهنگ و مهاجرت در باورهای ما از مسائل جنسی» است، بخشی را به مسئلهی خودارضایی اختصاص دادم. (این رساله که کاری آماری است به مقایسهی سه گروه ایرانیهای ایران، بلژیکیها و ایرانیهای مقیم بلژیک اختصاص دارد.)
فکر میکنم ذکر خلاصهای از نتایج آماری این بخش از رساله مفید باشد:
اكثریت قریب به اتفاق افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را به شدت یك «انحراف اخلاقی» قلمداد میكنند. (٪۸۹ زنان و ٪۷۰ مردان) در صورتی كه گروه «بلژیكیها» به ندرت با چنین نظری موافق هستند. (٪۴.۷)
در مورد «ایرانیان بلژیك» باید گفت كه در بین دو گروه دیگر قرار دارند. یعنی هر چند تعداد كسانی كه در این گروه خودارضایی را انحرافی اخلاقی میدانند به مراتب كمتر از «ایرانیان ایران» است ولی باز به میزان «بلژیكیها» نمیرسد (تفاوت «ایرانیان بلژیك» با دو گروه دیگر معنیدار است.)
مسألهای كه در مورد «ایرانیان ایران» در ارتباط با جواب به این سؤال نظر ما را به خود جلب كرد این است كه اعتقاد و یا عدم اعتقاد مذهبی هیچ تأثیری روی نوع جواب این افراد نداشته است. نكتهای كه نشان میدهد كه این مسأله بیشتر جنبهی فرهنگی دارد تا دینی.
بیشتر از نیمی از افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را برای سلامت روح و روان مضر میدانند (٪۵۴ زنان و ٪۶۰ مردان) در حالی كه این مسأله در بین «بلژیكیها» (٪۱۰ مردان و ٪۵ زنان) و «ایرانیهای بلژیك» (٪۲۵ مردان و ٪۵ زنان) به مراتب كمتر مشاهده میشود.
(نمودار ۱)
نمودار ۱: آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟
نكتهای كه در مورد گروه زنان ایرانی مقیم بلژیك قابل توجه است، درصد تقریبا بالای جواب «نمیدانم» به این سؤال است. (٪۵۲) ( نمودار ۲)
نمودار ۲: آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟
در این باره میتوان دو فرض متفاوت ارائه داد: از یك سو میتوان چنین نتیجه گرفت كه زنان ایرانی بلژیک، باورهای فرهنگ ایران در این مورد را ترك كردهاند؛ ولی هنوز باورهای جامعهی جدید را نپذیرفتهاند.
از سوی دیگر همچنین میتوان فرض كرد که این زنان، به عدم اطلاع كافی خود در این زمینه پی بردهاند. زیرا دادههای فرهنگی در مورد مسألهای که به حوزهی پزشكی و علمی مربوط میشود را كافی نمیدانند.
تفاوتهایی كه بین ایرانیها و بلژیكیها مشاهده میکنیم، حاصل این است كه محیط فرهنگی در حوزه وسیعی از زندگی انسان عمل میكند و در حقیقت رابط بین انسان و واقعیت است.
انعکاس باورهای ما ایرانیان در اینترنت
سایتها و وب لاگهای ایرانی نمونههای خوبی از این باورهای منفی و غلط از خودارضایی هستند. بسیاری از افراد، اینترنت را یک ابزار اطلاعرسانی مدرن تلقی میکنند و برای یافتن پاسخ به سؤالاتشان از آن استفاده میکنند.
ولی با کمال تاسف مشاهده میکنیم که موتورهای جستجو در بر گیرندهی مطالبی نیز هستند که به هیچ وجه سندیت علمی ندارند. بخشی از مطالب فارسی که در سایتها و وبلاگهای ایرانی در مورد خودارضایی مشاهده میکنیم، نوشتههایی هستند که من آنها را«شبهعلمی» میخوانم. در این مقالات نویسنده با استفاده از لغات و اصطلاحات علمی و نام بیماریها اغلب بدون ذکر هیچ مرجعی برای گفتارش، سعی در اثبات عقاید خود دارد.
در اینجا به عنوان نمونه، به بررسی یکی از این مقالات میپردازم:
در مقالهای به نام «خودارضایی و جوانان» خودارضایی به عنوان «انحراف» و در جایی دیگر به به عنوان « بیماری» تلقی میشود و عوارض بیشماری را به آن نسبت میدهد. عوارضی مثل خستگی ضعف چشم، اضطراب، ضعف حافظه و ..
نویسندهی این مطلب به دو سایت انگلیسیزبان رجوع میدهد. در حقیقت یکی از این سایتها (herballove) سایتی تبلیغاتی است که در آن محصولات گیاهی برای بالا بردن توانایی جنسی میفروشند و خود این محصولات نیز به لحاظ علمی تأیید شده نیستند.
باید گفت استفاده از نام یک سایت انگلیسی در جهت این است که خوانندهی ایرانی راحتتر صحت حرفهای نویسنده را بپذیرد. گذاشتن معادل انگلیسی بعضی واژهها نیز در همین جهت است.
در این مطلب با اتکا به گفتههای این سایت تبلیغاتی، نویسنده سعی دارد با ادبیاتی «شبهعلمی» مضر بودن خودارضایی را به اثبات برساند. این گفتمان هیچ نقطهی مشترکی با آن چه در دانشگاههای معتبر جهان عنوان میشود، ندارد.
در جای دیگر، نویسنده این مقاله برای اثبات این که خودارضایی مولد بیماریهای روحی است، به جای رجوع به منابع معتبر روانشناسی، از سایتی که متعلق به یک فرقهی مذهبی است، فاکت میآورد.
بالاخره ما در این مقاله به نام یک پزشک (که البته نویسنده به اشتباه فکر کرده است که روانشناس است!) برمیخوریم که معتقد است خودارضایی بیماری است و باید ترک شود. ولی اشکال بزرگ این استناد این است که این جناب ویکتور پوشه نظراتش به ۸۰ سال پیش بر میگردد.
همان طور که دیدیم علم پزشکی از ۸۰ سال پیش تا کنون تغییرات عمدهای کرده است و نقطه نظرهای کنونی، با دیدگاههایی که پزشکان در آن زمان در ارتباط با خودارضایی داشتند، تفاوتهای زیادی دارد.
متأسفانه نه در این مقاله، نه در مقالات مشابه فارسی که در اینترنت مشاهده میکنیم و سعی در نفی خودارضایی دارند، هیچ استدلال و یا مرجع درست علمی مشاهده نمیکنیم. با این حال باید گفت که خوشبختانه شمار مطالب علمیتر در این زمینه در سایتهای فارسی در حال افزایش است.
در اینجا بهتر دیدم به پرسشهای متداولی که در ذهن بسیاری از ما در مورد خودارضایی وجود دارد، با استفاده از نظرات جدید علمی پاسخ گویم. زیرا معتقدم عدم آگاهی صحیح در این زمینه میتواند مولد عوارض گوناگون روحی چون اضطراب و افسردگی شود.
آیا خودارضایی باعث بیماریهای جسمی و جنسی میشود؟
همان طور که قبلاً هم بیان کردم، تحقیقات متعدد آماری که در این زمینه انجام شده نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق انسانها این عمل را انجام میدهند و اگر این فرضیههای قرن هجدهم صحت داشت، درصد افرادی که مبتلا به بیماریهای کوری و کری و غیره بودند، بسیار بیش از اینها بود.
دانشمندان قرن حاضر، نه تنها هیچ رابطهای بین بیماریهای جسمی و خودارضایی پیدا نکردهاند، بلکه آخرین تحقیقات مرکز اپیدمیولوژی سرطان در استرالیا، نشان داده است که خودارضایی باعث کاهش ریسک ابتلا به سرطان پروستات میشود.
گراهام ژیل یکی از از مسئولین این تحقیق عنوان میکند که انزال مداوم، مانع جمع شدن اسپرم در کانالهای پروستات میشود. او یادآور میشود طبق آن چه پژوهشها نشان دادهاند، ماندن زیاد اسپرم در کانالهای پروستات، میتواند یکی از فاکتورهای سرطانزا باشد۱۷.
یکی دیگر از نکاتی که در بعضی سایتهای ایرانی مشاهده میکنیم این تصور است که خودارضایی باعث انزال زودرس میشود. در صورتی که به گفتهی روانشناسان و سکسولوگها، خودارضایی را میتوان نوعی «خودآموزی جنسی» تلقی کرد.
یکی از تکنیکهایی که در سکسدرمانی برای مبارزه با انزال زودرس پیشنهاد میشود، سعی در تحریک جنسی از طریق خودارضایی است. در حقیقت در این روش به فرد توصیه میشود که در لحظهی نزدیک شدن انزال، موقتاً خودارضایی را متوقف کند و بعد از چند لحظه که هیجان جنسی کاهش یافت، دوباره به این کار بپردازد. در حقیقت با این تمرین فرد یاد میگیرد که زمان نعوظ را طولانیتر کند.
به گفتهی دکتر«میشل سر۱۸» سکسولوگ فرانسوی، گاهی شاهد این میشویم که نوجوان یا جوانی که هنوز تجربهی جنسی ندارد، خودارضایی را در جهت انزالی خیلی سریع انجام دهد که هدفش تنها کاهش سریع فشار جنسی است.
او عنوان میکند که زمانی که خودارضایی تنها با هدف انزالی شتابزده باشد و فرد زمان کافی را برای لذت جنسی برای خود قائل نشود، ممکن است به این انزال سریع عادت کند و در روابط جنسیاش هم دچار انزال زودرس شود. در حالی که اگر خودارضایی بدون احساس گناه و در آرامش و با زمان کافی انجام شود، نه تنها باعث ایجاد مشکل انزال زودرس نمیشود، بلکه زمان نعوظ را نیز میتواند افزایش دهد.
خودارضایی و مشکلات روحی
یکی از تصورات غلطی که در مورد خودارضایی وجود دارد و انعکاس آن را در بخشهای فارسیزبان اینترنت نیز میبینیم، این است که خودارضایی باعث انواع و اقسام بیماریهای روحی، کم شدن ضریب هوش و غیره میشود.
این در صورتی است که روانشناسان و سکسولوگها، درست به عکس این موضوع دست یافتهاند. آنها معتقدند که خودارضایی نقش مهمی در سلامت روان افراد میتواند بازی کند. نکتهای که روانشناسان بر آن تأیید دارند، ضرورت دادن اطلاعات درست در این زمینه، خصوصاً به نوجوانان است.
در حقیقت تمام تصورات منفی و گناهآلودی که فرد در مورد خودارضایی دارد، میتواند مولد اضطراب و افسردگی و از دست دادن اعتماد به نفس باشد. زیرا هر بار که برای تسکین نیازهای جنسیاش به خودارضایی رو میآورد، تمام آن باورهای نادرست در ذهنش بیدار میشود و حس از خود بیزاری را در او بیدار میکند.
احساس این که در حال ضربه زدن به جسم و روانش است، باعث میشود اضطرابی عمیق بر او چیره شود. در حالی که اطلاعات درست میتواند این تجربه را تبدیل به تجربهای مثبت و بارور کند.
یکی از بزرگترین عملکردهای خودارضایی این است که به فرد کمک میکند بدن خود را بشناسد و کشف کند که چگونه میتواند تجربهی لذت را از طریق بدنش به دست بیاورد. در حقیقت این تجربه درتحول رابطهی جنسی فرد با زوجش نیز میتواند بسیار مؤثر باشد. زیرا او این توانایی را مییابد که طرف مقابل را به سمت نوازشها و حرکاتی که برایش لذتآور هستند، هدایت کند.
طبق آن چه تجربهی سکسولوگها به ما میآموزد، بسیاری از زنانی که دچار سردمزاجی و یا فقدان ارگاسم هستند، کسانی هستند که همیشه از خودارضایی امتناع کردهاند. به عقیدهی «ژرارد لولا۱۹» سکسولوگ فرانسوی، بین عدم آشنایی زن با بدنش و عدم توانایی لذت بردن او از رابطهی جنسی، ارتباط مستقیم وجود دارد.
خصوصا در جوامع سنتی که به زن اغلب نقشی منفعل عطا شده است و اساسا لذت جنسی را پدیدهای مردانه تلقی کردهاند، تعداد بیشماری از زنها هیچ گاه سعی در شناخت بدن خود به عنوان منشا کسب لذت نمیکنند.
اضافه بر آن شرایطی که اغلب این زنها در آن اولین رابطهی جنسی خود را تجربه میکنند، عدم آگاهی مرد در چگونگی برانگیختن و ارضای امیال جنسی زن و نیز ناآشنا بودن خود زن نسبت به امیال جنسیاش، در خیلی از موارد این تجربه را تبدیل به تجربهای مشمئزکننده و دردناک میکند. به خاطر همین است که در سکسدرمانی به زنانی که دچار سرد مزاجی و سایر مشکلات جنسی هستند، تمرین خودارضایی تجویز میشود.
در نوجوانان نیز این «آشنایی با بدن» یکی از مهمترین عملکردهای خودارضایی است. زیرا زندگی جنسی نوجوان، از شناخت بدنش شروع میشود. کشف آلت جنسی به وسیلهی خودارضایی برای نوجوان احساسات متناقضی را به وجود میآورد.
احتمال این میرود که این تجربهی «کشف خود» برای او با احساس شرم و گناه همراه باشد. البته باید گفت عامل این مسأله بیشتر فاکتورهای اجتماعی - فرهنگی هستند تا تحولات درونی او. این مسأله خصوصا برای دخترها صدق میکند. حتی در جامعهی غرب نیز پسرها از دخترها خیلی راحتتر از خودارضایی سخن میگویند.
نقش دیگری که خودارضایی برای نوجوان دارد این است که به او اجازه میدهد تغییراتی را که در بدنش ایجاد میشود، بهتر بتواند کنترل کند. زیرا نباید فراموش کرد که خود این که بدن نوجوان در حال رشد و تغییر مداوم است، میتواند برای او مولد اضطرابهای زیادی باشد. چرا که تمام تعریفهایی که از خود تا کنون داشته است، دگرگون میشوند.
بدین ترتیب خویش را با «خود دیگری» مواجه میبیند که به سختی برایش آشنا مینماید. حسهایی درش بیدار میشوند که برایش تازگی دارند. این که نوجوان بتواند این «بدن جدید» را به عنوان «منشاء لذت» تجربه کند و نه «مبداء گناه» به او اجازه میدهد که اعتماد به نفسی را در خودش گسترش دهد.
این اطمینان بیشتر به خود، به او یاری میدهد که در حوزههای دیگر زندگی با جرأت بیشتری خودش را تجربه کند.
نکتهی مهمی که باید به پدر و مادرها تذکر داد، احترام به حریم خصوصی نوجوان است. زیرا که آنها به این فضا برای رشد روانیشان احتیاج مبرم دارند.
در بعضی از سایتهای ایرانی مشاهده کردم که خودارضایی را به عنوان عامل غرق شدن در اوهام و دور شدن از واقعیت ذکر میکنند. نکتهی مهمی که در اینجا لازم است تذکر دهیم این است که تخیلات جنسی را باید از« هذیان» و «توهم» که از عوارض بعضی بیماریهای روحی است، متمایز کرد.
تخیلات جنسی در انسان امری طبیعی است که نقش آمادهسازی او را برای رابطهی جنسی و همین طور برآورده کردن یک سری از نیازهای دیگر، بر عهده دارد. متاسفانه در اینجا فرصت زیادی برای پرداختن به آن نداریم و برای همین به وقتی دیگر موکولش میکنیم.
سؤال دیگری که من در بین ایمیلهایی که دریافت میکنم به آن برخورد کردهام، این است که آیا خودارضایی در کسانی که مجرد نیستند، غیرعادی و نشانی از بیماری جنسی فرد نیست؟
پاسخ من هر چند ممکن است تعجب یک عده را برانگیزد؛ اما باید عنوان کنم که در بعضی افراد، رابطهی جنسی با فرد دیگر به هیچ وجه نفیکنندهی خودارضایی نیست. خودارضایی میتواند برای فرد جنبههای دیگری از لذت جنسی را به همراه بیاورد و در بعضی موارد و پریودها که نیاز جنسی طرفین با هم هماهنگ نیستند، میتواند به ارضای کاملتر نیازهای جنسی شخص کمک کند.
پرسش معمول دیگری که با آن مواجهیم این است که آیا هنجار خاصی برای دفعات خودارضایی وجود دارد؟ آیا خودارضایی میتواند تبدیل به یک اعتیاد شود؟
باید بگویم که فاکتورهای زیادی در کمیت خودارضایی دخالت دارند. از جمله سن، مجرد یا متأهل بودن، وضع روحی و...
در نوجوانها و جوانها، تعداد دفعات خودارضایی بیشتر است و این تصور غلط است که تکرار خودارضایی باعث اعتیاد به آن میشود. به گفتهی سکسولوگها اصطلاح «اعتیاد به خودارضایی» اشتباه است. باید گفت در افرادی که خودارضایی بارها و بارها در روز تکرار میشود، این نه نشان اعتیاد به آن، بلکه نشان این است که فرد از مشکل روحی دیگری رنج میبرد که خودارضایی تنها نمودی از آن است.
مثال بارز آن افرادی است که مبتلا به بیماری «وسواس تکانهای» (obsessive - compulsive disorer) هستند. این بیماری میتواند با نشانههای متفاوتی در فرد خود را به نمایش بگذارد. مثلاً در روز دهها بار دستانش را بشوید و یا فکری مزاحم مدام به ذهنش هجوم بیاورد و یا بارها در روز به خودارضایی دست زند.
راه درمان (بر خلاف تصورات موجود در بین ما ایرانیان) این نیست که فرد آلتش را با آب سرد بشوید یا از تنها بودن احتراز کند. به عبارتی دیگر سعی در کاهش دفعات خودارضایی، به هیچ وجه کمکی به درمان ناراحتی اصلی فرد که از جای دیگری نشات میگیرد، نمیکند.
در این موارد، به افراد توصیه میشود که به روانشناس مراجعه کنند. زیرا رواندرمانی میتواند مشخص کند که خودارضایی در چنین حالتی اضطرابی اساسیتر را در خود پنهان کرده است.
شخص با عمیقتر شدن در مسائل درونی و محیطی و به یاری روانشناس، قادر خواهد بود تا ریشههای اصلی این اضطرابها را کشف کند. در این صورت با تخفیف مشکلات روحی، خودارضایی مکرر نیز که تنها عارضهای از این مشکل روحی هست، کاهش خواهد یافت.
ولی این موارد محدود هستند و همان طور که به تفصیل مسأله را بررسی کردیم، خودارضایی بخشی از زندگی جنسی اکثریت قریب به اتفاق انسانهاست.
در انتها لازم است بگویم برای درک بیشتر سکسوآلیتهی انسان، لازم است به ابعاد دیگر آن نیز پرداخته شود. پرداختن به این ابعاد را به مطالبی که در آینده خواهم نوشت موکول میکنم.
مژگان کاهن، روانشناس
[email protected]
۱- Oeuvres anatomiques, physiologiques et medicales de GALIEN :ch . DAREMBERG ; Paris 1856
۲- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,PUF BRUXELLES , 1984
۳- همان P 49
۴- D , DUCHE , Histore de l’onanisme,p 28 , PUF , 1994
۵- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,P13,PUF BRUXELLES , 1984
۶- همان،p 67
۷- E.GUYENOT : Les sciences de la vie aux 17e et 18e siècles, L’idée d’évolution, Paris 1941, p161
۸- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,,PUB, BRUXELLES , 1984, P 43
۹- Michel DE MONTAIGNE, Essais, Garnier.
۱۰- D , DUCHE , Histore de l’onanisme,p 28 , PUF , 1994 , P 51
۱۱- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, PUB, BRUXELLES , 1984, P 25
۱۲- M . FRIDLAN, De l’education physiue de l’homme , PARIS 1815 , p412
۱۳- Kinsey , Sexual behavior in the human 1948
۱۴- J STENGERS , A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,PUB , BRUXELLES , 1984,P179
۱۵- Grand dictionnaire universel du 19e siècle, t .X, Paris,1873, pp.1320-1322 .
۱۶- خلاصه ای از این کار تحقیقی در سایت گویا نیوز منتشر شده است
۱۷- British jornal of urologie international ,vol 91, p 211
۱۸- http://www.sexoconseil.com
۱۹- G.LELEU, Le traité des caresses, poche 2003