سه شنبه 28 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ دختران رهنورد و موسوی به "پرونده‌سازان و دروغ‌پردازان"

کلمه ـ دختران ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد در اطلاعيه ای در واکنش به خبرسازی اخير سايت وابسته به سپاه، به شرح جزئيات وضعيت مالی پدر و مادر خود پرداختند و يادآور شدند که برخلاف القائات رسانه های دروغ، ميرحسين و رهنورد حتی در حصر هم به لحاظ مالی به کسی اتکا ندارند و در مقابل، زندانبانان حکومتی آنها را برای مدت ها نه تنها از آزادی و حقوق اوليه، که حتی از دريافت حقوق دريافتی قانونی خود محروم کرده اند.

به گزارش کلمه، دختران موسوی در بخشی از اين اطلاعيه، با يادآوری اينکه ميرحسين مانند يک معلم دانشگاه زندگی کرده و تامين مالی اين زن و شوهر زندانی در ماه های اول، از پس انداز اندک موجود درخانه فراهم می شده است؛ نوشته اند: معلوم نيست پس از دو سال حبس سخت و ظالمانه، در حالی که ما حتی مجاز به رساندن خبر سلامتی ايشان به دوستان و يارانشان نيستيم و برای هر کلمه‌‌ی محدود که از انبوه مشکلات بيان می کنيم به انواع عتاب ها و تهديدها و سختی ها دچار می شويم، چرا تنها تحقق جزئی از حق بديهی آنها که ظالمانه گرفته شده است، يعنی حق امرار معاش، دستاويزی می شود برای خبرپردازی و عکاسی ناجوانمردانه و يا حمله به يار بزرگوار آنها جناب آقای خاتمی؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آنها همچنين از دستاويز قرار دادن بی شرمانه ی اين صحنه سازی و بهانه گيری از آن برای انکار و ناديده گرفتن فجايع و جنايات محرزی چون کهريزک، به شدت انتقاد کردند و يادآور شدند که مادرشان زهرا رهنورد اين سوء استفاده و صحنه سازی را پيش بينی می کرد.

سايت مرکز خبر دانشجو که به سازمان بسيج دانشجويی تعلق دارد، تشکيلات گسترده ای دارد و بودجه خود را از سپاه دريافت می کند و به تازگی با حمايت دولت احمدی نژاد به «خبرگزاری» ارتقاء درجه يافته است؛ روز شنبه با انتشار تصاوير مبهمی از حضور زهرا رهنورد در بانک، به سيد محمد خاتمی متعرض شد که چرا در خصوص سلامتی رهبران جنبش سبز ابراز نگرانی کرده، و تلاش کرد در حصر بودن او و وضعيت نگران کننده رهنورد و موسوی و کروبی را زير سوال ببرد و همچنين نوشت: افکار عمومی منتظر شنيدن توضيحات برخی همراهان فتنه درباره برخی جوسازی ها عليه نظام جمهوری اسلامی و ادعاهايی نظير تجاوز و … هستند.

اما اين خبرسازی بی شرمانه باعث شد که کلمه فردای آن روز به اين صحنه سازی واکنش نشان دهد و ضمن تشريح تناقض های آن خبر، بنويسد: به نظر می رسد حاکمان به حدی از ادامه اين حصر خانگی غير قانونی شرمنده هستند که نه تنها از اعلام صريح و پذيرش مسئوليت آن خودداری می کنند، بلکه به آب و آتش می زنند و به هر حربه ای متوسل می شوند تا واقعيت زندان خانگی را انکار کنند يا دست کم اثرات خبررسانی درباره برخوردهای زشت نگهبانان و ماموران امنيتی با زندانيان خود را به حداقل برسانند. در حالی که به نظر می رسد آزاد کردن سريع آنها، راه بهتری برای خلاصی از اين شرمندگی است.

البته جريان اقتدارگرا باز هم سکوت نکرد و سايت رجانيوز با انتشار دوباره آن خبر، مدعی «رفت و آمد آزادانه رهنورد در دوران حصر! به اماکن عمومی» شد و اضافه کرد: «موسوی و رهنورد در حالی همچنان از دولت حقوق خود را دريافت می کنند که بارها بعد از انتخابات بر نامشروع بودن دولت تاکيد کردند و مشخص نيست آيا پولی که از دولت نامشروع دريافت می‌کنند نيز پول نامشروعی محسوب می شود يا خير؟»

هرچند اين موضوع، به سرعت واکنش های مخاطبان آن سايت حامی احمدی نژاد را در پی داشت که زير همان خبر نوشتند: «ايشان از مملکتشون حقوق می گيرند نه از دولت شما» و «رجا نيوز عزيز،ايشان حقوق بازنشستگی خود را که ناشی از کسورات قانونی از حقوق ماهانه شان در سالهای گذشته بوده است از صندوق بازنشستگی ميگيرند و حتی دادگاه نيز نميتواند فرد را از دريافت آن محروم کند چه برسد وقتی هنوز هيچ محکمه ای تشکيل نشده است».

با اين حال اطلاعيه دختران ميرحسين و رهنورد از جزئيات بيشتری از ماجرا پرده بر می دارد و نشان می دهد که نحوه تأمين مالی آنها در تمام دوران نزديک به دو ساله ای که در زندان خانگی بوده اند، و همچنين رفتار زندانبانان و ماموران امنيتی چگونه بوده است. در انتهای اين اطلاعيه، فرزندان موسوی خطاب به «پرونده سازان و دروغ پردازان» نوشته اند: اگر حبس و زندانی بودن، آن هم در تنهايی، فشار و انواع مضايق موجب خوشی است؛ چنين بد نگذشتنی گوارای وجود آنها… آنها همراهان و همدلان خود و دوستداران ميرحسين و هواداران جنبش سبز را مخاطب قرار داده اند و يادآور شده اند که اين بازی های تبليغاتی و قضاوت درباره آن را به خدای خود وا می گذارند.

متن کامل اين اطلاعيه بدين شرح است:

به نام خدا

همراهان و همدلان گرامی

دو روز پيش خبری در سايت بسيج دانشجويی منتشر شد که خبر از حضور مادر ما زهرا رهنورد در يک بانک می داد. خبری که مدعی است چندان هم به پدر و مادر ما بد نمی گذرد.

مادر ما، زهرا رهنورد که ۹ سال رياست دانشگاه الزهرا را به عهده داشته، سال های متمادی عضو هيات علمی دانشکده هنرهای زيبای دانشگاه تهران بوده و به عنوان زنی هنرمند و روشنفکر در ايران و در مجامع بين المللی شناخته شده است، برای ايجاد حساب بازنشستگی خود، پس از وقفه ها و کارشکنی های زياد، اسير و تحت تدابير شديد امنيتی و با حضور زندانبانان زن و مرد در بانکی حضور پيدا کرده است. وه چه اقبالی! که پس از دو سال رنج و شکنجه روحی و حرمان و باران توهين و افترا در عوض سال ها عاشقانه خدمت کردن و نه تشنه کام قدرت بودن برای روشن شدن وضعيت نامعلوم بازنشستگی اش و برای حقوق قطع شده اش غرق در رافت اسلامی آقايان شده است.

معلوم نيست پس از دو سال حبس سخت و ظالمانه، در حالی که ما حتی مجاز به رساندن خبر سلامتی ايشان به دوستان و يارانشان نيستيم و برای هر کلمه‌‌ی محدود که از انبوه مشکلات بيان می کنيم به انواع عتاب ها و تهديدها و سختی ها دچار می شويم، چرا تنها تحقق جزئی از حق بديهی آنها که ظالمانه گرفته شده است، يعنی حق امرار معاش، دستاويزی می شود برای خبرپردازی و عکاسی ناجوانمردانه و يا حمله به يار بزرگوار آنها جناب آقای خاتمی؟ و اسفناک تر آنکه همين دستاويز بی شرمانه بهانه ای می شود برای انکار و ناديده گرفتن فجايع و جنايات محرزی چون کهريزک.

اما قرار ما، برخلاف آقايان، و به تاسی از آموزشی که ديده ايم، شفافيت در گفتار است. شايد برای برخی ياران مهربان اين تصور وجود داشته باشد که هزينه زندان اختر خصوصا در ماه های اول که با حضور ماموران حتی در داخل خانه همراه بود، با زندانبانان است و يا شايد اين تصور را داشته باشند که والدين ما اگر با هر مشکلی مواجه اند، لااقل مانند اکثر مردم رنج کشيده ايران، دغدغه معاش ندارند. اما بايد بگوييم که ميرحسين مانند يک معلم دانشگاه زندگی کرده و تامين مالی اين زن و شوهر زندانی در ماه های اول، از پس انداز اندک موجود درخانه فراهم می شده است.

در ماههای اخير نيز پدر ما همواره با حساسيت زياد و جديت بسيار تاکيد و پيگيری می کردند تا وضعيت حقوق دانشگاهی ايشان که به علتی مشابه ساير اساتيد معترض و به دستور مستقيم وزير معلق شد، روشن شود. در واقع در حالی که کل خانواده ما درگير انواع فشارها و محدوديت هاست، حقوق دانشگاهی و بازنشستگی آنها پرداخت نمی شد و حتی دسترسی به حساب مالی ايشان نيز تا همين اواخر غير ممکن بود. نکته آنکه به علت تهديد و ارعاب يا تمايل دستگاه حاکم بر وزارت علوم و وزارت اطلاعات، هيچ کس حاضر به پاسخگويی نبود و نيست و يا اگر با پيگيری های بسيار و برای رفع ضروری ترين نيازهای معيشتی تصميم به انتقال مادر ما به صورت تحت الحفظ به بانک بگيرند، بازی های رسانه ای زشت و ناجوانمردانه از قبيل همين خبرسازی ها به وجود می آيد.

برای پدر و مادر ما پس از مدت ها رو به رو بودن با دستگاه امنيتی روشن شده است که هيچ يک از رفتارهای آنان از روی خيرخواهی نبوده و نخواهد بود. پيش از اين و با علم به امکان سوء استفاده تبليغاتی، يکی از دختران به شدت مصر بود که وکالت مادرمان در امور مالی را به عهده بگيرد تا شايد بتواند گره از کارهای اداری بازنشستگی او بگشايد. اما مادرمان به علت نگرانی برای ما زير بار سپردن وکالت به دختر خود نرفت. در عين حال او در يکی از ملاقات ها متذکر شده بود که می داند حضور چند دقيقه ای ايشان در بانک درحالی که حتی برای بدرقه فرزندانش تا سر کوچه محصور اختر نيز اجازه حرکت نداشته و با مخالفت زندانبانان مواجه می شده، می تواند بهانه ای برای سوژه سازی های رسانه ای و ادعاهای کذب مانند آزادی رهنورد و ميرحسين شود.

ما به پرونده سازان و دروغ پردازان می گوييم که اگر حبس و زندانی بودن، آن هم در تنهايی، فشار و انواع مضايق موجب خوشی است؛ چنين بد نگذشتنی گوارای وجود آنها…

دوستان گرامی! پدر و مادر ما غير قانونی و بی دليل در زندان اند. حتی مجاز به درمان بيماری های ايجاد شده پس از دستگيری شان زير نظر پزشکان معتمد و با آگاهی ما از پرونده پزشکی و دارويی خود نيستند. روزها و ماه ها، ما را از آنها بی خبر نگه می دارند. فضای نگهداری آنها جز بر چشمان خود زندانبانان از همه جهان پوشيده است، اما همان طور که شاهديد، يک امضای بانکی پس از دو سال، طعمه ای می شود برای بازی تبليغاتی و رسانه ای و ما قضاوت را به خدای خود وا می گذاريم که اللّه يعلم ما تبدون و ما تکتمون.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016