پنجشنبه 17 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از مزار شريف تا تهران: طالبان در افغانستان و ايران، حسين عليزاده

حسين عليزاده
آنان که حريم کوی دانشگاه را دريدند و آنان که مردم را در روز روشن سرکوب نمودند و آنان که به خانه رهبران جنبش سبز حمله‌ور شدند و آنان که قوانين کشور و قانون اساسی را نقض کردند و آنان که بدتر از مغول به سراپرده اين ميهن تاختند و سوختند، همان‌ها بودند و هستند که در ورای حمله به سفارت انگليس قرار داشتند تا جمهوری اسلامی در حافظه‌ی تاريخ ثبت کند که هيچ حرمتی نبود که در اين نظام پاس داشته شده باشد جز مقام عظمای ولايت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


طالبان در مزار شريف

علی خامنه ای در ۲۰ شهريور ۱۳۷۷ سه روز عزای عمومی در کشور اعلام داشت. تلويزيون کشور با نواختن مارش عزا تصوير ۱۱ تابوت ديپيلمات و يک خبرنگار ايرانی را که در مزار شريف به دست نيروهای طالبان مظلومانه کشته شده بودند به جهان مخابره کرد. اعلام عزای عمومی، نشان از عمق جراحتی بود که ايران و ايرانی را در غم جانکاه فرزندان اين سرزمين متالم ساخته بود. افزون بر ايرانيان، جامعه جهانی نيز همصدا با دولت و ملت ايران اين حادثه دردناک و بهت آور را محکوم نمودند.

علی خامنه ای طی اعلاميه ای برای عزای عمومی، يادآور شد "خطر، بسی بزرگ و فراگير و بسی نزديک است و جز با وادار کردن ارتش پاکستان به عدم دخالت در افغانستان و وادار کردن رؤسای طالبان به انقياد در برابر منطق عقل سليم و جبران خطاهای گذشته نمی‌توان از آن اجتناب کرد."

"منطق عقل سليم" که رهبر فرزانه! به درستی از آن داد سخن به ميان آورده بود، اشاره ای بود به قوانينی که بشر پس از پشت سرگذاشتن دوران غار نشينی و پس از ورود به عصر مدنيت، دير زمانی بود که قوانينی را تدوين و به اجرا گذاشته بود مبنی بر اينکه : پيام آوران و نمايندگان دولت فرستنده نزد دولت پذيرنده را از هر گزندی در امان بدارند چرا که به فرمان عقل سليم اگر کشور پذيرنده، اين امان ( مصونيت ) را برای حاملان نامه و نمايندگان کشور فرستنده منظور ندارد، آنگاه نبايد انتظار داشته باشد نمايندگان خود نيز از مصونيت برخوردار باشد.

با تبلور يافتن علم حقوق و زايش "حقوق بين الملل نوين" ،همان منطق عقل سليم به تدريج جای خود را در پيمان ها و ميثاق جهانی باز کرد. برجسته ترين اين قوانين که کمترين دانشجويی ( چه رسد حاکميت ) از آن آگاه است، کنوانسيون ۱۹۶۱ وين ناظر بر مصونيت ديپلماتيک برای نمايندگان دولت فرستنده و کليه اموال و دارايی ها آن است.

در حمله به کنسولگری ايران در مزار شريف، در حالی جمهوری اسلامی طالبان را مسئول جان کارمندان خود می دانست که دولت طالبان اولا دولتی بی دانش و خرد بود که در اجرای شريعت به دنبال ريش نهادن مردان و خانه نشين کردن زنان و تنبان پوشاندن بر چارپايان سخت گيری می کرد. ثانيا طالبان دولتی تازه به قدرت رسيده در افغانستان بود که خود ادعا داشت نظارت و کنترل کامل بر جای جای کشور افغانستان ندارد.

به رغم اين واقعيت، جمهوری اسلامی به استناد همان پيمان های جهانی نه تنها طالبان افغانستان را بلکه دولت پاکستان را که تنها حامی طالبان بود، مسئول جان ديپلمات های خود می دانست که برای ۳۳ روز از آنان (از ۱۷ مرداد) خبری نداشت. جمهوری اسلامی در اعلان خشم و انزجار خود از اين حادثه تا آنجا پيش رفت که با استقرار ۲۷۰ هزار نيروی نظامی آماده رزم در مرز با افغانستان، توسل به هرگونه گزينه ای را برای دفاع از ديپلمات های خود اعلام داشت.

طالبان در تهران

چه وجه تشابه زيبايی است بين آنچه در مزارشريف اتفاق افتاد و آنچه در حمله به سفارت انگليس (۸ آذر۹۰) در تهران روی داد. "طالب" به معنای دانشجو در زبان عربی است. از آنجايی که طالبان خود را دانشجويان (دانش آموختگان دين –طلبه-) می دانستند، بی اعتنا به جهان پيرامون در اجرای شريعت در افغانستان می کوشيدند. اينان حتی سرمايه های تاريخی افغانستان را پاس نداشتند. پيکره بودا در کوه های باميان را به گلوله بستند تا برای خود مشروعيت جلب کنند. غافل از آنکه اين گلوله ها قرار است روزی اجماع جهانی را برای حمله به خود آنان فراهم آورد.

طالبان در افغانستان، حريم امن ديپلماتيک کشوری ديگر(ايران) را فقط برای يک بار در مزارشريف دريدند و از آن پس، آموختند که ديگر چنان نکنند. صد افسوس که در حکومت پر مدعای جمهوری اسلامی، اين حريم را بار ها و بارها نقض کرده است تا آنجا که گويی حمله به سفارت خانه، به يک رويه معمول جمهوری اسلامی تبديل شده است تا اگر با دولتی در خصومت قرار گرفت بتواند کنوانسيون وين که هيچ حتی اصولی انسانی مبنی بر مصونيت داشتن نمايندگان ديگر کشورها را نقض کند.

در نظامی که رهبرش نائب بر حق امام زمان است حمله به سفارت امريکا، عربستان، دانمارک، انگليس و.. يک رويه پذيرفته شده است. کدام عقل سليم می پذيرد که اراده حاکميت در ورای تکرار مکرر اين همه تهاجم به سفارت خانه ها نبوده است؟ آيا وزارت خارجه تاکنون به اطلاع عموم رسانده است که چه پول های گزافی بابت تخريب سفارت خانه های مقيم به آنان غرامت پرداخت کرده است؟ اين در حالی است که جامعه جهانی که حمله طالبان به کنسولگری ايران در مزار شريف را محکوم کرده بودند، همواره حمله به سفارت های مقيم تهران را نيز محکوم کرده اند. کدام عقل سليم فراموش کرده است که افروخته شدن جنگی هشت ساله پس از حمله غيرمسئولانه به سفارت امريکا در تهران رقم خورد. چگونه جمهوری اسلامی اجازه حمله به سفارت عربستان در تهران را می دهد و سپس در دوران تجديد روابط، سفير ايران برای دلجويی از سعودی ها، ايران و عربستان را دو بال اسلام نام می برد؟

اراده نظاميان حاکم برای نقض حريم ديپلماتيک

نگارنده بنا به پيشينه خود در کسوت ديپلمات ايران برای ۲۲ سال، بارها و بارها شاهد تظاهرات متعدد در برابر سفارت خانه های ايران در خارج بوده است. اگر بپذيريم که حمله کنندگان به سفارت انگليس عده ای دانشجوی خشمگين بودند که کليه شواهد خلاف آن را ثابت می کند، نافی مسئوليت دولت ميزبان در فراهم ساختن کليه تمهيدات لازم برای جلوگيری از تعرض به نمايندگی های مقيم نيست. آنچه بر اساس مشاهدات از تصاوير دريافتی می توان اثبات کرد اين است که نيروی پليس ايران به هيچ وجه مجدانه و مدبرانه برای جلوگيری از حمله اقدام نکرده است.

نيروی انتظامی همان است که توان سرکوب ميليون ها ايرانی را طی دو سال گذشته از خود نشان داده است. توسل به زور برای جلوگيری از اجتماع چند نفر و اعمال بدترين خشونت ها عليه معترضان به انتخابات ۸۸ بر کسی پوشيده نيست. چگونه عقل سليم می پذيرد که نيروی انتظامی توان مقابله با عده ای در حدود هزار نفر را نداشت؟ چگونه چند برابر جمعيت تظاهرکننده، پرسنل کافی به محل حادثه اعزام نشد؟ اقتدار نظام برای نقض تعهدات يک کشور که وزارت خارجه نيز آن را محکوم کرد کجا رفت؟

اينجانب خود شاهد بودم که در موارد مشابه پليس امنيتی، در کمترين اقدام ده ها متر بلکه صدها متر (حتی يک چهار راه آن سو تر) تظاهر کنندگان را با نصب موانع از نزديک شدن به حريم سفارت خانه های ايران دور داشته بود. آوردن پليس سوار نظام، سگ های تربيت شده، افزايش افراد پليس، اعلان هشدار های لازم به تظاهر کنندگان همه و همه برخی از مشاهدات اينجانب از حسن تمهيدات پليس ( از جمله در هلسينکی ، فنلاند) بوده است.

در مواردی که برخی سفارت ها و ديپلمات های ايران از جمله در سال ۸۸ در سوئد مورد تعرض و حمله قرار گرفت، اولا تعرض به دست اتباع آن کشور نبوده بلکه به دست ايرانيان مقيم خشمگين صورت گرفته است. حتی يک مورد در سه دهه گذشته مشاهده نشده است که مثلا سفارت يا ديپلمات ايران در تظاهرات توسط اتباع انگليسی، دانمارکی، امريکايی، سعودی و... مورد تعرض قرار گرفته باشند. تمامی موارد به دست ايرانيان معترض و با عبور از سد دفاعی پليس صورت گرفته است. وانگهی در همه اين موارد باز هم کوتاهی و قصور (اگر نگويم تعمد و تقصير) پليس دولت پذيرنده، همواره مورد اعتراض ايران بوده و خسارت ها به جان و مال اعضای سفارت خانه تمام و کمال از دولت پذيرنده اخذ گرديده است.

بسيج و لباس شخصی ها در ورای حمله به سفارت انگليس

عجب ملغمه ای است جمهوری اسلامی. به ياد داريم که وقتی نيروی سرکوب گر، حريم امن کوی دانشگاه را دريدند رسانه های دولتی معترضان را "دانشجونما" توصيف می کردند. سزای آن دانشجونما ها آن بود که رفتاری بدتر از بهايم با آنان شود.

اينک عده ای دور از فرهنگ اصيل ايرانی، با حمله به سفارت و مسکن اتباع انگليس و گروگان گرفتن ۶ تن از آنان، دانشجويان دانشگاه های ايران نام گرفته اند. دانشجويانی که رفتاری در حد طالبان را اما پس از سه دهه از استقرار جمهوری اسلامی برای بار چندم از خود به نمايش گذاشتند. تصاوير دريافتی خود گوياست که افرادی از بسيج و لباس شخصی ها، عاملان و آمران اين حمله بودند.

در جمع زنانی دانشجويی که در صحنه حاضر بودند حتی يک زن غير چادری مشکی نبود. فقط کافی است از دانشگاه های کشور،عکسی گرفته شود تا دانسته شود حتی لباس و پوشش بانوان دانشجوی ايرانی با اينان که بيشتر به دسته جات هيئات مذهبی بسيج شبيه بودند، فرق دارد. حاکميت دروغ پرداز بزرگی است ولی گمان بر اين دارد هر آنچه دروغ می بافد غير خود نيز آن را باور می کند.

گيرم که حمله کنندگان دانشجو بودند نه گروه فشار، به راستی اين جمعيت هزار نفره چند درصد از ۳ ميليون دانشجويان کشور هستند؟ کدامين نهادهای دانشگاهی معتبر حاضر به تاييد اين رفتار "دانشجويان در خط رهبر" برآمدند؟ اساسا چه فرقی است که مهاجمان چه کسانی بودند وقتی نيروی انتظامی در انجام وظيفه خود عامدا و عالما کوتاهی کرده است.

در يک کلام آنان که حريم کوی دانشگاه را دريدند و آنان که مردم را در روز روشن سرکوب نمودند و آنان که به خانه رهبران جنبش سبز حمله ور شدند و آنان که قوانين کشور و قانون اساسی را نقض کردند و آنان که بدتر از مغول به سراپرده اين ميهن تاختند و سوختند ، همان ها بودند و هستند که در ورای حمله به سفارت انگليس قرار داشتند تا جمهوری اسلامی در حافظه تاريخ ثبت کند که هيچ حرمتی نبود که در اين نظام پاس داشته شده باشد جز مقام عظمای ولايت.

طوفان های در راه

شورای امنيت در کمتر از ۶ ساعت حادثه حمله به سفارت انگليس را محکوم کرد. چين و روسيه نيز در اين قافله عقب نماندند. پيشنهاد تحريم بانک مرکزی ايران که انگليس تنها بانی آن بود، بی هيچ رای مخالف به تاييد سنای امريکا نيز رسيد. اتحاديه اروپا تحريم های بيشتری را برای ۱۸۰ مقام ايرانی وضع نمود. سفير انگليس که توسط مجلس موظف شده بود، خاک ايران را ظرف دو هفته ترک کند، در عرض يک روز با کليه اعضای سفارت خاک ايران را ترک کرد. دولت انگليس در دستوری متحکمانه کليه کادر ديپلماتيک ايران در لندن را موظف به ترک خاک اين کشور در ۴۸ ساعت نمود و اين تازه اول راه است.

درخت آفت زده جمهوری اسلامی که اينک در نهاد خود مخالفانی چون منتظری و دستغيب و موسوی و کروبی و خاتمی و.. را به عنوان فتنه گران پرورانده و رييس دولت در پيرامون خود "حلقه منحرفان" را مأوی داده و کشف اختلاس های ميلياردی، رهبر فرزانه را وا می دارد تا دستور دهد قضيه کش نيابد و تحريم های رنگارنگ بر گرده آن فشار می آورد، در شاهکاری ديپلماتيک برای بار ديگر به دروازه خود گل زيبايی را شليک کرد تا آيندگان بر حماقت چنين فرزانگانی! انگشت حيرت بگزند که چگونه نابخردانی زياده گو همانند همکيشان خود (طالبان افغانستان) کوشيدند تا ريشه های خود را بخشکانند.
فرا رسيدن آن روز بر ملت ايران مبارک و فرخنده باد.

حسين عليزاده ـ ديپلمات مستعفی
alizadeh44@yahoo.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016