چهارشنبه 31 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعتياد به خشونت، زمينه‌ساز اعتياد به مواد مخدر، جهانگير گلزار

جهانگير گلزار
اين فضا معتادپرور است. اين فضا احتياج به محله‌های خاک سفيد دارد. احتياج به ترياک افغانی و قرص‌های بسيار خطرناک روان‌گردان دارد. اين فضای ولايت فقيه احتياج به قاچاقچيان مواد مخدر دارد که هم در سطح ايران و هم در سطح جهان فعال باشند. مجموعه خشونت و اعتياد و بی‌کاری و فساد، حاصل مجموعه خشونت‌طلبی و خشونت‌پروری نظام ولايت فقيه می‌باشد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


Golsar57@yahoo.de

در دوران بعد از انقلاب ايران از دو ديد به افراد معتاد برخورد شده است . در دوران رياست جمهوری آقای بنی صدر معتاد بيمار شناخته شد و جهت درمان آنها برنامه ای تدوين نمودند که مشکلات اجتماعی و فرهنگی را بايستی برطرف کرد تا اين بيماری درمان يابد. بعد از کودتا عليه منتخب مردم در سه دهه گذشته، از آنجا که خشونت گرايی روش و منش نظام ولايت فقيه گرديده بود، معتاد را نيز مجرم عنوان کرده و می کنند تا با خشونت بشود با آنها برخورد کرد.

سه دهه است که معتادان ايران را يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر رسمی و ۸۰۰ هزار نفر تفننی اعلام می کنند. اين آمار از زمان شاه تا کنون تغيير نکرده است با اينکه تعداد جمعيت تقريبا دو برابر شده است.

تعداد معتادان حدود ۳ ميليون و ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر تخمين زده می شود. هر معتاد در خانواده ۵ نفر را آسيب زده می کند. حد اقل ۵ نفر فکرشان و مشکلاتشان وابسته به آن فرد معتاد است. با اين حساب در مجموع ۲۱ ميليون نفر از جامعه ايران در گير مستقيم با مسئله اعتياد می باشند. مسئله بر سر کم و يا زياد بودن تعداد معتادان نيست. مسئله مهم، برخورد با اين مشکل اجتماعی و راه حل مناسب برای درمان اعتياد در کشور است.

چرا کسی به اعتياد روی می آورد؟

جهت التيام فشارهای اجتماعی و خانوادگی و در نهايت شخصی، عده ای به مخدرهای روان گردان روی می آورند. هر کس به خوبی می داند که ماده مخدر از هر نوعش چه سيگار باشد و چه الکل و يا ترياک و روان گردانهای شيميايی برای انسان مضر هستند. ولی در لحظه استفاده ، انسان به آن ماده مضر صفت خوب می دهد تا بتواند استفاده از آن را برای خود توجيه کند.کارهای مخرب و مضر برای بدن آدمی و برای ديگران چون با حقوق که ذاتی انسانند، همخوانی ندارند، آدمی به آن کارها صفت خوب می دهد تا بتواند انجامشان بدهد. وقتی کاری صفت خوب يافت آدمی با اين مشروعيت به آن عمل می کند.

پس لحظه شروع به اعتياد آن لحظه اول است و يا لحظه تفکر است. لحظه ای که انسان به تخريب خويش مشروعيت می دهد. هر اندازه انسانها در محيطهای خشن و با فشار اجتماعی در گير باشند به مواد مخدر بيشتر روی می آورند.

وقتی خشونت در جامعه مشروعيت می يابد و روزانه به صور مختلف اعمال می گردد، خود تخريبی با صفت، حال کردن و بيخيال شدن، مشروعيت می يابد.

باورهای غلط که به اعتياد دامن ميزنند از جمله بدين شرح می باشند:

۱ - با يک بار مصرف مواد کسی معتاد نمی شود! تحقيقات نشان داده است مواد اعتيادآور به محض ورود به سيستم عصبی( حتی برای بار اول) برخی مراکز ترشح کننده دوپامين را در مغز مختل می کنند. افراد مصرف کننده(پس از مصرف) به دنبال جايگزينی برای همان واسطه های از دست رفته هستند. بدينسان يک بار مصرف شروع تخريب در بدن و بوجود آوردن اعتياد به مخدر است.

۲ - مصرف تفننی مواد مخدر کسی را معتاد نمی کند. بسياری از جوانان که مصرف مواد را آغاز می کنند بر اين باورند که مصرف تفننی منجر به اعتياد نمی شود و گمان می کنند می توانند سالها مواد را مصرف کنند و خوب و سرحال باقی بمانند. همين طرز تفکر و باور غلط، زمينه ساز اعتياد است. بسيارند معتادانی که سالهاست مواد مصرف می کنند و شدت اعتيادشان افزايش يافته اما خود را معتاد نمی دانند.

۳ - مواد اعتياد آور برای افراد بالای ۵۰ سال ضرر ندارد و مفيد است!
اين تصور باطل که مواد مخدر مانند ترياک، فرد را جوان نگه می دارد،
قند خون و فشار بالای خون را درمان می کند و تقويت کننده قوای جنسی است، پايه علمی و درستی ندارد. ساخته ذهن مشروعيت دهنده است.

۴ - بايد هر چيز را در زندگی يک بار تجربه کرد! جالب اين است که چطور آن کسانی که چنين می گويند حاضر نيستند که بيماريها را هم تجربه کنند! و در واقع سعی می کنند که بدنشان به بيماری دچار نگردد. ولی در زمينه اعتياد اين ريسک را حاضر به قبولند!

۵- آدمی که برای اولين بار شروع به مصرف مواد مخدر از دست "دوستان" و "نزديکان "خود می کند، در اين رابطه دوستی و نزديکی حس می کند و فکر می کند برای معتاد شدن بايستی حتما از دست مواد فروش مواد خريد تا معتاد شد و از دست "دوست" نمی شود معتاد شد! در صورتی که آدم بيمار به اعتياد سعی بر آن دارد که ديگران را به اعتياد بکشاند. تا بدينوسيله زشتی عملی که خود انجام ميدهد با ازدياد افراد و خصوصا نزديکان کمتر در ديد خود وی آزاردهنده باشد. در اين رابطه افراد درجه يک خانواده در تشويق به اعتياد نقش بسيار بالايی دارند.

۶ – بسياری می گويند که ما داريم و می کشيم. و مثال می آورند که فلانی و فلانی هم سرمايه دارند و هم می کشند. توانايی مادی را مجوزی برای تخريب خود ميدانند. اين تصور غلط باعث از بين رفتن بسياری از خانواده ها گرديده است. با آنکه سوراخ وافور تنگ است ولی می تواند تمام زندگی و آينده يک خانواده را به درون خود برده و بسوزاند.

۷ – بسياری عنوان می کنند که الکل نجس است و ترياک و يا حشيش پاک است و مانعی ندارد که مصرف شود و در واقع کلاه شرعی به سر خود می گذارند. اين افراد هيچ فکر کرده اند که دين که ياد آور اخلاق است عمل حرام را به چه کارهايی نسبت ميدهد؟ و عمل حلال را به چه کارهايی؟ به اعتقاد نگارنده عمل حرام هر عمل مخربی است که در آن زور بکار رود. يعنی هر چه به بدن انسان ضرر وارد کند حرام است. هر چه در تخريب ديگران بکار رود حرام است و هر چه طبيعت را تخريب کند حرام است و بايستی از آن دوری گزيد. و عمل حلال هر عمل سازنده و مولدی است که ضد زور است و در آن علائم حيات يافت ميگردد.همانند همه آن اعمالی که به حفاظت و مراقبت از سلامت روان و جسم خود و ديگران وطبيعت منجر شود اعم از تغذيه خوب، ورزش، تفريحات شادی آور و مولد طبيعی و هر نوع فعاليت فکری که به تقويت فکر و روح انسان منجر شود.

هر اعتيادی عوارض جانبی خود را دارد.

عموما اعتياد انسان را مطيع می سازد، ترسو می کند ودر تصميم گيری ضعيف می نمايد. آدم معتاد نمی تواند برای خود برنامه ريزی بلند مدت بکند. آدمهای معتاد خودشان را و وابستگی به اعتيادشان را تا آنجا ارجحيت می دهند که حق و حقوق حتی نزديکترين افراد به خود را فراموش می کنند.

نقش انديشه راهنما بر ضد اعتياد

انديشه راهنمای هر فرد کمک فراوانی به او می کند که به اعتياد روی بياورد يا نه.

اگر آدمی روابط خود را بر اصل موازنه منفی تنظيم کند سعی می کند که رابطه اش با خود و با ديگران و با طبيعت و با خدای خود بر اصل آزادی و نبود خشونت و تخريب و زورباشد. اگر آدمی در طول زندگی خود اينگونه تمرين نمايد، اعتياد به قدرت که منشا اعتياد به مواد مخدر است را در خود ريشه کن می کند.

انسانهايی که قدرت را هدف می کنند و نمی توانند به آن برسند، شکست ناشی از اين نوع طرز تفکر را با استفاده از مخدرها سعی می کنند برطرف نمايند. اين نوع طرز تفکر هيچ رابطه ای با مقدار درآمد و يا بالا بودن پست و مقام و حتی ميزان تحصيلات نيزندارد. چه بسا انسانهای تحصيل کرده ای که انديشه راهنمايشان بيشتر از افراد بی سواد و يا کم سواد بر مبنای قدرت تنظيم يافته است.

آدمی که اصل ذهنش قدرت می شود و در رسيدن به آن قدرت وقتی شکست می خورد و يا ناکام می گردد به تخريب خود مشروعيت می دهد. در ميان افراد معتاد آدمهای با استعداد فراوان ديده می شود. ذهن گول زن به خود می گويد: اينها که احمق نبوده اند که شروع به استعمال و ادامه مصرف مواد مخدر کرده اند! و خود را با شروع به مصرف در زمره افراد با استعدادحس هم می کند! غافل از اينکه عقل او مدارش قدرت شده و به او اين خود گول زنی را می باوراند.

فشارهای اجتماعی برای خود گول زنی امکان مناسب را فراهم می کنند:

۱-خشونتهای اجتماعی - از جمله برخورد نادرست مامورين انتظامی، نيروهای گشت ، و نيروهای سرکوب و برخورد بد حراستيها در دانشگاه و ... بر روی روان ايرانيان خصوصا جوانان تاثيرات بد و ژرفی را می گذارند.

چرا انسانها از برخورد مامورين انتظامی ناراحت می شوند؟ زيرا زوری که آنها بکار می برند برخورد مستقيم دارد با حقوق ذاتی هر فرد. اين نبود عدالت، انسانها را ناراحت و ناآرام و در مواردی افسرده نيز می نمايد.

۲-فقر -يک عامل مهم روی آوردن به اعتياد به حساب می آيد. در حال حاضر بنا بر آمار موجود حدود ۱۰ ميليون ايرانی زير خط فقر مطلق،و حدود ۳۰ ميليون زير خط فقر نسبی زندگی می کنند.

۳-بيکاری و مشاغل سخت – بيکاری احساس مفيد بودن را از انسان سلب می نمايد.همچنين ضايع کننده حس استقلال و آزادی و رشد انسانها است. بسياری از مردم با داشتن مشاغل سخت زير حد اقل دستمزد، حقوق دريافت می کنند. اين امر شامل زنان بيشتر از مردان می شود. به اطراف خود نگاه کنيم تعداد زنان بيکار بالای ۵۰ درصد می باشد. بر اساس آمار منتشر شده در ۱۰ استان کشور بيش از ۶۰ درصد زنان جويای کار می باشند. تعداد مردان بيکار هم به همين ترتيب بسيار بالاست. آمارها می گويند که ۳۵ درصد مردان فارغ التحصيل بيکارند.

۴- بی آيندگی -مخصوصا برای نسل جوان افسردگی و بی مسئوليتی در بين آنها را بصورت بيماری اجتماعی افزايش می دهد.

۵-امکان ساده برای خريد و ابتياع مواد مخدر – امروزه کنار هر کوچه و خيابان و يا سر هر چهارراه مواد مخدر را به راحتی می شود تهيه کرد و قيمتهای مواد مخدر به نسبت ساير کالاهای سازنده روز بروز کاهش می يابند.

۶- طلاق - فشارهای خانوادگی، دعواهای خانوادگی، که ناشی از بيکاری، اعتياد، افسردگی، و بی آيندگی فرزندان و فقر می باشد گريبان تعداد زيادی از خانواده ها را گرفته است. امروز در ايران از هر ۵ ازدواج ۳ تای آنها در سه سال اول به طلاق کشيده می کشد.

۷-معنويت ستيزی - يکی از کمبودها ی اجتماعی در ايران معنويت است که سران نظام ولايت فقيه در امر رواج مادی گرايی خشک و معنويت ستيزی با خشونت تمام عمل کرده و می کنند.

۸- فحشا....

جامعه مثل بدن آدمی دارای يک مجموعه می باشد. اجزاء اين مجموعه بايد در سلامت باشند تا بتوانند نسبت به يکديگر به شکل صحيح و مناسب و بهينه عمل کنند. در هر نظام متعارف و حقوقمداری جزو وظيفه مديران و نظام محسوب ميگردد که در جهت ازتقای درجه سلامت شهروندان سعی کنند که جامعه با حقوق مادی و معنوی خود آشنا شود و با آن حقوق زندگی کند و استعدادهای خود را آزاد کند و دولت پشتيبان احقاق حقوق همگان يابد. در چنين جامعه ای سلامت شهروندان به مقدار زياد فراهم گرديده است. در چنين جامعه ای دولت برنامه های دراز مدت با آمار واقعی ارائه ميدهد تا نسل جوان بتواند با اتکای به آن داده ها برای آينده خود برنامه ريزی کند.

در جامعه امروز ما خشونتهای مختلف جزو زندگی مردم شده اند. در نظام ولايت فقيه،که فقيه بر جان و مال و ناموس مردم سيطره دارد و در قانون اساسی اين اختيارات به او تفويض شده، مردم از هر حقی محروم و سراسر دارای تکليفند! مردم در مقابل فقيه تام الاختيار گويی بردگانی بيش نيستند.

در جامعه ايران که خشونت چه در روابط داخلی کشور و چه در روابط خارجی نظام حرف اول را می زند و زنان هميشه تحت فشارهای اجتماعی بوده و نظام بيشترين فشار را به آنها وارد می کند، اين بخش از جامعه که آسيب پذير تر است از رنج نبود آزادی و نبود امکان انتخاب و تصميم متحمل فشارهای بسياری می شوند و از فضای آزاد و آرام آزادی که لازمه تربيت نسلهای آينده است محروم ميشوند و اين فشارها را نا خود اگاه بر خلاف طبيعت خود در سطح خانه به فرزندان و همسر نيز انتقال می دهند.

از طرف ديگر نبود امنيت شغلی و نبود فضای مناسب اقتصادی جهت ثبات در کار، نبود امنيت در خارج از خانه و نبود درآمد کافی وانواع ديگر فشارهای سياسی و اجتماعی ... برای مردان باعث ميشود که در بسياری موارد فشار خارج از خانه را به داخل خانه و بر روی همسر و فرزندان منتقل می کنند و تنشها بر تشها افزوده می گردد.

حاصل اين نوع رفتارها ۱۱ ميليون افسرده را به گفته آمار دولتی به دنبال دارد.

طلاق و فرزندان طلاق را به دنبال دارد. خودکشی ها و خود سوزيها را بدنبال دارد.

آدمی می تواند در درون خود و درون خانواده جويای زيست در آزادی باشد. اما عاملهای خارجی را نبايد فراموش کرد. تنشهای حاصل از نظام ولايت فقيه خواستار معتاد شدن مردم است . شايد عده ای اين حرف را نادرست تصور کنند. ولی هر مجموعه سعی می کند اجزاء متناسب با خود را داشته باشد.

نظام ولايت فقيه انسانهای وابسته و مطيع می خواهد. با انسانهای خواهان آزادی و برخوردار از حق انتخاب و مستقل، با خشونت تمام مقابله می کند. حيات استبداد حاکم بر ايران ملازم با قبول زور مافيای ولايت فقيه از طرف شهر وندان است.

توجه کنيد نظام ولايت فقيه از روز اول جو خشونت را رايج کرده و دامنه اش را گسترش داده است. اعدامهای دسته جمعی بعد از انقلابی که گل و دوستی را بر گلوله پيروز کرده بود. ادامه جنگ به مدت ۸ سال، که هنوز جانبازان و خانواده های فرزند از دست داده با مشکلات روحی روانی آن جنگ ادامه زندگی می دهند. کودتا بر عليه منتخب مردم و بر عليه آزاديها و به زندان انداختن آزاديخواهان و اعدام بسياری در زندانها که هنوز ادامه دارد.

فشار به زنان و جوانان با نيروهای گشت مختلف که در ۳۰ سال گذشته سخت گير تر شده و تنها به دفعات شکل عوض کرده است . و ...

مجموع اين خشونتها و خشونتهای اقتصادی و فرهنگی و سياسی دست در دست هم داده فضای نامطلوب زندگی را برای شهر وندان بوجود آورده است . اين فضا معتاد پرور است. اين فضا احتياج به محله های خاک سفيد دارد. احتياج به ترياک افغانی و قرصهای بسيار خطرناک روان گردان دارد. اين فضای ولايت فقيه احتياج به قاچاقچيان مواد مخدر دارد که هم در سطح ايران و هم در سطح جهان فعال باشند. مجموعه خشونت و اعتياد و بی کاری و فساد، حاصل مجموعه خشونت طلبی و خشونت پروری نظام ولايت فقيه می باشد .

کشور ايران که ساکنينش ملتی جوان هستند احتياج به فضای آزادی دارند.فضايی که آزادی و حقوق مداری در آن به رسميت شناخته شود. پليس ايران بايد حقوق مدار بگردد. دولت ايران بايد حقوق مدار بگردد. جوان ايرانی بايد بتواند استعدادهای خود را آزاد کند. اوبايد بتواند حقوق خود را شناخته و هر چه ضد حقوق اوست را پس بزند.

انسانهای آزاد از خشونت اجتماعی و خانوادگی می توانند از دست اعتياد آزاد گردند.

اول بايد از دست اعتياد به قدرت آزاد بشوند و بعد از دست اعتياد به مواد مخدر.

در روشهای ترک اعتياد آموزش می دهند که بيمار بعد از ترک بايستی از رفتن به محيطهايی که برای او خطر بازگشت دارد اجتناب ورزد. حتی از برخی از وسايل خانه که می تواند برای او خاطره بوجود بياورد و او را تشويق به بازگشت به اعتياد کند، دوری نمايد. با "دوستان" معتاد گذشته خود رفت و آمد نکند. به بستگان آموزش داده می شود که به بيمار معتادشان کمک کنند که خاطره های دوران اعتياد در او زنده نشود.
با خشونت ولی فقيه چه بايد کرد؟

وظيفه هموطنان است که مانع بزرگ که توليد استبداد و خشونت و فضا تراش زمينه های رجوع به اعتياد که نظام ولايت فقيه می باشد را از سر راه هموطنان و فرزندان و خانواده های خود بردارند.

به خانواده ها نگاه کنيد. هر خانواده ای يک و يا دو ولی فقيه خودکامه دارد. خون تمام خانواده در شيشه اوست. همه مايلند که از دست او رها شوند. ولی بايد فراموش نکنند تا ولی فقيه مطلقه در کشور است آن شخص زورگوی موجود در خانواده نمايندگی استبداد او را می کند. از اين استبدادها و اعتيادها و مواد مخدرمی توان آزاد شد به شرطی که در مقابل مستبد واقعی که اين نظام است، مقاوم ايستادگی کرد.

فراموش نکنيد که جامعه بيمار است. بيمار خشونت. فراموش نکنيم که اين بيماری راه چاره اش اعدام قاچاقچيان نيست؟ هر هفته تعداد زيادی قاچاقچی مواد مخدر در کشور اعدام می شوند. ماشين اعدام نتوانسته راه حل پيشگيری از اعتياد باشد. اعدام به خشونت اين نظام مشروعيت می دهد.

راه چاره زيست در آزادی و حقوق مداری است. در حقيقت زيست در زيبايی و در شادی و در رشد می باشد.

هر چه زودتر مانع رسيدن به آزاديها و حقوق خويش که استبداد فقيه است را برداريم، امکان حيات زيبا برای همگان و فرزندان من و شما فراهم خواهد شد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016