جمعه 2 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ديدار شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت با عبدالله نوری

- مردمی که انقلاب می کنند، فکر می کنند که پس از پيروزی انقلاب دنيا برايشان بهشت می شود
- آنهايی که می خواهند حکومت شان در مسير حق و عدل حرکت کند خود را در معرض نقدها و پندها و حتی سرزنش ها قرار می دهند
- اگر کسی به خود جرأت داد و سخنی گفت، از انتقاد کننده فردی فريب خورده و بازيچه دشمن و ده ها تعبير ديگر می سازند
- بايد تلاش نمود تا با ارتباط مؤثر و پيوسته با مردم اصلاحات واقعی و دموکراسی را در بطن توده های مردم نهادينه کرد
- جامعه ای که مشکل آب و نان، گرانی و بيکاری دارد، شايد خود را درگير مسايل سياسی و دعواهای جناحی و مسابقات حکومتی نکند

اعضای شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت طی ديداری با عبدالله نوری ضمن دعوت از وی مبنی بر حضور فعالتر و پررنگ در عرصه تحولات اجتماعی و سياسی ايران، به بيان ديدگاههای خود پيرامون مسايل روز جامعه پرداختند.
عبدالله نوری در اين نشست و در آغاز سخنانش گفت: در تمامی انقلاب ها تصور ايجاد مدينهء فاضله بعد از پيروزی انقلاب وجود دارد، مردمی که انقلاب می کنند فکر می کنند که پس از پيروزی انقلاب دنيا برايشان بهشت می شود. بسياری از شخصيت های انقلابی دنيا از ابتدا تصور نمی کردند روزی پس از پيروزی انقلابشان خود به ديکتاتوری مستبد تبديل شوند ولی در نهايت عملکردشان آنها را در جايگاه مستبدان تاريخ نشاند، شايد از اکثريت قريب به اتفاق ديکتاتورهای جهان اگر سئوال شود چرا به اين مسير گرفتار شده اند ضمن نپذيرفتن اين نسبت، سئوال کننده را متهم به مزدوری بيگانه و ده ها اتهام ديگر نمايند. بسته به حد ديکتاتوری و وحشت ديکتاتور، با سئوال کننده و يا منتقد و يا مخالف برخورد می شود. هميشه در آغاز هر انقلابی مبارزان آرمان خواهند و شعارهای زيبا می دهند ولی رفته رفته آرمان ها فراموش می شود و حفظ قدرت به هر قيمت برای برخی اصل می گردد. بسياری افراد که پس از دوران انقلاب بر مسند قدرت قرار می گيرند و مدعی انقلاب نيز هستند تصوری غير از رفتار خود از انقلاب داشتند. قدرت منهای اخلاق نتيجه اش همين است. بر همين اساس انسان بايد به لحاظ نفسانی خيلی خود را تزکيه کند تا قدرت نتواند بر او تأثير بگذارد. انسان بايد در جهت تزکيه خود بسيار تلاش کرده باشد تا تحت تاثير قدرت قرار نگيرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


وی با بيان فرازهايی از سخنان حضرت علی (ع) دربارهء حکومت بر مردم گفت: امير مؤمنان صلوات الله عليه در دو جمله همه مطلب را بيان می فرمايد. روزی عبدالله ابن عباس بر امام وارد می شود و ايشان را در حال تعمير کفشش می بيند. حضرت خطاب به عبدالله می گويد ارزش اين کفش چه قدر است؟ ابن عباس نگاهی به کفش فرسوده امير مومنان می کند و می گويد هيچ قيمتی ندارد. آنگاه حضرت می فرمايد: ""به خدا سوگند اين کفش بی ارزش برای من دوست داشتنی تر است از حکومت بر شما مگر آنکه حقی را بپا دارم و يا از باطلی جلوگيری نمايم."" و برای اينکه از اين ادعای بسيار سنگين فاصله نگيرد در بيان ديگری می فرمايد: ""مرا با مدح و ثنای نيکو ستايش نکنيد و به رسم سخن گفتن با جباران تاريخ با من سخن مگوييد و همانند زورمندان دژخوی از من پروا مکنيد ... و چنين گمان مبريد که اگر با من سخن حقی گفته شود مرا گران می آيد و نيز مپنداريد که من بزرگداشت خود را خواهانم زيرا آن کس که شنيدن حق و پيشنهاد عدالت بر او سنگينی کند عمل به آن دو برايش سنگين تر خواهد بود. بنا براين از گفتن سخن حق و نظر دادن به عدل دريغ منماييد که من در نزد خود برتر از آن نيستم که خطا نکنم و از خطا در کردار خويش نيز احساس امنيت ندارم مگر آنکه خداوند مرا کفايت کند.""
عبدالله نوری در ادامه افزود: علی عليه السلام می داند که حکومت و قدرت دارای آفت های فراوان است و چه بسا انسانی همچون علی را هم که مظهر عدل الهی است از جاده انصاف و حق دور کند که "إن الإنسانَ لَیَطغی أَن رأه استَغنی". شايد هم می خواهد به همه انسان ها در طول تاريخ يک نشانی بدهد که، آنها که انتقاد از خود را بر نمی تابند در صف ستمگران تاريخ قرار دارند و يا به مرور در زمره جباران قرار می گيرند و آنهايی که می خواهند حکومتشان در مسير حق و عدل حرکت کند هميشه در هراس هستند که مبادا اين قدرت و شوکت، آنها را از مسير حق و تواضع جدا سازد و به راه باطل و تکبر سوق دهد، به همين جهت خود را در معرض نقدها و پندها و حتی سرزنش ها قرار می دهند و مردم را به انتقاد از خويش فرا می خوانند تا مبادا فريبندگی مقام، آنها را دچار تکبر و نخوت نموده موجب فساد در حرث و نسل جامعه شوند.
وی با اشاره به آيه ای از قرآن کريم افزود: مرحوم طالقانی در بخشی از تفسير آيه شريفه ""وَ إِذا تَوَلَّی سَعی‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِيها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ-"" بيان می دارد: ""انسان همين که زعامت يافت ميکوشد در زمين برای افساد، يا ميکوشد در راه پيشرفت قدرت و نفوذش در زمين که لازمه آن افساد، مقابل اصلاح است- برهم زدن نظم و التيام طبيعی اشياء، از ميان برداشتن حقوق و حدود افراد، بستن راههای رشد و کمال و باز نمودن راههای تباهی و رشد استعدادها، برتری يافتن فرومايگان و برکناری فرزانگان و ايجاد گروه‏ها و طبقات- همه مراتب و مظاهر افساد است که به از ميان رفتن و تباهی محصول کشت و کار و نسل و استعدادها خلاصه ميشود.""
عبدالله نوری با اشاره به تبعاتی که امروزه گريبانگير منتقدين می شود افزود: مولای متقيان سلام الله عليه بهتر از همه می داند که حکومت چون از قدرت برخوردار می باشد و امکانات گوناگون در اختيار دارد، هرچه بخواهد انجام می دهد و طرف ديگر چون خود را در ضعف و چه بسا هراس ميبيند از سخن گفتن و توصيهء به حق کردن و انتقاد نمودن اجتناب می کند و اگر کسی هم دل به دريا زد و به تعبير برخی در صف افراطيون قرار گرفت و به خود جرأت داد و سخنی گفت، برای اينکه سر جايش بنشيند و دست از افراط گری بردارد و عبرت ديگران هم شود با او برخورد قاطعانه می شود و با امکانات تبليغاتی که در اختيار حکومت است از انتقاد کننده فردی فريب خورده و بازيچه دشمن و تحت تأثير القائات بيگانه و ده ها تعبير ديگر می سازند و بسته به جمع بندی سياسی که دارند نسبت به او تصميم قضايی می گيرند. با چنين رفتاری در نهايت و بيش از همه اين خود حکومت است که آسيب می بيند، امير مومنان عليه السلام از جامعه خويش می خواهد که از انتقاد به او نهراسند و مبادا او (حاکم) را در وادی جهل و انحراف و اشتباه رهايش گذارند. او می خواهد اين رفتار درسی باشد برای همه حاکمان طول تاريخ تا از او بياموزند و با سخنان او خود را محک زنند.
عبدالله نوری درباره نوع دموکراسی موجود در جمهوری اسلامی گفت: آن زمان که در روزهای آغازين انقلاب بحث دموکراسی مطرح شد و حتی برخی از شخصيت های انقلاب درخواست داشتند که به جای جمهوری اسلامی جمهوری دموکراتيک اسلامی گفته شود هيچکس نمی گفت در جمهوری اسلامی دموکراسی نيست، بلکه بالعکس همه می گفتند در کلمه جمهوری اسلامی دموکراسی نهفته است و در بيان استدلال خود قبل از کلمه جمهوری از کلمه اسلام هم دموکراسی را برداشت می نمودند. حال پس از گذشت سی سال از انقلاب آيا همچنان همان برداشت هست؟ و آيا همگان اسلام و دموکراسی را در يک راستا می بينند؟
وی در ادامه و در بخش ديگری از سخنان خود گفت: بايد تلاش نمود تا با ارتباط مؤثر و پيوسته با مردم اصلاحات واقعی و دموکراسی را در بطن توده های مردم نهادينه کرد ، چه بتوان از قدرت و حکومت استفاده نمود و چه نتوان، ولی اگر بتوان برای اين کار از قدرت استفاده نمود چرا استفاده نشود؟ اگر بتوان از امکانات حکومت برای نهادينه کردن اصلاحات بهره برد چرا استفاده نشود؟ و چه بسا دوستانی که نظر بر شرکت در انتخابات دارند اينگونه می انديشند که با پيروزی اصلاح طلبان شايد فرصت و فضای تنفسی هر چند محدودی برای نهادينه کردن اصلاحات به وجود آيد و به هر اندازه که شرايط فعلی ادامه يابد اوضاع در زمينه های گوناگون بدتر شود.
عبدالله نوری در پايان سخنانش گفت: من هم مشکلات را يکی، دو مورد نمی دانم. برخوردهايی که با حقوق افراد می شود مسائل مربوط به بخشی خاص است و مشکلات عموم جامعه نيست و به تعبير ديگر عموم جامعه با آن در گير نيست. جامعه ای که مشکل آب و نان، گرانی، بيکاری، فقر، فساد و تبعيض دارد و در سطح محدودی از فرهنگ و علم نيز قرار دارد که شايد بسياری از ارتباطات پيچيده را نداند و يا برای او اهميت نداشته باشد خود را در گير مسايل سياسی و دعواهای جناحی و مسابقات حکومتی نمی کند. فردی که برای بيماری فرزندش به اين سو و آن سو می دود و برای تهيه لقمه نانی تمامی هم و غم خويش را صرف می کند اولويت اول او سياست نيست و شايد در اين مرحله ابزار دست سياست مداران نيز قرار گيرد تا از اين راه مشکل خود را حل کند و چه بسا آن سياستمدار است که از او هم به عنوان ابزاری در جهت منافع خود بهره می برد.

در ابتدای اين ديدار مهدی عربشاهی دبير تشکيلات دفتر تحکيم وحدت به بيان برخی ديدگاهها و نظرات خود و نيز دفتر تحکيم وحدت، پيرامون مسايل موجود در جامعه پرداخت:
در مورد ۳ موضوع مايل هستيم با جنابعالی گفتگو کنيم. موضوع اول درباره دانشگاه و برخوردهای بسيار سنگينی است که با فعالان دانشجويی می شود، موضوع دوم درباره ايامی که در آن هستيم يعنی سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی و تناقضاتی که نسبت به وضعيت امروز با اهداف و شعارهای اوليه انقلاب مشاهده می شود و موضوع سوم هم بحث انتخابات است .
متاسفانه ما در اين روزها و درست در سی امين سالگرد انقلاب شاهد بازداشت تعداد زيادی از دوستان دانشجويمان در اميرکبير و شيراز و کردستان و اردبيل هستيم ، با تشکلهای دانشجويی و مخصوصا انجمن های اسلامی شديدترين برخوردها می شود و آنها به بهانه های کاملا واهی غيرقانونی می شوند که نمونه آخر آن انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصير است . البته ما انجمن ها را مثل زمان شاه در قالب غير رسمی نگه می داريم و آنها را در شرايط بسيار سختی حفظ می کنيم تا به فعاليت خود در اين فضا نيز ادامه دهند . با اين همه فشار بسيار زيادی بر روی انجمنهای رسمی وجود دارد و به شيوه ای غيرقانونی از آنها می خواهند تا از تحکيم خارج شوند.
شاهد اين هستيم که از مهر امسال که شورای مرکزی تحکيم آغاز به کار کرده فشار امنيتی و رسانه ای خيلی بيشتری به تحکيم وارد می شود و حملات شديدی به اين مجموعه ی دانشجويی صورت می گيرد. سناريوهای واقعا خنده داری را عليه تحکيم تدارک می بينند . اول تحکيم را به منافقين می بندند ، بعد به پژاک و عبدالمالک ريگی ، حالا هم که تحکيم صهيونيستی شده . البته از ابتدا تحليلمان اين بود که امسال به دليل در پيش بودن انتخابات حساسيت خيلی زياد خواهد بود و به دنبال بهانه گرفتن از ما خواهند بود و در نهايت هم با وارونه سازی يکی از اطلاعيه ها بهانه ی لازم را به دست آوردند.
سپس اعلام کردند که تحکيم از سال ۸۳ غير قانونی بوده که البته ديدار ما با دکتر معين ، دکتر توفيقی ، دکتر خانيکی و مصاحبه دکتر ظريفيان که همگی از مسوولين وزارت علوم دوره اصلاحات بودند ساختگی و دروغ بودن اين سناريو را نشان داد.
واقعا ما می خواهيم از شما بپرسيم روزی که انقلاب می کرديد چنين تصوری داشتيد که ۳۰ سال بعد از پيروزی انقلاب چنين اتفاقاتی بيفتد؟ در اين انقلاب قرار بود که مارکسيستها آزاد باشند ولی امروز حتی انجمن های اسلامی نيز در فعاليت خود آزاد نيستند. آيا واقعا شما برای چنين فضايی در کشور انقلاب کرديد؟
در ادامه برخی از اعضای دفتر تحکيم وحدت به طرح سوالاتی درباره انتخابات پيش رو پرداختند و نظرات عبدالله نوری را در اين زمينه جويا شدند:
پيشنهاد شما برای نوع حرکت دانشجويان در موضوع انتخابات چيست؟ ما چگونه مناسبات خود را با قدرت تعريف کنيم که استقلال جنبش دانشجويی از قدرت حفظ شود؟ ما معتقد به مطالبه محوری وبرنامه محوری هستيم و معتقديم کانديداها بايد وعده های شفاف و قابل سنجشی بدهند و بر سر آنها ايستادگی کنند.
متاسفانه برخی از اصلاح طلبان حاضر نيستند تن به شفافيت بدهند و سطح دعوای خود را پايين آورده و به جای گفتگو بر سر برنامه و نقشه راه تحقق اهداف خود تنها بر سر چهره ها بحث می کنند.به نظر شما در اين شرايط واقعا چه تصميمی بايد گرفت؟





















Copyright: gooya.com 2016