پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جلسه محرمانه در وزارت اطلاعات درباره مشايی


جهان نيوز ـ مجتبی رحماندوست، مشاور سابق رئيس جمهور و نامزد جبهه متحد اصولگرايان، برای نخستين بار ماجرای جلسه محرمانه ۱۰ عضو کابينه دولت دهم در دفتر وزير اطلاعات را رسانه ای کرد.

به گفته وی اين جلسه پس از مخالفت رهبر معظم انقلاب با انتصاب اسفنديار مشايی به معاونت اولی رئيس جمهور برگزار شد که البته همه حاضران در آن از پست‌شان عزل شدند.

وی در تشريح اين رويداد می گويد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين فرد(مشايی) تا پايان دولت نهم رئيس سازمان گردشگری بود و در دولت تاثير گذار نبود. بنده حدود يک سال قبل از پايان کار عضو ثابت هیأت دولت بودم و اتفاقا اين کارها در زمانی بود که بنده در دولت حضور داشتم. در دولت دهم که اقای احمدی نژاد حکمی را برای اين فرد به عنوان معاون اول صادر کرد، اين خبر پيچيد که آقا در نامه ای رئيس جمهور را از اين انتصاب نهی کرده اند اما نامه هنوز علنی نشده بود.

صبح چهارشنبه جلسه هيئت دولت به رياست رئيس جمهور تشکيل شد و بخش اول آنان به اتمام رسيد. قرار بود نيمه دوم جلسه با رياست معاون اول برگزار شود. مشايی هم که در جلسه اول در در جای معاون اول نشسته بود منتظر رياست بخش دوم جلسه بود.
آقای اژه ای وزير اطلاعات در پايان جلسه اول اعلام کردند من خبر دارم که اين نامه صادر شده و اين فرد نبايد معاون اول باشد.

در همين حين در فاصله بين دو جلسه هيئت دولت،‌ اکثر اعضای کابينه با هم در جلسه ای سرپايی تصميم گرفتند که بايد جلسه دولت را ترک کنند. مشايی در آن ساعت در دفتر معاون اول رئيس جمهور نشسته بود که اين دفتر نزديکترين مکان به دفتر جلسات هيئت دولت است.

برخی افراد به وی خبر رساندند که در جلسه دوم شرکت نکن که اگر بيايی ممکن است برخی جلسه را ترک کنند.

در آن روز جلسه تشکيل نشد. فردای آن روز آقای صفار هرندی با بنده تماس گرفتند و گفتند بيا در دفتر وزير اطلاعات جلسه داريم. ولی در آن روز از ۲۰ نفری که دعوت شده بودند حدود ۱۰ نفر آمدند. بنده بعد از صحبت با آقای صفار مطمئن بودم که شرکت در اين جلسه مساوی با کنار گذاشته شدن از دولت است و تصميم گرفتم در اين جلسه شرکت کنم. چون ماهيت اين جلسه معلوم بود و شرکت در اين جلسه را حمايت از ولی فقيه می ديدم. آن زمان در تهران نبودم اما برای شرکت در ان جلسه به تهران آمدم.

از افرادی که در آن جلسه حضور داشتند می توان از آقای اژه ای که ميزبان بودند، آقايان صفار هرندی، آقای مصری، آقای لنکرانی، خانم طبيب زاده، آقای سعيدی کيا، بنده، آقای نوذری وزير نفت نام برد. فاصله زيادی تا برکناری اين افراد پس از اين جلسه نبود. حاصل آن جلسه اين بود که نامه ای به حضرت آقا بنويسيم که ما بر اساس اطلاعی که داريم شما رئيس جمهور را نهی کرده ايد و مادامی که اين فرد معاون اول است ما در جلسه هيئت دولت شرکت نمی کنيم. آقای صفار اين نامه را نوشت و بعد از امضا آن را برای حضرت آقا فرستاديم.

فکر می کنم دو روزی گذشت تا نامه رهبر انقلاب به رئيس جمهور علنی و رسانه ای شد. از زمان ارسال نامه تا انتشار آن فکر می کنم ۷ روز گذشت. در اين ۷ روز به آن عمل نشد تا اينکه آقا نامه را منتشر کردند. يکی از مشاوران رئيس جمهور به همه می گفت که تقصير با افرادی است که نامه ای را که مصلحت نبوده منتشر کرده اند!

وی نمی گفت چرا به اين نامه عمل نشده است بلکه می گفت چرا نامه ای که محرمانه بوده منتشر شده است.

بعد از عملی شدن اين موضوع رئيس جمهور در جلسه بعدی اين موضوع را مطرح کردند که ما ارتباطمان با اقا گونه ای ديگر است و خودمان مشکل را حل ميکنيم. وی در اين جلسه گفتند اقای مشايی استعفا داده اند. اما در همان جلسه برای اين فرد حکم رئيس دفتری زده شد که در تاريخ هيچ پاسخی برای آن نمی توان پيدا کرد. اين سمت می تواند از معاون اولی اختياراتش بيشتر باشد.

قبل از اين که اين اتفاقات بيفتد اين فرد هرازگاهی سخنانی داشت که باعث جنجال در کشور ميشد. از اين رو در بازگشت از سفرهای استانی که داشتم بنده به آقای رئيس جمهور و ثمره هاشمی می گفتم که خانواده شهدا از مسئوليت داشتن اين فرد رضايت ندارند اما کسی بها نمی داد.

يک سال و نيم بعد من در سفر کهگيلويه و بوير احمد بودم که از دفترم زنگ زدند و گفتند آقای رئيس جمهور در حکم جديدی ۱۴ نفراز مشاورين خود را برکنار کردند که بنده در سر ليست اين فهرست بودم. يک بار گفتم ياسوج شده سنگال.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016