جمعه 14 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه کانون نويسندگان ايران به مناسبت دهمين سالگرد درگذشت هوشنگ گلشيری

گلشيری؛ در معنـای هم‌چنان بودن
به مناسبت دهمين سالگرد درگذشت او

"...و من هميشه می‌خوردم به دری که بسته بود، يا می‌رسيدم به جمعيتی که راه نمی‌دادند، حتی به عمد دست دراز می‌کردند تا نگذارند جلوتر بروم. می‌دانستم که نمی‌رسم، اما رفتم، تمام شب، تمام روز..."
هوشنگ گلشيری- داستان نيروانای من

هوشنگ گلشيری (۱۳۷۹-۱۳۱۶)، داستان‌نويس صاحب‌سبکِ ايران، هنگامی که يک دهه‌ی پيش چشم از جهان فروبست نزديک به چهار دهه در عرصه‌ی ادبيات داستانی جان به قلم سوده بود؛ تلاشی سخت که او خود آن را با اصطلاح مورد علاقه‌اش "عرق‌ريزان روح" بيان می‌کرد. او اگرچه در اثر فشارهای گوناگون اجتماعی چندان دير نزيست، در همان حيات نسبتاً کوتاه تأثيری ديرپا بر داستان‌نويسی ايران بر جای گذارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




گلشيری نويسنده‌يی مدرنيست بود، از آن دست داستان‌نويسانی که پيشينه‌شان به صادق هدايت می‌رسد. او فعاليت ادبی خود را با سرودن شعر آغاز کرد، اما بسی زود دريافت که «آنِ» داستان‌نويسی‌اش قوی‌تر و پُرمايه‌تر است. پس تمام همّ و غم خود را متوجه داستان و داستان‌نويسی کرد تا بدان‌جا که، در عصر تعهد نويسنده، نوشت که نويسنده نسبت به متن متعهد است و خاصّه داستان‌نويس بايد به داستان و ملزومات داستانی متعهد باشد. اين نگره در او چندان قدرت‌مند بود که حتی در برخی از داستان‌هايش به صراحت از آن سخن گفته است. گذشته از داستان‌ها، او در نقدنويسی و سخن‌رانی‌های خود نيز از همين منظر به صحنه‌ی ادبيات داستانی می‌نگريست. داستان و داستان‌نويسی «نيروانا»ی او بود و عمر خود را وقف اين نيروانا کرد؛ از نوشتن داستان تا برگزاری کارگاه‌های داستان‌نويسی برای جوانان و علاقه‌مندان به ادبيات داستانی و سردبيری مجلات گوناگون، همه را در راستای تعهدی به کار می‌زد که به آن باور داشت. در رمان‌ها و داستان‌های کوتاه گلشيری از «شازده احتجاب» و «آينه‌های دردار» تا «جن‌نامه»، و از «معصوم»ها تا «دست تاريک، دست روشن» ردّ و نشان تعهد او را شاهديم.
اما اين تعهد به داستان و ملزومات داستانی او را، هم‌چون برخی ديگر، از نقش خود در مقام انسان و روشنفکری آزادی‌خواه دور نکرد. گلشيری به‌خوبی از تأثير آزادی بيان و انديشه در رشد و شکوفايی ادبيات آگاه بود و هر جا مجالی می‌يافت بر سانسور و حذف فرهنگی می‌تاخت که به نظر او شکلی از محدودسازی حق بيان بود. حضور او طی ۳۲ سال فعاليت کانون نويسندگان ايران و تحمل زندان در رژيم گذشته مؤيد تعهد گلشيری به آزادی انديشه و بيان است. او در سه دوره‌ی فعاليت کانون نويسندگان ايران هر بار جدی‌تر و مؤثرتر دست به کار شد، و در دوره‌ی سوم از بانيان اصلی فعاليت کانون و يکی از دبيران آن بود؛ به‌ويژه، نقش مهم او در برگزاری جلسات جمع مشورتی و تهيه ‌و تنظيم متن «۱۳۴ نويسنده» و منشور کانون انکارناپذير است. او تا از آسيب در امان بماند قلم به کنج امن نبُرد بلکه در راه احيای کانون رنج بسيار کشيد تا به آن‌جا که نزديک بود جان خود را نيز در جريان قتل‌های سياسی موسوم به زنجيره‌ئی بر سر آن بگذارد. با اين همه، ميدان را برای قداره‌بندانِ آزادی‌کُش خالی نکرد و در راه تعهد خويش تا آخرين لحظه‌ ثابت‌قدم ماند.
اکنون يک دهه از مرگ هوشنگ گلشيری می‌گذرد. سزاست که به پاس زحمات او، در بزرگداشت زندگی و آثارش، مراسمی باشکوه درخور کسانی که خلاقيت خويش را در خدمت جامعه می‌گذارند برگزار کنيم. اما دريغا که در اين سرزمين حتی از مرده‌ی نويسندگان آزادی‌خواه نيز می‌ترسند.
يادش گرامی باد!

کانون نويسندگان ايران
۱۴ خرداد ۸۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016