چهارشنبه 6 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعتراف کردن يک مقصد است، "بهار ۶۳" نوشته‌ مجتبا پورمحسن نقد شد، ايلنا

ضرورت اعتراف نوشتن و يا اعتراف کردن را هميشه پايان عمل است که تعيين می کند. کسی عملی انجام می‌دهد بی‌آن‌که به پايان کار يا حاصل عملش فکر کرده باشد. انگيزه‌ی شروع و ادامه‌ی عمل در انجام لحظه به لحظه‌ی عمل نهفته است.


ايلنا: عصر روز دوشنبه ۴ بهمن ماه ۱۳۸۹، در هشتمين جلسه‌ی چشمه‌ی کتاب که در فرهنگسرای ملل ِ پارک قيطريه برگزار شد، کامران محمدی و عليرضا محمودی ايرانمهر رمان «بهار ۶۳» نوشته‌ی مجتبا پورمحسن را نقد کردند و يونس تراکمه درباره‌ی اعتراف‌نويسی در ادبيات صحبت کرد.
در ابتدای نشست يونس تراکمه، نويسنده و کارشناس ادبيات داستانی درباره‌ی اعتراف‌نويسی گفت: بهار ۶۳ مجتبا پورمحسن در ژانر اعتراف‌نويسی تعريف می‌شود و نويسنده در اين اثر برای روايت داستانش از نوع شناخته شده‌ی اعتراف‌نويسی استفاده کرده است و در اين کار هم موفق بوده. به اين دليل که همه‌ی شاخصه‌های اين نوع روايت را آگاهانه به‌کار برده و در نهايت نه فقط ما با اعترافات راوی مواجه‌ايم که حاصل کار، داستان شده است.
اين نوع روايت هميشه به صيغه‌ی اول شخص است. اما می‌دانيم که هر روايت اول‌شخصی اعتراف‌نويسی نيست. اعتراف کردن يک مقصد است، عملی تعريف شده است که بايد حتما مخاطب داشته باشد؛ که اين مخاطب می‌تواند خود شخص راوی باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




در اعتراف‌نويسی زمان روايت هميشه زمان گذشته است. ضرورت اعتراف نوشتن و يا اعتراف کردن را هميشه پايان عمل است که تعيين می کند. کسی عملی انجام می‌دهد بی‌آن‌که به پايان کار و يا حاصل عملش فکر کرده باشد. انگيزه‌ی شروع و ادامه‌ی عمل در انجام لحظه به لحظه‌ی عمل نهفته است. هر قدم، قدم بعدی را درپی دارد. ضرورت ادامه در نيازی است که عامل در لحظه‌ی وقوع به انجام آن عمل دارد. مثل همين اعمالی که فرزين،‌راوی داستان پشت سر هم انجام می‌دهد.
در تاريخ ادبيات و انديشه‌ی جهان نمونه‌های موفق و فراوانی در اعتراف‌نويسی وجود دارد. دو نمونه‌ی شاخص آن «اعترافات آگوستين» و «اعترافات ژان ژاک روسو» است. البته نوعی اعترافات هم هست که اعتراف کننده بر خلاف واقعيت و از سر مصلحت انجام می‌دهد. مثل اعترافات گاليله در دادگاه تفتيش عقايد کليسا. آگوستين بعداز طی مسيری طولانی در زندگی‌اش و تجربيات متعدد وقتی سرانجام راه و چاه خودش را پيدا می‌کند در حقيقت با اعترافاتش نقشه‌ی اين راه پر پيچ و خمی که طی کرده را ترسيم می‌کند. اين رساله ترسيم صادقانه‌ی حرکت از زشتی و گناه به سوی رستگاری است.
داور جايزه‌ی منتقدان و نويسندگان مطبوعات در اين باره ادامه داد: در اين نوع اعترافات شخص در برابر خدای ناديدنی اعتراف می‌کند که در حقيقت روح و روان خود را در برابر خودش عريان ی‌کند. عريان شدن در برابر خود وقتی مکتوب می‌شود به عريانی در برابر جماعتی منجر می‌شود، پس اعتراف کننده وقتی عيان می‌کند گذشته‌ی خود را، يعنی اين‌که يا از اين گذشته برگذشته است و يا عيان می‌کند تا بربگذرد و يا بر عجزش فائق شود. آگوستين در رساله‌ی اعترافاتش به شرح زندگی خود و تحولات فکری و روحی خود می‌پردازد. سراسر کتاب انتقادات کوبنده‌آی نسبت به زندگی خودش دارد و حتا در جاهايی اغراف هم می‌کند. او گناهکار بزرگی بود که به قديسی عظيم‌الشان بدل گشت.
کتاب اعترافات ژان ژاک روسو هم بعد از مرگش منتشر شد. اما او قسمت‌هايی از آن‌را در زمان حياتش برای ديگران می‌خواند که همين موجب دردسرهايی شد برايش. روسو هم در اعترافات خودش را در برابر همه عريان می‌کند.
درباره‌ی بهار ۶۳ من يک خوانشی از آن داشتم که مطمئن نيستم، اما خود کار انگار اين اجازه را می‌دهد که فکر کنيم فرزين هيچ‌کدام از اين اعمال را انجام نداده. عملاً هيچ خيانتی از او سر نزده. آيا اين خوانش مقبولی از اين اثر است که فکر کنيم فرزين کلافه از زندگی‌اش و اسير و تسليم عادتها نشدن و منجمد نشدن در يک قالب از پيش تعريف شده، از محل کارش کنار پنجره ايستاده و دد به امکاناتش برای رهايی فکر می‌کند، به اين‌که همچنان شور عاشقانه زيستن را داشته باشد به اينکه از سر شروع کند و پشت کند به تعمينه و آن شور زندگی را در کنار ميترا داشته باشد و فکر می‌کند اگر با ميترا هم به همان نقطه رسيد که با تهمينه، اما سما متفاوت است انگار.. ولی در نهايت انگار عاجز اس تسليم بايد شد و رضايت داد به منجمد شدن در يک قالب. نمی‌دانم اين خوانش چقدر می‌تواند به واقعيت رمان نزديک باشد اما آن‌چه که مسلم است فرزين بر خلاف آگوستين پس از گذشتن از بحران نيست که اقدام به اعتراف کردن کرده است، او همچنان اسير و درگير بحران است و اعتراف می‌کند تا شايد راهی برای گريز از اين چرخه‌ی بحرانی پيدا کند. او همچمون روسو اعتراف می‌کند تا هم بحران را تصوير و دوره کند و هم شايد در ضمن اعتراف، راه گريز پيدا کند.
پس از صحبت‌های يونس تراکمه درباره‌ی اعتراف نويسی، مجتبا پورمحسن بخشی از کتابش را خواند و سپس منتقدان جلسه، نقد نخستين رمان پورمحسن را شروع کردند. ابتدا کامران محمدی درباره‌ی بهار ۶۳ گفت: ما می‌توانيم فرض کنيم که هيچ‌کدام ازحرف‌هايی که راوی داستان می‌زند، اتفاق نيافتاده است. نکته‌ی جالبی است چون می‌توان آن‌را اين‌طور هم فرض کرد. يک نشانه برای تاييد ‌اين فرضيه اين است که ساختار رمان دايره‌ای است. ما تقريباً به همان‌جايی می‌رسيم که شروع کرده‌ايم، از آن رد می‌شويم اما خيلی دور نمی‌شويم. فرزين در ذهنش ماجراهايی را مرور می‌کند و بعد برمی‌گردد به همان‌جايی که بود. اما از طرف ديگر نشانه‌های ديگری هم هست که نمی‌توان اين‌طور به ماجرا نگاه کرد. مثل بالا رفتن فرزين از پله‌های مجتمع ابن‌سينا .
اين رمان، يک رمان روان‌شناختی کامل است. اعتراف‌نويسی را می‌توان يک زيرژانر برای ژانر روان‌شناختی بررسی کرد. در ايران نويسنده‌ها معمولاً به ژانر و قواعدش توجه ندارند و به زحمت می‌توانيم کتابی را پيدا کنيم که در يک ژانر نوشته شده باشد و به تمام قواعد آن ژانر هم پايبند باشد. از اين جهت اين رمان صد در صد روان‌شناختی است و نويسنده قواعد ژانر را رعايت کرده است. توجه به ژانر ۵۰ درصد کار نويسنده را راحت می کند و به همين خاطر قدرت کافی برای گفتن حرف را به نويسنده می‌دهد. بنا بر قاعده‌ی اين ژانر، کانون روايت در ذهن راوی است و راوی صاحب تفکر و ديدگاه مشخص است و اين تفکر از اثر بيرون نمی‌زند و داستان درهم تنيده است.
بعد از صحبت‌های کامران محمدی درباره‌ی ژانر بهار ۶۳، عليرضا محمودی ايرانمهر درباره‌ی اين رمان صحبت کرد. او معتقد است که اين رمان لايه‌های متعددی دارد: اين رمان ظاهراً درباره‌ی خيانت صحبت می‌کند و يک نوع اعتراف درباره‌ی خيانت‌های فرضی دارد، اما نويسنده زيرک‌تر ازآن است که به راحتی دست خودش را رو کند. به نظر من اين رمان لايه‌های متعددی دارد. برای تشخيص ژانر معمولاً به يک گزاره‌ی اصلی توجه می‌شود. آن هم عمل اصلی است که همه‌ی اعمال رمان حول آن اتفاق می‌افتند. مثلاً اگر عمل اصلی تحت تاثير عوامل اجتماعی باشد، می‌گوييم اين رمان رئاليسم اجتماعی است. درباره‌ی رمان‌های قرن بيستم اما راحت نمی‌شود ژانر را تعيين کرد. گزاره‌ها پيچيده‌تر اند و جنس‌شان با هم فرق می‌کند. تعدادشان بيشتر است و با هم ارتباط دارند.
درباره‌ی ويژگی‌های بهار ۶۳ بايد گفت که در اين رمان شما نقيضه يا پارادوکس زياد می‌بينيد. زمان و حتا شکل روايت از هم پاشيده است. فصول کوتاه هستند و هرکدام در يک زمان می‌گذرند. در پايان هر فصل شما يک نقيضه می‌بينيد و تمام نقيضه‌ها در ساختار متن قرار می‌گيرند.
مساله‌ی ديگر بينامتنيت با تاريخ است. مثل اشاره به فتح‌علی‌شاه و عهدنامه‌ی ترکمان‌چای و يا جدا شدن راوی که به قرارداد ايران با روسيه اشاره می‌کند. ساختار اثر روانشناختی است. همان‌طور که آقای محمدی گفتند، گزاره‌ی اصلی در اين متن مساله‌ی روانشناختی است. نويسنده در ظاهر نشان می‌دهد که می‌خواهد اعتراف کند و چاره‌ای هم برای گريز از خيانت‌هايش نداشته. اما در اين حال زيرکانه رفتار خودش را توجيه می‌کند. در نهايت همه‌ی گزاره‌ها ما را به سمتی دلالت می‌دهد که گذار روانشناختی به موقعيتی تاريخی است.
از طرفی ديگر ما می‌توانيم با شخصيت‌های رمان احساس همذات‌پنداری داشته باشيم. فرزين يک فرد نيست. يک موقعيت روانشناختی و تاريخی است که فرد با آن درگير شده است چون اين آدم در متن هم نشان می‌دهد که معيارهايش فرو ريخته. راوی نمی‌تواند پايند به اخلاق باشد و از طرف ديگر هم نمی‌تواند پايند به وجداانش باشد. حتا نمی‌تواند موقعيت جنسی خودش را کنترل کند. راوی برای پيدا کردن معيار دست و پا می‌زند و به دنبال راهی برای گريز از اين محکوم شدن تاريخی پيدا کند. حتا نام رمان هم تاريخی است. مثل نشان دادن يک نسل که برای پيدا کردن معيار جستجو می‌کند.
در ادامه، کامران محمدی با اشاره به جنبه‌های روانشناختی رمان و مازوخيست بودن راوی گفت: به نظر می‌آيد ما با يک مازوخيست طرفيم. کسی که خودش خودش را آزار می‌دهد. يکی از نکاتی که درباره‌ی اين رمان قابل بحث است اين است که ما با رمانی حدود ۵۸ صفحه طرفيم و احساس می‌کنم اين حجم برای يک رمان کم است و همين حجم کم به رمان ضربه زده ست. ويژگی ديگر رمان اين است که درباره‌ی طبقه‌ای صحبت می‌کند که وارد ادبيات ما شده است. همان فضايی که فيلم هامون در آن رويت شد. طبقه‌ی متوسط روشنفکرکه من فکر می‌کنم اين انتخاب، انتخاب به‌جايی بود. ما با اسامی واقعی روبرو هستيم و اين نکته‌ی جذابی است. در خيلی از فصل‌ها با مکان‌های واقعی روبرو می‌شويد. مثل گيلان اسپورت يا مجتمع ابن‌سينا. و از نظر دوران ادبيات،‌وقت خوبی بود برای اين‌طور نوشتن.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016