جمعه 19 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

صلح در جهان، به‌مناسبت روز جهانی حقوق بشر، محمد مصطفايی

محمد مصطفايی
به يقين و اطمينان کامل می‌گويم که از سی ماده مورد پذيرش دولت ايران در منشور حقوق بشر، حاکمان جمهوری اسلامی حتی به يک ماده از مواد منشور حقوق بشر اهميت نمی‌دهند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


دوران پيش از جنگ جهانی دوم، خشونت و ترويج آن، اعمال ظلم و ستم بر مردمان و کشتار انسانها رويه ای معمول بود. نظام ديکتاتوری بر حکومت بسياری از کشورها سايه افکنده بود و ديکتارتورهايی همانند هيتلر، برای به رخ کشاندن قدرت خود و نيز ماندن در صحنه حکومت، دست به هر جنايتی ولو کشتن انسانها و شهروندان خود می زدند. روزگاری نبود که شاهد کشتار انسانهای بی گناه اعم از کودک و نوجوان وزنان و مردان بی پناه و بی گناه نباشيم. پس از جنگ جهانی دوم خسارات ناشی از وقوع جنگ، دول ملل متحد را بر آن داشت تا موضوع صلح در جهان را عملا در جامعه بين الملل مطرح کرده و در دستور کار خود قرار دهند. به اين جهت بود که کلمه " صلح " رنگ و بويی ديگر به خود گرفت. پس از تصويب منشور حقوق بشر در دسامبر سال ۱۹۴۸ که تدوين آن به مدت دو سال به طول انجاميد برخی از کشورهايی که مفاد منشور را با اکراه پذيرفته بودند با تامل بيشتری به مفاد منشور، آن را مقرراتی جامع و کامل ديده و بر آن شدند تا از مقررات منشور الگو برداری کرده و مفاد آن را در قوانين خود لحاظ نمايند.

منشور حقوق بشر مشتمل بر يک مقدمه و سی ماده است که به حقوق اساسی افراد ملت از جمله: حقوق يکسان برای بشر، آزادی بيان و عقيده، منع شکنجه، برای حقوق افراد در پشتيبانی قانون، استقلال دستگاه قضايی، اصل بی گناهی افراد، احترام به حق مالکيت، حق تشکيل حزب و شرکت در تجمعات پرداخته و دولتها متعهد شده اند مفاد منشور حقوق بشر را در قوانين خود اعمال نمايند. اهميت اين منشور صرفنظر از اينکه به درستی به حقوق طبيعی و بديهی انسانها پرداخته است؛ مورد قبول و پذيرش تمام کشورهای دنيا قرار گرفته است و اين اراده جمعی نشان از تمايل دولتها به صلح و امنيت و ارزش قائل شدن به حقوق انسانها در ظاهر دارد.

به هر تقدير جنگ جهانی دوم به پايان رسيد و دولتها روابط حسنه ای با يکديگر ايجاد کرده و کدورت و دشمنی ها را تا حدودی به کنار نهادند. اما نظام ديکتارتوری در داخل کشورها و نقض داخلی حقوق بشر پايان نيافت. صدام در عراق و طالبان در افغانستان تهديدی جدی بر امنيت جهان به حساب آمده و در نهايت خطر بودن آنها، برخی از کشورهای قدرتمند را بر آن داشت تا جنگی ديگر به پا نهند. اين شد که با هدايت آمريکا تهديدکنندگان صلح و امنيت در جهان خلع سلاح گشته و حکومتشان برچيده شود. دولت صدام با حمايت کشورهای مختلف برکنار و شخص صدام نيز پس از دستگير محاکمه و به مجازات مرگ محکوم و به دار آويخته شد. افغانستان با برکناری طالبان به دموکراسی نسبی دست يافت. هر چند آثار مخرب جنگ در هر دو کشور مشهود بوده و هنوز صلح داخلی به صورت مطلق برقرار نشده است.

حال نيز به نوعی ديگر شاهد اعمال خشونت در سطح بين الملل هستيم همچنان مردمان در اقصی نقاط جهان همچون غزه، پاکستان ، سومالی، سودان و چين و کره شمالی بسياری از کشورهای ديگر جهان قربانی خشونت شده و مورد ظلم و تعدی حاکمان خود قرار می گيرند. قدرت های ديکتاتوری همچنان برای حفظ قدرت خود، از هيچ جنايتی دريغ نمی ورزند و حق حيات و آزادی را به رسميت نمی شناسند و به نوعی ديگر حقوق طبيعی و بديهی بشر را زير پا له می کنند.اگر چه حتی در برخی از کشورهای قدرتمند همچون آمريکا به ظاهر ادعای حمايت از حقوق بشر وجود دارد اما در باطن و پنهان چنين نيست و بسياری از دولت ها برای کسب منافع موقتی و به کرسی نشاندن عقايد خويش، حقوق بشر را زير پا گذاشته، بی اهميت از کنارش می گذرند.

حاکمان جمهوری اسلامی ايران نمونه بارز بزرگترين ناقضان حقوق بشر و تهديد کننده صلح و امنيت در جهان هستند. به يقين و اطمينان کامل می گويم که از سی ماده مورد پذيرش دولت ايران در منشور حقوق بشر، حاکمان جمهوری اسلامی حتی به يک ماده از مواد منشور حقوق بشر اهميت نمی دهند. سرزمين ايران را آتشی عظيم از خشونت و ظلم و جور گرفته است که روز به روز توسط حاکمان ناقض حقوق بشر در ايران شعله های آن فزون می گردد. اگر اين آتش را مهار نکنيم مطمئنا شعله های آن دامن ديگر کشورهای جهان را نيز خواهد گرفت. توجه به مقولات حقوق بشر صرفا متوجه کشور جمهوری اسلامی ايران نيست. هستند کشوهای ديگری که برخی از آنها نامشان ذکر گرديد که همانند ايران تهديدی جدی بر امنيت و صلح جهانی به شمار می آيند. در عصر حاضر می بايست به اين نکته بسيار مهم برای برقرای صلح در جهان توجه کرد و آن اينکه اگر حاکم و دولتی به حقوق اساسی و بديهی شهروندان خود احترام قائل نگردد هرگز نمی توان انتظار داشت تا به حقوق شهروندان کشورهای ديگر جهان احترام قائل گردد اگر دولتی به ناروا دست به سرکوب فعالين مدنی و سياسی، روزنامه نگاران و دانشجويان و معترصين زده و بر خلاف قوانين داخلی و بين المللی شهروندان خود را بازداشت، حبس و به ناحق به اعدام محکوم کرده و از مجازات های غير انسانی و خشونت بار همچون قطع عضوی از اندام بدن، سنگسار و اعمال مجازات مرگ با روش های غير انسانی همچون بريدن سر با شمشير استفاده کند نمی تواند به هيچ عنوان داعيه دار صلح و امنيت در جهان باشد. برای برقراری نظم و امنيت جهانی وظيفه و تکليف همه دولتهای حافظ حقوق بشر است تا با اينگونه تهديدها مقابله کرده ونگذارند ناقضان حقوق بشر به بهانه های واهی از جمله اسلامی بودن قوانين داخلی و اصل سرزمينی بودن جرايم صلح در جهان را مورد تعرض قرار دهند و انسانهای بی گناه را قربانی قدرت ديکتاتوری خود کنند.

تکلمه اينکه صلح در جهان زمانی حاکم خواهد شد که حقوق بشر در هر کشوری در اولويت قرار گرفته و دولتها به تمامی حقوق شناخته شده انسانها احترام گذارند.

محمد مصطفايی
وکيل دادگستری و عضو کميته بين المللی وکلای مدافع حقوق بشر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016