دوشنبه 30 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مشروعيت و کارآيی دولت، انقلاب و سياست‌زدگی (بخش نهم)، جمشيد فاروقی

جمشيد فاروقی
بقا و استمرار حيات هر حکومتی وابسته به مشروعيت و کارآيی است. تجربه ايران و تاريخ سياسی ديگر کشورها نشان می‌دهد که دولت کارآمد نامشروع و دولت مشروع ناکارآمد، هر دو حياتی محدود دارند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


درک روشنی از مقوله "مشروعيت" در فرهنگ سياسی رايج ما ايرانيان وجود ندارد. ناشفاف بودن تعريف اين مقوله علت‌های متنوعی دارد. يکی از مهم‌ترين اين علت‌ها را بی‌گمان می‌توان در مقوله هم‌خانواده آن، يعنی "شريعت" يافت که به اين مقوله مدرن جامعه‌شناسانه کيفيتی مذهبی و اسلامی می‌بخشد. از اين منظر، دولت مشروع، تنها آن دولتی است که با شريعت سازگار باشد. حال آن‌که مذهب يکی از عناصر سنتی مولد مشروعيت است و آن‌گاه که ما از مشروعيت عقلايی و مدرن در يک جامعه پيشرفته و دموکراتيک سخن می‌گوييم، اتفاقا درکی سکولار از آن داريم.

اما کژفهمی ما از مقوله مشروعيت محدود به هم‌بسته بودن تعريف آن با مقوله شريعت و شرع نمی‌شود. کم نيستند پژوهشگرانی که از زوال مشروعيت در عصر پهلوی سخن گفته‌اند، بی‌آن‌که درک روشن و تعريفی شفاف از مفهوم مشروعيت در کار خود به دست داده باشند. بديهی است که پرداختن به اين کژفهمی در چارچوب موضوع سلسله مقالات "انقلاب و سياست‌زدگی" نمی‌گنجد و من در جا و زمانی ديگر اين موضوع را پی خواهم گرفت.

مشروعيت در گستره سياسی و جامعه‌شناسی خود، در فرجامين نگاه يک "باور" است. باور به حقانيت داشتن و برحق بودن يک حکومت سياسی. استمرار حيات سياسی يک دولت البته که وابسته به مشروعيت آن دولت است، اما تنها بر پايه آن استوار نيست. از همين روست که ما در بيان تداوم حيات سياسی از مفهوم "کارآيی" يا "کارآمدی" نيز سخن می‌گوييم. دو مفهوم کارآيی و مشروعيت بازتاب دهنده رابطه و مناسبات دولت و جامعه هستند. هرگاه قائل شدن مشروعيت يا عدم مشروعيت برای دولت، سمت و سوی رابطه جامعه با دولت و صاحبان قدرت را رقم می‌زند، "کارآيی" نيز رابطه دولت با جامعه را تنظيم می‌کند.

به سخن ديگر مناسبات جامعه و دولت، مناسباتی دو سويه است. مقوله مشروعيت بازتابگر باور مردم و جامعه نسبت به برحق بودن قدرت سياسی حاکم است و "کارآيی" از توان و ظرفيت حکومت برای دفاع از خود حکايت می‌کند. در حکومت‌های غيردموکراتيک، اين دفاع از خود، پيش از آن‌که دفاع در برابر بيگانه باشد، دفاع صاحبان قدرت است از خود در برابر خيزش‌های اجتماعی.

در گفتار پيشين آمد که دولت پهلوی مناسبات اجتماعی ايران را متحول ساخت و مناسبات "دولت−ايلات" و "دولت−روحانيون" عصر قاجار را بدل به مناسبات "دولت−توده" کرد. مدرنيزاسيون اتوکراتيک خاندان پهلوی موفق به نوسازی ماشين دولتی شد اما خصلت اتوکراتيک آن مانع از آن گشت که الگوی سنتی قدرت متحول و مدرن شود.

روند تمرکز اتوريته در عصر پهلوی در واقع به معنی ستيز با ديگر منابع اتوريته در ايران بود. هم‌زيستی کمابيش مسالمت‌آميز پادشاهان قاجار با بسياری از ايل‌خان‌ها و روحانيون، با تولد دولت مدرن در ايران جای خود را به مناسبات خصمانه داد. در دوران حکومت پهلوی، از نقش مناسبات ايلاتی به شدت کاسته شد. اين روند به‌گونه‌ای بود که جامعه ايلاتی ايران قرن نوزدهم چنان دگرگون گشت که امروزه روز به صراحت تمام می‌توان گفت که زندگی ايلاتی نقش مهمی در ساختار اجتماعی کشور ايفا نمی‌کند.

پيکان تهاجم دولت پهلوی اما محدود به مبارزه با ايل‌خان‌ها و ايل‌بيگ‌ها نماند و در اثر رويارويی دولت پهلوی با صاحبان اتوريته معنوی نيز ما شاهد کاهش گستره نفوذ روحانيون در ايران هستيم. در جريان رويارويی آشکار و پنهان دولت با روحانيون، و پيمان مودت با برخی و سرکوب بخش ديگر، بسياری از روحانيون نيز بخش مهمی از امتياز‌ها و حقوق اجتماعی سنتی خود را از دست دادند. ارتش، نظام آموزشی سراسری، کشف حجاب و قائل شدن حق رای برای زنان از جمله عواملی بودند که دولت پهلوی به‌ منظور کاهش نفوذ روحانيون در ايران، از آن‌ها بهره گرفت.

الگوی سنتی قدرت مانع از مشارکت مردم در زندگی سياسی می‌گردد. و مردمی که از حق مشارکت در تصميم‌گيری‌های سياسی محروم باشند، از مهم‌ترين حقوق شهروندی خود محرومند. رعيت زير فشار جبر روزگار شهرنشين می‌شود اما از حقوق شهروندی بی‌بهره می‌ماند. ايل‌مردان نيز برای يافتن کار و گذران زندگی، زادگاه خود را ترک می‌کنند و به خيل حاشيه‌نشينان و گودنشينان می‌پيوندند. اين چنين است که رعيت و ايل‌مردان در کلان‌شهرها آواره شده و "توده" را شکل می‌دهند. "بی‌هويتی" فصل‌‌مشترک اين آوارگان است.

از جانب ديگر، دولت پهلوی در ستيز خود با ديگر منابع اتوريته، از بخشی از مشروعيتی محروم می‌شود که دولت‌های ايلاتی پيشين از آن برخوردار بودند. الگوی سنتی و کهنه قدرت نيز مانع از جايگزينی اشکال جديد و مدرن مشروعيت می‌گردد. از اين‌رو بقای دولت پهلوی بيش از اسلافش، به کارآيی دولت وابسته می‌شود.

بقا و استمرار حيات هر حکومتی وابسته به مشروعيت و کارآيی است. تجربه ايران و تاريخ سياسی ديگر کشورها نشان می‌دهد که دولت کارآمد نامشروع و دولت مشروع ناکارآمد، هر دو حياتی محدود دارند. دولت پهلوی و به‌ويژه دولت محمدرضاشاه پهلوی برای جبران کاستی خود در حوزه مشروعيت کوشيد بر کارآيی ماشين دولتی بيافزايد. ارتش مدرن، پليس و ژاندارمری و به‌ويژه ساواک وظيفه دفاع و حراست از قدرت سياسی را برعهده گرفتند. دفاع در برابر خيزش‌ها و عصيان‌های اجتماعی.

تعقيب سياست سرکوب منجر به تشديد سياست‌زدگی در حيات اجتماعی گشت. همان اژدهای سياست‌زدگی که در انقلاب مشروطه متولد شده بود و در آستانه انقلاب اسلامی سراسر جامعه را بلعيد. بايد فاش گفت که جمع جبری دولت سرکوبگر و توده عصيان‌زده جامعه‌ای سياسی نيست، که جامعه‌ای سياست‌زده است!

محمدرضاشاه کوشيد توده را در پيوند با سلطنت به عرصه کارزار سياسی بکشد. تاسيس حزب رستاخيز، پروژه ترويج "عشق به سلطنت" در مدارس ابتدايی و دبيرستان‌ها، پخش سرود شاهنشاهی در آغاز و فرجام هر رويداد فرهنگی و ورزشی، گردآوردن اجباری مردم برای بزرگداشت سال‌روز تاج‌گذاری و... همه در خدمت تقويت موقعيت شاهی بودند که مشروعيت خود را مستقيما از خدا کسب می‌کرد و حافظ دوام و بقای ميهن بود.

تعقيب سياست سرکوب و انسداد مجاری طبيعی کنش سياسی و تزريق اجباری عشق به سلطنت عاقبت توده را که به شکرانه حکومت دو هزار و پانصد ساله و مقدس پادشاهی ايران لقب ملت پرافتخار را نيز به يدک می‌کشيد، به خيابان‌ها کشاند. توده‌ای عصيان‌زده. اين چنين بود که توده پا به صحنه سياست نهاد و همان‌جا، جا خوش کرد و ماند و پس از انقلاب اسلامی به "امت هميشه در صحنه" تغيير رنگ و شکل داد.

اما بايد فاش گفت که "امت هميشه در صحنه" پيش از آن‌که دليلی بر سياسی شدن يا بودن جامعه باشد، گواه همان سياست‌زدگی است.

دکتر جمشيد فاروقی

برگرفته از سايت [برای يک ايران]





















Copyright: gooya.com 2016