بخوانید!
13 مرداد » تحریم دو سالانه کاریکاتور حرکت سیاسی نیست، ایلنا
13 مرداد » انتقاد شدید حسین پاینده از وضعیت نقد ادبی در ایران، مهر 13 مرداد » آرنولد شوارتزينگر سال آينده در پروژه «دروغ هاي حقيقي2»، اعتماد 13 مرداد » چگونه صد ميليون زن در جهان ناپديد شدند، اعتماد 12 مرداد » از آقای ابطحی ما باور نخواهيم کرد تا نظر يک کارشناس درباره بازداشتگاه استاندارد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتقاد شدید حسین پاینده از وضعیت نقد ادبی در ایران، مهرحسین پاینده در جلسه نقد کتاب "نظریه های نقد ادبی"گفت:اگر ما دهها کتاب نقد ادبی پیش از این داشتیم پس چرا وضع نقد ادبی ما اینگونه بد است و هر کسی به خود اجازه می دهد نام منتقد ادبی بر خود بگذارد. به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد بررسی "نظریه های نقد ادبی معاصر" که سی امین نشست سخن ماه از سری نشستهای کانون ادبیات ایران بود روز یکشنبه 11 مرداد در تالار بتهوون خانه هنرمندان برگزار شد. در این جلسه دکتر بهمن نامور مطلق، دکتر حسین پاینده و محمدرضا گودرزی حضور داشتند. پاینده در این نشست با بیان اینکه سالها مشغول بررسی کتابها و منابع نظریه و نقد ادبی، تالیف یا ترجمه ها بوده است گفت : من متوجه شدهام که وضعیت نامناسبی از نظر نظریه و نقد ادبی در کشور ما وجود دارد. وی افزود: نمی دانم بسیاری از این کتابها را با چه ملاکی ترجمه کرده اند که بسیار هم پراکنده هستند. چرا که هر کتابی به درد ما نمی خورد. کتابهایی که طرف دیگر دنیا برای رفع نیازهای خودشان منتشر می کنند حتما از منطق خاصی پیروی میکند و این منطق لزوما با دیدگاههای ما منطبق نیست. یافتن منابعی که گرههای ما را در نقد ادبی باز کند بسیار دشوار است. این استاد دانشگاه به ترجمه های الکن، نارسا و نا فهمیدنی اشاره کرد و یادآور شد : اکثر کتابها ارزشمند هستند اما مترجم نتوانسته آن را خوب در بیاورد.این مجموعه("نظریه های نقد ادبی") با این هدف طراحی شد که بهترین منابع گزینش شود.این 8 جلد کتاب به نظر من این فضای خالی را تا حدودی پر کرده است. به عبارتی یگانه مجموعه نقد ادبی در کشور ماست و با هدفگیری خاص برای رفع نیاز های ما طراحی شده است. پاینده در ادامه با اشاره به نوشته های مطبوعات آنها را "کامنت" یا نظرهای شخصی خواند که به جای نقد از آن یاد می شود. وی نقد ادبی را مبتنی بر نظریه دانست و گفت: نقد ادبی حوزه ای از دانش است.علوم انسانی هم قواعدی دارد. من بسیاری از متون را به نام نقدی بر کتاب در مطبوعات می خوانم که صرفا نظر شخصی و گاهی تعریف و تمجید الکی یا محکوم کردنهای بیدلیل است. مشابه آن را در نقد برنامه های تلویزیون هم شاهد بودیم. اینها ایرادی ندارد اما نقد ادبی نیست. پاینده سپس عنوان کرد: این 8جلد کتاب به عنوان گامی برای رفع این مشکلات به چاپ رسیده است که ما بتوانیم منتقد حرفه ای داشته باشیم. اگر ما از راه مطالعه نظام مند که فقط نقد ادبی آن را امکانپذیر می کند ادبیات خودمان را هم بتوانیم خوب به جهان بشناسانیم چه بسا چشم اندازهایی از تحول وضعیت فعلی در مورد جایگاه ادبیات ایران در عرصه جهانی هم در برابر ما قرار بگیرد. این مترجم با اشاره به اینکه این مجموعه تالیف و ترجمه بوده، افزود: این کتاب دردانشگاههای انگلیس و آمریکا تدریس می شود و با هدف مشخصی نوشته شده که عبارت است ازروشنگویی، اجتناب از پیچیدگی و هدایت عملی کسی که می خواهد نقد ادبی را یاد بگیرد. تئوریها بسیار روشن اند و 9 نظریه شامل جدیدترین آنها در این مجموعه به روشنی توضیح داده شده است. در پایان هر فصل نیز پرسشها و سپس نقد عملی وجود دارد که این نقد عملی در سرتاسر کتاب از یک رمان واحد "گتسبی بزرگ" اثر جاودانه فیتز جرالد است. وی اضافه کرد : ما کتابی در اختیار خواننده گذاشته ایم که در عین سادگی از مبتذل کردن بحثها پرهیز کرده و جداً نمونه های تئوری شامل نمونه های عملی نیز هست. پاینده در ادامه سخنان خود گفت: هنوز در دانشگاههای ما کتابی برای نقد ادبی تدریس می شود که استاد زبیان فارسی نیم قرن پیش آن را نوشته است و اکنون این کتاب که رساله این استاد محترم در دانشگاه تهران بوده پاسخگوی نیازهای ما نیست. وی سپس به بررسی فصلی از این کتاب با عنوان نقد روانکاوانه پرداخت و به تاثیرنظریه روانکاوانه از سال 1900 در هنر اشاره کرد و گفت : این نظریه در آثار سورئال بسیار تاثیر داشته است. ساده نویسی به ساده انگاری تبدیل شده است دکتر بهمن نامور مطلق دومین منتقد این جلسه بود که سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: جامعه ما حقیقتا به این کار نظام مند نیاز داشت و امیدوارم این کار ادامه پیدا کند. من در اینجا با نگرشی متفاوت از دیدگاه یک فرانسه زبان بیشتر منظور یک فرانقد را دارم. وی با نگاهی کلی به کتاب و توجه به یک فصل خاص، فرا نقد خود را ادامه داد: یکی از مباحث اصلی پیرامتن ها عنوان شناسی است که من سوالی راجع به تیتر این کتاب داشتم. آیا عنوان آن نظریه های انتقادی است یا نظریه های نقد است؟ اگر عنوان کتاب نظریه انتقادی معاصر باشد کاملا جور دیگری به نقد این موضوع می پردازیم. من فکر می کنم بیشتر نظریه انتقادی معاصر است ومحتوای کتاب هم به آن نزدیکتر است. نامور مطلق افزود : مورد دیگر عنوان فرعی است. این عنوان را برای روشنگری بیشتر می گذارند و گاهی اوقات توضیح عنوان اصلی است.این عنوان را مترجمین محترم برداشته اند که باعث می شود کتاب از نظر سطح زبانی کاملا جا به جا شود.این سوال برای من ایجاد شد که چرا مترجمین این سو تیتر را برداشته اند چون این کار باعث می شود ارتباط ما با کتاب شکل دیگری پیدا کند. وی به فصل حذف شده کتاب اشاره کرد و گفت:این فصل خیلی مورد نیاز جامعه ما نبوده و به صلاحدید مولفین حذف شده است ولی بهتر بود در مقدمه به این مورد اشاره میشد تا مخاطب در جریان حذف آن قرار بگیرد. نامور مطلق افزود :اگر نام کتاب نظریه های انتقادی باشد ما با سر فصلهای مترجم مشکلی نداریم اما اگر به مفهوم نظریه های نقد ادبی باشد می توانیم به مولف انتقاد بکنیم که ما خیلی از نقدهای ادبی معاصر را اینجا نداریم. مثل نقد مضمونی و نقد اسطوره شناسی. نکته دیگری که دکتر نامورمطلق به آن اشاره کرد وجود نقد ساختارگرایی بین 10 نقد دیگر بود که وی تاکید کرد همه نقدها از نقد ساختارگرایی عبور می کنند. وی با بیان اینکه در بخشهایی از کتاب احساس می شود ساده نویسی به ساده انگاری تبدیل شده است در مثال این نکته به مقاله مرگ مولف در کتاب اشاره کرد. نامور مطلق در پایان به نبودن پی نوشت در این مجموعه و ضرورت آن برای کسانی که خیلی به ادبیات انگلیسی وارد نیستند اشاره کرد. هر نظریه تصویری ناکامل از جهان ارائه می کند آخرین منتقد این نشست محمدرضا گودرزی بود که سخنان خود را اینگونه آغاز کرد. اگر نظریه ها به زبان ساده و روشن برای مخاطبین معین و به عنوان در آمد آموزش داده شوند باید یاد بگیریم که به خودمان و جهانمان به شکلی نو بنگریم.این نظریه ها تنها این نیست که ما نوشته ها را چگونه بخوانیم ، بلکه برنگرش ما به تلویزیون، اخبار وسریال های طنز، همچنین نحوه رفتار ما به عنوان شهروند و واکنشی که ما نسبت به دیگران باید داشته باشیم ـ وقتی همعقیده نیستیم ـ اثر میگذارد. اینها توضیح نظریه است. نظریه آموختن باعث می شود که در سطوح مختلف جامعه بدانیم که عقیده دیگران را می توانیم تحمل کنیم. وی افزود: هر نظریه تصویری ناکامل از جهان ارائه می کند، اگر چه آموختن تمام نظریه ها کاری است ناممکن اما روش شناسی هر نظریه نقادانه شیوه ای است برای نگریستن به جهان . البته هر نظریه روش خودش را یگانه روش درست می داند.رقابت بین نظریه ها بعد سیاسی پیدا می کند و البته بین پیروان هر نظریه هم اختلاف زیادی وجود دارد. این داستاننویس و منتقد در ادامه گفت: برای اینکه شما از پس بحثی بر بیایید باید زبانی که طرف مقابل با آن عقیده اش را میگوید درک کنید. زبان هر نظریه مفاهیم بنیادینی است که هر نظریه را پی ریزی کرده و شما را آماده درک مباحثی می کند که هم در درون و هم در بیرون نظریه ها جریان دارد. گودرزی سپس عنوان کرد: ممکن است ما از بنیان و ذات نظریه ای که تفکر ما را هدایت می کند آگاه نباشیم اما خواه نا خواه با زبان نظریه هر متن را می خوانیم و درک می کنیم.در عین حال این نظریه ها می توانند با هم همپوشانی داشته باشند. مثلا نقد مارکسیستی علاوه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی، مسائل روانشناختی بشر را هم نا دیده نمی گیرد. وی اظهار داشت: نقد لزوما به معنای یافتن ایرادهای اثر ادبی نیست بلکه نقد ادبی سعی دارد چرایی زیباشناختی یک متن را برای ما تببین کند. نقد ادبی اعمال نظریه نقادانه به متن ادبی است خواه منتقد از مقدمات نظریه مطلع باشد یا نباشد. در واقع چون نقد ادبی را نمی توانیم از مفروضات نظریه بنیادی که بر آنها بنا شده جدا کنیم واژه نقد طوری به کار میرود که گویی واژه نقد نظریه را هم در بر می گیرد. گودرزی در ادامه مطالبی در مورد نقد فمینیستی بیان کرد و گفت این نقد در تعریف عام شیوه هایی را بررسی می کند که ادبیات و سایر تولیدات فرهنگی از طریق آنها موجب تشدید یا تخفیف ستم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بر زنان شده است. وی با اشاره به مطلبی در کتاب نگاه دوربین در سینما را نگاهی مردانه نامید و افزود: زاویه دید مذکر است. در دیدگاه مردسالار مردان موجوداتی منطقی، نیرومند، حمایتگر و زنان افرادی احساساتی، غیر منطقی ضعیف و فرمانبردار معرفی می شوند. گودرزی ادامه سخنان خود را به بحث فمینیستی پرداخت و آن را به فرهنگ و زبان هر جامعه نسبت داد. در پایان این جلسه دکتر پاینده به سوالات دکتر نامورمطلق و تنی چند از حاضرین پاسخ داد. Copyright: gooya.com 2016
|