سه شنبه 10 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تراژدی سينمای كمدی ايران، همشهری

كمدي يكي از ژانر‌‌هاي مهم سينماست كه قدمت آن به ابتداي تولد سينما بازمي‌گردد.

ژانري كه خيلي زود قواعد خود را يافت، از كمدي‌هاي مك سنت گرفته تا ظهور نابغه‌هايي چون چاپلين و باستر كيتون كه به اين‌گونه سينمايي، ارزش و اهميت بخشيدند. سينماي كمدي ايران اما از همان ابتدا با توجه به قواعد ژانر، سراغ عناصري غيرسينمايي رفت. به همين دليل صفت فيلم‌هاي خنده دار بيشتر مناسب اين كارها بود تا آثار كمدي؛ فيلم‌هايي كه از سنت نمايش‌هاي رو حوضي تبعيت مي‌كردند، شوخي‌ها اغلب كلامي بودند و براي خنداندن تماشاگر معمولا از هر روشي استفاده مي‌شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




تماشاگر هم با همين فيلم‌ها انس گرفته بود و به همين دليل با فيلم‌هايي كه از قاعده رو حوضي تبعيت نمي‌كردند، ارتباطي برقرار نمي‌كرد. اينگونه بود كه «سه ديوانه» با وجود بهره‌گرفتن از گروه محبوب سه‌‌تايي‌‌ها (گرشا، سپهر نيا، متوسلاني) چون جنس شوخي‌هايش مبتني بر قواعد فيلمفارسي نبود، در گيشه شكست ‌خورد. در سال‌هاي پس از انقلاب سينماي ايران رنگ تحول به‌خود گرفت. «خانه آقاي حقدوست» به‌عنوان اولين كمدي سينماي پس از انقلاب، اثري صامت بود كه كاملا براساس قواعد ژانر ساخته شده بود، هر چند در سال‌هاي بعد باز هم سينماي ايران براي خنداندن تماشاگر به سراغ فرمول‌هاي قديمي رفت، تا اينكه مهرجويي در ميانه دهه 60، «اجاره ‌نشين‌‌‌ها» را ساخت؛

اولين كمدي هوشمندانه سينماي ايران كه تماشاگراني پرتعداد يافت و مشخص شد كه مي‌شود از قواعد ژانر بهره گرفت و با مخاطب ارتباط برقرار كرد. در سال‌هاي بعد شاهد كوشش‌هايي از سوي فيلمسازاني چون يدالله صمدي، ابوالحسن داوودي، محمد رضا هنرمند و كمال تبريزي بوديم، كه كمدي‌‌هاي شاخصي را برايمان به ارمغان آورد. حالا اما چند سالي است كه در غياب چهره‌هاي شاخص اين ژانر، سينماي كمدي ايران در جاده ابتذال گام بر‌مي دارد؛ فيلم‌هايي كه براي خنداندن تماشاگر از هر روشي استفاده مي‌كنند.

سينماي كمدي ايران اين روزها مسيري قهقرايي را در پيش گرفته است و فيلم‌هايي كه روي پرده‌‌‌اند، نمونه‌هاي خوبي براي سينماي كمدي محسوب نمي‌شوند.

آرش معيريان با اشاره به اينكه در سال‌هاي 82 و 83 ، يعني در مقطعي كه سينماي ايران به‌دنبال كمدي نمي‌فت و تماشاگر با كمدي ارتباط زيادي برقرار نمي‌كرد، به سراغ ساخت دو فيلم طنز «كما» و «شارلاتان» رفته مي‌گويد: من ادعا نمي‌كنم كه «كما»، «شارلاتان» و «چپ دست» جزو بهترين‌هاي سينماي كمدي ايران هستند اما فكر مي‌كنم تماشاگر تفاوت آن جنس كمدي را با كمدي فعلي تشخيص مي‌دهد و براي آن جنس كمدي اهميت قائل مي‌شود. من سينما را با كمدي شروع كردم، در مقطعي كه شايد كمتر فيلمسازي تمايل به ساخت فيلم در اين ژانر داشت، اما امروزه به‌دليل رونق گيشه، كارگردان‌ها از اجتماعي ساز تا اكشن ساز كه شايد در گذشته حتي با اكراه كمدي مي‌ديدند، كمدي‌ساز شده‌‌‌‌اند. امروزه بيش از آنكه قاعده كميك رعايت شود، با هجو شبيه مبتذل و لودگي در هر پلان قرار است تماشاگر بخندد.

سعيد اسدي نيز كه كارگرداني فيلم كمدي «مهمان» را در كارنامه دارد، معتقد است كه امروزه چيزي با عنوان سينماي كمدي نداريم و مي‌گويد: شما هنوز هم مي‌توانيد با «روشنايي‌هاي شهر» و «عصر جديد» چاپلين بخنديد اما امروزه هيچ فيلم صامتي نمي‌تواند شما را بخنداند، يعني همه كمدي‌ها لفظي شده اند. متأسفانه امروزه سينماي كمدي ما دنباله‌روي تلويزيون شده است يعني برعكس اتفاقي كه در همه دنيا رخ مي‌دهد. فيلم‌هاي كمدي ايراني در نازل‌ترين سطح ممكن ساخته شده و به‌طور واضح به شعور مخاطب توهين مي‌كنند. سينماي كمدي ما امروزه تنها تصويري از لودگي ارائه مي‌دهد و متأسفانه هيچ كس هم پاسخگوي وضعيت موجود نيست. چرا بعضي فيلم‌هاي ارزشمند براي چند سال توقيف مي‌شوند و در عوض فيلم‌هاي سخيف به راحتي روي اكران مي‌روند؟

ابراهيم وحيد‌زاده كه ساخت چند فيلم كمدي را در كارنامه دارد در اين مورد توجه به دو نكته را ضروري مي‌داند. او مي‌گويد: وقتي فيلمي مورد اقبال مخاطب قرار مي‌گيرد، يعني تماشاگر در ايجاد و بقاي چنين سينمايي دخيل است در اين شرايط اصلا مهم نيست كه من و شما از آن فيلم‌ها احساس رضايت نكنيم و آن را متعلق به سينماي ناب ندانيم. در اين شرايط به جاي محكوم كردن فيلمساز بهتر است به بالا بردن بينش مخاطب كمك كنيم.

نكته ديگر اينكه، آيا وقتي فيلم با ارزشي با صرف وقت و هزينه ساخته مي‌شود ما از آن فيلم حمايت و قدرداني مي‌كنيم؟ اين روزها فيلم خوب و بد همه در يك سطح قرار مي‌گيرند با اين وضعيت يك فيلم سردستي طرفدار بيشتري پيدا مي‌كند و آنهايي كه به‌دنبال كار فرهيخته مي‌روند آدم‌هاي ناداني به حساب مي‌آيند. پس اگر ما توانستيم به فيلم‌هاي با‌ارزش بها بدهيم و بينش تماشاگر را بالا ببريم آن وقت مي‌توانيم به اين سينما اميدوار شويم.

غيبت بزرگان

در دهه 60 و اوايل دهه 70 شاهد ساخت كمدي‌هايي سالم و استاندارد بوديم كه با مخاطب هم ارتباط برقرار مي‌كردند. اما كارگردانان تواناي سينماي كمدي ايران، در اين سال‌ها كه كمدي‌سازي رونق يافته، حضوري در اين عرصه ندارند. حال اين سؤال پيش مي‌آيد كه غيبت كمدي سازان توانا حاصل چه شرايطي است؟

اسدي معتقد است آنچه امروزه به‌عنوان كمدي به مخاطب ارائه مي‌شود، هيچ نشاني از كمدي واقعي ندارد و طبعا كمدي‌سازان توانا نيز علاقه‌اي به كار در اين شرايط ندارند. او مي‌گويد: متأسفانه سينما‌دارها و تهيه‌‌كنندگاني كه شاهرگ سينما را در دست دارند، آنچه امروزه در سينماها مي‌بينيم را به‌عنوان كمدي به مردم ارائه مي‌كنند و آن وقت بقيه كارگردان‌ها متهم مي‌شوند به اينكه آنچه مي‌خواهند بسازند را مردم دوست ندارند.

وحيد‌زاده اما معتقد است تقريبا همه كساني كه در سال‌هاي دور كمدي مي‌ساختند، امروزه نيز فعالند ولي ترجيح مي‌دهند در ژانر‌‌هاي ديگر فعاليت كنند. او مي‌گويد: اين روزها تعداد كمدي‌سازان زياد شده چون جامعه به آن نياز دارد. بعضي از فيلم‌سازان نيز حتي اگر صلاحيت كار كمدي را نداشته باشند بي‌توجه به وجه فرهنگي ماجرا، به سراغ فيلم‌سازي در اين ژانر مي‌روند. در هر دوره‌اي تماشاگر به يك گونه اقبال بيشتري نشان مي‌دهد و به‌دنبال آن كپي‌سازي‌ شروع مي‌شود تا زماني كه اقبال جامعه برگردد و رويه تازه‌اي آغاز شود.
معيريان نيز با تاييد اين نكته مي‌گويد: در دهه 60 اگر چه تعداد كمدي‌ها كم بود اما همين تعداد كم داراي صداقتي در روايت بود كه هنوز هم تماشاي اين فيلم‌ها را شيرين مي‌كند.

«مردي كه موش شد» در دهه 60 بدون استفاده ابزاري از موضوعات عاشقانه و در فضاي مميزي سخت آن دوره، كمدي موفقي بود. «ماموريت» و «اجاره نشين‌‌ها» نمونه‌هاي خوب ديگري هستند. به‌نظر مي‌رسد هر چه مميزي‌ها بيشتر باشد، كار هنرمندانه بيشتر موفق است. در دهه 80 اما كمدي‌ها فقط حول مسائل عاشقانه است. تنها خنداندن مهم نيست بلكه بايد تفكر و درايتي پشت يك اثر كميك باشد؛ مثل كمدي چاپلين يا برادران ماركس. در تعريف طنز آمده كه خنداندن به قصد اشاعه يك تفكر اخلاقي است و نه فقط خنديدن. هجو هم تمسخر به قصد انتقاد است اما امروزه فقط تمسخر را بدون هيچ انتقادي مي‌بينيم.

تنزل سليقه مخاطب

برخي از فيلم‌هايي كه به‌عنوان كمدي ساخته مي‌شوند تقريبا هيچ نشاني از قواعد اين ژانر را انعكاس نمي‌دهند و بعضا با دستاويز قرار دادن شوخي‌هاي سخيف و سطح پايين، در پي خنداندن تماشاگر هستند. آيا سليقه تماشاگر ايراني كه به هر حال از اين فيلم‌ها استقبال مي‌كند، تنزل يافته است؟

به اعتقاد وحيد‌زاده اين روزها قشر روشنفكر و تحصيل‌كرده جامعه رغبت كمتري به سينما رفتن دارند. او مي‌گويد: روشنفكرها با سينما قهرند چون سينماي امروز، حرف دل آنها نيست. باقيمانده آنهايي هستند كه در ميان تفريح‌هاي موجود، سينما رفتن را انتخاب مي‌كنند. تا زماني كه شرايط براي تبديل شدن سينما به تفريح عامه مردم مهيا نباشد، وضع به همين منوال است. سينما روايت به اضافه سرگرمي است، اما امروزه فقط وجه سرگرم‌كننده آن باقي مانده است.

معيريان اما با تنزل سطح سليقه مخاطب موافق نيست و معتقد است وقتي نمونه‌هاي بهتري موجود نيست و تنها موجودي ما همين است، تماشاگر به خاطر نياز روحي- رواني خود، از اين فيلم‌ها استقبال مي‌كند. او مي‌گويد: مطمئن باشيد اگر فيلم‌هايي مثل «مارمولك»، «كما» يا «مكس» در سال 87 اكران مي‌شدند، به فروشي بالاي 2 ميليارد دست پيدا مي‌كردند. فراموش نكنيد كه امروزه تعداد تماشاگر سينما بسيار كم شده است.
اسدي نيز تنزل سطح سليقه مخاطب را در اين شرايط امري گريز‌ناپذير دانسته و مي‌گويد: وقتي شما عادت كنيد كه در رستوران‌ها غذاهاي چرب و شور و... بخوريد ديگر نمي‌توانيد گياهخوار شويد. وظيفه هنرمند و جامعه هنري اين است كه غذاي خوب به مردم بدهند و براي بالا بردن سطح شعور مخاطب تلاش كنند ولي متأسفانه اين اتفاق نمي‌افتد.

سهم طنزهاي شبانه

عده‌اي معتقدند طنزهاي شبانه تلويزيون در نزول سطح كيفي سينماي كمدي ايران سهم مؤثري داشته است.

اسدي با اشاره به اينكه اين روزها سينما دنباله‌روي تلويزيون شده است در اين باره معتقد است: ساده‌ترين راه اين است كه شما بازيگر تلويزيوني را كه مردم دوست دارند به سينما بياوريد و همان كارهايي كه در تلويزيون انجام مي‌دهد را از او بخواهيد. ديگر اينكه ما اصلا
درام نويس و كمدي نويس قوي نداريم. براي يك كشور با 70 ميليون جمعيت واقعا جاي تأسف است كه يك نفر همه كمدي‌ها را بازنويسي كند.

معيريان اما مي‌‌گويد ما نبايد ديدگاه انتقادي به طنز تلويزيوني داشته باشيم و ادامه مي‌دهد: تلويزيون مخاطب عام دارد و مجبور است جميع سليقه‌ها را در نظر بگيرد، مثل فروشنده‌ بازاري كه بايد براي همه سليقه‌ها جنس جور كند و اجناسي از كيفيت پايين تا بالا دارد. اما در سينما سليقه محدود مي‌شود هر چند كه طنز تلويزيوني چون مورد استقبال مخاطب قرار مي‌گيرد، فيلمسازان سينمايي را گمراه مي‌كند. آنها كپي برداري مي‌كنند و در 90 دقيقه فيلمي با همان مشخصات طنزهاي شبانه مي‌سازند غافل از اينكه پرسوناژهاي طناز تلويزيوني هميشه هم در سينما مورد استقبال قرار نمي‌گيرند. براي ترجمه طنز در سينما بايد از قواعد آن در سينماي كميك استفاده كنيم.

وحيد‌زاده نيز معتقد است هر كاري نياز به صرف وقت و هزينه مناسب دارد تا به شكل مطلوبي در بيايد. او مي‌گويد: وقتي كار به جايي مي‌رسد كه يك قسمت از يك سريال، از صبح تا شب ساخته شده و روي آنتن مي‌رود، نازل شدن سطح سليقه تماشاگر طبيعي است.

اعتلاي ژانر كمدي

در شرايط حاضر، راهكار اعتلاي ژانر كمدي در سينماي ايران چيست؟
معيريان توجه به اين نكته كه كمدي ژانر سهل و ممتنعي نيست را يكي از راهكارها دانسته و مي‌گويد: وقتي تماشاگر به تماشاي فيلم كمدي مي‌نشيند و مي‌خندد نبايد فكر كند كه اين فيلم با خنده ساخته شده است بلكه بايد بداند كارگردان تلاش زيادي براي خنداندن او كرده است. ژانر كمدي به شدت اسلوب‌پذير است و ادبيات سينمايي خودش را مي‌خواهد كه بدون مطالعه، فيلم ديدن و تحقيق، به سرانجام خوبي نمي‌رسد.

وحيد‌زاده نيز حمايت بيشتر از فيلم‌سازاني كه فيلم‌هاي باارزشي در كارنامه دارند و فراهم كردن شرايط مطلوب براي ادامه كار آنها را يكي از راهكارهاي موجود مي‌داند و مي‌گويد: با اين كار به بالا بردن سطح آگاهي، بينش و سليقه تماشاگر كمك مي‌كنيم. با اين روند تماشاگر مي‌تواند فيلم بهتري ببيند، از تماشاي آن لذت ببرد و نكات تازه‌اي هم بياموزد.
اسدي نيز معتقد است ما اول بايد معني كمدي را بفهميم.

او مي‌گويد: كمدي اين نيست كه ما با لودگي تماشاگر را بخندانيم. كمدي بايد در شرايط جدي با وقايع جدي بتواند باعث خنده تماشاگر شود. كمدي بايد باورپذير باشد. متأسفانه تعاريفي كه از انواع گونه‌هاي سينمايي در كشور ما ارائه مي‌شود غلط است. هر فيلمي كه مي‌سازيم اگر شريف و جدي باشد و نشاني از لودگي در آن نباشد مي‌تواند موفق شود.





















Copyright: gooya.com 2016