پنجشنبه 19 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هر جا سری است می کوبند، هر جا دری است می بندند، گفتگوی نوشين احمدی با سيمين بهبهانی در مورد حمله به شيرين عبادی، مدرسه فمينيستی

مدرسه فمينيستی: «سالی که به‎دنيا آمدم، شيرين عبادی، جامه‎ی قضاوت بر تن کرد و از اولين زنان قاضی در ايران شد تا جامعه، حق قضاوت زنان را به‎رسميت بشناسد و در کسوت قضاوت، حقوق زن ايرانی را فرياد زند و به نوشته در آورد و آن را طلب کند... وقتی هنوز نمی‎دانستم شجاعت در ابراز انديشه چيست و چطور آن را می‎نويسند اشعار شجاعانه و زنانه‎ی سيمين بهبهانی را خواندم و متوجه شدم ادبيات را چگونه می‎توان به متن زندگی و دردهای اجتماعی زنان پيوند زد... هنوز به مدرسه نمی‎رفتم و سواد خواندن نداشتم که نوشته‎های ماندگار مهرانگيز کار در دفاع از حقوق زنان ايران در نشريات وقت منتشر و افق‎های نوين برای زنان ايرانی را نويد می‎داد...» اين جملات را پيشترها در زمانه بهار جنبش زنان به قلم آوردم ولی امروز در اين دنيای ديوانه و مملو از خشونت، با چشمانی اشک بار از بی رحمی، دوران پاييزی جنبش خود را با سختی و با مرارت پشت سر می گذاريم، می دانم که اين دوران نيز می گذرد و بار ديگر اوج ها و باز هم فرودهايی ديگر در پيش است، تنها غصه ام از آن روست که اين سه ياری که به ما مبارزه آموخته اند، يکی در آن سوی آبهاست و آن ديگری به خاطر سوی چشمان اش به زحمت می تواند اشعارش را بخواند و اين يک که هميشه پشت و پناه بی پناهانی همچون ما زنان بوده است، امروز در معرض هتک حرمت و بدترين خشونت ها آن هم از سوی «هموطنان» اش قرار گرفته است. دلم گرفته است که امروز، مايی که آن سه را همواره ستوده ايم و هر کدام شان برای ما نماد و نشانه ای از چهل تکه مبارزات مان است، چنين ناخواسته در مشقت و سختی قرار گرفته اند.
دلم گرفته است اما هنگامی که می بينم شيرين عبادی، اين ستون ماندگار جنبش زنان، همچنان شجاعانه و يک تنه در برابر همه اين تندبادها می ايستد و با ايستادگی اش نيز به ما درس های جديدی می آموزد، پر از اميد می شوم. اميد به اين که شيرين عبادی اين زن يکه و سرافزار، زنی تنها در آستانه فصلی سرد، فصل های سرد را به خاطر همه ما و با ياری همه ما به کناری خواهد زد.
اميد به اين که سيمين بهبهانی، به رغم چشمانی که فروغ اش کاهش می يابد، هنوز می سرايد و می خواند و با اشعارش با ظلم می ستيزد. اميدم آن است که شيرين عبادی و سيمين بهبهانی همان گونه که سينه سپر کردند و با حرکت و قدم مبارک خود، لايحه حمايت از خانواده را از «صحن علنی مجلس» زدودند، امروز نيز با همبستگی ما زنان، می توانند سينه سپر کنند و همه اين تندبادها را به کناری بزنند.
مصاحبه زير را هنگامی که روز گذشته پای صحبت سيمين بهبهانی به خاطر يار ديرينش (شيرين عبادی) نشسته بوديم با ايشان انجام دادم که حاکی از نگرانی او در مورد برخوردهای اخير نسبت به شيرين عبادی است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نوشين احمدی خراسانی: خانم بهبهانی، حتما اطلاع داريد که کانون مدافعان حقوق بشر را پلمب کردند و متاسفانه حملات خشونت آميزی را در مورد خانم شيرين عبادی آغاز کرده اند. می خواستم نظر شما را در اين مورد بدانم. و اين که چرا خانم عبادی مرکز چنين برخوردهايی قرار گرفته است؟
سيمين بهبهانی:
من از اين بابت قلبا بسيار متاسفم. تا مدت ها پيش می شد احساس کرد که يک سلسله کارهای عاقلانه ای به چشم می خورد، اما مدتی است که می بينم که آنچه انجام می گيرد گاه حتا خلاف عقل سليم است و گاه به شکل چشم گيری، حتا به نوعی حالت لجبازی پيدا می کند. من بيشتر جلسات عمومی که کانون مدافعان حقوق بشر برگزار می کرد شرکت داشتم و در آن جا هيچ بحثی که صدمه ای به امنيت کشور بزند يا اين که يک جنبه شورشگری داشته باشد مشاهده نکردم. همان روز هم که دفتر کانون را پلمب کردند، من داشتم حاضر می شدم که به اين جلسه که به مناسبت سالگرد اعلاميه حقوق بشر برگزار می شد شرکت کنم که منصوره شجاعی با من تماس گرفتند و گفتند که چنين مسئله تاسف باری اتفاق افتاده و من تعجب کردم و باورم نمی شد که چرا بايد اين کار خشونت آميز را بکنند. فعاليت های کانون مدافعان و شخص شيرين عبادی، همگی به نفع کشور و سربلندی مملکت است. فعاليت های حقوق بشری گاهی اوقات جنبه راهنما و راهگشا و کمک به حال دارد و در همه عالم همه می دانند که دولت ها که خودشان به تنهايی نمی توانند تصميم درستی اتخاذ کنند و همين سازمان ها هستند که راهگشای تصميمات و اعمال درست دولت ها هستند. من فکر می کنم تعطيلی چنين سازمان هايی و سرکوب آدم هايی مثل شيرين عبادی که فکر و نظری دارند واقعا به ضرر مملکت است.

نوشين احمدی: خانم بهبهانی، همانطور که اطلاع داريد يک عده بسيجی ريخته اند جلوی خانه خانم عبادی و تابلوی وکالت ايشان را کنده اند و با شعارهای عجيبی که آدم حيرت می کند، ايشان را مدافع جنگ معرفی کرده اند!!! نظرتان در مورد چنين اعمالی چيست؟
سيمين بهبهانی:
به صراحت می گويم که خانم عبادی مايه افتخار زنان ايران است. او جايزه نوبل را از آن خود کرده و تلاش و کوشش عملی شيرين عبادی است که تمام هم و غم اش را در اين چند ساله در دفاع از حقوق بشر گذاشته و جلوی بسياری از مفاسد را گرفته پرونده هايی را که در رابطه با افراد بی پناه، قتل های زنجيره ای، پرونده های فعالان دانشجويی و زنان و دراويش گنابادی به طور رايگان قبول کرده و از آنان دفاع می کند و به سرنوشت قضايی شان رسيدگی می کند. بنابراين فکر می کنم چنين زنی را بايد قدرش را دانست و ازش سپاسگذار بود نمی دانم چرا يک عده ريخته اند در خانه ايشان و در و ديوار را کثيف کرده اند. نمی دانم اين کارها و حرکات يعنی چه؟ اين کارهای زشتی است و اگر هر کسی حرفی دارد بزند ولی رفتن و سياه کردن ديوارها و اينجور کارها کار آدم عاقل نيست. آن هم وقتی که طرف آدم، کسی است مثل شيرين عبادی که فرد منطقی و اهل گفتگوست، مدافع صلح است و دانشی دارد و می تواند جوابگوی اعمال خودش باشد. بنابراين اگر کسی در مورد رفتار و گفتار خانم عبادی حرفی دارد می تواند با منطق صحبت کند ولی چنين اعمال جنجال برانگيزی واقعا شايسته نيست.

نوشين احمدی: آنها که جلوی در منزل خانم عبادی اجتماع کرده بودند شعارشان اين بود که: «اسرائيل جنايت می کند، عبادی حمايت می کند». با توجه به شناخت شما از فعاليت های خانم عبادی، نظرتان در مورد اين شعارشان چيست؟
سيمين بهبهانی:
به نظر من اين شعار را احتمالا برای درست شدن «قافيه اش» ساخته اند وگرنه هيچ استناد واقعی ندارد و همه ما خانم عبادی را می شناسيم که ايشان هميشه صلح طلب و مخالف خشونت بوده اند. همه ما و همه مدافعان حقوق بشر، ضد جنگ و خشونت و نابرابری هستيم. حالا هر جنگی و زير هر پوششی که باشد. وقتی دنيا می تواند با صلح و صفا و گفتگو امور خودش را بگذارند و تنظيم کند، چه لزومی دارد که بايد يکی نيزه بپراند و يکی هم بمب در جواب بريزد. هر دوی اين دو دسته که خشونت ايجاد می کنند کارهای ناشايستی مرتکب شده اند و البته در اين ميان قربانيان اين خشونت ها يعنی کودکان و زنان گناهی ندارند. من داشتم تلويزيون نگاه می کردم و ديدم يک مردی نمی دانم از کدام گروه بود يا حماس يا اسرائيل فرقی نمی کند، ولی آنچنان زار می زد و نشسته بود سر خرابی هايش و بچه اش را نشان می داد که کشته شده بود و می گفت آخر اين بچه چه گناهی کرده، من اين صحنه ها را می بينم واقعا دلم به درد آيد و جگرم خون شده است. وقتی آدم ها می توانند بنشينند و در مورد مشکلات شان با هم گفتگو بکنند چرا بايد مرتکب چنين جنايت هايی بشوند و خشونت راه بياندازند. حالا به فرض حماس هم از بين برود، ولی مسئله و مشکل اصلی تروريسم است که گسترش پيدا کرده و با چنين جنگ هايی، ريشه تروريسم از بين نمی رود. ممکن است جنگ يک قوانينی داشته باشد ولی تروريسم ديگر هيچ قانونی ندارد

نوشين احمدی: خانم بهبهانی عزيز، شما پيشترها شعری در مذمت جنگ سروده ايد، آيا ممکن است و حوصله آن را داريد که بار ديگر آن را برای ما با صدای گرم و ماندگار خودتان بخوانيد؟
سيمين بهبهانی: اتفاقا اين شعر وصف حال مادری است که در جنگ کودکش را از دست داده است و شعر اينطور شروع می شود:
آشفته حال و سودايی
اندوهگين و افسرده
چادر به سر نپوشيده
رخ با حجاب نسپارده
سودای گير و بندش نه
وز گزمگان گزندش نه
فکر بپوش و پنهان کن
خاطر از او نيازرده
چشم اش دو دانه انگور
از خوشه ها جدا مانده
دست زمانه صد خم خون
از اين دو دانه افشرده
ديوانه، پاک ديوانه
با خلق و خويش بيگانه
گيرم برد جهان را آب
او خوابش از جهان برده
يک جفت اشک نفرين را
سربازمرده پوتين را
آويزه کرده بر گردن
بندش به هم گره خورده
گفتم که چيست اين معنی
خنديد و گفت فرزندم، طفلک نشسته بر دوشم
پوتين برون نياورده
پوتين برون نياورده

نوشين احمدی: خانم بهبهانی با سپاس از شما و با اميد به صلح و برابری .





















Copyright: gooya.com 2016