خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 خرداد» "تنهايی باشکوه خانم نويسنده"، نظر محمود دولتآبادی درباره سيمين دانشور، ايسنا6 اردیبهشت» برای سيمين دانشور، سيمين بهبهانی، مدرسه فمينيستی 7 بهمن» زن هدف - نگاهي به مجموعه داستان انتخاب اثر سيمين دانشور، اعتماد
بخوانید!
22 اسفند » بدهی ۶.۵ ميليون يورويی نمايشگاه کتاب تهران به خارجیها، مهر
22 اسفند » آخرين ديدار با شهرزادی از نسل امروز، شرق 20 اسفند » پلیس فتا هشدار داد: به سایتهای همسریابی اینترنتی اعتماد نکنید، فارس 20 اسفند » اجبار کودکان چپ دست به راست دستی، موجب لکنت آنان میشود، فارس 20 اسفند » ترانه علیدوستی با اولین ترجمهاش برنده جایزه کتاب فصل شد، مهر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آخرين ديدار با شهرزادی از نسل امروز، شرقفرزانه ابراهيمزاده: «سحر نبود اما در راه که آمده بودسحر را ديده بود». وعده آخرين ديدار بود؛ يکی ديگر از همان روزهايی که سالهاست دلمان به آمدنش میلرزد و تمامی ندارد؛ يکی ديگر از روزهای وداع با چهره ديگری از فرهنگ و هنر و اين بار آخرين ديدار با زنی از تبار شهرزادهای اين سرزمين، داستانگوی دوستداشتنی چهار نسل از زنان اين مرز و بوم، سيمين بانوی داستان که همان سووشونش به تنهايی بار بخشی از ادبيات ايران را بر دوش کشيده است. اين بار سيمين بانو روی شانه علاقهمندانش آمده بود تا با مردم شهری که بيش از ۶۰ سال از زندگی طولانیاش خانهاش شده بود، وداع کند و به سمت خانه ابديش برود. سه روز از آن پنجشنبهای که او بعد از سالها بيماری و خانهنشينی مانند جلالش غروب کرد، گذشته و وعده ديدار آخر بيست و يکمين روز از اسفند ۹۰. سيمين دانشور مسير ميان دزاشيب برفی و خانه مشترکش با جلال آلاحمد و اتاقی که شاهکارش سووشون و سهگانه جزيره سرگردانی را خلق کرده بود؛ تا تالار وحدت را از ميان خيابانها و جاهای آشنا گذشته بود. از نزديکی دانشگاه تهران جايی که وقتی از شيراز آمده بود خانهاش شده بود، درس خوانده و استخدام شده و درس داده بود. از نزديکی ولیآباد که حالا خيابان هدايت شده؛ همانجا و همان تاريخی که هستی نوريان و توران جان داستان جزيره سرگردانشان را آغاز کردند، گذاشته بود و رسيده بود به يوسفآباد قديم نزديکی کالج دکتر جردن که اين روزها تالار وحدت است و خيابان حافظ. آمده بود تا به يادمان بياورد: «زندگی سرودی و زندگی سرودی است با محبت بخوانش، زندگی يک بازی است با سرود بازیاش کن، اما بدان که اصل زندگی سفر ميان زايش و مرگ است... .» و اين سفر را ميان اين راه تجربه کرد. گروهی از علاقهمندان و دوستان دور و نزديک سيمين دانشور به تالار وحدت آمده بودند برای وداع با نويسندهای که چهار نسل از اين سرزمين با داستانهايش بزرگ شدند و آنهايی که در کلاسهايش درس خوانده بودند. جای خيلیها خالی بود. جای اين همه دانشجويی که در اين سالها با سووشونش گريه کرده بودند. شايد به قول آن راننده اتوبوس چون در اين خانه دختری نيست، گريهکن ندارد. اما چهره های آشنايی چون سيمين بهبهانی بانوی غزل ايران، جواد مجابی، داريوش شايگان، احسان نراقی، بهمن فرمانآرا، احمد مسجدجامعی، مصطفی رحماندوست، محمود معتقدی، هرمز همايونپور، رضا عامری، محمدعلی بهمنی، سهيل محمودی، سهراب هادی، مسعود جعفری، غلامرضا امامی و بسياری ديگر از نويسندگان، شاعران و مترجمان صاحب نام ايرانی برای تشييع پيکر بانوی داستان نويسی ايران به تالار وحدت آمده بودند. اين بار انگار همان جملهای را که خودش روز هفتم جلال نوشته بود؛ روی گلی نوشته بود: «خودت گل و زندگيت گل».شبيه همه مراسمهای بدرقه اين برنامه نيز با خاطرات سيمين بانو همراه شد. غلامرضا امامی از آخرين کسانی بود که در اين سالهای پايانی عمر دانشور را فراموش نکرده بود و خواند: «توی اين شهر شلوغ در خيابان عشق در کوچه دل ميان بنبست ارض و سما خانهای است که جلال ساخته است؛ خانهای که جلال برای سيمين ساخته و هنوز اين خانه پايدار مانده است. سيمين اين خانه را رها نکرد اين خانه، خانه دل او و خانه دل ماست. اين خانه هنوز سخن میگويد، تاريخ ادبی و اجتماعی اين سرزمين در آن خانه نقش بسته است. اميدوارم اين خانه که خانه دل سيمين و خانه دل ماست برای اين سرزمين بماند.» Copyright: gooya.com 2016
|