فاطمه هاشمی از گفته های مهدی هاشمی در ملاقات با پدر می گويد

کلمه-زهرا صدر: فاطمه هاشمی فرزند رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اعلام اين خبر که برادرش مهدی هاشمی را دوباره برای چند ساعت و بی اطلاع خانواده به بيمارستان مدرس منتقل کرده اند، به ملاقات پدرش با مهدی پرداخته و می گويد: مهدی گفته که اين ها هيچی از من ندارند و هر چه هم که می گويند همه صحبت هايی که بوده ديگران عليه من کرده اند و فقط شفاهی بوده و سند و مدرکی ندارند. افرادی که در مورد من صحبت هايی کرده بودند هم هيچ مدرکی ارائه نداده بودند.

دختر آيت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگو با کلمه با اشاره به نامه ی تعدادی از پزشکان بيمارستان دی به برادران لاريجانی و اعتراض آنها به شيوه ی رفتار ماموران می گويد: در اين مدت چند تا نامه به دست ما رسيد که پزشکان و پرستاران اعتراضاتی را داشتند. آنها مرتب اعتراض می کردند نسبت به رفتار بی ادبانه مامورانی که در بيمارستان بودند.

در بخشی از اين نامه که در اختيار کلمه قرار گرفته آمده است: فشارها و تضييقات ماموران امنيتی که به طور گسترده در همه جای بيمارستان، اعم از اماکن تردد يا محيط های خصوصی و تخصصی همکاران، با آرايش نظامی و به طور مسلحانه حضور داشتند و از جمله حضور مستمر سه مامور مسلح در اتفاق بيمار، حداقل حقوق انسانی بيماران و خانواده های آنان که بايد از آرامش برخورددار باشند، در تعارض بود. برخی تهديدات نسبت به پزشکان معالج و دخالت نابه جای ماموران امنيتی در روند رسيدگی پزشکی نيز اختلال ايجاد می کرد.

گفتگوی کلمه با فاطمه هاشمی خواهر مهدی و فائزه هاشمی که اين روزها در زندان اوين به سر می برند را با هم می خوانيم:

- از آخرين وضعيت خواهر و برادرتان در زندان اوين بگوييد.

فائزه که در زندان اوين و در بند زنان است و ما هر يکشنبه برای ديدارش می رويم. در مورد مهدی هم آخرين خبرم اين است که روز دوشنبه و البته بدون اطلاع ما به بيمارستان مدرس اعزام شده است. ظاهرا هم فشار خونش بالا بوده و زمانی که از بيمارستان به حبس برگردانده شده در ادرارش خون بوده و خودشان هم آزمايش هايی در زندان انجام داده بودند و وقتی ديدند که وضعيت خوبی ندارد به بيمارستان مدرس بردند. و امروز هم با رييس بيمارستان مدرس صحبت کردم که اطلاعاتی از وضعيت درمانيش بگيرم، ايشان هم گفتند که من خبر ندارم و فقط ما شنيديم که مهدی را آوردند توی اين بيمارستان.

- در خبرها آمده بود که آقای هاشمی با فرزندانشان ملاقات داشته اند، از روند اين ملاقات و آنچه گذشت بگوييد.
فردی از زندان با پدرم تماس گرفت و از ايشان خواست که برای ملاقات به زندان بروند. پدرم در اين دو ماه بود يک بار مهدی را در بيمارستان ديده بود ولی فائزه را اصلا نديده بودند. بعد از تماس پدرم مراجعه کردند و فائزه را جداگانه و مهدی را جداگانه ملاقات کردند. يعنی فائزه و مهدی همديگر را نديده بودند.

- آيا ملاقات در حضور ماموران بوده است؟
نه در اتاق ملاقات تنها بودند و ماموران حضور نداشتند. البته با فائزه را دقيقا نمی دانم چون نپرسيدم ولی با مهدی را می دانم که تنها بودند.

- آقای مهدی هاشمی از بازجويی های خود چه گفته اند؟
مهدی گفته که اين ها هيچی از من ندارند و هر چه هم که می گويند همه صحبت هايی که بوده ديگران عليه من کرده اند و فقط شفاهی بوده و سند و مدرکی ندارند افرادی که در مورد من صحبت هايی کرده بودند هم هيچ مدرکی ارائه نداده بودند. مهدی هنوز هم در سلول انفرادی است و از مدتی که از بيمارستان به زندان بازگردانده شده فقط ۷ ساعت بازجويی داشته است.
فائزه هم برای پدرم از وضعيتش گفته و تاکيد داشته که من ۶ ماه دوره ی محکوميتم را در زندان می مانم.

- نامه ای از طرف پزشکان بيمارستان به برادران لاريجانی درباره ی وضعيت برادرتان به دست ما رسيده، دليل نگارش اين نامه چه بود؟
در اين مدت چند تا نامه به دست ما رسيد که پزشکان و پرستاران اعتراضاتی را داشتند. آن نامه را هم به ياسر داده بودند. البته در بيمارستان که ما بوديم مرتب اعتراض می کردند نسبت به رفتار بی ادبانه مامورانی که در بيمارستان بودند.

- در پايان آيا نکته خاصی وجود دارد که لازم باشد خطاب به مقامات امنيتی يا مخاطبان کلمه بگوييد؟
ما نگران حال عمومی مهدی و سلامتش هستيم. اينکه چه شده که او را به بيمارستان مدرس بردند و خانواده را هم در جريان نگذاشتند حتما مشکلی وجود داشته است. ما منتظر جواب هستيم.

متن نامه ی تعدادی از پزشکان بيمارستان دی به برادران لاريجانی که در اختيار کلمه قرار گرفته به شرح زير است:

برادران ارجمند لاريجانی

با سلام اين نامه را جمعی از پزشکان به محضر شما عزيزان نگاشته اند که به دور از تعلقات سياسی، تنها انجام وظيفه خود بر اساس اصول اخلاقی و حرفه ای و ارائه خدمت به همه شهروندانی که از بيماری رنج می برند، می انديشند.

از آنجا که برای ما روشن نبود، از آنچه بر ما و همکاران و محيط کارمان رفته است، به کجا بايد شکوه برد، نامه را خطاب به همه شما گراميان نوشته ايم:

آقای دکتر علی لاريجانی رييس قوه مقننه که طبق قانون اساسی، وضع قانون در عموم مسايل، تحقيق و تفحص در تمام امور کشور، مسئوليت در برابر تمام ملت به عنوان يک نماينده، پاسخگويی وزيران در برابر مجلس تحت رياستش و نيز رسيدگی به شکايات در کميسيون اصل نود، از اختصاصاتی است که اورا در برابر خدا، مردم، انقلاب در معرض پاسخگويی قرار می دهد.

آقای شيخ صادق لاريجانی رييس قوه قضاييه که بازهم طبق قانون اساسی رسيدگی به تظلمات، تعديات و شکايات، احيای حقوق عامه و گسترش عدل و آزاديهای مشروع، نظارت بر حسن اجرای قوانين و بالاخره کشف جرم و تعقيب مجازات مجرمين جزئی از وظايف اوست که او بازهم در برابر خدا، مردم و انقلاب در معرض پاسخگويی قرار می دهد.

و آقای دکتر باقر لاريجانی قائم مقام وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که بازهم طبق قانون اساسی به جانشينی وزير در برابر رييس جمهور، مجلس و مردم مسئول است.

برادران محترم لاريجانی

بر اساس مناصب عالی که در نظام داريد و تباری که در ساختار قدرت از جايگاه ويژه ايی برخورد دار است و بنا بر مسئوليت مشترک خود در همه تصميمات و اقدامات کنونی کشور و از همه بالاتر به عنوان شهروندان مسئول و بندگان خدا که به روز جزا اعتقاد داريد اين نامه را به شما عاليجنابان نوشته ايم.

در تاريخ دوشنبه ۱۵ آبان اقای مهدی هاشمی را بر اساس تشخيص دکتر ايرج ناظری متخصص قلب از زندان اوين به بيمارستان دی منتقل کردند. کادر پزشکی و پرستاری و کارکنان بيمارستان بر اساس اصول حرفه ايی و اخلاق پزشکی، بدون توجه به وابستگی های خانوادگی و سياسی بيمار در فضای رعب و تهديد به طور طبيعی وظايف خود را در ارائه خدمات درمانی انجام دادند. سر انجام هم در روز جمعه ۱۹ آبان، برخلاف تشخيص پزشکان معالج بيش از آنکه اجازه مرخصی به بيمار داده شود، عليرغم نياز به ادامه اقدامات تشخيصی، درمانی و مراقبتی و بدون اطلاع بيمارستان و خانواده بيمار را از بيمارستان به طور مخفيانه به زندان منتقل کردند.

فشارها و تضييقات ماموران امنيتی که به طور گسترده در همه جای بيمارستان، اعم از اماکن تردد يا محيط های خصوصی و تخصصی همکاران، با آرايش نظامی و به طور مسلحانه حضور داشتند و از جمله حضور مستمر سه مامور مسلح در اتفاق بيمار، حداقل حقوق انسانی بيماران و خانواده های آنان که بايد از آرامش برخورددار باشند، در تعارض بود. برخی تهديدات نسبت به پزشکان معالج و دخالت نابه جای ماموران امنيتی در روند رسيدگی پزشکی نيز اختلال ايجاد می کرد.

ناچاريم تاکيد کنيم که ماموران امنيتی از عدم فرار متهمی که با پای خود و عليرغم فشارها به کشور مراجعت و به قوه قضاييه شخصا مراجعه کرده و به زندان رفته است، اطمينان داشتند تمام تلاش آنان صرفا برای جلوگيری از تردد اعضای خانواده بيمار به محيط بيمارستان بود. تا در نتيجه آوازه بلند اجتماعی خود، مورد توجه افکار عمومی قرار نگيرد. در يک سخن انگيزه اين مانور امينی صرفا سياسی بوده و نه بيم فرار متهم که توجيه قضايی برای آن بتراشند. وانگهی حفاظت از متهم با چند مامور و بدون مزاحمت برای پزشکان و مراجعان و سرکشی به اتاقها و حريم خصوصی انان هم امکان پذير بوده است.

ما اعلام می کنيم، مسووليت عواقب ربايش بيمار تحت مراقبت خودمان که می بايست، اقدامات تشخيصی مکمل وی شنبه ۲۰ آبان انجام شود و آثار و خيمی که می تواند بر سلامت وی داشته باشد، بر عهده ماموران اقدام کننده و به دليل مسئوليت های قوق الذکر متوجه همه شما عزيزان و مسئولان کشور است.

ما در محضر خدای متعال و مردم فهيم ايران شهادت می دهيم که حجت را بر مسئولان تمام کرده ايم تا به مسئوليت حرفه ای خود فرارغ از هياهوی الوده سياسی عمل کرده باشيم.

و کلام آخر آنکه بر اساس وظيفه الهی و اخلاقی خود اين نامه را تقديم کرده ايم. اما برای آنکه با فشار سياسی مواجه نشويم، متاسفانه ناچار به عدم ذکر نام خود هستيم. اگر گوش شنوايی برای سخن حق وجود داشته باشد، چه فرقی می کند که گوينده آن سخن چه کسی باشد؟