اکبر گنجی - ویژه خبرنامه گویا
آیت الله خامنه ای ظاهراً می خواهد خود را در انتخابات بی طرف نشان دهد(رجوع شود به مقاله "خامنهای، بزرگترین مدافع بی طرف آرای مردم در انتخابات! "). ولی با توجه به سوابقش، نمی تواند به مریدانش که ارگان های نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و مساجد و بنگاه های عظیم اقتصادی رانت خوار را در اختیار دارند، نگوید با کدام نامزد مخالف است و از کدام نامزدها دفاع می کند؟
حسن روحانی غربگرا و آیت الله های روس گرا
آیت الله خامنه ای در ۵ اردیبهشت ۹۶ گفت نامزدهای ریاست جمهوری :"به مردم هم بگویند، در تبلیغاتشان هم بگویند، قول هم بدهند که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعه اقتصادی، برای باز کردن گرهها، نگاهشان به بیرون از این مرزها نخواهد بود...این، آن چیزی است که دشمن را مأیوس می کند".
خامنه ای و مریدانش سال هاست که تبلغ می کنند، حسن روحانی غربگراست و قصد دارد از طریق دولت های غربی و آمریکا مشکلات کشور را حل کند. یا می گویند روحانی بر این باور است که بدون بهبود روابط با جهان غرب نمی توان مشکلات ایران را حل کرد. یا می گویند که حسن روحانی گفته "باید با کدخدای جهان- آمریکا- مذاکره و سازش کنیم".
روز بعد از این سخنان خامنه ای، در ۶ اردیبهشت، علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، در مصاحبه طولانی با خبرگزاری سپاه- خبرگزاری فارس- به شدت به حسن روحانی و محمد خاتمی حمله کرد و گفت:
"به رغم تفاوت در دشمنان خارجی و مخالفان داخلی و فضا سازی علیه سپاه، بین آنها نقاط اشتراکی وجود دارد که مربوط می شود به رسالت، مأموریت و عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی...در دید عناصر این جریان[یعنی حسن روحانی]، آمریکا دیگر شیطان بزرگ نیست بلکه کدخداست، دراین دیدگاه نه تنها با شیطان بزرگ نباید درگیر شد، بلکه باید با کدخدا کنار آمد. سیاسیون و دولتمردان وابسته به این جریان می گویند ما نمی توانیم در مقابل آمریکا بایستیم...از دیگر نقاط مشترک جریان مذکور، غرب گرایی و تلاشی است که آنها برای ارتباط با غرب و آمریکا و غربی سازی دارند. روزنامه آریا در شماره تاریخ ۲۸ شهریور ۷۸ به نقل از رئیس دولت اصلاحات[سید محمد خاتمی] می گوید: «شما برای این که بتوانید پیشرفت کنید راهی جز غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خود غرب.» دولت اعتدال[حسن روحانی] هم راهبردش «توسعه تعامل گرا» و یا «همزیستی مسالمت آمیز با غرب» بوده و خط مشی نگرشی و عملی آن حرکت به سمت غرب و اقتصاد غربی است. نقطه مشترک دیگر این جریان با گرایش لیبرالیستی، برخورد گزینشی با منویات ولی فقیه است...به طور کلی برخی از این سیاستها در راستای کسب رضایت کدخدا است. در مجموع شاخصه اصلی این جریان پوششی از نفاق است که شناسایی گستره، عمق و پیچیدگی آن جامعه را با مشکل مواجه می کند...به طور کلی تغییر نگرش دولت ها نسبت به آمریکا مهمترین تهدید امنیتی علیه نظام بوده و هست...وقتی دولتمردان می گویند ما نمی توانیم در برابر آمریکا بایستیم، آن هم با شعارهای بعضاً توخالی و یا این که چرا باید با آمریکا طوری حرف بزنیم که ما را تحریم کند و یا دولتی که مسئولین دیپلماسی آن میگویند: آمریکا با یک موشک می تواند سیستم ما را به هم بریزد و حرف های دیگر از این دست، چرا آمریکا از این موقعیت استفاده نکند و به تهدید خود ادامه ندهد؟ ...آمریکایی ها امید زیادی به دولت داشته و سفره گستردهای را برای تغییر رویکرد دولت و تز «همزیستی مسالمت آمیز با آمریکا» پهن کرده بودند...همین نسخه را برای جمهوری اسلامی ایران پیش بینی کرده بودند تا با کنار آمدن با کدخدا، خواسته او در اجرای دومینوی برجامها را عملی کند که هوشمندی رهبری باعث شد مذاکره تنها در محدوده هستهای بماند و از تسری تعامل به عمق استراتژی جمهوری اسلامی ایران جلوگیری شود...آن چه تهدید دشمن را کم کرد مذاکره، معامله و برجام نبود، قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مواضع با صلابت رهبری معظم انقلاب تهدید را از بین برد...نگرانی دشمنان و برخی ناآگاهان و مغرضان داخلی هم این است که سپاه دارای گفتمان، رفتار و عملکرد انقلابی است".
آیت الله خامنه ای جامعه را حول محور انقلابی/ ضد انقلابی و استکباری/ضد استکباری دو قطبی می سازد(رجوع شود به مقاله "یک بام و دو هوای خامنهای در دو قطبی کردن جامعه") و با حملات به امان به غرب و دفاع از ولادیمیر پوتین، عملاً به دو قطبی روس گرایان و غربگرایان شکل می بخشد(رجوع شود به مقاله "خامنهای چگونه دو قطبی روسگرایان و غربگرایان را ساخت؟ ").
او وقتی اصلاح طلبان، اعتدالیون، حسن روحانی، محمد خاتمی، و...را غربگرا می سازد، عملاً خود و طرفدارانش- خصوصاً "آیت الله قتل عام" و "سردار گازانبری"- را روس گرا و پوتین گرا می کند(رجوع شود به مقاله " پوتینیسم: الگوی خامنهای و محافظه کارانی که روسیه را متحد خود میدانند").
توافق هسته ای و دور شدن خطر جنگ
حسن روحانی در طی چند سال اخیر بارها گفته است که توافق هسته ای خطر جنگ را از ایران دور کرد و راه های بسیاری را به روی ایران گشود. او گفته که می توان همین مدل را در مورد اختلافات منطقه ای، حقوق بشر و موشک های دوربرد هم به مورد اجرآ گذاشت.
آیت الله خامنه ای در ۱۰ اردیبهشت ۹۶ لازم دید دوباره به طور صریح تری به حسن روحانی حمله کند. او با انتقاد شفاف از حسن روحانی که دائماً می گوید برجام خطر جنگ را از ایران دور کرد، گفت :
"گاهی می شنویم، شنفته ایم در گذشته، بعضی گفته اند که، ما که آمدیم، فرض کنید، مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه جنگ را از سر کشور[ رفع کنیم]،نه، این حرفها، حرف های درستی نیست. از بنده بشنفید. آن چه که سایه جنگ را، سایه تعرض دشمن را، در طول این سال های متمادی از سر این کشور رفع کرده است، حضور مردم بوده".
آیا از این حمله صریح تر به حسن روحانی در دوران رقابت های انتخاباتی امکان پذیر است؟ خامنه ای چندی پیش نیز در همین رابطه به حسن روحانی حمله کرد و مدعای او را دروغ به شمار آورد. در مقاله "خامنهای، «دروغ» و جنگ" به او پاسخ گفته و مستندات حمله حتمی نظامی را به نقل از باراک اوباما، نتانیاهو، و دیگران آورده ام. به همین دلیل آن پاسخ ها را این جا تکرار نمی کنم. او و سپاهیان شعارهای تند ضد آمریکایی سر داده و می دهند و خطر جنگ را هیچ به شمار می آورند، در صورتی که اگر "آیت الله قتل عام" یا "سردار گازانبری" رئیس جمهور شوند، خطر حمله نظامی به ایران افزایش پیدا می کند(رجوع شود به مقاله "آیا ترامپ نمیتواند ایران را به سوریه و عراق و لیبی دیگری تبدیل کند؟ ").
محل نزاع این مقاله، مخالفت خامنه ای با حسن روحانی و دفاع او از "آیت الله قتل عام و "سردار گازانبری" است، نه موضوعی دیگر.
اول به "آیت الله قتل عام" و دوم به "سردار گازانبری" رأی دهید
"آیت الله قتل عام" و "سردار گازانبری" خود را نماد کار جهادی و انقلابی قلمداد می کنند. خامنه ای برای حمایت علنی از این دو امروز گفت رئیس جمهور مطلوب من باید حمایت صریح خود را از قشرهای ضعیف اعلام کند و :
"شعارها را جوری انتخاب کنید که همه بدانند شما می خواهید از قشرهای ضعیف کشور ، و طبقات ضعیف کشور می خواهید حمایت کنید. مشکل مشکل دار را می خواهید بر طرف کنید...الویت را این قرار بدیم...این را هم همه بدانند، خود نامزدهای محترم هم بدانند، که ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم. این را همه بدانند".
او گفت که رئیس جمهور منتخب باید از همان روز اول به حل مسأله اشتغال بپردازد. اگر اشتغال را حل کنند، آسیب های اجتماعی و دیگر آفت ها حل خواهد شد. اینها اولویت اول نظام است.
"سردار گازانبری" و "آیت الله قتل عام" به ترتیب وعده داده اند که ۵ و ۶ میلیون شغل به روش های انقلابی و جهادی ایجاد خواهند کرد. آنان وعده داده اند که اقشار ضعیف و فقیر را با روش های انقلابی و جهادی، به سرعت از این وضعیت خارج خواهند کرد. "آیت الله قتل عام" گفته است که یارانه ۳ دهک پائینی را ۳ برابر خواهد کرد. "سردار گازانبری" وعده داده که یارانه همه مردم را به ۱۵۰ هزار تومان افزایش خواهد داد و به همه جوانان جویای کار بالای ۱۸ سال، ماهیانه نفری ۲۵۰ هزار تومان پرداخت خواهد کرد. "سردار گازانبری" گفته به روش های انقلابی و جهادی رشد اقتصادی ایران را به سالیانه ۲۵ درصد در ۴ سال آینده افزایش خواهد داد. هر دو شعار می دهند که جلوی فرار مالیاتی را خواهند گرفت، در حالی که آستان قدس، سپاه پاسداران و دیگر نهادهای تحت نظر رهبری مالیات نمی پردازند.
آیت الله خامنه ای، سپاه پاسداران، بسیج، ائمه جمعه، شورای نگهبان، قوه قضائیه، همه و همه، از "آیت الله قتل عام" و "سردار گازانبری" حمایت می کنند. امروز هم محسنی اژه ای نامزدهایی را که از "خطوط قرمز نظام عبور می کنند"، تهدید کرد. جز حسن روحانی و اسحاق جهانگیری کدام نامزدها از خطوط قرمز نظام عبور کرده اند؟ حمایت خامنه ای از "آیت الله قتل عام" و "سردار گازانبری"، با تهدید حسن روحانی و جهانگیری همراه می شود تا همه تکلیف خود را بدانند. تکلیف خامنه ای و مقلدانش روشن است. وظیفه اخلاقی، دموکراتیک و حقوق بشری شهروندان ایران زمین این است که نگذارند سرکوبگران و جنایتکارانی چون ابراهیم رئیسی و محمد باقر قالیباف رئیس جمهور شوند.
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar