اکبر گنجی - خبرنامه گویا
محسنی اژه ای- معاون اول قوه قضائیه- دیروز به خانواده شهدای هفتم تیر گفت:
"برخی می گویند امروز که جنگ تمام شده پس بسیج به چه کار ما می آید بسیج برای زمان جنگ است و بیاییم با هم متحد باشیم این ها همانهایی هستند که می گویند شادی خوب است چرا همهاش گریه و چرا همهاش ناله و حزن. آن گاه است که تلویزیون ما می رود سمت این موضوع و از آن بدتر آن زمانی است که برخی از مسئولین عالی رتبه [حسن روحانی] هم می روند سراغ همین حرفها و حرف از شادی می زنند و برای کنسل شدن یک کنسرت دنیا را به هم می ریزند. باید از این ها پرسید چه کسی با هنر مخالف است؟ ما ادعای آن را داریم که حزباللهیها خودشان بهترین هنرمندان هستند اما هدف شما از هنر رسیدن به ابتذال است...عدهای[اصلاح طلبان و اعتدالیون] تلاش دارند مردم فراموش کنند که آمریکا از صدسال قبل چه بلایی سر این نظام و مردم آورده است و تلاش کنند مردم تنفرشان از آمریکا کاسته شود و تلاش می کنند بگویند آمریکا آن دشمنی که می گفتید و آن شیطان بزرگی که می گفتید نیست. وقتی کسی استقامت می کند آن را تندرو و افراطی معرفی می کنند".
درباره سخنان معاون اول قوه قضائیه چند نکته قابل ذکر است:
یکم- وقتی محسنی اژه ای از صد سال بلاهای آمریکا به مردم و نظام ایران سخن می گوید، باید تاریخ بلاهای آمریکا از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۵۳ میلادی- سال کودتای آمریکایی/ انگلیسی/ آخوندی علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق- را توضیح دهد تا همگان با آن بخش از تاریخ ایران هم آشنا شوند. او به عنوان یکی از چهره های شاخص سرکوب در چهار دهه اخیر، در این خصوص متخصص بوده و می تواند آگاهی بخش باشد. محسنی اژه ای "بلای مجسم" است.
دوم- نفرت پراکنی علیه هر ملت، کشور، قوم، دین و جنسی اخلاقاً مذموم است و پیامد عملی آن هم نزاع، تخاصم و جنگ است. صلح، همزیستی مسالمت آمیز، تحمل دیگری و متفاوت ها؛ از هر نظر بر جنگ و سرکوب دیگری و متفاوت ها ترجیح دارد. به عنوان مثال، به نفرت پراکنی علیه بهائیان که متفاوت و دیگری به شمار می روند، توجه کنید. فقها با عناوینی چون "دین ضاله"، "دین اسرائیلی"، "دین انگلیسی"، و...؛ نه تنها خود همیشه بهائیان را به نحو سیستماتیک سرکوب کرده اند، بلکه این راه را هم گشوده اند که "آتش به اختیار" ها دست به قتل و ترور بهائیان بی گناه بزنند که تنها جرم آنان بهایی بودن است. بعد هم توسط همین دستگاه قضایی درباری ، قاتلان تبرئه می شوند. همین نفرت پراکنی موجب شده که بودایی ها در میانمار- مطابق ده ها گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل، عفو بین المل، دیده بان حقوق بشر، و دیگر نهادهای حقوق بشری- دست به کشتار و نسل کشی مسلمانان کشورشان بزنند که همه نهادهای حقوق بشری آن را "جنایت علیه بشریت" خوانده اند. نفرت از دیگری ( یهودیان، بهائیان، مسلمانان،ارامنه، و...) به جنایت و نسل کشی منتهی می شود. ترک ها هم در زمان آتاترک سکولار، بیش از یک میلیون ارمنی را قتل عام کردند که برخی از مورخین ارمنی، آن را "هولوکاست ارامنه" نامیده اند.
سوم- همه ملت ها، دولت ها، قوم ها، دین ها، را می توان از منظر اخلاقی و عدالت (دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، و...) نقد کرد. قطعاً تمامی کودتاهایی که دولت آمریکا در کشورهای مختلف انجام داده، از نظر حقوق بین الملل و اخلاق، محکوم بوده و قابل نقد است. بسیاری از دولتمردان بعدی آمریکا، کودتاهای دولت های قبلی را محکوم کرده اند. به عنوان مثال، مادلین آلبرایت(وزیر امور خارجه دولت بیل کلینتون)، باراک اوباما (رئیس جمهور قبلی آمریکا)، جان کری (وزیر خارجه قبلی آمریکا)، و...کودتای علیه مصدق را محکوم کرده اند.
قطعاً تجاوزهای نظامی آمریکا به کشورهای افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، یمن، و...؛ از نظر حقوق بین الملل محکوم است و پیامدهای فاجعه باری برای ده ها میلیون شهروند این کشورها داشته است. اینک اکثر دولتمردان آمریکایی تجاوز نظامی به عراق را محکوم کرده و آن را مصیبت بار به شمار می آورند. هیلاری کلینتون هم در رقابت های انتخاباتی حتی یک بار نتوانست از تجاوز نظامی به لیبی دفاع کند.
چهارم- دولت های اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده، ترکیه، چین، روسیه، و...به هیچ وجه نمی خواهند که ایران و آمریکا دارای روابط دوستانه باشند. همه آن ها از تخاصم ایران و آمریکا بسیار سود برده اند و برخی از آن ها همیشه کوشیده اند و می کوشند تا دولت آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کنند. قطعاً "منافع ملی" ایران حکم می کند که ایران با آمریکا دارای بهترین روابط باشد. هر کس مخالف این امر است، "نفوذی دشمن" و "خادم دشمنان ایران" است. اگر خامنه ای و قوه قضائیه به دنبال نفوذی های دشمن می گردند، به آئینه بنگرند.
پنجم- یکی از ویژگی های تشیع موجود ، گریه و ناله و غم و انده است. فقها همه ائمه و حضرت زهرا را شهید کردند تا تاریخ مصیبت اختراع کنند. از شهادت امام علی و امام حسین که بگذریم، مورخین گذشته درباره شهادت بقیه اصلاً اجماع نداشته اند. آیا پیامبر اسلام آمده بود تا پیروانش، اندوه و روضه خوانی را جایگزین شادی و طرب کنند؟ تفاوت اکثریت پیروان حضرت محمد ( اهل تسنن) با اقلیت پیروان او (شیعیان) در این مورد هم نکته مهمی است که نمی توان و نباید آن را نادیده گرفت.
به تفاوت تفسیر مولوی از نبوت و ولایت با روایت شیعیان- خصوصاً فقیهان- از این دو بنگرید؛ و بگوئید کدام یک برای انسان امروز اخلاقی تر و موجه تر است :
زین سبب پیغامبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنک آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند
چون به آزادی نبوت هادیست
مؤمنان را ز انبیا آزادیست
ای گروه مؤمنان شادی کنید
هم چو سرو و سوسن آزادی کنید
آری مسلمانان باید خوانشی آزادی بخش (سالب بند رقیت و بردگی و به تعبیر آیزایا برلین: آزادی منفی) از نبوبت و امامت داشته باشند که شادی هم رکن رکین آن باشد. ابتذال نامیدن کنسرت های دارای مجوز وزارت ارشاد توسط معاون قوه قضائیه ، موجب می شود "آتش به اختیار" هایی چون آیت الله علم الهدی، آیت الله قتل عام، و...مانع برگزاری هرگونه کنسرتی شوند. یدن ترتیب، بزرگانی چون محمد رضا شجریان و شهرام ناظری هم نمی توانند کنسرتی داشته باشند و مردم هم باید از ربنای شجریان در ماه رمضان محروم شوند.
ششم- حسن روحانی، اصلاح طلبان، اعتدالیون و دموکراسی خواهان، مخالف نیروهای نظامی و انتظامی نیستند. فقط آدم نابخرد می تواند بگوید که کشورش نیازمند نیروهای نظامی و انتظامی نیست. آن چه همه این ها با آن مخالفند، دخالت نظامیان در قلمرو های سیاست، اقتصاد، رسانه ، فرهنگ، و...است. موضوع فقط و فقط هم منحصر به دخالت نیست، کار نظامیان در این حوزه ها به سلطه کشیده است.
اتفاقاً، حسن روحانی، همزمان با سخنرانی محسنی اژه ای- در ۱ تیر ۹۶- در دیدار با فعالان اقتصادی به آنان گفت :
"ابلاغ سیاست های اصل ۴۴ برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بی تفنگ بود که آن را به یک دولت با تفنگ [سپاه و بسیج] تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصی سازی نیست.[مردم] از آن دولتی که تفنگ نداشت می ترسیدند چه برسد به این که اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند".
محل نزاع این جاست: سپاه و بسیج مسلح، خواهان همه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، رسانه ، و...هستند و "یک دولت با تفنگ" تشکیل داده اند که رقبای همه حوزه ها از آنان می ترسند.
ایران قطعا نیازمند نظامیانی است که حافظ مرزهای ملی، امنیت ملی و امنیت داخلی باشند. یعنی به وظایف حرفه ای حود بپردازند، نه این که تمامیت خواه بوده و مخالفان، منتقدان و رقبا را سرکوب سازند.
حسن روحانی، پس از کسب رأی اکثریت مردم در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ تاکنون، همچنان جلوی زیاده خواهی ها و ویژه خواری های محافظه کاران افراطی سرکوبگر ایستاده است. آنان هم به همین دلیل وی را با بنی صدر مقایسه می کنند که باید عزل شود و حتی می گویند عزل هم می شود. بدین ترتیب همه روزه شاهد برخورد تند آیت الله خامنه ای، مراجع تقلید، فقیهان و ائمه جمعه درباری، سران قوه قضائیه و نظامیان با او هستیم.
با توجه به واقعیت های زیر :
الف- اینک در واشنگتن اجماع علیه ایران وجود دارد.
ب- ترامپ فردی پیش بینی ناپذیر است که ژنرال های ضد ایرانی را دور خود جمع کرده و به آنان اختیارات ویژه بخشیده است.
پ- یک جنگ خارجی می تواند ترامپ را از پرونده سنگین روابط پنهانی با روسیه که روز به روز ابعاد تازه ای می یابد، نجات دهد.
ت- دولت به شدت راست گرای اسرائیل خواهان برخورد دولت آمریکا با ایران است.
ث- عربستان سعودی و امارات متحده از اسرائیل هم جلو زده و دست به هر عملی می زنند تا آمریکا را به حمله نظامی به ایران وادارند.
چ- اردوغان هم دائماً از خطر امپریالیسم و امپراطوری فارس ها- ایران- سخن می گوید.
ح- گروه ها و افراد جنگ طلب ایرانی هم دائماً در حال تحریک دولت ترامپ به برخورد با ایرانند و به این دولت چشم امید بسته اند.
حسن روحانی باید به طور صریح و آشکار سیاست خارجی صلح طلبانه را تعقیب کند. تلاش برای بهبود روابط با دولت آمریکا و تلاش برای بهبود رابطه با کلیه دولت های خاورمیانه، سیاستی است که می تواند ایران و ایرانیان را از خطر جنگ مصون بدارد. صلح طلبی نه تنها حافظ ایران است، بلکه قادر است یک جبهه متحد ده ها میلیونی از ایرانیان به وجود آورد. امنیت و صلح، "شرط لازم" گذار به دموکراسی هستند. اکثریت ایرانیان خواهان گذار غیر خشونت آمیز به دموکراسی اند، نه "عراقی/ لیبیایی/سوریه ای کردن ایران".
کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar