خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
13 مرداد» کتابها در انتظار تغییر سرنوشت، خبرآنلاین11 مرداد» حسين عليزاده: مميزی؛ ريشه فرهنگ را میخشکاند، ايلنا 29 تیر» بخشهايی که از فيلم فريدون جيرانی حذف شد + واکنش کارگردان، سايت ۲۴ 23 تیر» قبل از تماشای فیلم، آگهی این کتابها را بر پرده سینما ببینید، خبر آنلاین 16 تیر» يونس تراکمه: اغتشاش در مميزی تعمدیست، ايلنا
بخوانید!
13 مرداد » برادر ده نمكی! تحویل بگیر! آینده
13 مرداد » کتابها در انتظار تغییر سرنوشت، خبرآنلاین 13 مرداد » سودجويان، امضاي تابلوهاي نقاشي قهوهخانهاي را جعل ميكنند، فارس 13 مرداد » حذف تدريجي كنكور از سال آينده اجرايي مي شود، ایرنا 13 مرداد » ناجا: كاهش ۱۱ درصدي «آدمربايي» در كشور، ایسنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بررسان چرا كلمات را حذف ميكنند؟ برخي كلمات هميشه محكوم هستند، هادي حسينينژاد، ایلناگزارشی از هادي حسينينژاد - روند انتشار كتاب و چند و چون مميزي آن؛ در سه دههي اخير؛ چه در برهههاي اوج آن يا دروقت گشادهدستي مميزان؛ اصليترين آسيبهاي خود را متوجه نويسندگان، ناشران و مترجمان كرده است. كمتر زماني را در اين سه دهه بهياد ميآوريم كه قشر توليدكنندهي كتاب به آنچه كه خود؛ آن را قلع و قمع اثر ميخوانده؛ راضي بوده باشد. مخالفان، مصوبهي دههي 60 شوراي عالي انقلاب فرهنگي را دستاويز قرار داده و اصرار داشتند كه اين مصوبه بر انتشار بدون مميزي پيش از نشر تاكيد دارد و رسيدگي قضايي درصورت تخلف و اعلام شكايت از اثر را امكانپذير ساخته است اما موافقان، با جداسازي حوزهي كتاب از مطبوعات مدعي بودند كه مميزي پس از انتشار موجبات انحراف اذهان و تفكر اجتماعي را بهارمغان ميآورد از همين رو بايد سرچشمه را بهسوي هرگونه انحراف و كجروي مسدود كرد و اين مهم را جز مميزان كاركشتهي وزارت ارشاد به انجام نميتوانند برسانند. اين كشاكش كه به برتري موافقان مميزي انجاميد، دالان مميزي را براي هميشه در تاريخ نشر ايران ماندني كرد. ديگر مميزي، اصلاحيه، حذفيات و ... براي اهل قلم؛ واژههاي آشنايي شدند و كمتر مولفي را ميشد سراغ داشت كه صابون بررسها به تنشنخورده باشد. اگر ابتدا مميزان دايرهي واژگاني و معنايي محدودتري را براي حذف به مولف و ناشر پيشنهاد ميدادند بهتدريج اين دايرهي واژگاني چنان گسترش يافت كه كمتر كلمه و مضموني را ميشد يافت كه از تيررس نگاه مميزان دورمانده و بر آن خرده گرفته نشود. لزوم ارائهي نسخهي الكترونيكي متن كتابها ازسوي ناشر براي اخذ مجوز به تدريج اين شبهه را ايجاد كرد كه بخش اول مميزيها توسط نرمافزارهاي لغتياب انجام ميشود و در ادامه؛ درصورت مشاهدهي هريك از كلمات غيرمجاز(مورد دار به زغم مميز كه احتمالا سياههاي طولاني را تشكيل ميدهند) كتاب موردنظر به همراه اصلاحيهاي بالابلند به ناشر مرجوع ميشود. هرچند در دورههاي پيشين نيز مميزيها ناشران متعددي را به اعتراض و واكنش واميداشتهست، اما رشد آمار ارائهي كتاب ازيكسو و از سوي ديگر ازدياد آمار صدور اصلاحيه و ايرادات «كلمه»اي، باعث شده كه امروز شاهد اعتراضات متعددي ازسوي مولفان، مترجمان و ناشران باشيم كه شايد تعدد اين اعتراضات در طول توليگري وزارت ارشاد بر عرصهي نشر كشور، بيسابقه بودهاست. حساسيت بر كلمهها، بدون درنظر گرفتن تاويلها و تعبيرها و ارتباط معنايي كلمات با يكديگر، كلمات با بار معنايي اثر و كليت هدف نويسنده، سطرها و صفحههاي ديگر يك اثر، تا جايي پيشرفته است كه بهزعم برخي از ناشران؛ اينروزها هيچ كتابي از داغ اصلاحيه بينصيب نميماند. امروز؛ رشد چشمگير اصلاحيهها، روند ارائهي كتاب، پيگيري مجوز، اعمال اصلاحيهها، ارجاع كتاب، پيگيري اصلاحيههاي احتمالي بعدي و ارجاع دوباره و دوبارهي يك كتاب به ادارهي كتاب را براي بسياري از ناشران به روندي هزينهبر و استهلاكي مبدل كرده كه گاه حتي ناشر را از انتشار كتاب موردنظر، منصرف هم ميكند. با ازدياد اخبار توقف نشر ازسوي مولفان و ناشران، برآن شديم تا فهرستي از واژگاني كه مميزان را به واكنش واداشته تا خط قرمز بر اين دست كلمات كشيده و گاه حتي معادلهايي عجيب براي آنها پيشنهاد كنند، تهيه كنيم. لذا از برخي از ناشران مطرح، پركار و باسابقه خواستيم تا فهرستي محدود از برخي كلمات كه مورد ايراد بررسها واقع شده، دراختيار ما قرار دهند. طبيعي است كه تعداد كلمات غيرمجاز ازمنظرادارهي كتاب، بسيار بيشتر از كلماتيست كه در اين گزارش با آن روبرو ميشويم. لازم به ذكر است در بسياري از منابع اصيل فارسي و آثاري كه ادبيات امروز ايران به داشتن آنها فخرميكند، بسياري از واژگاني كه مميزان آنها در فهرست كلمات ممنوعهي خود قرار دادهاند، به كرات ديده ميشود؛ مانند: بوسه، آغوش، معشوق، رقص، شراب، مست و ... . توضيح ديگر آنكه كلمات زير؛ فينفسه و بدون توجه به تاويل يا معناي غالبشان در نظم جملات، مورد ايراد مميزان قرار گرفتهاند: شراب(پيشنهاد استفاده از قهوه و آبميوه يا نوشابه بهجاي آن) گردن- خوك- شير خوك- خالكوبي- رقص- رقاص- نشيمنگاه- عياشي- قمارخانه- برهنه- مست- حرامزاده- سگ- مراقبه- تجاوز- خنديدن(براي دختران)- سيگار(براي دختران)- فحش و ناسزا- هرزه- دوستداشتن- شرط بندي- مديتيشن – قديس- قديسه- قفس- مشت- بطري- آرايش- معشوق و... در ادامه با تعدادي از صاحبنظراني كه در طول سالهاي اخير تعاملات زيادي در سمت مولف يا ناشر با ادارهي كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميداشتهاند، گفتگو كرديم و با برخي از تجربيات و انتقادهاي آنان به سيستمهاي مميزي؛ خصوصا مميزيهاي كلمهمحور آشنا شديم. * نخست: مهدي افشار؛ مدير انتشارات واژهآرا: بررسها فرق ميان هيجانات حسي و هيجانات جنسي را نميدانند مهدي افشار با تاييد وقوع مميزيهاي كلمهمحور، ميگويد: من فكر ميكنم كه سياههاي از كلمات كه تعداد آنها هزار يا هزاروپانصد كلمهاست، در ادارهي كتاب فراهم آمده و كتابهاي ارائه شده براي اخذ مجوز نشر، درصورتيكه هركدام از اين كلمات را شامل شوند، متوقف ميشوند. وي در گفتگو با خبرنگار ايلنا افزود: لزوم تقيد يك جامعه به اصولي پذيرفته شده، اتفاق تازهاي نيست. طبيعتا هر شهروندي براي زندگي كردن در جامعهاي كه پيرامونش تعريف شده از رعايت اصول تاييد شده، ناگزير است. اما بحث بر سر اين است كه اين حد و حدودها با چه معيارهايي و در چه سطوحي تعريف شوند. افشار با اشاره به جايگاه خانوادهها در حكم يك پالايشگاه براي فرزندان، ادامه داد: من؛ خود فرزند فرهنگ ايرانم. طبيعي است كه به عنوان يك پدر مراقب تربيت دخترم هستم و اجازهي نميدهم كتابها يا مطالب غيراخلاقي را مطالعه كرده و از آنها الگو بردارد. اما اگر قرار باشد اين تقيد از سطح خانواده تا حدي فراتر برود كه جامعه را به فضايي امنيتي بدل كند، هرگونه واكنشي ازسوي حاكمان در حكم تبليغات منفي براي مطالب غيراخلاقي را خواهد داشت؛ آنچنانكه در اين شرايط يك دختر به دور از چشم خانواده و ديگران مطالب غيراخلاقي را تهيه و ميخواند و احساس ميكند يك قهرمان است. به عبارت ديگر خواندن اين مطالب به يك ارزش تبديل ميشود. وي با اشاره به اينكه ناشر بايد مورد اعتماد قرار بگيرد، گفت: وقتي ادارهي كتاب، قدرت تمييز من و امثال من به عنوان ناشراني كه سالهاست در اين حوزه فعاليت ميكنند را ناديده ميگيرد، طبيعيست كه خود به تبيين مرزها و خطكشيهاي مميزي مبادرت ميورزد و اين كار به مثابه امنيتي كردن فضاي نشر است. درحاليكه اگر مصوبهي شوراي عالي فرهنگي انقلاب اجرايي ميشد، نه تنها امروز با مميزيهاي بيدليل و بيپايه و اساس روبرو نبوديم، بلكه نتيجهي اعتماد به ناشران بر سطح آگاهي مخاطبان مشهود بود. وي ضمن تاكيد بر اصل آگاهي، افزود: اين آگاهيست كه تكليف ايجاد ميكند. بنابراين اگر آگاهي لازم را به مردم ندهيم، نميتوانيم از آنها انتظار مدني داشته باشيم. يادمان نرود كه هدف ما تعالي فرهنگاست و اين ارزش جز در سايهي آگاهيرساني مقدور نيست. ديگر آنكه ابزار من و امثال من براي رسيدن به اين هدف والا، همانا «قلم» است. حال اگر قلم را از تكثير حقيقت در راستاي آگاهيرساني بازداريم، ديگر نه هدفي باقي ميماند و نه تكليفي. افشار در پايان سخنانش گفت: متاسفانه اشخاصي به مميزي كتابها مشغول هستند كه در حوزههاي مربوطه بينش و دانش كافي را ندارند. به عنوان مثال مگر ميشود در شرح هنرهاي كلاسيك از توضيح مختصات سبكهاي مختلف در دورههاي مختلف خودداريكرد؟ اينجور حساسيتها و اصرار بر توقف انتشارها ما را به نسلهاي بعدي بدهكار ميكند. ما مسوول آگاهي نسلهاي بعداز خود نيز هستيم. اين ناشر ضمن بيان اين مطلب كه اغلب بررسها فرق ميان هيجانات حسي و هيجانات جنسي را نميدانند، گفت: يكي از عوامل شيوع خشونتهاي اجتماعي كه اخبارش هرازگاهي از گوشه و كنار به گوش ما ميرسد، محدود كردن ابراز محبت و مهرباني در ميان بازيگران و شخصيتهاي داستانها و رمانهاست. * دوم: شهلا لاهيجي؛ مدير انتشارات روشنگران و مطالعات زنان : شهلا لاهيجي مدير انتشارات روشنگران و مطالعات ميگويد: بزرگترين مشكل در حوزهي نشر اين است كه هيچ معيار مشخصي براي صدور اصلاحيهها وجود ندارد و ناشر از بايدها و نبايدهاي نشر بياطلاع است. لاهيجي كه بعداز 27 سال سابقهي انتشاراتي از آيندهي حوزهي نشر تصويري ندارد، درمورد مميزيهاي اخير اظهار داشت: بخواهيم با نخواهيم، اسم اين كار سانسور است و سانسور هيچ قاعده و قانوني برنميدارد و در هر شرايط و دورهاي اعمال نظر پيش از انتشار يك كتاب نميتواند قانونمند باشد. اين ناشر ضمن باين اين مطلب كه ادارهي كتاب حتي به راي خود نيز مشكوك است، گفت: اتفاق جالبتر اين است كه برخياز كتابهايي را كه مجوز نشرشان صادر شده، در مرحلهي اعلام وصول متوقف ميشوند و وقتي دليل اين توقف را از آنها ميپرسيم، ميگويند؛ در مميزي اشكالاتي بوجود آمده كه به بررسيهاي مجدد نياز است. مدير انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در پايان گفت: اخيرا شنيدهام كه وزارت فرهنگ و ارشاد قصد دارد در مد لباسها دخالت كند. من نميدانم آيا اين مساله در شرايط فعلي از اوليتهاي فرهنگي جامعهاست؟ آيا اين وزارتخانه بر حوزههاي تابعهي ديگرش كاملا اشراف دارد كه حالا ميخواهد مد لباس طراحي كند؟ * سوم: محمد بقاييماكان(نويسنده و محقق): بقاييماكان كه چنديپيش در گفتگو با ايلنا از اصلاحيهي عجيبي كه بر كتاب «سفينهي زندگي» نوشتهي هرمانهسه و پيشنهاد ادارهي كتاب براي جايگزينكردن كلمهي «شراب» با كلمهي «قهوه» سخنگفته بود، معتقد است مميزان كتاب متوجه بار معنايي كتابها نيستند و اين عدم توجه برگرفته از نداشتن دانش كافي در مميزان است. وي ضمن بيان اين مطلب كه مميزيهاي اشتباه و «كلمه» محور ادبيات داستاني ايران را دچار ركود و توقف كردهاست، گفت: امروزه مولفان و پديدآورندگان كتاب، با 2نوع تحكم روبرو هستند؛ كه اولي دولتيست و نوع و شيوهي تفكر مولفان را در راستاي مشخصي تعيين ميكند و نام مميزي بر آن مينهد و ديگري نوعي غيررسميست كه پس از انتشار كتاب و با شكايت افرادي ناشناس و اغلب كمدانش، صورت ميگيرد كه گاه حتي به جمعآوريكتابها از بازارهاي كتاب ختم ميشود. بقاييماكان ادامه داد: به كرات پيشآمده كه به رغم داشتن مجوز، و تنها به دليل آنكه محتواي كتاب مورد پسند برخي از افراد نبوده، كتاب مورد بيمهري قرار گرفته و مسوولان ارشاد بدون نظرخواهي از مولف، حكم بر جمعآوري و توقف توزيع كتاب دادهاند. اين محقق به مشكلاتي كه سر راه انتشار كتابهاي تاريخي وجود دارد، اشارهكرد و گفت: در برخي از كتابهاي تاريخي كه به پيش از پيدايش اديان بزرگ مربوط ميشود، مطالبي تحقيقي وجود دارد كه طبيعتا با ضوابط كنوني مطابقت ندارند ولي حقيقت ايناست كه اين مسائل و موضوعات در طول تاريخ زندگي بشر وجود داشته و كتمان آنها و يا عدم مطرح كردن آنها حكم پاك كردن صورت مساله را دارد. وي ضمن اشاره به ايراداتي كه در آثار تاريخي بر كلمههاي خاص وارد ميشود، توضيح داد: براي مثال ميتوان از برخي تعاريف و ويژگيهايي كه از نبيهاي بنياسراييل حتي در قاموس كتاب مقدس آمده و واقعيت داشتنآنها بر هيچكس پوشيده نيست،اشاره كرد. درحالي كه اتفاقات تاريخي در امتداد يكديگر معنا ميشوند و مخاطب براي فهم اين تكامل، نيازمند فهم حقيقت است. بقاييماكان افزود: به اعتقاد من مميزيهاي فعلي به لحاظ علمي حايز دقت و درايت لازم براي بررسي مباحث علمي و تاريخي نيست. وقتي مميز، تخريب برخي از واقعيتهاي تاريخي و ملي (اشاره به كتاب «فرضيه زبان آذري») را مجاز ميداند، حتي اگر خوشبينباشيم كه او به رغم تعلق خاطر به هويت مليايرانياش؛ اشتباه كرده است، همچنان گواه بر عدم دانش و تسلط موضوعي مميزان بر حوزههاي علمي است. * چهارم: احمد تهوري؛ مدير روابطعمومي انتشارات ققنوس: احمد تهوري در گفتگو با خبرنگار ايلنا افزود: خط قرمزهايي كه سالها پيش و در اوايل دههي 60 براي ناشران وضع شد، در طول اين سالها مدنظر ما بودهاست اما هرچه ميگذرد دايرهي اين محدوديتهاي بيشتر و بيشتر ميشود، آنچنان كه موقعيت ادبيات داستاني و علمي را به مخاطره انداخته است. وي ضمن بيان تعدادي از موارد مورد ايراد در برخي كتابها به ذكر چند مثال پرداخته و گفت: در كتاب «دالان بهشت» مميز جملهي «...مرد دست زن را گرفت» را مورد ايراد قرار داده، درحالي كه اگر صفحات قبل و بعد را ميخواند متوجه ميشد كه اين دو زن و شوهر هستند. حال اگر تصور كنيم مميز متوجه اين نسبت زناشويي شده باشد كه ديگر فاجعهاي عظيمتر پيش روي ماست زيرا انگونه استنباط ميشود كه مميز حتي مجاز نميداند كه زن و شوهر دست يكديگر را بگيرند. تهوري با تاكيد بر اين نكته كه مميزيها بايد بر معنا و مفهوم تمركز داشته باشد، نه اينكه به سمت كلمهمحوري برود، گفت: متاسفانه سرعت دهي در خوانشها و عدم تعهد مميزان به مولف و ناشري كه براي انتشار يك كتاب هزينههاي زيادي كردهاست، باعث ميشود كه بسياري از ايرادات وارده، صحيح و معقول نباشد. وي ضمن بيان اين مطلب كه با بيپرده نويسي و سلب تقبيح از قبيحات مخالف است، ادامه داد: ما نيز با انديشهي ترويج بيبندوباري مخالفيم اما وقتي مميز حتي در يك بحث پزشكي كلمهي «سينه» را نيز ايراد تلقي ميكند، ديگر جايي براي كار باقي نميماند. مدير روابطعمومي انتشارات ققنوس افزود: اگر اصلاحيهي كتاب «مصريان باستان» را ببينيد، به عمق فاجعهي مميزي، پي ميبريد. اين كتاب همانطور كه از اسمش برميآيد مربوط به چندين هزار سال پيش است. درحاليكه مميز از ما خواسته است در مثلا اين جمله كه؛ «مصريان باستان در دورهاي به پرورش خوك و خوكچراني مشغول بودهاند» به جاي «خوك» از حيوان ديگري مثل «بز» استفاده كنيم. من نميفهمم كه با اين كار، مميز چه خدمتي به فرهنگ جامعه انجام دادهاست؟ آيا اين خود تحريف تاريخ نيست؟ آيا ما رسالتمان آگاهي دادن به جامعه نيست؟ تهوري ادامه داد: در كتابي ديگر كه در حوزهي باستان شناسيست، مميز به جملهاي از اين قرار كه «در شهري هزاران خمره پيدا شده كه حاوي ظروف شراب بودهاند» ايراد گرفته و گفته است كلمهي شراب را حذف كنيد. خب انتظار داريد به جاي آن چه بگذاريم؟ اين تصميمات ناشيانه ما را وادار ميكند تا از خير انتشار حقيقت بگذريم و اين بخش را به كلي حذف كنيم. وي درمورد مسائل مربوط به جهان غرب گفت: ما اين مشكلات را در آثار ترجمهاي نيز به وفور داريم. گويا مميزان ميخواهند از غرب يك جامعهي ايدئال را به تصوير بكشند كه نه مردمش مشروب ميخورند و نه خداي ناكرده خلاف شرع و عرف كاري انجام ميدهند. ما كه مسوول بياخلاقهاي غرب نيستيم! مخاطب نيز حق دارد بداند در غرب چه ميگذرد. تهوري گفت: در كتابي ديگر كه به زندگي داروين مربوط ميشود، مميز به اين جمله كه؛ «داروين فرصتي براي ماجراهاي عاشقانه نداشت» و «در ماه سپتامبر، داروين به علت نوشيدن شراب ترش، بيمار شد» غيرمجاز خوانده و حكم به حذف آنها دادهاست. خودتان قضاوت كنيد! آيا اين جملات خطري براي جامعه خواهند داشت؟ آيا مخاطب با خواندن اين جملهها به انحراف كشيده ميشود؟ Copyright: gooya.com 2016
|